متن درس
منازل السائرین: مقام تجرید
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۶۳۲)
مقدمه
مقام تجرید، دروازهای است به سوی وادی فناء و قرب الهی، که سالک را از تعلقات دو عالم، یعنی دنیا و آخرت، رها میسازد. این مقام، چونان پلی است که سالک را از بند ناسوت به سوی حقیقت متعالی هدایت میکند، جایی که جز حق هیچ چیز باقی نمیماند. در درسگفتار جلسه ۶۳۲، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره با بیانی عمیق و عرفانی، به تبیین مقام تجرید، جایگاه آن در سلوک، و ارتباط آن با آیات قرآن کریم پرداختهاند.
بخش اول: مفهوم تجرید و جایگاه آن در سلوک عرفانی
تجرید حقیقی و خلع نعلین
تجرید، به معنای انخلاع کامل از تعلقات دو عالم، یعنی دنیا و آخرت، است. این مقام، چونان خلع جامهای است که سالک را از غیریت و دوگانگی رها میسازد و او را به سوی وحدت با حق سوق میدهد. قرآن کریم در سوره طه، آیه ۱۲، این حقیقت را به زیبایی تبیین میکند:
فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى
: «پس کفشهایت را بیرون آور، زیرا تو در وادی مقدس طوی هستی.»
خلع نعلین، استعارهای عرفانی است که به رهایی از تعینات ناسوتی و غیریت اشاره دارد. نعلین، نماد دوگانگی و تعلق به کونین است، و خلع آن، نشانهای از آغاز سلوک به سوی فناء و وحدت با حق. این فرآیند، چونان رهایی پرندهای است که از قفس طبیعت آزاد شده و به سوی آسمان حقیقت پرواز میکند.
درنگ: تجرید، انخلاع از تعلقات دو عالم است که با خلع نعلین، بهعنوان نماد رهایی از غیریت و ناسوت، آغاز میشود.
نقد تفاسیر عامیانه
برخی تفاسیر سطحی، مانند قول اکرمه که نعلین حضرت موسی علیهالسلام را به پوست میته الاغ نسبت داده، به شدت مردود است. اینگونه اقوال، که ریشه در اغراض انحرافی دارند، با طهارت و عصمت انبیاء سازگار نیست. عرفان شیعی، بر پایه طهارت و وقار انبیاء استوار است و هر تفسیری که به این اصل خدشه وارد کند، مخدوش و بیاعتبار است. این نقد، چونان تیغی است که پردههای جهل را میدرد و حقیقت عرفانی را آشکار میسازد. چنین تفاسیر، تلاشی برای آلوده ساختن چهره پاک انبیاء بوده و با حکمت الهی و عرفان شیعی در تضاد است.
جمعبندی بخش اول
تجرید، مقامی است که سالک را از تعلقات دو عالم رها میسازد و با خلع نعلین، به سوی وحدت با حق هدایت میکند. این مقام، که در آیه «فاخلع نعلیک» متجلی است، آغازگر سلوک فناست و با نقد تفاسیر عامیانه، بر طهارت و عصمت انبیاء تأکید دارد. تجرید، چونان کلیدی است که قفلهای ناسوت را میگشاید و سالک را به سوی نور حقیقت رهنمون میشود.
بخش دوم: سیاق قرآنی و عرفانی تجرید
سوره طه و جایگاه آن در تبیین تجرید
سوره طه، یکی از سورههای شاق و سنگین قرآن کریم است که مفاهیم استواء، اسماء حسنی، خلق سماوات، و تشقی را در بر دارد. این سوره، چونان دریایی ژرف است که داستان حضرت موسی علیهالسلام را بهعنوان تجسم انکشاف حقیقت پس از طی مراتب عالی قرآنی ارائه میدهد. آیات آغازین این سوره، با اشاره به «طه» و «ما أنزلنا عليك القرآن لتشقى»، بر این نکته تأکید دارند که قرآن کریم برای رنج و مشقت نیامده، بلکه برای هدایت و رهایی است. این سیاق، چونان مشعلی است که مسیر سلوک قربی را روشن میسازد و سالک را به سوی حقیقت متعالی هدایت میکند.
درنگ: سوره طه، با مفاهیم عمیق استواء و اسماء حسنی، بستری برای انکشاف حقیقت در داستان موسی فراهم میکند که تجرید را بهعنوان دروازه فناء تبیین مینماید.
پیام عرفانی آیه برای سالک
خداوند، حضرت موسی علیهالسلام را به سوی آتش کشانده، اما حقیقت خویش را برای او مکشوف ساخته است. این رمز، چونان نغمهای آسمانی است که نشان میدهد حق، خود را به طالب واقعی آشکار میسازد، اما نه از طریق جستجوی مستقیم، بلکه در دل آتشهای زندگی و از مسیر تجرید. دنبال کردن حق بدون فناء، چونان دویدن به سوی سرابی است که هرگز به آن نمیرسند. اما هنگامی که سالک از تعلقات رها میشود، حق خود در قلب او ظهور میکند.
جمعبندی بخش دوم
سوره طه، با سیاق عمیق خود، تجرید را بهعنوان دروازهای به سوی فناء معرفی میکند. داستان موسی علیهالسلام، تجلی انکشاف حقیقت است که از طریق رهایی از تعلقات و خلع نعلین به دست میآید. این بخش، چونان آیینهای است که نور حقیقت را در پس پردههای ناسوت بازتاب میدهد.
بخش سوم: فرآیند تجرید و نقش بلاء
تجرید بهعنوان فرآیند تدریجی
تجرید، در قالب تفعیل، فرآیندی تدریجی و دشوار است که سالک را ذرهذره از تعینات غیر رها میسازد. این فرآیند، چونان جراحی است که با دقت و درد، زنگارهای غیریت را از وجود سالک میزداید. مثال دندانکشی، که در آن درد به تدریج تحمل میشود، به خوبی این حقیقت را نشان میدهد. سالک باید بهتدریج از علم، جهل، نفس، و حتی عبادت رها شود تا به مقام فناء دست یابد.
درنگ: تجرید، فرآیندی تدریجی و دردآور است که سالک را ذرهذره از تعینات غیر رها میسازد و به سوی فناء هدایت میکند.
بلاء بهعنوان وسیله تجرید
بلاء، چونان کورهای است که سالک را در آتش امتحان صیقل میدهد و او را از تعینات تهی میسازد. ولی الهی محصول سالها بلاء و تجرید تدریجی است. این بلاء، چونان بارانی است که خاک وجود را شستوشو میدهد و آن را برای رویش حقیقت آماده میسازد. اولیاء خدا، با تحمل بلاء، به مقاماتی میرسند که در آن، ظرفیت پذیرش کاسه زهر را پیدا میکنند.
جمعبندی بخش سوم
تجرید، فرآیندی تدریجی است که با بلاء و رنج همراه است. این فرآیند، سالک را از تعینات رها کرده و به سوی فناء و قرب الهی هدایت میکند. بلاء، چونان ابزار صیقلدهندهای است که وجود سالک را از زنگار غیریت پاک میسازد.
بخش چهارم: خلع از کونین و انخلاع از شواهد
خلع از کونین
انسان، حقیقت متنزل الهی است که در عالم روح و جسم گرفتار شده است. تجرید حقیقی، تخلیه کامل از دنیا و آخرت است، بهگونهای که سالک از تمامی تعینات رها شده و به بقاء بالله دست مییابد. این فرآیند، چونان صعودی است از سفل ناسوت به سوی اوج حقیقت، که از خلع نعلین آغاز میشود و به رهایی از تمامی صورتهای طبیعت ختم میگردد.
درنگ: تجرید حقیقی، تخلیه کامل از تعلقات دنیا و آخرت است که سالک را از ناسوت به سوی حقیقت متعالی هدایت میکند.
انخلاع از شهود الشواهد
در مقام تجرید، سالک از شهود شواهد، یعنی هر آنچه غیر حق است، رها میشود. او نه علم میبیند، نه جهل، نه نفس، و نه حتی عبادت. این انخلاع، چونان محو شدن سایهها در نور خورشید حق است، که سالک را به مقام «إن صلاتي و نسكي و محياي و مماتي لله رب العالمين» میرساند. در این حالت، تمامی وجود او در حق محو شده و جز حقیقت یگانه چیزی باقی نمیماند.
جمعبندی بخش چهارم
خلع از کونین و انخلاع از شواهد، سالک را به سوی فناء کامل هدایت میکند. این فرآیند، چونان سفری است از تاریکی ناسوت به نور وحدت، که در آن، سالک تمامی تعینات را رها کرده و به حقیقت متصل میشود.
بخش پنجم: مشاهده حق و ترحم اولیاء
مشاهده با چشم مجرد
چشم ظاهری، که آلوده به ماده و طبیعت است، از رؤیت حق عاجز است. اما با تجرید، جسم به روح تبدیل میشود و سالک با همان چشم، حق را مشاهده میکند. این مشاهده، چونان گشوده شدن پنجرهای است که نور حقیقت از آن به قلب سالک میتابد. در این مقام، سالک تمامی موجودات را به حق میبیند و از خلق به حقیقت میرسد.
درنگ: با تجرید، جسم سالک به روح تبدیل شده و با چشم مجرد، حقیقت حق را مشاهده میکند.
ترحم اولیاء خدا بر اهل دنیا
اولیاء خدا، با مشاهده رنجها و ریاضتهای اهل دنیا برای امور مادی، به حال آنان ترحم میکنند. این ترحم، چونان بارانی است که از قلبهای پاک اولیاء بر خلق میبارد، زیرا آنان در مقام تجرید، از تعلقات دنیا آزاد شدهاند و دل به حقیقت سپردهاند. این رحمت، نشاندهنده عمق معرفت و رهایی اولیاء از بندهای ناسوتی است.
جمعبندی بخش پنجم
مشاهده حق با چشم مجرد و ترحم اولیاء بر اهل دنیا، دو وجه از مقام تجرید است. سالک در این مقام، با رهایی از ماده و طبیعت، به حقیقت متصل شده و با قلبی رحیم، خلق را به سوی نور هدایت میکند.
بخش ششم: اختیار الهی و مقام نبوت
اختیار موسی علیهالسلام
قرآن کریم در سوره طه، آیه ۱۳، میفرماید:
إِنِّي اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِمَا يُوحَى
: «من تو را برگزیدهام، پس به آنچه وحی میشود گوش فراده.»
این اختیار، نشاندهنده آن است که مقام نبوت، حاصل سیر و استعداد است، نه امری ازلی. برخلاف ائمه معصومین علیهمالسلام، که دارای مقام پیشین و قبلالخلقیاند، نبوت موسی علیهالسلام در بستر تعدد و اختیار الهی شکل گرفته است. این انتخاب، چونان گزینش گوهری است که پس از صیقل یافتن در کوره امتحان، به نور نبوت میدرخشد.
درنگ: اختیار موسی علیهالسلام در مقام نبوت، نتیجه سیر و استعداد است و در بستر تعدد الهی شکل میگیرد.
مکان و زمان بهعنوان ظهورات الهی
برخلاف دیدگاه فلسفی که مکان و زمان را یکسان میبیند، عرفان آنها را ظهورات متفاوت اسماء الهی میداند. وادی مقدس طوی و جانب الطور الأیمن، هر یک دارای مراتب خاص خود هستند. این تمایز، چونان رنگهای متفاوتی است که در بوم خلقت، هر یک جلوهای از اسماء الهی را به نمایش میگذارند. دعای سمات نیز بر این حقیقت تأکید دارد که مکانها و زمانها، ظهورات الهیاند و هر یک جایگاه ویژهای در سلوک دارند.
جمعبندی بخش ششم
اختیار الهی در گزینش موسی علیهالسلام و تمایز مکانها و زمانها بهعنوان ظهورات الهی، دو جنبه از مقام تجرید است. این مقام، سالک را به سوی درک حقیقت در بستر اختیار و تجلیات الهی هدایت میکند.
نتیجهگیری نهایی
مقام تجرید، چونان قلهای رفیع در سلوک عرفانی است که سالک را از تعلقات ناسوتی و دوگانگی رها میسازد و به سوی وحدت با حق هدایت میکند. آیات قرآن کریم، مانند «فاخلع نعلیک» و «إني اخترتك»، این حقیقت را تبیین میکنند که تجرید، فرآیندی تدریجی و دردآور است که با بلاء و انخلاع از شواهد همراه است. اولیاء خدا، با تحمل بلاء و رهایی از کونین، به مشاهده حق نائل میشوند و با ترحم بر خلق، آنها را به سوی حقیقت رهنمون میسازند. این مقام، نه تنها دروازه فناء، بلکه آیینهای است که نور حقیقت را در قلب سالک بازتاب میدهد.
با نظارت صادق خادمی