متن درس
باب الجمع: وحدت وجودی در سلوک عرفانی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۶۴۲)
مقدمه: درآمدی بر مقام جمع در سلوک عرفانی
مقام جمع، یکی از بلندمرتبهترین منازل سلوک عرفانی در مسیر معرفت الهی است که سالک را به وحدتی وجودی میان فعل خویش و فعل پروردگار رهنمون میسازد. این مقام، که در چارچوب منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری جایگاه ویژهای دارد، به رفع تفرقه میان خلق و حق پرداخته و سالک را به مرتبهای میرساند که در آن، همه افعال، صفات، و ذات خویش را در آینه حق مشاهده میکند. در این مقام، سالک از دوگانگیها رهایی یافته و جهان را بهسان جلوهای از نور الهی میبیند، گویی که هر فعل و حرکت، تنها بازتاب اراده بیکران حقتعالی است.
در درسگفتار جلسه ۶۴۲، که توسط آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره ارائه شده، این مقام عرفانی با استناد به آیه شریفه وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ (سوره انفال، آیه ۱۷) تبیین شده است. این آیه، که به چنین است: «و تو [ای پیامبر] آنگاه که [ریگ به سوی دشمنان] افکندی، نیفکندی، بلکه خدا افکند»، بهعنوان مبنای قرآنی برای تبیین مقام جمع مورد توجه قرار گرفته است. با این حال، بررسی دقیق سیاق نزول این آیه و ماهیت امتنانی آن، پرسشهایی را در تناسب آن با مقام جمع برمیانگیزد.
بخش اول: تبیین مفهوم باب الجمع و استناد قرآنی
ماهیت باب الجمع
باب الجمع، منزلتی است که در آن، سالک به وحدت وجودی میان فعل خویش و فعل الهی دست مییابد. این مقام، برخلاف تصورات ظاهری که افعال بندگان را مستقل از اراده الهی میانگارد، همه افعال را جلوهای از فعل حقتعالی میداند. در این دیدگاه، تلاش و زحمت سالک، که با عرق جبین و رنج روح همراه است، نهتنها نفی نمیشود، بلکه بهعنوان مظهر فعل الهی مورد تأیید قرار میگیرد. گویی هر حرکت و کوشش، چونان موجی است که از اقیانوس بیکران اراده الهی برخاسته و در آن فرو میرود.
استناد به آیه شریفه و چالشهای آن
در درسگفتار موردنظر، آیه وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ بهعنوان مبنای قرآنی برای تبیین باب الجمع برگزیده شده است. این آیه، که در سیاق نبرد بدر نازل گشته، به ماجرای انداختن ریگ توسط پیامبر اکرم (ص) اشاره دارد، جایی که این فعل ظاهری به اراده الهی نسبت داده شده و پیروزی عظیم مسلمانان، نه به تلاش پیامبر، بلکه به قدرت بیمنتهای حقتعالی منسوب گردیده است. با این حال، ماهیت امتنانی این آیه، که بر منتنهادن الهی بدون تأکید بر تلاش بنده دلالت دارد، پرسشهایی را در تناسب آن با مقام جمع ایجاد کرده است.
امتنان، به معنای لطف و نعمت الهی است که بدون کوشش خاص بنده نازل میشود، حال آنکه باب الجمع بر تلاش و رنج سالک برای رسیدن به وحدت وجودی تأکید دارد. در نبرد بدر، پیامبر (ص) با انداختن ریگ، به اذن الهی دشمنان را مغلوب ساخت، اما این فعل، به دلیل نفی استقلال بنده و اثبات فعل الهی، بیشتر در چارچوب امتنان جای میگیرد تا مقام جمع که بر وحدت فعل عبد و حق متمرکز است.
نقد تفاسیر ظاهری و ادبی آیه
برخی تفاسیر، آیه را بهگونهای تفکیک کردهاند که مَا رَمَيْتَ را نفی رمي حقیقی و إِذْ رَمَيْتَ را اثبات رمي ظاهری میدانند. این تفکیک، که ریشه در رویکردهای ادبی و کلامی دارد، با مقام جمع سازگار نیست، زیرا به تفرقه میان حقیقت و ظاهر منجر میشود. در باب الجمع، متعلق رمي باید واحد باشد، بهگونهای که همه افعال، چه ظاهری و چه باطنی، بهعنوان فعل الهی دیده شوند. تفکیک میان حقیقت و ظاهر، چونان جداسازی نور از پرتو آن، به دوگانگی دامن زده و از تحقق وحدت وجودی جلوگیری میکند.
برای تطبیق این آیه با باب الجمع، لازم است که متعلق رمي (افعال) بهصورت واحد در نظر گرفته شود. بدین معنا که مَا رَمَيْتَ، إِذْ رَمَيْتَ و وَلَٰكِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ همگی به یک فعل واحد اشاره کنند، نه به افعالی متفرق. این وحدت متعلق، چونان یکپارچگی امواج دریا در برابر اقیانوس، به سالک امکان میدهد که همه افعال را جلوه اراده الهی ببیند.
بخش دوم: ویژگیها و آثار مقام جمع
اسقاط تفرقه و قطع اشاره
یکی از بارزترین ویژگیهای مقام جمع، اسقاط تفرقه است. سالک در این مقام، دوگانگی میان خلق و حق را از میان برمیدارد و خود را جدا از فعل الهی نمیبیند. این اسقاط تفرقه، چونان محو سایه در برابر نور آفتاب، به رفع هرگونه فاصله میان سالک و حق منجر میشود. در این مرتبه، دست، چشم، و همه خصوصیات سالک، بهعنوان مظهر فعل الهی مشاهده میشوند. گویی سالک، در آینه وجود خویش، تنها انعکاس نور بیکران حق را میبیند.
قطع اشاره، مرحلهای دیگر از این مقام است. در این مرتبه، سالک از هرگونه اشاره (مشارٌ إليه و مشیر) فارغ شده و تفرقه را بهکلی اسقاط میکند. اشاره، چونان پلی است که میان مشیر (سالک) و مشارٌ إليه (حق) قرار دارد. با برداشتن این پل، سالک به وحدت کامل وجودی دست مییابد، بهگونهای که دیگر هیچ فاصلهای میان خود و خدا احساس نمیکند. این قطع اشاره، چونان محو خطوط خیالی در صحرای وحدت، سالک را به مشاهده صرف حق رهنمون میسازد.
تمکین و اقتدار نفسی
تمکین، یکی از ارکان اساسی مقام جمع است که به استقرار سالک در این مرتبه اشاره دارد. در این مقام، سالک خود را گم نمیکند، بلکه در عین مشاهده حق، وجود خویش را بهعنوان مظهر الهی حفظ میکند. این تمکین، چونان استواری درختی است که در برابر طوفان حقیقت الهی سر خم نمیکند، بلکه ریشه در آن دارد. سالک، در این مرتبه، نهتنها حق را میبیند، بلکه خود را نیز بهعنوان جلوهای از حق مشاهده میکند، بدون آنکه در ورطه فنا و محو کامل فرو رود.
اقتدار نفسی، مکمل تمکین است و به حفظ هویت سالک در برابر عظمت حق اشاره دارد. سالک در این مقام، چونان ستارهای در آسمان حقیقت، نهتنها محو نمیشود، بلکه با نور الهی میدرخشد. این اقتدار، از گمشدن سالک در برابر حق جلوگیری کرده و او را در تعادل میان فنا و بقا نگه میدارد. گویی سالک، در این مقام، چونان آینهای است که نور حق را منعکس میکند، بدون آنکه خود را از دست بدهد.
وحدت ذاتی، وصفی، و فعلی
در مقام جمع، سالک به وحدت در ذات، صفات، و افعال دست مییابد. او خود را با حق دوتا نمیبیند و همهچیز را بهعنوان فعل الهی مشاهده میکند. این وحدت، چونان یکپارچگی قطره در اقیانوس، به سالک امکان میدهد که ذات، صفات، و افعال خویش را در آینه حق ببیند. در این مرتبه، سالک دیگر خلق را مستقل از حق نمیبیند، بلکه همهچیز را جلوهای از اراده بیکران الهی میداند.
این وحدت، بالاترین مرتبه عرفانی است که در آن، سالک به مقام وحده فی ذاته، وحده فی صفاته، وحده فی افعاله میرسد. گویی سالک، در این مقام، چونان پرندهای است که در آسمان بیکران وحدت پرواز میکند، بدون آنکه اثری از دوگانگی در او باقی بماند. این وحدت، نهتنها افعال، بلکه ذات و صفات سالک را نیز در بر میگیرد، بهگونهای که او خود را جز مظهر حق نمیبیند.
رهایی از امراض نفسانی و قلب صافی
در مقام جمع، سالک از امراض نفسانی چون ریا، غرور، و حسد رها شده و عالم را بهعنوان مظهر حق میبیند. قلب او، چونان آینهای صیقلی، از هرگونه تعینات مادی (آب و گل) پاک شده و تنها حق را منعکس میکند. این قلب صافی، چونان چشمهای زلال، از هرگونه کدورت و تفرقه فارغ است و سالک را به مشاهده صرف حق رهنمون میسازد.
در این مقام، سالک دیگر غیری نمیبیند و همهچیز را به فعل الهی نسبت میدهد. این رهایی، چونان گسستن زنجیرهای تعلقات نفسانی، سالک را به آزادی کامل وجودی میرساند. گویی او، در این مرتبه، چونان پرندهای است که از قفس تعینات رها شده و در آسمان بیکران وحدت پرواز میکند.
بخش سوم: نقد دیدگاههای نادرست و تبیین جمع الجمع
نقد دیدگاههای خیالی در عرفان
برخی دیدگاههای عرفانی، که عالم را خیال یا بیارزش میدانند، با مقام جمع سازگار نیست. در این مقام، سالک خلق را بهعنوان مظهر حق میبیند و آن را نفی نمیکند. این دیدگاه، چونان نگریستن به امواج دریا بهعنوان جلوهای از اقیانوس، خلق را در پرتو حق ارزشمند میداند. نفی خلق، به معنای انکار مظهر الهی است، درحالیکه مقام جمع، خلق را در آینه حق مشاهده میکند.
این نقد، به اهمیت تعادل در عرفان اشاره دارد. سالک در مقام جمع، نه خلق را مستقل از حق میبیند و نه آن را بهکلی نفی میکند. گویی او، چونان نقاشی است که در تابلوی خلقت، تنها رنگهای الهی را میبیند، بدون آنکه بوم را انکار کند.
تفاوت جمع و جمع الجمع
مقام جمع، به مشاهده حق همراه با خلق اشاره دارد، درحالیکه جمع الجمع، به مشاهده صرف حق بدون توجه به خلق میرسد. با این حال، جمع الجمع به معنای نفی خلق نیست، بلکه به مشاهده خلق به عین الحق اشاره دارد. در این مقام، سالک، چونان دریانوردی است که در اقیانوس وحدت غوطهور شده و امواج خلق را تنها جلوهای از اقیانوس حق میبیند.
تفاوت میان این دو مقام، در عمق وحدت نهفته است. در جمع، سالک حق و خلق را توأمان میبیند، اما در جمع الجمع، خلق را تنها بهعنوان مظهر حق مشاهده میکند، بدون آنکه آن را مستقل بداند. این مرتبه، چونان اوج قلهای است که سالک از آن، تنها نور بیکران حق را میبیند، بدون آنکه سایهای از تفرقه در او باقی بماند.
بخش چهارم: جمعبندی و نتیجهگیری
باب الجمع، بهعنوان یکی از بلندمرتبهترین مقامات عرفانی، سالک را به وحدت وجودی میان فعل خویش و فعل الهی رهنمون میسازد. این مقام، که در درسگفتار آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره با استناد به آیه وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ تبیین شده، به رفع تفرقه میان خلق و حق پرداخته و سالک را به مرتبهای میرساند که در آن، همه افعال، صفات، و ذات خویش را در آینه حق مشاهده میکند. با این حال، ماهیت امتنانی این آیه، چالشهایی را در تطبیق آن با مقام جمع ایجاد کرده است که با تأکید بر وحدت متعلق رمي، قابل رفع است.
آثار این مقام، شامل اسقاط تفرقه، قطع اشاره، تمکین، و رهایی از امراض نفسانی است. سالک در این مرتبه، به قلب صافی دست مییابد که چونان آینهای زلال، تنها نور حق را منعکس میکند. این مقام، نهتنها خلق را نفی نمیکند، بلکه آن را بهعنوان مظهر الهی ارزشمند میداند و سالک را به تعادل میان فنا و بقا میرساند.
در پایان، این بازنویسی، با حفظ تمامی جزئیات درسگفتار و تحلیلهای مرتبط، تلاش کرده است تا با زبانی فاخر و آکادمیک، چارچوبی منسجم و عمیق برای تبیین باب الجمع ارائه دهد. این نوشتار، نهتنها برای پژوهشگران و متخصصان حوزه عرفان اسلامی، بلکه برای هر جوینده معرفت که در پی درک وحدت وجودی است، منبعی غنی و ارزشمند خواهد بود.