متن درس
سلوک در مراتب تفرید: بازنویسی درسگفتارهای منازل السائرین
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۶۳۷)
مقدمه: تفرید، سفری به سوی وحدت الهی
سلوک عرفانی، سفری است که سالک را از ظلمت خودیت به نور وحدت الهی رهنمون میسازد. در این میان، مقام تفرید، چونان گوهری درخشان در سیر منازل السائرین، جایگاهی بس والا دارد. تفرید، فرآیند خالصسازی اشاره به حق است که سالک را از تعلقات غیرالهی رها کرده و به سوی اتصال کامل با ذات اقدس الهی هدایت میکند. این مقام، در سه مرتبهی اصلی تفرید القصد، تفرید المحبة و تفرید الشهود تجلی مییابد، که هر یک چونان پلکانی، سالک را به مراتب والاتر سلوک میرساند.
بخش اول: تفرید القصد، خلوص نیت در آستان قلب
ماهیت تفرید القصد و جایگاه آن در سلوک
تفرید القصد، نخستین مرتبه از مراتب تفرید است که در باب اصول و قلب جای دارد. این مرتبه، سالک را به خالصسازی نیت و جهتگیری قلب به سوی حق تعالی دعوت میکند. قلب، چونان مرکز سلوک، در این مقام از هرگونه تردید، ترس و تعلق به غیر حق پاک میشود. سالک در این منزل، عطشی سوزان به حق مییابد که جز با وصال الهی سیراب نمیگردد. این عطش، چونان آتشی در جان سالک شعلهور میشود که هیچ مانعی را برنمیتابد.
درنگ: تفرید القصد، خلوص نیت سالک است که قلب را از تعلقات نفسانی و تردیدها رها کرده و عطش او را تنها به سوی حق معطوف میسازد. |
قلب در این مقام، نه تنها به معنای دل زنده و پویاست، بلکه به شجاعتی اشاره دارد که سالک را از اعراض، سستی و ترس مصون میدارد. این معنا با آیهی شریفهی قرآن کریم همخوانی دارد: ﴿قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾ (انعام: ۱۶۲، : «بگو: همانا نمازم و عبادتم و زندگیم و مرگم برای خداوند، پروردگار جهانیان است»). این آیه، خلوص نیت و جهتگیری کامل به سوی حق را به زیبایی ترسیم میکند.
عطش به حق: نشانه خلوص قصد
عطش در تفرید القصد، نشانهای است از غلبهی ولع و طلب سالک به سوی حق. این عطش، چونان تشنگیای است که جز با آب حیات وصال الهی فرو نمینشیند. سالک عطشان، به هیچ چیز جز حق التفات نمیکند، چنانکه تشنهای در بیابان، جز آب به چیزی نمیاندیشد. این حالت، با غلبهی ولع به مأمول الهی، قلب را از هرگونه توجه به غیر پاک میسازد. این ویژگی، با اصل اخلاص در عرفان اسلامی همخوانی دارد و سالک را به سوی فردانیت نیت رهنمون میسازد.
موانع تفرید القصد و رهایی از آنها
سالک در مسیر تفرید القصد، با موانعی چون تردید، التفات به غیر و سستی روبهروست. این موانع، ریشه در نفسانیات دارند و قلب را از حرکت به سوی حق بازمیدارند. برای رهایی از این موانع، سالک باید هر آنچه به اعراض و سستی منجر میشود را قطع کند. این قطع، نه تنها در باطن، بلکه در ظاهر نیز باید محقق شود. سالک با ارادهای استوار و سوق الهی، خود را از تعلقات خلقی رها کرده و نیت خود را به فردانیت میرساند.
جمعبندی بخش اول
تفرید القصد، منزلگاه آغازین سلوک در مراتب تفرید است که سالک را به خالصسازی نیت و جهتگیری قلب به سوی حق دعوت میکند. این مرتبه، با عطش سوزان به حق و رهایی از موانع نفسانی، قلب را به مرکز سلوک بدل میسازد. سالک در این مقام، با شجاعت و خلوص، گامهای نخست را به سوی وحدت الهی برمیدارد.
بخش دوم: تفرید المحبة، آتش عشق در ظرف احوال
ماهیت تفرید المحبة و جایگاه آن در احوال
تفرید المحبة، دومین مرتبه از مراتب تفرید است که در باب احوال جای دارد. این مرتبه، سالک را به خالصسازی محبت و شدت عشق به حق تعالی رهنمون میسازد. محبت در این مقام، چونان آتشی است که قلب سالک را شعلهور کرده و او را از خودیت و تعلقات نفسانی رها میسازد. این عشق، با آیهی شریفهی قرآن کریم همخوانی دارد: ﴿وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّهِ﴾ (بقره: ۱۶۵، : «و کسانی که ایمان آوردهاند، به خدا محبت شدیدتری دارند»).
درنگ: تفرید المحبة، خالصسازی محبت است که قلب سالک را به آتش عشق الهی شعلهور کرده و او را به سوی فناء در حق رهنمون میسازد. |
عشق، شدة الحب و مقدمه فناء
محبت در تفرید المحبة، به شدة الحب یا عشق بدل میشود که سالک را از هرگونه تعلق به غیر پاک میسازد. این عشق، چونان کورهای است که هر آنچه غیر حق است را در خود میسوزاند. سالک در این مقام، پس از عبور از بیست منزل، به آتش عشق الهی گرفتار میشود و جز معشوق الهی، چیزی در وجودش باقی نمیماند. این حالت، مقدمهای است برای فناء فی الحق، که سالک در آن خود را در ذات حق فانی میبیند.
تلف در محبت: فناء فی الحق
تفرید المحبة، با تلف یا فناء در حق به کمال میرسد. تلف در این مقام، به معنای زوال خلقیت و رهایی از تعلقات نفسانی است. سالک در این حالت، چونان پروانهای است که در شعلهی شمع معشوق فانی میشود. این فناء، نه نابودی وجودی، بلکه رهایی از خودیت و غیریت است که سالک را به سوی اتصال با حق آماده میسازد.
جمعبندی بخش دوم
تفرید المحبة، منزلگاهی است که سالک در آن به آتش عشق الهی شعلهور میشود و از تعلقات نفسانی رها میگردد. این مرتبه، با شدة الحب و فناء فی الحق، سالک را به آستانهی اتصال با حق تعالی میرساند و قلب او را به ظرف محبت الهی بدل میسازد.
بخش سوم: تفرید الشهود، اتصال در نهایة حقایق
ماهیت تفرید الشهود و جایگاه آن در حقایق
تفرید الشهود، سومین و عالیترین مرتبه از مراتب تفرید است که در باب حقایق جای دارد. این مرتبه، سالک را به اتصال کامل با حق تعالی رهنمون میسازد، بهگونهای که جز حق نمیبیند و نمیخواهد. شهود در این مقام، چونان آینهای صافی است که تنها جمال الهی را بازمیتاباند. این اتصال، نتیجهی فناء کامل و رهایی از هرگونه رويت غیر است.
درنگ: تفرید الشهود، اتصال کامل سالک با حق است که در آن جز حق دیده نمیشود و تمام افعال و اقوال او مظهر ارادهی الهی میگردد. |
اتصال و رهایی از رويت غیر
در تفرید الشهود، سالک به مرحلهای میرسد که رويت غیر از او ساقط میشود. این ساقط شدن، نتیجهی شهود اتصالی است که سالک را به وحدت کامل با حق میرساند. در این مقام، سالک چونان قطرهای است که در اقیانوس بیکران الهی حل میشود و دیگر هیچ غیریتی در وجودش باقی نمیماند. این حالت، با مقام بقاء بعد الفناء و وحدت وجود همخوانی دارد.
کمال اولیاء در تفرید الشهود
اولیاء الهی در مرتبهی تفرید الشهود، به کمالی میرسند که تمام افعال، اقوال و حالات آنها مظهر حق است. آنها در ظاهر در دنیا زیست میکنند و به امور عادی چون خوردن و راه رفتن در بازارها مشغولاند، اما باطناً جز حق نمیبینند. این کمال، چونان نوری است که از وجودشان ساطع شده و هر کجا که روند، حق را آشکار میسازد.
جمعبندی بخش سوم
تفرید الشهود، عالیترین مرتبهی سلوک است که سالک در آن به اتصال کامل با حق میرسد. این مرتبه، با رهایی از رويت غیر و شهود صرف حق، سالک را به وحدت کامل با ذات اقدس الهی رهنمون میسازد و او را به مظهر ارادهی الهی بدل میکند.
بخش چهارم: سیر تدریجی و دشواریهای تفرید
ساختار منازل تفرید
سیر تفرید، فرآیندی تدریجی است که شامل عبور از صد و بیست منزل (چهل منزل اصلی در سه سطح مرید، متوسط و عالی) است. این منازل، سالک را از قلب به احوال و سپس به حقایق هدایت میکنند. هر مرحله، نیازمند رهایی از موانع نفسانی و خلقی است و سالک باید با ارادهای استوار و سوق الهی، این مسیر را بپیماید.
خطر غفلت در سلوک
سلوک در مراتب تفرید، به دلیل ارادی بودن (باب تفعیل)، نیازمند هوشیاری دائم است. غفلت در هر لحظه میتواند سالک را از مسیر منحرف کند، چنانکه قرآن کریم میفرماید: ﴿وَٱلَّذِينَ جَٰهَدُواْ فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا﴾ (عنکبوت: ۶۹، : «و کسانی که در راه ما کوشیدند، بهیقین آنها را به راههای خود هدایت میکنیم»). این آیه، بر ضرورت جهاد نفسانی و هوشیاری در سلوک تأکید دارد.
جمعبندی بخش چهارم
سیر تفرید، سفری دشوار و تدریجی است که سالک را از قلب به حقایق میرساند. این مسیر، نیازمند هوشیاری، اراده و رهایی از موانع نفسانی است و هر غفلتی میتواند سالک را از مقصد بازدارد.
نتیجهگیری: تفرید، راهی به سوی وحدت وجود
تفرید، چونان پلی است که سالک را از کثرت خلقی به وحدت الهی رهنمون میسازد. این مقام، با خالصسازی قصد، محبت و شهود، سالک را از خودیت و غیریت رها کرده و به اتصال کامل با حق تعالی میرساند. سیر در مراتب تفرید، سفری است دشوار اما پرشکوه که نیازمند اراده، اخلاص و هوشیاری دائم است. اولیاء الهی، با عبور از این منازل، به کمالی میرسند که تمام وجودشان مظهر حق میشود و نور الهی از افعال و اقوالشان ساطع میگردد.
با نظارت صادق خادمی |