متن درس
باب الصحو: تبیین مقام وصول در سلوک عرفانی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۵۹۶)
مقدمه
در ساحت عرفان اسلامی، مقام صحو یکی از منازل برجسته در مسیر سلوک عرفانی است که سالک پس از عبور از حالات سکر و حیرت، به هوشیاری و ثبات در شهود حق میرسد. این مقام، نهتنها وصول به حقیقت الهی را نشان میدهد، بلکه بر استمرار حرکت در مسیر قرب تأکید دارد. درسگفتار حاضر، برگرفته از جلسه ۵۹۶ آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین ویژگیهای صحو، برتری آن بر سکر، نقد عبارات غیررسا، و ضرورت پویایی مدام در سلوک عرفانی میپردازد. این متن، با نگاهی عمیق به مفاهیم عرفانی و استناد به آیات قرآن کریم، از جمله «وَاعْبُدْ رَبَّكَ [مطلب حذف شد] : و پروردگارت را بپرست تا یقین به تو آید)، بر استمرار عبادت و طلب وصولی پس از وصول تأکید میورزد.
بخش اول: تعریف صحو و ویژگیهای آن
صحو، مقامی است که سالک پس از گذر از سکر (مستی ناشی از رویت حق) به هوشیاری و ثبات در شهود الهی دست مییابد. این مقام، به تعبیر آیتالله نکونام قدسسره، «صاعد عن الانتظار، مغن عن الطلب، طاهر من الحرج» است، یعنی فراتر از انتظار، بینیاز از طلب سلوکی، و پاک از دشواریهای مسیر سلوک. در این حالت، سالک از بقایای نفسانی رهایی یافته و در صافی شهود قرار میگیرد، گویی دیدهاش با نور حق همساز شده و دیگر از شدت تجلیات الهی آزرده نمیشود.
تمثیلاً، صحو مانند چشمی است که پس از عادت به تاریکی، در نور شدید نیز بیآزار میبیند. همانگونه که انسان در تاریکی ابتدا نابیناست، اما بهتدریج با صبر، اشیا را میبیند، در صحو نیز سالک با نور الهی هماهنگ شده و از حرج و دشواری آزاد میگردد. این مقام، آرامش و طمأنینهای را به ارمغان میآورد که آغاز سعه وجودی عارف است.
درنگ: صحو، مقامی است که سالک را از انتظار، طلب سلوکی، و حرج آزاد میکند و او را در صافی شهود و حضور دائم حق قرار میدهد.
بخش دوم: برتری صحو بر سکر
سکر، حالتی است که سالک به دلیل غلبه شهود، تمالک خود را از دست میدهد و در ظرفی تنگ و محدود (في الحق) قرار میگیرد. اما صحو، مقامی است که سالک با حق (بالحق) در سعه و فعلیت قرار دارد. به بیان آیتالله نکونام قدسسره، «مقام صحو به مراتب افضل از باب سکر است، زیرا سکر در حق است و صحو با حق». حیرت در سکر، گاه با شبهه همراه است، اما حیرت در صحو، ناشی از مشاهده نور عزت الهی است، گویی سالک در برابر عظمت حق متحیر است، اما این تحیر، نقصان نیست، بلکه کمال است.
تشبیه سکر به حالتی است که انسان در برابر نور ناگهانی چراغی خیره میماند و نمیتواند ببیند، اما در صحو، مانند کسی است که با نور هماهنگ شده و در آن مطالعه میکند. این برتری، به دلیل تمکن و ثبات در حضرت جمع و شهود است که سالک را از نقصان و ضیق رها میسازد.
درنگ: صحو، به دلیل سعه و تمکن در شهود حق، بر سکر برتری دارد، زیرا سکر محدود است و صحو با فعلیت الهی همراه است.
بخش سوم: نقد عبارات ماتن و شارح
آیتالله نکونام قدسسره با دقت و ژرفنگری، عبارات ماتن و شارح را نقد میکنند که گاه غیررسا و نزدیک به دیدگاههای قلندری است. عباراتی چون «طلب بعد الوصول یقتضی الفراق» به اشتباه، وصول را پایان سلوک و طلب را منجر به دوری از حق معرفی میکنند. این تعابیر، با اصل معرفت و حرکت دائم عالم (كل يوم هو فى شان) ناسازگار است. به تعبیر ایشان، چنین عباراتی به توقف و انقطاع در سلوک میانجامد که با پویایی عرفان اسلامی مغایرت دارد.
تمثیلاً، این عبارات مانند آن است که سالک را به ایستادن در برابر دری دعوت کنند، حال آنکه حقیقت الهی چون اقیانوسی بیکران است که هر گام، ژرفای جدیدی را آشکار میکند. نقد این عبارات، بر ضرورت دقت در تعابیر عرفانی و پرهیز از سخنان منجر به تعطیل معرفت تأکید دارد.
درنگ: عبارات غیررسا که وصول را پایان سلوک معرفی میکنند، با اصل حرکت دائم عالم و سالک در مسیر قرب الهی ناسازگار است.
بخش چهارم: استمرار سیر عرفانی پس از صحو
صحو، پایان سلوک نیست، بلکه آغازی برای مراتب بالاتر است. سالک در این مقام، از طلب سلوکی و حرج آزاد شده، اما همچنان در سیر باطنی و قرب به حق ادامه میدهد. آیتالله نکونام قدسسره با استناد به «كُلُّ يَوْمٍ [مطلب حذف شد] : هر روز او در کاری است)، تأکید میکنند که عالم و حق در حرکت دائماند و توقف در معرفت ممکن نیست. مقامات بعدی، مانند اتصال و انفصال، نشاندهنده استمرار این سیر است.
این پویایی، مانند جریانی است که هرگز متوقف نمیشود؛ سالک در صحو، از دشواریهای سلوک رها شده، اما در حضور و رویت حق همچنان در حرکت است، گویی در اقیانوسی بیکران، هر موج او را به ساحلی نو میرساند.
درنگ: صحو، پایان سلوک نیست و سالک در مراتب بعدی، با حضور و رویت حق، به سیر باطنی ادامه میدهد.
بخش پنجم: تبیین آیه شریفه و استمرار عبادت
آیه شریفه «وَاعْبُدْ رَبَّكَ [مطلب حذف شد] : و پروردگارت را بپرست تا یقین به تو آید) بر استمرار عبادت حتی پس از رسیدن به یقین تأکید دارد. آیتالله نکونام قدسسره تبیین میکنند که یقین، پایانناپذیر است و طلب پس از وصول، نه از سر فقدان، بلکه از سر حب و کمال است. این طلب وصولی، مانند تشنگی است که با هر جرعه از چشمه حقیقت، فزونی مییابد.
تمثیلاً، این طلب مانند محبتی است که با دیدن محبوب، نهتنها فروکش نمیکند، بلکه شعلهورتر میشود. آیه، نقضکننده دیدگاه انقطاع در صحو است و سالک را به ادامه عبادت و سیر مدام دعوت میکند.
درنگ: آیه شریفه بر استمرار عبادت و طلب وصولی پس از یقین تأکید دارد، که با حب و شهود مدام همراه است.
بخش ششم: عصمت نسبی و اطلاقی
عصمت، به معنای طهارت و حفظ از خطا، در همه موجودات بهصورت نسبی وجود دارد. آیتالله نکونام قدسسره تبیین میکنند که عصمت نسبی، در همه عالم جاری است و حتی شیطان نیز از عصمت وجودی برخوردار است. اما عصمت اطلاقی، مختص اولیای کاملین است. صحو، نوعی عصمت نسبی است که سالک را از ضیق و حرج آزاد میکند، اما همچنان در مراتب سلوکی قرار دارد.
این عصمت، مانند نوری است که در هر موجود به قدر ظرفیتش تجلی مییابد. سالک در صحو، از ضیق رها شده، اما همچنان در مسیر مراتب بالاتر عصمت حرکت میکند، گویی در هر گام، به نور پاکیزهتری دست مییابد.
درنگ: عصمت نسبی در همه عالم جاری است، اما عصمت اطلاقی مختص اولیای کاملین است؛ صحو، نوعی عصمت نسبی است.
بخش هفتم: نقد دیدگاههای قلندری
آیتالله نکونام قدسسره با قاطعیت، عبارات قلندری مانند «السالک إن سکن هلک، والعارف إن تحرک هلک» را رد میکنند. این عبارات، با معرفی توقف یا انقطاع در سلوک، به خمودگی و تعطیل معرفت میانجامند. ایشان تأکید دارند که عالم و عارف در سیر دائماند و ساکن شدن ممکن نیست، زیرا هستی خود در جریان است.
تشبیه این دیدگاه به ایستادن در میان جریانی خروشان است که سالک را به سوی خود میکشد. توقف، نهتنها ممکن نیست، بلکه به هلاکت معرفتی منجر میشود. عارف، مانند رودی است که باید جاری بماند تا به اقیانوس حقیقت بپیوندد.
درنگ: دیدگاههای قلندری که سلوک را به توقف میکشانند، با پویایی عالم و عارف در تضاد است.
بخش هشتم: طلب وصولی و حب مدام
در مقام صحو، طلب از نوع فقدانی به طلب وصولی تبدیل میشود که از شدت حب و قرب به حق ناشی میگردد. آیتالله نکونام قدسسره با تمثیل زیبایی میفرمایند که سالک در صحو، مانند کسی است که هرچه از محبوب میبیند، تشنهتر میشود، نه سیر. این طلب، مانند غذاهایی است که تکرارشان دلزدگی نمیآورد، بلکه شوق را فزونی میبخشد.
این طلب وصولی، مانند شعلهای است که با هر نسیم حقیقت، فروزانتر میشود. سالک در این مقام، نه از سر نیاز، بلکه از سر عشق و کمال، در پی حق است و این پویایی، جوهره سلوک عرفانی است.
درنگ: طلب وصولی در صحو، ناشی از حب و شهود مدام است که سالک را تشنهتر میکند.
بخش نهم: تمکن در حضرت جمع و شهود
تمکن در صحو، به معنای ثبات و تعادل در شهود حق است. آیتالله نکونام قدسسره تأکید میکنند که در این مقام، سالک دیگر در انتظار مقامی بالاتر نیست، اما این به معنای نبود مراتب بالاتر نیست، بلکه به معنای نبود انتظار فقدانی است. صحو، مقامی است که سالک در آن متعادل و مستقر است، برخلاف سکر که فاقد تعادل است.
تمثیلاً، این تمکن مانند استقرار در ساحلی آرام است که سالک از تلاطم امواج سکر رها شده و در آرامش شهود، به نظاره حقیقت مینشیند، اما همچنان در مسیر سیر باطنی است.
درنگ: تمکن در صحو، ثبات در شهود حق است، بدون انتظار فقدانی، اما در حال سیر مدام.
بخش دهم: غایت عرفان و عجز
غایت عرفان، عجز در برابر عظمت حق است. آیتالله نکونام قدسسره با بیانی شاعرانه میفرمایند که سالک هرچه به قلههای معرفت میرسد، درههای جدیدی از عجز میبیند. این عجز، نه خمودگی، بلکه نشانه کمال و ادامه سیر است، زیرا حقیقت الهی بینهایت است.
این عجز، مانند ایستادن در برابر آسمانی بیکران است که هرچه سالک به سوی آن میرود، افقهای جدیدی از عظمت حق آشکار میشود. این دیدگاه، هرگونه توقف یا خودبینی در سلوک را نفی میکند.
درنگ: غایت عرفان، عجز در برابر عظمت حق است که سالک را به سیر مدام وامیدارد.
جمعبندی
باب الصحو، مقامی است که سالک در آن به هوشیاری و ثبات در شهود حق میرسد، اما این وصول، پایان سلوک نیست، بلکه آغازی برای مراتب بالاتر است. درسگفتار آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با تبیین ویژگیهای صحو، نقد عبارات غیررسا، و تأکید بر استمرار سیر عرفانی، راهنمایی ارزشمند برای پژوهشگران عرفان اسلامی است. طلب وصولی، عجز، و پویایی مدام عالم، از مفاهیم کلیدی این متن است که با تمثیلات ادبی و استناد به آیات قرآن کریم، غنای بیشتری یافته است. این بازنویسی، با حفظ تمامی جزئیات و تحلیلها، منبعی جامع برای مطالعه سلوک عرفانی ارائه میدهد.
با نظارت صادق خادمی