در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 602

متن درس





باب الانفصال: غایت قصوای وصول در سلوک عرفانی

باب الانفصال: غایت قصوای وصول در سلوک عرفانی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۰۲)

مقدمه

در ساحت عرفان اسلامی، «باب الانفصال» منزلگاهی والا و خطیر است که سالک در آن از نشانه‌های خلقی و رسوم نفسانی جدا شده و به سوی ذات بی‌کران الهی متصل می‌گردد. این مقام، به تعبیر آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، غایت قصوای وصول و کمال عبودیت است که با فناء فی‌الله و بقای بالله به کمال توحید منتهی می‌شود. درس‌گفتار حاضر، با استناد به آیه شریفه وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ (: و خدا شما را از [عذاب] خود بر حذر می‌دارد)، به تبیین عظمت این مقام و خطرات آن می‌پردازد. این آیه، به‌عنوان یکی از سنگین‌ترین آیات قرآن کریم، سالک را به احتیاط در برابر ذات الهی دعوت می‌کند.

بخش اول: مفهوم انفصال و جایگاه آن در سلوک عرفانی

انفصال، به معنای جدایی سالک از رسوم خلقی و نشانه‌های نفسانی، مرحله‌ای است که پس از اتصال به حق تعالی رخ می‌دهد. این مقام، غایت قصوای وصول و کمال عبودیت است که سالک را به فناء و بقای بالله هدایت می‌کند. آیت‌الله نکونام قدس‌سره انفصال را «حقیقة الحقائق» در باب اصول و کمال توحید می‌دانند که سالک در آن از هرگونه تعلق به خود و خلق رها می‌شود.

تمثیلاً، انفصال مانند رهایی پرنده‌ای است که از قفس تنگ خودبینی آزاد شده و در آسمان بی‌کران حقیقت به پرواز درمی‌آید. این جدایی، نه‌تنها از تعلقات مادی، بلکه از هرگونه خودآگاهی نفسانی است که سالک را به سوی محو در ذات الهی سوق می‌دهد.

درنگ: انفصال، جدایی سالک از رسوم خلقی و نشانه‌های نفسانی است که به فناء و بقای بالله و کمال توحید منتهی می‌شود.

بخش دوم: تبیین آیه شریفه و عظمت ذات الهی

آیه شریفه وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ (سوره آل‌عمران، آیه ۲۸؛ : و خدا شما را از [عذاب] خود بر حذر می‌دارد)، به‌عنوان یکی از سنگین‌ترین آیات قرآن کریم، سالک را به احتیاط در برابر عظمت ذات الهی دعوت می‌کند. آیت‌الله نکونام قدس‌سره تأکید دارند که «تحذیر» در این آیه، به معنای خوف نیست، بلکه ارشادی است به خطیر بودن مقام ذات الهی که فراتر از تصور بشری است.

این آیه، مانند هشداری است که سالک را از نزدیک شدن به آتشی سوزان بر حذر می‌دارد، نه به معنای ترساندن، بلکه به منظور آماده‌سازی او برای مواجهه با عظمتی که می‌تواند وجودش را در خود محو کند. ذات الهی، به دلیل بی‌کرانی و قداستش، مقامی است که سالک بدون آمادگی کامل، در برابر آن عاجز و محو می‌گردد.

درنگ: آیه وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ سالک را به احتیاط در برابر عظمت ذات الهی دعوت می‌کند، که فراتر از هر تصور و مقامی است.

بخش سوم: انفصال به‌عنوان غایت وصول و کمال عبودیت

انفصال، پس از اتصال به حق، مرحله‌ای است که سالک به غایت قصوای وصول می‌رسد. این مقام، با فناء فی‌الله و بقای بالله تکمیل شده و به کمال توحید منتهی می‌گردد. آیت‌الله نکونام قدس‌سره تأکید می‌کنند که این مرحله، کمال عبودیت است، زیرا سالک در آن از خود و خلق جدا شده و در ذات الهی محو می‌شود.

تمثیلاً، انفصال مانند لحظه‌ای است که قطره‌ای در اقیانوس حقیقت فرو می‌رود و هویت خود را در بی‌کرانی آن از دست می‌دهد. این محو شدن، نه نابودی، بلکه بقای ابدی در ذات حق است که توحید فعلی را محقق می‌سازد.

درنگ: انفصال، غایت وصول و کمال عبودیت است که با فناء و بقای بالله به تحقق توحید فعلی می‌انجامد.

بخش چهارم: معانی مختلف تحذیر در قرآن کریم

واژه «تحذیر» در قرآن کریم در معانی متفاوتی به کار رفته است. برای مثال، در آیه يَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِمَا فِي قُلُوبِهِمْ (سوره توبه، آیه ۶۴؛ : منافقان بترسند که سوره‌ای بر آنان نازل شود که ایشان را از آنچه در دل دارند آگاه سازد)، تحذیر به معنای هشدار از افشای اسرار است. اما در آیه وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ، تحذیر به معنای احتیاط در برابر عظمت ذات الهی است.

این تفاوت، مانند تمایز میان هشداری برای دوری از خطر ظاهری و دعوتی به تأمل در عظمتی بی‌کران است. تحذیر در باب انفصال، سالک را به درک ژرفای ذات الهی و آمادگی برای ورود به این مقام خطیر فرا می‌خواند.

درنگ: تحذیر در قرآن کریم، در باب انفصال به معنای احتیاط در برابر عظمت ذات الهی است، نه صرف ترس از عذاب.

بخش پنجم: معانی نفس در قرآن کریم

واژه «نفس» در قرآن کریم در معانی مختلفی به کار رفته است: روح، مانند اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا (سوره زمر، آیه ۴۲؛ : خدا جان‌ها را به هنگام مرگشان بازمی‌ستاند)؛ تمایلات نفسانی، مانند إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ (سوره یوسف، آیه ۵۳؛ : همانا نفس به بدی فرمان می‌دهد)؛ قلب، مانند رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا فِي نُفُوسِكُمْ (سوره اسراء، آیه ۲۵؛ : پروردگارتان به آنچه در دل‌های شماست داناتر است)؛ و ذات، مانند وَاتَّقُوا يَوْمًا لَا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئًا (سوره بقره، آیه ۴۸؛ : و بترسید از روزی که هیچ کس چیزی را به جای دیگری کفایت نکند). در آیه مورد بحث، «نفس» به معنای ذات الهی تفسیر شده است.

این چندلایگی، مانند نوری است که در هر ظرف به رنگی خاص تجلی می‌یابد. در باب انفصال، نفس به معنای ذات الهی، مقامی است که سالک را به احتیاط و دوری از تفکر در آن دعوت می‌کند، زیرا عظمتش فراتر از درک بشری است.

درنگ: نفس در آیه وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ به معنای ذات الهی است که سالک را به احتیاط در برابر عظمت بی‌کران آن دعوت می‌کند.

بخش ششم: هشدار نسبت به دوستی با کافران

آیه شریفه لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ ۖ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَٰلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً ۖ وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ ۗ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ (سوره آل‌عمران، آیه ۲۸؛ : مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان به دوستی بگیرند، و هر کس چنین کند، در هیچ چیز از [حمایت] خدا برخوردار نیست، مگر اینکه از آنان به نوعی تقیه کنید. و خدا شما را از [عذاب] خود بر حذر می‌دارد، و بازگشت به سوی خداست) بر لزوم حفظ هویت ایمانی و دوری از تعلقات به دشمنان خدا تأکید دارد. تقیه در این آیه، استثنایی ظاهری است که دوستی واقعی را نفی می‌کند.

این هشدار، مانند خط قرمزی است که مؤمن را از پیوند با دشمنان حقیقت بازمی‌دارد. در باب انفصال، این آیه به سالک یادآور می‌شود که هرگونه تعلق به غیر حق، مانع وصول به ذات الهی است.

درنگ: آیه شریفه بر دوری از دوستی با کافران و حفظ هویت ایمانی تأکید دارد، که در باب انفصال به معنای انقطاع از غیر حق است.

بخش هفتم: رحمت الهی در کنار تحذیر

در آیه يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا ۖ وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ ۗ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ (سوره آل‌عمران، آیه ۳۰؛ : روزی که هر کس آنچه را از کار نیک انجام داده حاضر بیابد، و آنچه را از کار بد کرده است آرزو کند کاش میان او و آن [عمل بد] فاصله‌ای دور بود. و خدا شما را از [عذاب] خود بر حذر می‌دارد، و خدا به بندگان مهربان است)، رحمت الهی در کنار تحذیر مطرح شده است. آیت‌الله نکونام قدس‌سره تأکید دارند که رحمت الهی، به‌عنوان أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ، در قیامت شفاعت نهایی را بر عهده می‌گیرد.

این ترکیب، مانند خورشیدی است که در عین سوزندگی، گرما و حیات می‌بخشد. تحذیر، سالک را به احتیاط دعوت می‌کند، اما رحمت الهی، او را در آغوش بی‌کران خود می‌پذیرد.

درنگ: رحمت الهی، در کنار تحذیر از ذات الهی، تضمین‌کننده شفاعت نهایی حق در قیامت است.

بخش هشتم: شفاعت الهی در قیامت

در قیامت، شفاعت انبیا، اولیا، و حتی قرآن کریم مطرح است، اما شفاعت نهایی توسط خود حق، به‌عنوان أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ، انجام می‌شود. آیت‌الله نکونام قدس‌سره با استناد به دعای کمیل، بیان می‌کنند که اگر قسم الهی به پر شدن جهنم نبود، رحمت الهی همه را در بر می‌گرفت.

این شفاعت، مانند دری است که در لحظه آخر به روی همگان گشوده می‌شود. حق، با رحمت بی‌انتهای خود، هیچ‌کس را از دایره لطفش محروم نمی‌سازد، حتی اگر سالک در برابر عظمت ذاتش عاجز باشد.

درنگ: شفاعت نهایی حق، به‌عنوان أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ، همه را در بر می‌گیرد و نشانه رحمت بی‌کران الهی است.

بخش نهم: خطر انفصال و غایت عرفان

انفصال، به دلیل مواجهه با عظمت ذات الهی، مرحله‌ای خطیر توصیف شده است. آیت‌الله نکونام قدس‌سره تأکید دارند که غایت عرفان، عجز در برابر ذات حق است. سالک در این مقام، با درک ناتوانی خود، به محو کامل در ذات الهی می‌رسد.

این عجز، مانند ایستادن در برابر طوفانی عظیم است که سالک را در خود فرو می‌برد. این خطر، نه به معنای نابودی، بلکه به معنای فناء و رهایی از هرگونه خودبینی است که کمال توحید را محقق می‌سازد.

درنگ: غایت عرفان، عجز در برابر ذات الهی است که سالک را به فناء و کمال توحید هدایت می‌کند.

بخش دهم: مصائب اولیای الهی در مقام انفصال

اولیای الهی، مانند امیرالمؤمنین علیه‌السلام و امام سجاد علیه‌السلام، به دلیل ورود به مقام انفصال، مصائب و بلایای سنگینی را تحمل کرده‌اند. آیت‌الله نکونام قدس‌سره با اشاره به ضجه‌های امیرالمؤمنین در چاه و گریه‌های امام سجاد، این مصائب را نتیجه مواجهه با عظمت ذات الهی می‌دانند.

این مصائب، مانند آتش‌هایی هستند که طلای وجود اولیا را خالص‌تر می‌کنند. آنها، با تحمل این بلایا، راه را برای سالکان دیگر روشن ساخته و نشان داده‌اند که انفصال، نیازمند شجاعت و تسلیم کامل است.

درنگ: اولیای الهی، با تحمل مصائب در مقام انفصال، راه قرب به ذات الهی را برای سالکان روشن کرده‌اند.

بخش یازدهم: وداع با تعلقات در باب فناء

ورود به باب انفصال و فناء، نیازمند وداع کامل با تمامی تعلقات، از جمله زندگی، خانواده، و حتی خود است. آیت‌الله نکونام قدس‌سره تأکید دارند که سالک باید با همه چیز، حتی آبرو و عمل خود، وداع کند تا به این مقام خطیر وارد شود.

این وداع، مانند رها کردن بار سنگین تعلقات در پای کوهی بلند است که سالک برای صعود به قله حقیقت، باید سبک‌بال شود. این انقطاع، شرط لازم برای محو در ذات الهی است.

درنگ: ورود به باب انفصال، نیازمند وداع کامل با تعلقات نفسانی و خلقی است.

بخش دوازدهم: بلا و قرب الهی

برخی بلایا، به‌عنوان وسیله‌ای برای قرب به حق، از سوی خداوند به سالک عطا می‌شود. آیت‌الله نکونام قدس‌سره این بلایا را نشانه عشق الهی می‌دانند که سالک را به سوی حقیقت هدایت می‌کند. گاه سالک از این بلایا گریزان است، اما حق او را به سوی خود می‌کشاند.

این بلایا، مانند آبی حیات‌بخش هستند که خاک وجود سالک را بارور می‌کنند. آنها، نه‌تنها مانع نیستند، بلکه پلی به سوی قرب الهی‌اند که سالک را به مقام انفصال نزدیک‌تر می‌سازند.

درنگ: بلایا، به‌عنوان نشانه عشق الهی، وسیله‌ای برای قرب سالک به ذات حق هستند.

جمع‌بندی

باب الانفصال، منزلگاهی خطیر در سلوک عرفانی است که سالک در آن از تمامی تعلقات خلقی و نفسانی جدا شده و به سوی ذات بی‌کران الهی متصل می‌گردد. درس‌گفتار آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با استناد به آیات قرآن کریم، به‌ویژه وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ، عظمت این مقام و خطرات آن را تبیین می‌کند. انفصال، به‌عنوان غایت وصول و کمال عبودیت، با فناء و بقای بالله به تحقق توحید فعلی می‌انجامد. رحمت الهی، در کنار تحذیر، تضمین‌کننده شفاعت نهایی حق است. اولیای الهی، با تحمل مصائب، راه را برای سالکان روشن کرده‌اند. این متن، با حفظ تمامی جزئیات و تحلیل‌ها، منبعی جامع برای پژوهشگران عرفان اسلامی ارائه می‌دهد.

با نظارت صادق خادمی


فوتر بهینه‌شده