در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 598

متن درس






باب الاتصال در منازل السائرین

باب الاتصال در منازل السائرین

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۹۸)

مقدمه: درآمدی بر مقام اتصال در سلوک عرفانی

باب الاتصال، یکی از مراتب متعالی سلوک عرفانی در منازل السائرین، دریچه‌ای است به سوی وصول سالک به حضرة الأحدية و فنای در عين الذات الهی. این مقام، که با استناد به آیه شریفه ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّىٰ فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَىٰ (نجم: ۸-۹) تبیین شده، به قرب بی‌واسطه رسول اکرم (ص) به ذات حق و دریافت وحی حقی اشاره دارد.

بخش نخست: مفهوم اتصال و جایگاه آن در سلوک

ماهیت اتصال: وصول به حضرة الأحدية

اتصال، در سلوک عرفانی، به معنای وصول سالک به حضرة الأحدية و فنای در عين الذات الهی است. این مقام، که فراتر از ثنویت و دوئیت قرار دارد، با رفع نفسيت و غيريت همراه است. اتصال، نه به معنای پیوند دو شیء، بلکه ادراک و توجه به قرب الهی است که سالک را در وحدت وجودی با حق غرق می‌سازد. این حالت، چونان فرو رفتن قطره‌ای در اقیانوس بی‌کران ذات الهی است که دیگر اثری از قطره باقی نمی‌ماند.

آیه شریفه ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّىٰ فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَىٰ (نجم: ۸-۹، ترجمه فولادوند: سپس نزدیک شد و نزدیک‌تر شد، تا آنکه به اندازه دو کمان یا نزدیک‌تر بود)، به عنوان عظیم‌ترین آیه در بیان کمال ربوبی انسان، این مقام را تبیین می‌کند. این آیه، به قرب بی‌واسطه رسول اکرم (ص) به ذات حق اشاره دارد و از سایر آیات قرآن کریم، مانند إِنِّي أَنَا اللَّهُ (طه: ۱۴)، به دلیل ماهیت بی‌واسطه و منحصر بودن به مقام ختمیت، متمایز است.

تحلیل مفهومی اتصال

اتصال، در این مقام، فراتر از درک عقلانی است و عقل در برابر آن به عجز و ناتوانی فرو می‌رود. عبارت «أو أدنى» در آیه مذکور، نشان‌دهنده ناتوانی عقل در ادراک میزان این قرب است، گویی عقل در برابر این مقام، چونان پرنده‌ای است که بال‌هایش در برابر طوفان وحدت الهی ناتوان شده و در جیب عجزه خویش فرو می‌رود. این عجز، غایت معرفت عارفین است، زیرا در این مقام، جز حق چیزی باقی نمی‌ماند.

نکته کلیدی: ماهیت اتصال

اتصال، وصول به حضرة الأحدية و فنای در عين الذات است که با رفع دوئیت و غيريت همراه است. این مقام، چونان فرو رفتن قطره در اقیانوس ذات الهی است که جز وحدت با حق، چیزی باقی نمی‌ماند.

بخش دوم: آیه قاب قوسین و اهمیت آن در باب الاتصال

تبیین آیه ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّىٰ

آیه شریفه ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّىٰ فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَىٰ، به عنوان عالی‌ترین آیه قرآن کریم در بیان کمال ربوبی انسان، به قرب بی‌واسطه رسول اکرم (ص) به ذات حق اشاره دارد. این آیه، که در سوره نجم آمده، از سایر آیات، مانند إِنِّي أَنَا اللَّهُ، به دلیل اشاره به وحی حقی و رفع کامل دوئیت، متمایز است. برخلاف حضرت موسی (ع) که در مواجهه با کلام الهی دچار تردید شد، رسول اکرم (ص) با اطمینان قلبی، چنان‌که در آیه مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَىٰ (نجم: ۱۱، ترجمه فولادوند: دل آنچه را دید، دروغ نپنداشت) آمده، به شهود حق نائل شدند.

این آیه، به دلیل اختصاص به مقام ختمیت، از تمامی آیات قرآن کریم سنگین‌تر و عظیم‌تر است. قرب در این مقام، چنان بی‌واسطه است که حتی جبرائیل، که تا افق اعلی همراه رسول اکرم (ص) بود، فراتر از آن توان صعود نداشت و گفت: «لو دنوت أنملة لاحترقت» (اگر یک انگشت نزدیک‌تر شوم، می‌سوزم).

نکته کلیدی: اهمیت آیه قاب قوسین

آیه ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّىٰ، به دلیل تبیین قرب بی‌واسطه رسول اکرم (ص) به ذات حق، عالی‌ترین آیه در بیان کمال ربوبی است. این آیه، چونان نوری است که قله وحدت الهی را روشن می‌سازد.

مقام قاب قوسین و او أدنى

مقام قاب قوسین، به دو قوس وجود – قوس ابداء (نزول) و قوس اعاده (صعود) – اشاره دارد که تمامی اسمای الهی، از جمله مبدء، معید، ظاهر و باطن، را در بر می‌گیرد. این مقام، جناب الهی است که سالک در آن، به حضرة واحدية می‌رسد. اما عبارت «أو أدنى»، فراتر از این مقام، به فنای در عين الذات و وصول به حضرة الأحدية اشاره دارد. این قرب، چنان عظیم است که عقل در برابر آن مأیوس شده و بحث عقلانی با «أو أدنى» قطع می‌شود.

تفاوت میان اعاده (بازآفرینی) و رجوع (بازگشت) در این مقام، نشان‌دهنده آن است که قوس صعود، نه اعاده خلقی، بلکه رجوع به ذات حق است. گویی سالک، چونان پرنده‌ای است که پس از پیمودن آسمان‌های خلقت، به آشیانه ذات الهی بازمی‌گردد.

نکته کلیدی: مقام او أدنى

«أو أدنى» به فنای در عين الذات و وصول به حضرة الأحدية اشاره دارد که عقل در برابر آن مأیوس می‌شود. این مقام، چونان قله‌ای است که جز با شهود قلبی، قابل دسترسی نیست.

بخش سوم: وحی حقی و تفاوت آن با وحی خلقی

وحی در مقام قاب قوسین، وحی حقی است که بدون واسطه جبرائیل و نزول به عالم ناسوت رخ می‌دهد. این وحی، به دلیل ماهیت بی‌واسطه و اتصال مستقیم به ذات حق، از وحی جبرائیلی (خلقی) متمایز است. رشحات این وحی حقی در حروف مقطعه قرآن کریم، مانند «کهیعص» و «الم»، ظهور یافته است. این حروف، به دلیل رازآلود بودن و غیرقابل تبیین عقلانی، نشان‌دهنده عمق اتصال رسول اکرم (ص) به ذات حق‌اند.

وحی حقی، چنان عظیم است که حتی جبرائیل از ادراک آن عاجز است. این وحی، نه به عالم ناسوت نزول می‌یابد و نه در قالب الفاظ خلقی قابل بیان است، بلکه رشحات آن در حروف مقطعه متجلی شده است. گویی این حروف، چونان جرقه‌هایی از نور ذات الهی‌اند که در ظرف قرآن کریم درخشیده‌اند.

نکته کلیدی: وحی حقی

وحی حقی، وحی بی‌واسطه‌ای است که در مقام قاب قوسین به رسول اکرم (ص) عطا شد و رشحات آن در حروف مقطعه قرآن کریم ظهور یافت. این وحی، چونان نوری است که از ذات حق ساطع شده و عقل را مبهوت می‌سازد.

بخش چهارم: درجات سه‌گانه اتصال

اتصال در سلوک عرفانی، دارای سه درجه است که هر یک، مرحله‌ای از پیشرفت سالک به سوی وحدت با حق را نشان می‌دهد:

  • اتصال الاعتصام: این درجه، به تمسک سالک به حق و حفظ پیوند با او از طریق عمل به شریعت و التزام به اوامر الهی اشاره دارد. گویی سالک در این مرحله، چونان کوه‌نوردی است که با طناب ایمان به صخره حق چنگ زده است.
  • اتصال الشهود: در این درجه، سالک به شهود حق و مشاهده تجلیات الهی نائل می‌شود. این شهود، قلب سالک را روشن ساخته و او را به ادراک جمال و جلال حق رهنمون می‌سازد.
  • اتصال الوجود: عالی‌ترین درجه اتصال، که سالک در آن، در وجود حق فانی شده و به وحدت وجودی می‌رسد. این مرحله، همان فنای در عين الذات است که در مقام «أو أدنى» متجلی می‌شود.

برای فهم دقیق این درجات، باید به ابواب اعتصام (در قسم بدایات) و قصد (در قسم اصول) مراجعه کرد تا تفاوت‌های آن‌ها با اتصال در این مقام مشخص شود. این درجات، چونان پله‌های نردبانی‌اند که سالک را از تمسک ظاهری به فنای کامل در ذات حق می‌رسانند.

نکته کلیدی: درجات اتصال

اتصال دارای سه درجه – اعتصام، شهود و وجود – است که سالک را از تمسک به حق به فنای در ذات او هدایت می‌کند. این درجات، چونان نردبانی‌اند که روح را به قله وحدت الهی می‌رسانند.

بخش پنجم: ختمیت و ولایت در مقام اتصال

مقام قاب قوسین، اگرچه منحصر به ختمیت رسول اکرم (ص) است، با ولایت امیرالمؤمنین (ع) و امام زمان (عج) پیوندی عمیق دارد. ولایت حیدری، به عنوان ختم ولایت، مکمل ختمیت نبوی است و این دو، در وصول به حضرة الأحدية جدایی‌ناپذیرند. استناد به کلام امیرالمؤمنین (ع) که فرمودند: «كو كشف الغطاء ما ازددت يقيناً»، نشان‌دهنده آن است که ولایت ایشان، به همان افق اعلی و حضرة الأحدية منتهی می‌شود.

این پیوند، گویی دو بال پرنده‌ای است که روح را به سوی آسمان وحدت الهی به پرواز درمی‌آورد. ختمیت نبوی و ولایت حیدری، چونان دو نور از یک سرچشمه‌اند که در مقام اتصال، به وحدت کامل می‌رسند.

نکته کلیدی: ختمیت و ولایت

مقام قاب قوسین، با ختمیت رسول اکرم (ص) و ولایت امیرالمؤمنین (ع) پیوند دارد، گویی دو نور از یک سرچشمه که سالک را به حضرة الأحدية هدایت می‌کنند.

بخش ششم: سوره نجم و قرب بلایی

سوره نجم، به دلیل تبیین مقامات عالی رسول اکرم (ص) و اشاره به قرب بلایی – قربی که با ابتلائات سنگین همراه است – سوره‌ای سنگین و عظیم است. خواندن این سوره، ممکن است سالک را به بلا مبتلا سازد، مگر آنکه آماده مواجهه با سختی‌های سلوک باشد. برای افرادی که آمادگی این مواجهه را ندارند، خواندن سوره یس توصیه شده است.

قرب بلایی در این سوره، نشان‌دهنده آن است که وصول به مقامات عالی، بدون تحمل ابتلائات ممکن نیست. گویی سالک، چونان آهنی است که در کوره بلا گداخته شده تا به تیغی برنده بدل گردد.

نکته کلیدی: قرب بلایی

سوره نجم، به دلیل تبیین قرب بلایی، سوره‌ای سنگین است که سالک را به تحمل ابتلائات دعوت می‌کند، گویی کوره‌ای است که روح را برای وصول به حق صیقل می‌دهد.

بخش هفتم: ابتلائات رسول اکرم (ص) و کمرشکنی نقص

ابتلائات رسول اکرم (ص)، برخلاف سایر انبیاء که عمدتاً ظاهری بود (مانند اره شدن یا آزار قوم لوط)، بیشتر پنهانی و درونی بود. این آزارها، چنان سنگین بود که کمر پیامبر (ص) را شکست، چنان‌که در آیه الَّذِي أَنْقَضَ ظَهْرَكَ (شرح: ۳، ترجمه فولادوند: همان که پشت تو را شکست) آمده است. این ابتلائات، زمینه‌ساز وصول به مقام قاب قوسین بود که پس از صاف شدن مشکلات پیامبر (ص) محقق شد.

شجاعت رسول اکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع) در برابر استکبار پنهانی، نشان‌دهنده عمق معنوی این مقام است. گویی این ابتلائات، چونان طوفانی بودند که کشتی وجود پیامبر (ص) را به ساحل قرب الهی رساندند.

نکته کلیدی: ابتلائات پنهانی

ابتلائات رسول اکرم (ص)، به دلیل ماهیت پنهانی، سنگین‌تر از آزارهای ظاهری بود و زمینه‌ساز وصول به مقام قاب قوسین شد، گویی طوفانی که کشتی روح را به ساحل حق رساند.

بخش هشتم: رفع دوئیت و فنای در عين الذات

اتصال در مقام قاب قوسین، با رفع دوئیت و غيریت همراه است. این اتصال، نه پیوند شیء به شیء، بلکه ادراک وحدت با ذات حق است که سالک را به فنای در عين الذات می‌رساند. فنای در ذات، در ظرف قوسین رخ می‌دهد، اما فنای در عين الذات، که در «أو أدنى» متجلی است، فراتر از قوسین و در حضرة الأحدية است.

این رفع دوئیت، عقل را ناتوان ساخته و به عجز عارفین منجر می‌شود. گویی عقل، چونان شمعی است که در برابر نور خورشید وحدت الهی خاموش می‌شود و تنها شهود قلبی راهگشاست.

نکته کلیدی: رفع دوئیت

اتصال در مقام قاب قوسین، با رفع دوئیت و فنای در عين الذات همراه است، گویی سالک، چونان قطره‌ای است که در اقیانوس ذات الهی محو شده و جز حق باقی نمی‌ماند.

جمع‌بندی: باب الاتصال، قله وحدت الهی

باب الاتصال در منازل السائرین، به عنوان یکی از متعالی‌ترین مراتب سلوک عرفانی، سالک را به وصول به حضرة الأحدية و فنای در عين الذات هدایت می‌کند. این مقام، با استناد به آیه شریفه ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّىٰ فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَىٰ، به قرب بی‌واسطه رسول اکرم (ص) و پیوند ختمیت با ولایت امیرالمؤمنین (ع) اشاره دارد. درجات سه‌گانه اتصال – اعتصام، شهود و وجود – مسیر سالک را از تمسک ظاهری به وحدت وجودی با حق ترسیم می‌کنند. سوره نجم، به دلیل تبیین قرب بلایی و ابتلائات سنگین، سالک را به تحمل سختی‌های سلوک دعوت می‌کند. این مقام، گویی قله‌ای است که تنها با شهود قلبی و رفع دوئیت قابل فتح است. درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، چونان چراغی است که این مسیر را روشن ساخته و برای پژوهشگران عرفان اسلامی، راهنمایی ارزشمند ارائه می‌دهد.

با نظارت صادق خادمی


کد فوتر