در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 608

متن درس





باب معرفت: دروازه شناخت صفات و نعوت الهی در سلوک عرفانی

باب معرفت: دروازه شناخت صفات و نعوت الهی در سلوک عرفانی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۰۸)

مقدمه

در ساحت عرفان اسلامی، «باب معرفت» منزلگاهی بنیادین است که سالک را به شناخت حقیقت الهی از طریق صفات و نعوت آن رهنمون می‌سازد. این مقام، با تأکید بر تفاوت میان علم و معرفت، از شناخت کلی و عام فراتر رفته و به ادراکی شخصی، عینی و شهودی از حق تعالی می‌رسد. درس‌گفتار حاضر، برگرفته از جلسه ۶۰۸ آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین مرتبه نخست معرفت، یعنی شناخت صفات و نعوت الهی، می‌پردازد و با بررسی دو طریق وصول به این معرفت و نقد دیدگاه‌های توقیفی و محدود، راه را برای درک ژرف‌تر این منزل عرفانی هموار می‌کند.

بخش اول: تمایز میان علم و معرفت

معرفت، در قیاس با علم، ادراکی ژرف‌تر و شخصی‌تر از حقیقت است. علم به شناخت کلیات و عمومیات اشاره دارد، مانند آنکه گفته شود «علمت شیئاً» (شناختم چیزی را)، اما معرفت به شناخت جزئیات و حقایق فردی مربوط است، مانند «عرفت زیداً» (شناختم زید را). عارف، حقیقت را به‌صورت شخصی و واحد می‌شناسد، در حالی که حکیم یا فیلسوف به ادراک کلی و عام می‌پردازد که گاه با خدشه‌ها و محدودیت‌های عقلی همراه است.

تمثیلاً، علم مانند نگاهی از فراز کوهی است که تنها خطوط کلی مناظر را نشان می‌دهد، اما معرفت چون گام نهادن در میان گلزار حقیقت است که هر گل را با عطر و رنگش به‌صورت یگانه می‌شناسد. این تمایز، ریشه در تفاوت رویکرد عرفانی و فلسفی دارد؛ معرفت عرفانی با حضور و عینیت، سالک را به قرب و وحدت با حق می‌رساند، در حالی که علم فلسفی، به دلیل کلی‌نگری، از این حضور بی‌بهره است.

درنگ: معرفت، برخلاف علم که کلی شناخت است، به ادراک شخصی و عینی حقیقت اشاره دارد و سالک را به قرب الهی هدایت می‌کند.

بخش دوم: مراتب سه‌گانه معرفت و مرتبه نخست

معرفت در عرفان اسلامی دارای سه مرتبه است که مرتبه نخست، شناخت صفات و نعوت الهی است. این مرتبه، دروازه‌ای است که سالک از طریق آن با اسما و مظاهر حق آشنا می‌شود و زمینه را برای مراحل بعدی، که به ذات الهی نزدیک‌ترند، فراهم می‌سازد. آیت‌الله نکونام قدس‌سره تأکید دارند که این شناخت، ابتدایی‌ترین گام در سلوک عرفانی است که بدون آن، یقین حاصل نمی‌شود.

این مرتبه، مانند بذری است که در خاک وجود سالک کاشته می‌شود تا در مراحل بعدی به درختی تنومند از معرفت ذات الهی تبدیل گردد. شناخت صفات و نعوت، سالک را به درک حضور حق در مظاهر خلقت و وحی رهنمون می‌کند و او را برای شهودهای عمیق‌تر آماده می‌سازد.

درنگ: مرتبه نخست معرفت، شناخت صفات و نعوت الهی است که به‌عنوان دروازه سلوک، زمینه‌ساز یقین و قرب الهی است.

بخش سوم: دو طریق وصول به معرفت صفات الهی

معرفت صفات الهی از دو طریق ممکن است:

نخست، طریق شرعی که از طریق انبیا و شریعت الهی معرفی می‌شود، مانند آیه شریفه قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ۝ اللَّهُ الصَّمَدُ ۝ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ ۝ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ (سوره اخلاص، آیات ۱-۴؛ : بگو او خدایی یگانه است، خدا بی‌نیاز است، نه زاده و نه زاییده شده، و برای او هیچ همتایی نیست). این طریق، مبتنی بر وحی و رسالت است که صفات الهی را به سالک معرفی می‌کند.

دوم، شهود مظاهر خلقت، که سالک با نگریستن به ذره‌ذره موجودات، صفات الهی را در آنها مشاهده می‌کند. برای مثال، سفیدی را به صفت «الظاهر» و سیاهی را به «الباطن» نسبت می‌دهد، یا لطافت گل را به جمال و سختی خار را به جلال الهی متصل می‌بیند.

این دو طریق، مانند دو بال پرنده‌ای هستند که سالک را به سوی آسمان معرفت پرواز می‌دهند. طریق شرعی، با استناد به وحی، پایه‌ای استوار فراهم می‌کند، و شهود مظاهر، با بصیرت عرفانی، حقیقت را در قلب سالک زنده می‌سازد. گاه ممکن است میان این دو طریق اختلاف پدید آید، زیرا شرع ممکن است همه اسما را بیان نکرده باشد و سالک اسمایی را شهود کند که در شرع موجود نیست.

درنگ: معرفت صفات الهی از دو طریق شرعی (وحیانی) و شهودی (مشاهده مظاهر خلقت) حاصل می‌شود که مکمل یکدیگرند.

بخش چهارم: نقد دیدگاه توقیفی بودن اسمای الهی

برخلاف دیدگاه برخی که اسمای الهی را توقیفی و محدود به آنچه در شرع آمده می‌دانند، آیت‌الله نکونام قدس‌سره استدلال می‌کنند که معرفت صفات الهی فراتر از شرع موجود است. اسمای الهی، به تعبیر قرآن کریم، بی‌شمارند (لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى) و ممکن است سالک اسمایی را شهود کند که در شرع موجود نیامده یا از دسترس خارج شده باشد. شرع موجود، تنها بخشی از اسما را برای هدایت بشر در زمان غیبت بیان کرده، اما با ظهور امام زمان علیه‌السلام، اسمای بیشتری آشکار خواهد شد.

این دیدگاه، مانند گشودن دریچه‌ای است به سوی اقیانوسی بی‌کران از اسمای الهی که شرع موجود تنها کرانه‌ای از آن را نشان داده است. سالک، با بصیرت عرفانی، می‌تواند به اسمایی دست یابد که در شرع کنونی یافت نمی‌شود، و این، نشانه پویایی و گستردگی معرفت عرفانی است.

درنگ: اسمای الهی توقیفی و محدود به شرع موجود نیستند؛ سالک می‌تواند اسمایی را شهود کند که در شرع نیامده است.

بخش پنجم: تفاوت صفت و نعت در عرفان اسلامی

صفت و نعت، گرچه در ظاهر مشابه‌اند، در معنا و دلالت متفاوتند. صفت به موصوف (مفعول) اضافه می‌شود و می‌تواند شامل خیر و شر، و صادق یا خیر باشد. نعت، اما به ناعت (فاعل) اضافه می‌شود و تنها به خیر و حقیقت اشاره دارد، به گونه‌ای که کذب در آن راه ندارد. در عرفان، صفت به اسما و نعت به مسمیات اشاره دارد. برای مثال، «جبار» صفت است، زیرا ممکن است به جلال الهی اشاره کند، اما «جمال» نعت است، زیرا به کمال و خیر مطلق مرتبط است.

تمثیلاً، صفت مانند آینه‌ای است که گاه تصویر نور و گاه تاری را بازمی‌تاباند، اما نعت چون خورشیدی است که تنها نور و گرما می‌پراکند. نعت، به دلیل پیوند با حقیقت و خیر، شریف‌تر از صفت است و در عرفان، جایگاه والاتری دارد.

درنگ: نعت، به خیر و حقیقت اختصاص دارد و شریف‌تر از صفت است که می‌تواند شامل خیر و شر باشد.

بخش ششم: نقد دیدگاه کتاب درباره صفت و نعت

کتاب منازل السائرین، صفت و نعت را در معنا یکی دانسته و تفاوت آن‌ها را صرفاً در اضافه به فاعل یا مفعول می‌بیند. آیت‌الله نکونام قدس‌سره این دیدگاه را نقد می‌کنند و با تأکید بر تفاوت ماده‌ای و دلالتی این دو واژه، استدلال می‌کنند که نعت به خیر و حقیقت اختصاص دارد، در حالی که صفت می‌تواند شامل شر نیز باشد. این نقد، به اشتراکات ادبی و عرفانی توجه دارد و بر ضرورت دقت در تعابیر عرفانی تأکید می‌ورزد.

این نقد، مانند صیقل دادن گوهر حقیقت است که از خلط آن با مفاهیم صوری جلوگیری می‌کند. تفاوت صفت و نعت، نه‌تنها در هویت، بلکه در دلالت عرفانی نیز آشکار است و نادیده گرفتن آن، به گمراهی در معرفت منجر می‌شود.

درنگ: صفت و نعت در ماده و دلالت متفاوت‌اند؛ نعت به خیر و حقیقت اختصاص دارد و دیدگاه یکی دانستن آن‌ها نادرست است.

بخش هفتم: نقش نور الهی و حیات قلب در معرفت

معرفت صفات و نعوت الهی، نیازمند نور الهی در قلب و حیات عقل است. این نور، از طریق «تبصیر» (بصیرت) و «حسن نظر» (نگاه نیکو) حاصل می‌شود که شامل دو جنبه است: تعظیم، یعنی توجه به اعجاب فاعل (حق)، و حسن اعتبار، یعنی توجه به مظهر و منظر الهی. حسن نظر، ترکیبی از این دو است که با صفای قلب و تلاش عرفانی سالک به دست می‌آید.

این نور، مانند چراغی است که در تاریکی قلب روشن می‌شود و راه حقیقت را آشکار می‌سازد. حیات قلب، چون خاکی بارور است که بذر فکر در آن کاشته می‌شود و با نور الهی، به معرفتی یقینی می‌رسد. این فرآیند، مقدمه‌ای است برای پیشرفت در مراحل بعدی سلوک.

درنگ: معرفت صفات و نعوت، با نور الهی، حیات قلب، و حسن نظر حاصل می‌شود که نیازمند تلاش و بصیرت عرفانی است.

بخش هشتم: محدودیت‌های شرع موجود و پویایی معرفت

شرع موجود، تنها بخشی از حقیقت الهی را بیان کرده و همه اسما و نعوت را در بر نگرفته است. برخی اسما ممکن است از دسترس خارج شده یا در شرع موجود بیان نشده باشند. آیت‌الله نکونام قدس‌سره تأکید دارند که با ظهور امام زمان علیه‌السلام، اسمای بیشتری آشکار خواهد شد، زیرا شرع کامل در وجود ایشان متجلی است.

شر شرع موجود، مانند چشمه‌ای است که برای سیراب کردن کافی است، اما اقیانوس حقیقت در انتظار ظهور مهدی موعود است. این محدودیت، نه به معنای نقص شرع، بلکه به اقتضای زمان غیبت است که تنها بخشی از حقیقت برای هدایت بشر بیان شده است.

درنگ: شرع موجود، بخشی از اسمای الهی را بیان کرده و با ظهور امام زمان علیه‌السلام، حقیقت کامل آشکار خواهد شد.

بخش نهم: چالش جمع میان مباحث ادبی و عرفانی

بحث‌های ادبی و فلسفی، اگر بیش از حد مورد توجه قرار گیرند، ممکن است حقیقت عرفانی، یعنی رويت و ظهور، را تحت‌الشعاع قرار دهند. آیت‌الله نکونام قدس‌سره تأکید دارند که جمع میان این علوم، نیازمند تعادل است تا حقیقت عرفانی مغلوب مباحث صوری نشود. معرفت عرفانی، بیش از آنکه به مباحث ادبی وابسته باشد، به شهود و بصیرت قلب نیازمند است.

این تعادل، مانند راه رفتن بر لبه تیغ است که سالک باید با دقت، میان حقیقت عرفانی و تحلیل‌های صوری را هماهنگ سازد. غرق شدن در مباحث ادبی، مانند گم شدن در جنگلی است که از دیدن آفتاب حقیقت باز می‌ماند.

درنگ: جمع میان مباحث ادبی و عرفانی نیازمند تعادل است تا حقیقت عرفانی تحت‌الشعاع قرار نگیرد.

بخش دهم: معرفت عامه و جایگاه آن در سلوک

مرتبه نخست معرفت، که معرفت صفات و نعوت الهی است، به معرفت عامه معروف است. این معرفت، ابتدایی‌ترین سطح شناخت در سلوک عرفانی است که بدون آن، یقین حاصل نمی‌شود. آیت‌الله نکونام قدس‌سره تأکید دارند که اهل ظاهر، به دلیل اکتفا به علم، از این معرفت محروم‌اند، زیرا معرفت، نیازمند حضور و شهود مظاهر و منظر الهی است.

این معرفت، مانند پایه‌ای است که بنای سلوک عرفانی بر آن استوار می‌شود. سالک در این مرحله، با اسما و مسمیات الهی آشنا می‌شود، اما هنوز به ذات الهی نرسیده است. این شناخت، گامی ضروری برای ورود به مراتب بالاتر است.

درنگ: معرفت عامه، ابتدایی‌ترین سطح معرفت است که بدون آن، یقین حاصل نمی‌شود و سالک را به شهود مظاهر هدایت می‌کند.

جمع‌بندی

باب معرفت، به‌عنوان یکی از منازل بنیادین سلوک عرفانی، سالک را به شناخت صفات و نعوت الهی از طریق دو طریق شرعی و شهودی رهنمون می‌سازد. درس‌گفتار آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با تبیین مرتبه نخست معرفت، تمایز میان علم و معرفت، و نقد دیدگاه‌های توقیفی و محدود، عمق این منزل را آشکار می‌کند. تفاوت صفت و نعت، نقش نور الهی در قلب، و محدودیت‌های شرع موجود، از مفاهیم کلیدی این درس‌گفتار است که با تمثیلات ادبی و تحلیل‌های علمی غنای بیشتری یافته‌اند.

با نظارت صادق خادمی


منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده