متن درس
منازل السائرین: تبیین مقام بقاء
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۶۱۹)
دیباچه
در ساحت عرفان اسلامی، مقام بقاء یکی از منازل سترگ و بنیادین سلوک معنوی است که سالک پس از گذر از وادی فناء، در آن استقرار مییابد. این مقام، چونان آینهای زلال، تجلی وحدت وجودی را بازمیتاباند و سالک را به شهود جمال و جلال الهی رهنمون میسازد. بقاء، نهتنها نفی صفات خلقی، بلکه تخلق به صفات حق است؛ منزلتی که در آن، جز حق هیچچیز در نظر سالک جلوهگر نمیشود.
بخش نخست: مفهومشناسی بقاء و فناء
تبیین مفهوم فناء
فناء، در اصطلاح عرفانی، به محو صفات و رسوم خلقی در ساحت حقیقت الهی اشاره دارد. این مقام، بهمنزلهی رهاشدن از بند خودبینی و تعلقات نفسانی است، چنانکه سالک، چون شمعی در تاریکی، نور خویش را در برابر خورشید حقیقت از دست میدهد. این تمثیل، به زیبایی بیانگر آن است که فناء، اضمحلال و نابودی نیست، بلکه محو اختیاری و آگاهانهی خصوصیات خلقی در برابر نور بیکران حق است. به تعبیر آیتالله نکونام، فناء صفت خلق است، زیرا به خصوصیات وجودی انسان در نسبت با حق بازمیگردد.
درنگ: فناء، محو صفات خلقی در حق است، نه اضمحلال وجودی. سالک در این مقام، از خود میگذرد و در حقیقت الهی غرق میشود، بیآنکه وجودش نابود گردد. |
معنای بقاء و جایگاه آن در سلوک
بقاء، در مقابل فناء، استقرار در صفات حقیقت الهی و تخلق به اوصاف حق است. این مقام، چونان ساحل آرام پس از طوفان فناء، سالک را در وحدت وجودی تثبیت میکند. بقاء، صفت حق است، زیرا تنها آنچه به حق متصل است، از فنا مصون میماند. آیتالله نکونام تأکید دارند که سالک در این مقام، جز حق نمیبیند و هرچه میبیند، آن را از حق و به حق میداند. این شهود، نشانهی تخلق کامل به صفات الهی است.
درنگ: بقاء، نفی کامل صفات خلقی و استقرار در صفات حق است، بهگونهای که سالک در همهچیز، جمال و جلال الهی را مشاهده میکند. |
ارتباط فناء و بقاء
فناء و بقاء، دو روی یک سکه در سلوک عرفانیاند. فناء، مقدمهای است برای رهایی از خودبینی و تعلقات، و بقاء، نتیجهی آن است که سالک را در حقیقت الهی مستقر میسازد. به تعبیر آیتالله نکونام، فناء پایان سفر اول (سیر خلقی) و بقاء آغاز سفر دوم (سیر حقی) است. این تقسیمبندی، مراحل سلوک را بهروشنی ترسیم میکند: سفر اول، محو صفات خلقی است، و سفر دوم، استقرار در وحدت و شهود حقیقت.
بخش دوم: نقد و تحلیل آیات قرآنی مرتبط با بقاء
نقد آیهی انتخابشده
در درسگفتار، آیهی وَاللَّهُ خَيْرٌ وَأَبْقَىٰ (سوره طه، آیه ۷۳) بهعنوان آیهی ابتدایی باب بقاء ذکر شده است. ترجمهی این آیه را چنین بیان میکند: «و خدا بهتر و پایدارتر است.» این آیه، به دلیل مقایسهی خدا با امور دنیوی و عامهپسند، برای تبیین مقام بقاء عرفانی مناسب نیست. بقاء در عرفان، فراتر از پایداری ظاهری، به معنای محو کامل صفات خلقی و استقرار در حقیقت الهی است. آیتالله نکونام با ظرافت اشاره میکنند که این آیه، با نگاه مقایسهای، به مفهوم عامهپسند پایداری خدا اشاره دارد و با عمق بقاء عرفانی همخوانی ندارد.
درنگ: آیهی وَاللَّهُ خَيْرٌ وَأَبْقَىٰ به دلیل مقایسهی ظاهری خدا با خلق، برای تبیین بقاء عرفانی که محو صفات خلقی و تخلق به صفات حق است، مناسب نیست. |
آیات مناسبتر برای مقام بقاء
آیتالله نکونام دو آیهی دیگر را برای تبیین مقام بقاء پیشنهاد میدهند که بهمراتب با مفهوم عرفانی این مقام سازگارترند:
- وَيَبْقَىٰ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ (سوره الرحمن، آیه ۲۷). ترجمهی : «و چهره پروردگارت که صاحب جلال و اکرام است، باقی میماند.»
- مَا عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ ۖ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ (سوره نحل، آیه ۹۶). ترجمهی : «آنچه نزد شماست تمام میشود، و آنچه نزد خداست باقی است.»
این آیات، با تأکید بر بقای وجه الهی و صفات جلال و جمال، مفهوم بقاء عرفانی را بهدرستی منتقل میکنند. آیهی نخست، به بقای وجه ربوبی و تجلی صفات الهی اشاره دارد، و آیهی دوم، با تمایز میان نفاد امور خلقی و بقای امور الهی، عمق این مقام را آشکار میسازد.
درنگ: آیات وَيَبْقَىٰ وَجْهُ رَبِّكَ و مَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ با تأکید بر بقای صفات الهی، برای تبیین مقام بقاء عرفانی دقیقتر و مناسبترند. |
تفاوت بقاء عرفانی با مفهوم عامهپسند
آیهی وَالَّهُ خَيْرٌ وَأَبْقَىٰ به مفهوم عامهپسند پایداری خدا اشاره دارد، در حالی که بقاء عرفانی، استقرار در حقیقت الهی و نفی کامل صفات خلقی است. این تفاوت، عمق و تمایز نگاه عرفانی را از نگاه ظاهری و مقایسهای متمایز میسازد. بقاء، نهتنها پایداری، بلکه محو در وجه الهی و استقرار در احدیت است، چنانکه که در آیات پیشنهادی بهروشنی نمایان است.
بخش سوم: تمثیلات و تبیینهای عرفانی
تمثیل شمع و خورشید
یکی از تمثیلات زیبای آیتالله نکونام، تشبیه فناء به شمعی است که در تاریکی روشن است، اما با طلوع خورشید (حق)، نورش ناپیدا میشود. این شمع، همچنان روشن است، اما در برابر نور خورشید، جلوهای ندارد. در بقاء، سالک در حق محو شده و تنها نور حقیقت الهی را میبیند. این تمثیل، به زیبایی نشاندهندهی محو صفات خلقی در برابر نور بیکران حق است و عمق مقام بقاء را آشکار میسازد.
درنگ: تمثیل شمع و خورشید، بهزیبایی بیانگر محو صفات خلقی در برابر نور حق است. سالک در بقاء، تنها حقیقت الهی را مشاهده میکند. |
شهود جمال و جلال در بقاء
سالک در مقام بقاء، جمال و جلال الهی را در همهچیز میبیند. هر کجا میرود، حق را مشاهده میکند، و هرچه میبیند، آن را از حق و به حق میداند. این شهود، نشانهی تخلق کامل به صفات حق است و سالک را از دوگانگی و کثرت رها میسازد. آیتالله نکونام تأکید دارند که این مقام، نتیجهی وحدت وجودی است که سالک را در پرتو حقیقت الهی قرار میدهد.
درنگ: شهود جمال و جلال در بقاء، نشانهی وحدت وجودی است که سالک را از کثرت و دوگانگی رها کرده و در حقیقت الهی مستقر میسازد. |
بقای اولیای الهی
اولیای الهی، به دلیل تخلق به صفات حق، در حقیقت الهی باقیماندهاند. آنها، بهعنوان مظاهر حق، تنها حقیقت را مظهر و موجود میدانند. آیتالله نکونام تأکید دارند که آنچه باقی است، صفت حق است، و اولیای الهی، به دلیل اتصال به این صفات، در مقام بقاء بالله استقرار یافتهاند.
درنگ: اولیای الهی، به دلیل تخلق به صفات حق، در مقام بقاء بالله مستقرند و تنها حقیقت الهی را مظهر میدانند. |
بخش چهارم: جمعبندی و نتیجهگیری
مقام بقاء، یکی از منازل سترگ سلوک عرفانی است که سالک را پس از گذر از فناء، در حقیقت الهی مستقر میسازد. این مقام، نفی صفات خلقی و تخلق به صفات حق است، بهگونهای که سالک جز حق نمیبیند و هرچه میبیند، آن را از حق میداند. آیات وَيَبْقَىٰ وَجْهُ رَبِّكَ و مَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ بهدرستی مفهوم بقاء عرفانی را منتقل میکنند، در حالی که آیهی وَاللَّهُ خَيْرٌ وَأَبْقَىٰ به دلیل نگاه مقایسهای، با عمق این مقام همخوانی ندارد. تمثیل شمع و خورشید، شهود جمال و جلال، و بقای اولیای الهی، همگی به زیبایی عمق این مقام را آشکار میسازند. این درسگفتار، با تبیین دقیق و علمی، راهنمایی ارزشمند برای طالبان معرفت الهی ارائه میدهد.
با نظارت صادق خادمی |