متن درس
منازل السائرین: تبیین مقام صحو در سلوک عرفانی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۵۹۷)
دیباچه
در گستره عرفان اسلامی، «منازل السائرین» چونان نگینی درخشان، مراحل سلوک را با ژرفایی بیمانند تبیین میکند. در میان این منازل، «باب الصحو» چونان منزلگاهی متعالی پس از سکر، سالک را از تنگنای قبض و تغافل به سوی گشایش بسط و شهود صافی جمال و جلال حق رهنمون میشود. این مقام، با رفع بقایای نفسانی و حیرت وجدانی، سالک را به مقام حیات و احیا میرساند؛ جایی که وجود او در نور حق مستتر شده و به کمال وجودی نائل میگردد. این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه ۵۹۷، به بازنویسی علمی و تفصیلی مقام صحو پرداخته است.
بخش نخست: تمایز سکر و صحو
قبض در سکر، بسط در صحو
مقام سکر، چونان تنگنایی است که سالک را در قبض و حیرت فقدانی گرفتار میسازد، در حالی که صحو، چونان دری گشوده به سوی بسط و گشایش وجودی، سالک را به نورانیت حق رهنمون میشود. سکر، با بقایای نفسانی همراه است که سالک را در تنگنا و تغافل نگه میدارد، اما صحو، با رفع این بقایا، به انبساط و شهود صافی منجر میگردد. حرف «ب» در «بالحق»، چونان کلیدی است که قفل تنگنای سکر را گشوده و سالک را به وادی بسط میکشاند.
درنگ: سکر، با قبض و حیرت فقدانی همراه است، در حالی که صحو، با بسط و شهود صافی مشخص میشود. حرف «ب» در «بالحق» نماد گشایش وجودی در صحو است. |
این تمایز، مانند تفاوت میان شبی تاریک و روزی روشن است. در سکر، سالک چونان در ظلمات حیرت فقدانی سرگردان است، اما در صحو، چونان آفتابی که از پس ابرها نمایان شده، به روشنایی شهود میرسد.
توجه به جمال و جلال در صحو
در مقام صحو، سالک به شهود جمال و جلال حق نائل میشود و در مرز میان ذات و صفات، مظهر و مُظهر، حیران میگردد. این حیرت، برخلاف شبهه، حیرت وجدانی است که از شدت شهود ناشی میشود. قرآن کریم در این باره میفرماید:
لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ
: «دیدگان او را درنمییابند» (الأنعام: ۱۰۳)
این آیه، شدت شهود در صحو را نشان میدهد؛ جایی که قلب سالک از عظمت جمال و جلال متلاشی میشود. این حیرت، چونان دریایی است که امواج ذات و صفات در آن به هم میآمیزند و سالک را در جذبهای بیمانند فرو میبرند.
جمعبندی بخش نخست
مقام صحو، با بسط و شهود صافی، از سکر متمایز است که با قبض و حیرت فقدانی همراه است. سالک در صحو، از تنگنای نفسانی رها شده و به نورانیت جمال و جلال حق میرسد. آیه «لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ» گواهی بر شدت شهود در این مقام است. این بخش، چارچوبی برای فهم تمایز سکر و صحو و جایگاه بسط در سلوک عرفانی فراهم آورد.
بخش دوم: ویژگیهای مقام صحو
سکر وجدانی در صحو
صحو، نوعی سکر وجدانی است که برخلاف سکر فقدانی در باب سکر، از یافته و هوشیاری ناشی میشود. سالک در این مقام، به دلیل باز شدن چشمش به جمال و جلال حق، در حیرت وجدانی غرق میشود. این حالت، مانند گشوده شدن دری است که مناظری عظیم چون اژدها یا جنازهای عظیم را پیش روی سالک قرار میدهد. این شهود، نه از فقدان، بلکه از شدت حضور و دیدن ناشی میشود.
درنگ: صحو، سکر وجدانی است که از شهود جمال و جلال حق ناشی میشود، برخلاف سکر فقدانی که از تغافل و قبض سرچشمه میگیرد. |
این سکر وجدانی، مانند نوری است که از آفتاب حقیقت تابیده و سالک را در جذبهای الهی فرو میبرد. او، چونان مسافری که پس از سفری طولانی به مقصدی عظیم رسیده، از شدت شگفتی حیران میگردد.
حیرت در صحو: ذات یا صفات
سالک در صحو، میان ذات و صفات، جمال و جلال، مظهر و مُظهر حیران میشود و نمیداند «هو أم غیره» (اوست یا غیر او). این حیرت، نه از شبهه، بلکه از وجدان و شهود ناشی میشود. سالک، مانند پرندهای است که در آسمان بیکران حقیقت پرواز میکند و میان ذات و صفات سرگردان است، اما این سرگردانی، از شدت نور و حضور است.
رفع بقایای نفسانی
در سکر، بقایای نفسانی (بقیة النفسیة) سالک را در حیرت و قبض نگه میدارد، اما در صحو، این بقایا چونان در کورهای ذوب شده و سالک به نورانیت حق میرسد. این رفع بقایا، مانند پاک شدن آینهای است که غبار نفسانیت از آن زدوده شده و نور حق را به تمامی بازمیتاباند.
جمعبندی بخش دوم
مقام صحو، با سکر وجدانی، حیرت میان ذات و صفات، و رفع بقایای نفسانی مشخص میشود. سالک در این مقام، از تنگنای نفسانی رها شده و در نور جمال و جلال حق غرق میگردد. این بخش، ویژگیهای بنیادین صحو را تبیین کرد و نشان داد که چگونه سالک به شهود صافی و وجدان حقیقت میرسد.
بخش سوم: صحو و مقام حیات و احیا
صحو: منزل حیات
صحو، از منازل حیات است و سالک را به مقام احیا میرساند؛ جایی که قادر به زنده کردن دیگران، چه در معنای معنوی و چه مادی، میشود. این مقام، مانند چشمهای است که از کوهسار حقیقت جوشیده و حیات را به دیگران میبخشد. قرآن کریم در این باره میفرماید:
إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
: «بگو: همانا نماز من و قربانیام و زیستنم و مرگم برای خدا، پروردگار جهانیان است.» (الأنعام: ۱۶۲)
این آیه، تسلیم کامل سالک به حق را نشان میدهد؛ جایی که همه چیزش، از صلاة و نسک تا محیا و ممات، برای حق است.
درنگ: صحو، سالک را به مقام حیات و احیا میرساند؛ جایی که وجود او در نور حق مستتر شده و قادر به احیای دیگران میگردد. |
تأثیر کلام و آثار اولیاء
در صحو، کلام و آثار اولیاء، مانند تربت یا سخنانشان، به دلیل اتصال به حیات حق، خاصیت احیا و شفابخشی دارد. این تأثیر، مانند نسیمی است که از عالم بالا وزیده و جانهای خسته را زنده میکند. سوره مومنون یا تربت اولیاء، چونان منبعی از حیات، دیگران را احیا میکنند.
جمعبندی بخش سوم
صحو، منزل حیات و احیاست که سالک را به کمال وجودی و توانایی احیای دیگران میرساند. آیه «إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي» گواهی بر تسلیم کامل سالک در این مقام است. کلام و آثار اولیاء، به دلیل اتصال به حیات حق، شفابخش و احیاگر است. این بخش، جایگاه صحو در مقام حیات را تبیین کرد.
بخش چهارم: لوایح وجود و اودية الجمع
لوایح وجود و اودية الجمع
صحو، با وادیهای جمع (اودية الجمع) و رایحههای وجود (لوایح الوجود) همراه است. لوایح وجود، ظهورات ذاتیاند که از اودية جمع، که صفات جمع را در بر میگیرند، برترند. این تمایز، مانند تفاوت میان نسیمی است که از گلستان حقیقت میوزد و رودی که در وادی صفات جاری است. لوایح وجود، سالک را به وجوب وجودی و شهود احدی نزدیکتر میکند.
درنگ: لوایح وجود، ظهورات ذاتیاند که از اودية الجمع برترند و سالک را به شهود احدی و وجوب وجودی نزدیکتر میکنند. |
رفع حجابهای صفاتی
در صحو، حجابهای صفاتی برداشته شده و وجه ذات آشکار میگردد. این رفع حجاب، مانند گشوده شدن پردهای است که نور حقیقت را به تمامی نمایان میسازد. سالک، از احتجاب صفاتی به احتجاب ذاتی و سپس شهود ذات میرسد، جایی که اسمای عزتی چون واحد و قهار او را در حیرت وجدانی نگه میدارند.
جمعبندی بخش چهارم
صحو، با لوایح وجود و اودية الجمع، سالک را به شهود ذاتی و رفع حجابهای صفاتی هدایت میکند. لوایح وجود، به دلیل لحاظ ذاتی، از اودية جمع برترند و سالک را به وجوب وجودی نزدیکتر میسازند. این بخش، نقش این ویژگیها در تعالی صحو را تبیین کرد.
بخش پنجم: صحو و کمال وجودی
یسترة بالنور الوجود
در صحو، سالک به نور وجود حق مستتر میشود و همه چیزش، از صلاة و نسک تا محیا و ممات، برای حق میگردد. این استتار، مانند محو شدن قطرهای در دریای بیکران حقیقت است. سالک، چونان پاک شده و خاک شده، در نور حق گم میشود و به مقام حیات و احیا میرسد.
درنگ: در صحو، سالک در نور وجود حق مستتر شده و به مقام حیات و احیا میرسد، جایی که همه چیزش برای حق است. |
صحو و مقام المخلَصین
صحو، سالک را به مقام المخلَصین میرساند؛ جایی که خطر عظیم برداشته شده و اخلاص به خلاص منتهی میشود. این مقام، مانند رهایی پرندهای است که از قفس نفسانیت آزاد شده و در آسمان حقیقت پرواز میکند. الاخلاص هو الخلاص، نشاندهنده آزادی کامل سالک از خود و خطر است.
کمال صفات در صحو
در صحو، سالک به کمال صفات حق میرسد و از نقایص صفاتی و حالات عارضی فارغ میشود. این کمال، مانند آینهای است که از هر غبار پاک شده و نور حق را به تمامی بازمیتاباند. سالک، در این مقام، دیگر متأثر از نقایص یا حالات متغیر نمیشود.
نقش عزت و غیرت در صحو
عزت ربوبی، با تمنع و احتجاب از اغیار همراه است و سالک را در حیرت میان جمال و جلال قرار میدهد. این عزت، مانند قلعهای است که با غیرت الهی محافظت میشود و سالک را از غیر حق منع میکند. اشاره به قسم شیطان به عزت، نشاندهنده تفاوت میان مقام اولیاء و غیر اولیاء است.
صحو و مقام المطلعات
صحو، سالک را به مقام المطلعات میرساند؛ جایی که صاحب اطلاع از ربوبیات شده و حق و خلق را با نگاه به حق میبیند. این مقام، مانند چشمی است که بدون نیاز به ابزار ظاهری، همه چیز را در نور حق مشاهده میکند.
جمعبندی بخش پنجم
صحو، سالک را به کمال وجودی، مقام المخلَصین، و شهود صافی در مقام المطلعات میرساند. استتار در نور وجود، رفع نقایص صفاتی، و عزت ربوبی، سالک را به حیات حقانی و احیای دیگران هدایت میکند. این بخش، ابعاد متعالی صحو را تبیین کرد.
نتیجهگیری کلان
این اثر، با تکیه بر درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، مقام صحو را بهعنوان منزلگاهی متعالی پس از سکر تبیین کرد. صحو، با بسط، صافی، و شهود جمال و جلال، سالک را از حیرت فقدانی به حیرت وجدانی و مقام حیات و احیا میرساند. رفع بقایای نفسانی، اتحاد مظهر با مُظهر، و وصول به لوایح وجود و اودية الجمع، سالک را به کمال وجودی و شهود ذاتی هدایت میکند. آیات «لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ» و «إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي» گواهی بر شدت شهود و تسلیم کامل در این مقاماند. کلام و آثار اولیاء، به دلیل اتصال به حیات حق، احیاگر و شفابخش است. این نوشتار، با زبانی فاخر و ساختاری علمی، چارچوبی جامع برای فهم مقام صحو فراهم آورد تا طالبان معرفت را در این وادی راهنمایی کند.
با نظارت صادق خادمی |