متن درس
منازل السائرین: تبیین مقام وجود
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۶۳۱)
دیباچه
در ساحت عرفان اسلامی، مقام وجود چونان قلهای رفیع در سلوک معنوی میدرخشد که سالک را به وصول حقیقت ذاتی حق رهنمون میسازد. این مقام، که در آن مراتب وجود از علم لدنی تا اضمحلال رسوم و استغراق در ذات الهی ترسیم شده، به تبیین وحدت وجودی و قرب سالک به حقیقت بیکرانهی حق میپردازد. این نوشتار، برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با زبانی فاخر و علمی، به تشریح مراتب وجود و جایگاه آن در سلوک عرفانی پرداخته و با ادغام تحلیلهای جامع، مفاهیم را برای پژوهشگران و طالبان معرفت الهی بهگونهای منسجم و روشن ارائه میدهد.
بخش نخست: مراتب وجود و مفهومشناسی
تمایز معنا و مرتبه در وجود
وجود، در ساحت عرفانی، نه دارای چندگانگی معنایی، بلکه دارای مراتب متفاوتی است که سیر سالک را در مسیر قرب به حق نشان میدهند. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره تأکید دارند که وجود، در ذات خود واحد است، اما در ظهوراتش به سه مرتبه تقسیم میشود: علم لدنی، وجود الحق، و اضمحلال رسوم با استغراق در اولویت. این تمایز، چونان خطی روشن، میان حقیقت واحد وجود و کثرت در مراتب ظهور آن کشیده شده است. وجود در این معنا، نه تنها مبدأ هستی، بلکه سرچشمهی همه ظهورات است که سالک در سلوکش به سوی آن گام برمیدارد.
درنگ: وجود دارای سه مرتبه است، نه سه معنا، که به ترتیب علم لدنی، وجود الحق، و اضمحلال رسوم را شامل میشوند و سیر صعودی سالک را ترسیم میکنند. |
مرتبه اول: وجود علم لدنی
مرتبهی نخست وجود، علم لدنی است که دروازهی سلوک عرفانی را به روی سالک میگشاید. این علم، معرفتی است که از طریق الهام الهی و شهود بیواسطه به قلب سالک نازل میشود. علم لدنی، چونان نوری است که ظلمت جهل را میزدد و سالک را به معرفت اولیهی حقیقت وجود هدایت میکند. این مرتبه، آغازگاه سیر سالک است که در آن، ادراکات حصولی جای خود را به حضور حضوری میدهند.
این مفهوم، ریشه در قرآن کریم دارد، چنانکه در آیهی وَعَلَمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَهَا (سوره بقره، آیه ۳۱)، ترجمهی : «و خدا به آدم همه نامها را آموخت»، به تعلیم الهی اشاره شده است.
درنگ: علم لدنی، معرفتی حضوری و الهی است که آغاز سلوک سالک را رقم میزند و او را به سوی مراتب بالاتر هدایت میکند. |
مرتبه دومین: وجود الحق، عینی و منقطع از اشاره
مرتبهی دوم، وجود الحق است که بهعنوان وجودی عینی و منقطع از مساغ اشاره معرفی میشود. وجود الحق، حقیقتی است که فراتر از هرگونه تعین خلقی، کنایه، یا اشاره زبانی قرار دارد. این مرتبه، چونان بحری بیکران، سالک را از تعلقات کثرتانگارانه رها کرده و به وحدت وجودی نزدیک میسازد. آیتالله نکونام تأکید دارند که در این مقام، ظرف اشاره و کنایه محو شده و سالک به شهود بیواسطهی حقیقت دست مییابد.
این مقام، به وحدت جمع احدی اشاره دارد، جایی که حتی تعینات واحد نیز زایل میشوند و فردانیت حقیقت، هرگونه اشاره را قطع میکند. وجود الحق، نه وصف است، نه قول، بلکه خود حقیقت است که سالک در آن غرق میشود.
درنگ: وجود الحق، وجودی عینی و منقطع از اشاره است که در آن، سالک به وحدت جمع احدی دست یافته و از کنایه و اشاره خلقی آزاد میشود. |
مرتبه سوم: اضمحلال رسوم و استغراق در اولویت
مرتبهی سوم، مقام اضمحلال رسوم و استغراق در اولویت وجود حق است که اوج سلوک عرفانی را نشان میدهد. در این مقام، تمام تعینات خلقی و رسوم وجودی سالک محو شده و او در ذات ازلی و ابدی حق مستغرق میگردد. اضمحلال رسوم، چونان محو امواج در بحر بیکران ازلیت، نشانههای کثرت و حدوث را زایل میکند و سالک را به بقاء بالله میرساند.
آیتالله نکونام تأکید دارند که این اضمحلال، نه به مقام، بلکه به رسوم خلقی بازمیگردد، زیرا مقام، ثبات و بقاء است، و اضمحلال، محو لا بقایی خلقی. این مرتبه، صافترین مرتبهی شهود است که در آن، سالک تنها وجه حق را مشاهده میکند.
این مفهوم در قرآن کریم بازتاب یافته است: كُلُ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَا وَجْهَهُ (سوره قصص، آیه ۸۸)، ترجمهی : «هر چیزی جز وجه او نابودشدنی است.»
درنگ: اضمحلال رسوم، محو تعینات خلقی و استغراق در ذات ازلی حق است که سالک را به صافترین مرتبهی شهود میرساند. |
بخش دوم: ویژگیهای وجود الحق
فقدان حدوث در وجود الحق
وجود الحق، حقیقتی ازلی و ابدی است که هیچگونه حدوث یا تغییر در آن راه ندارد. برخلاف صفات سالک که در مراتب پایینتر با حدوث همراه است، وجود الحق تنها ثبوت دارد و از هرگونه وصف خلقی مبراست. این تمایز، چونان خط فاصلی میان وجود حق و ظهورات خلقی، حقیقت ذاتی حق را از کثرت و تغییر جدا میسازد.
درنگ: وجود الحق، فاقد حدوث و وصف خلقی است و تنها ثبوت ذاتی دارد که آن را از ظهورات متغیر خلقی متمایز میکند. |
قرب به وجود الحق و محو کنایه
هنگامی که سالک به وجود الحق نزدیک میشود، کنایه و اشاره، که ابزارهای ادراک خلقیاند، محو میشوند. این قرب، چونان سفری است به سوی سرچشمهی نور که در آن، هرگونه واسطهی زبانی یا ادراکی زایل شده و سالک به حضور بیواسطه در برابر حق دست مییابد. آیتالله نکونام این مقام را ظرف فناء الهی توصیف میکنند که جز بقاء حقی در آن نیست.
درنگ: قرب به وجود الحق، کنایه و اشاره را محو کرده و سالک را به شهود بیواسطهی حقیقت رهنمون میسازد. |
وجود بهعنوان ماده و مبدئیت
وجود، نه تنها مادهی اولیهی خلقت، بلکه مبدأ و سرچشمهی همهی هستی است. این وجود، فاقد حدوث است و بهعنوان حقیقت ذاتی حق، اصل و اساس ظهورات خلقی را تشکیل میدهد. آیتالله نکونام وجود را بهعنوان مبدئی توصیف میکنند که هیچ کثرت یا غیریتی در آن راه ندارد.
درنگ: وجود، ماده و مبدئیت هستی است که فاقد حدوث بوده و سرچشمهی همهی ظهورات خلقی است. |
بخش سوم: ظهورات خلقی و قرب الهی
انواع ظهورات خلقی
ظهورات خلقی در سه نوع فعلی، وصفی، و ذاتی به حق تقسیم میشوند. ظهور فعلی، به اعمال و رفتار سالک در راستای ارادهی الهی اشاره دارد؛ ظهور وصفی، به کسب صفات الهی چون رحمت و حکمت؛ و ظهور ذاتی، به وصول به ذات حق و محو تعینات خلقی. این تقسیمبندی، چونان نردبانی است که سالک را از عمل به معرفت و از معرفت به شهود ذاتی هدایت میکند.
درنگ: ظهورات خلقی در سه نوع فعلی، وصفی، و ذاتی، مراحل سیر سالک را از عمل به شهود ذاتی حق ترسیم میکنند. |
محو سالک در قرب الهی
در قرب الهی، سالک و لحاظ خلقی او محو شده و ظرف ثبات و بقاء پدیدار میگردد. این مقام، چونان غرق شدن در بحر بیکران حق، سالک را از خودبینی و تعلقات خلقی آزاد کرده و در حقیقت الهی مستقر میسازد. آیتالله نکونام این ظرف را به مقام بقاء و ازلیت توصیف میکنند که کثرت و حدوث در آن راه ندارد.
درنگ: در قرب الهی، سالک و لحاظ خلقی محو شده و در ظرف ثبات و بقاء بالله مستقر میگردد. |
اولویت و ازلیت وجود حق
اولویت، به قدم و ازلیت وجود حق اشاره دارد که سالک در این مقام، از تمام تعلقات خلقی رها شده و به حقیقت ذاتی حق میرسد. این مقام، چونان ساحلی آرام پس از طوفان کثرت، سالک را در وحدت ازلی حق تثبیت میکند.
درنگ: اولویت، قدم و ازلیت وجود حق است که سالک را از کثرت خلقی رها کرده و در وحدت ذاتی مستقر میسازد. |
بخش چهارم: نمونههای عینی و تمثیلات
مقام امیرالمؤمنین (ع)
آیتالله نکونام به مقام والای امیرالمؤمنین (ع) بهعنوان نمونهای عینی از بقاء بالله اشاره میکنند. در این مقام، لحاظ خلقی محو شده و تنها لحاظ حقی باقی میماند. حتی صفات پسندیدهی انسانی، مانند محبت به خانواده، در برابر کمال الهی نقص شمرده میشوند. این مقام، در آیهی إِنَ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَهِ رَبِ الْعَالَمِينَ (سوره انعام، آیه ۱۶۲)، ترجمهی : «بیگمان، نماز من و آیین من و زندگی من و مرگ من برای خدا، پروردگار جهانیان است»، بازتاب یافته است.
نمونهی عملی این مقام، در رفتار امیرالمؤمنین (ع) با ملجم مرادی، ضارب خویش، نمایان است که با عفو و سفارش به او، کمال الهی را به نمایش گذاشت.
درنگ: مقام امیرالمؤمنین (ع)، نمونهای عینی از بقاء بالله است که در آن، لحاظ خلقی محو شده و تنها حقیقت الهی جلوهگر میشود. |
تمثیل استغراق و محو امواج
استغراق، به محو امواج کثرت در بحر ازلیت حق تشبیه شده است. در این مقام، تمام رسوم خلقی زایل شده و تنها حقیقت حق باقی میماند. این تمثیل، چونان آینهای زلال، عمق مقام بقاء و شهود بیواسطه را نشان میدهد که سالک در آن، خود را نمیبیند، اما در عین حال، هست و تنها حق را مشاهده میکند.
درنگ: استغراق، محو امواج کثرت در بحر ازلیت حق است که سالک را به صافترین مرتبهی شهود میرساند. |
بخش پنجم: غلبه قهر الهی و نهایت شهود
غلبه قهر الهی و محو نفس
با ظهور حق، غلبهی قهر الهی بر قلب سالک سیطره مییابد و توجه به نفس محو میشود. این مقام، چونان طوفانی است که هرگونه خودبینی را درهم میکوبد و سالک را در حقیقت الهی گم میکند. آیتالله نکونام این حالت را غلبهی حق بر دل مؤمن توصیف میکنند که در آن، سالک خود را نمیبیند و تنها وجه حق را مشاهده میکند.
درنگ: غلبهی قهر الهی، توجه به نفس را محو کرده و سالک را در حقیقت الهی مستغرق میسازد. |
نهایت مقام وجود
استغراق، نهایت مقام وجود و صافترین مرتبهی شهود است که سالک در آن، به وحدت ذاتی حق رسیده و از هرگونه حجاب یا تعین خلقی آزاد میشود. این مقام، چونان ساحل آرام وحدت، سالک را در حقیقت بیکرانهی حق تثبیت میکند و او را به شهود خالص حقیقت رهنمون میسازد.
درنگ: استغراق، نهایت مقام وجود و صافترین مرتبهی شهود است که سالک را به وحدت ذاتی حق میرساند. |
بخش ششم: جمعبندی و دعا
مقام وجود در منازل السائرین، یکی از منازل سترگ سلوک عرفانی است که مراتب سیر سالک را از علم لدنی تا استغراق در ذات الهی ترسیم میکند. این مقام، با تبیین وجود الحق بهعنوان حقیقتی عینی و منقطع از اشاره، و اضمحلال رسوم بهعنوان محو کثرت خلقی، عمق وحدت وجودی را آشکار میسازد. نمونهی عینی این مقام در رفتار امیرالمؤمنین (ع) و تمثیل محو امواج در بحر ازلیت، زیبایی و عمق این سلوک را نشان میدهد. آیتالله نکونام با دعایی برای توفیق شهود ربوبیت، این درسگفتار را به پایان میبرند: «خداوندا، به انسان توفیق ده که ظهورات و ربوبیت تو در دلش جای گیرد.»
با نظارت صادق خادمی |