در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

منازل السائرین 645

متن درس





منازل السائرین: مقام جمع، مرتبه نقاء و طهارت

منازل السائرین: مقام جمع، مرتبه نقاء و طهارت

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۴۵)

مقدمه

مقام جمع، از جمله مراتب والای سلوک عرفانی در منظومه منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری، جایگاهی است که سالک در آن به وحدت وجودی میان ذات، صفات و افعال خویش با حق تعالی دست می‌یابد. این مقام، که قله‌ای از معرفت و فنا را در خود نهفته دارد، سالک را از دوگانگی‌ها و تعینات نفسانی رها ساخته و او را به شهود حقیقت یکتای الهی رهنمون می‌سازد. در این نوشتار، که بر اساس درس‌گفتار ارزشمند آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۴۵) و تحلیل‌های تفصیلی مرتبط با آن نگاشته شده، به تبیین دقیق و جامع باب الجمع پرداخته می‌شود. محور بحث، ویژگی‌های متعالی سالک جامع، رفع موانع رسمیت و شهود خودی، و نیل به مرتبه قیامت نقاء و طهارت است.

بخش اول: تبیین مقام جمع و ویژگی‌های سالک جامع

مفهوم مقام جمع

مقام جمع، مرتبه‌ای است که سالک در آن، تفرقه میان خلق و حق را درمی‌نوردد و همه هستی را به عنوان مظهر الهی مشاهده می‌کند. این مقام، که در آن وحدت ذاتی، وصفی و فعلی میان عبد و حق تحقق می‌یابد، سالک را از تعینات نفسانی و دوگانگی‌های ادراکی رها می‌سازد. آیت‌الله نکونام قدس‌سره در تبیین این مقام، بر دو صفت برجسته سالک جامع تأکید دارند: رفع رسمیت (نفسانیت) و رفع شهود خودی. این دو صفت، به مثابه دو بال پرواز سالک در آسمان معرفت، او را به قله‌های نقاء و طهارت رهنمون می‌سازند.

درنگ: مقام جمع، مرتبه وحدت وجودی است که سالک در آن، از تفرقه و دوگانگی رها شده و همه هستی را به عنوان مظهر حق می‌بیند. رفع رسمیت و شهود خودی، دو صفت متعالی این مقام‌اند که سالک را به نقاء کامل هدایت می‌کنند.

تمکین و خروج از تلوین

سالک جامع، با نیل به مقام تمکین، از تلوین، یعنی تزلزل و دگرگونی در حالات نفسانی، فارغ می‌شود. تمکین، به مثابه استقرار در ساحل امن وحدت، سالک را از امواج متلاطم دوگانگی و غیریت نجات می‌دهد. در این مرتبه، او دیگر وصو (آلودگی نفسانی) یا غیریت (دوگانگی) را در خود نمی‌بیند و به ثبات در مقام جمع دست می‌یابد. این ثبات، گویی چون ستونی استوار، سالک را در برابر طوفان‌های نفسانی حفظ می‌کند و او را به سوی شهود حقیقت یکتا هدایت می‌نماید.

موانع سلوک در مقام جمع

آیت‌الله نکونام قدس‌سره، دو مانع اصلی در مسیر نیل به مقام جمع را معرفی می‌کنند: رسمیت خود (نفسانیت) و رؤیت خود (شهود خودی). رسمیت، به تعینات مادی و نفسانی اشاره دارد که سالک را در بند تعلقات دنیوی نگه می‌دارد. رؤیت خودی نیز ادراکی است که سالک خود را به عنوان فاعل مستقل می‌بیند و از شهود حق بازمی‌ماند. رفع این دو مانع، به سان گذر از دو خان دشوار، سالک را به سوی وحدت کامل وجودی رهنمون می‌سازد.

جمع‌بندی بخش اول

مقام جمع، مرتبه‌ای است که سالک در آن، به وحدت ذاتی و وصفی با حق دست می‌یابد. تمکین، به عنوان ویژگی بنیادین این مقام، سالک را از تلوین و دوگانگی رها می‌سازد. رفع موانع رسمیت و رؤیت خودی، گویی چون کندن غل و زنجیر از پای سالک، او را به سوی آزادی وجودی در ساحت الهی هدایت می‌کند. این ویژگی‌ها، زمینه‌ساز نیل به مراتب بالاتر سلوک، یعنی قیامت نقاء و طهارت، می‌شوند.

بخش دوم: مراتب فنا و رهایی از نفسانیت

میت علی وجه الأرض

یکی از تعابیر برجسته در تبیین مقام جمع، مفهوم «میت علی وجه الأرض» است. سالک جامع، در این مرتبه، زنده است اما حیات ناسوتی و مادی ندارد. او پیش از مرگ ظاهری، از خودیت و نفسانیت مرده و به حیاتی الهی دست یافته است. این مرگ نفسانی، به سان رهایی پرنده‌ای از قفس تنگ ماده، سالک را به سوی آسمان بی‌کران معرفت پرواز می‌دهد. آیت‌الله نکونام قدس‌سره تأکید دارند که سالک در این مقام، گویی راه می‌رود اما پا ندارد، دم می‌زند اما جان ندارد، و این همه، نشانه فنا در ساحت نفسانی و بقا در ساحت الهی است.

درنگ: «میت علی وجه الأرض» تعبیری است از مرگ نفسانی سالک پیش از مرگ جسمانی. او در این مقام، از حیات ناسوتی رها شده و به حیات الهی دست می‌یابد، گویی زنده است اما رسمیت و نفسانیت ندارد.

رهایی از حضوض و نفسانیت

سالک در مسیر سلوک، مراحلی را طی می‌کند که در آن، ابتدا از حضوض نفسانی، یعنی لذت‌جویی‌های مادی و نفسانی، رها می‌شود. در مرتبه‌ای بالاتر، او به جایی می‌رسد که نفس خود را مصرف می‌کند، یعنی خودیت و نفسانیت او به تدریج محو می‌گردد. در نهایت، حتی نفس نیز از او ساقط می‌شود و سالک به وحدت کامل وجودی می‌رسد. این فرآیند، به مثابه سوختن هیزم نفسانی در آتش معرفت است که در پایان، جز خاکستر وحدت باقی نمی‌ماند.

نفس آکل و معکول

آیت‌الله نکونام قدس‌سره، با استعاره‌ای بدیع، نفس را در مراتب مختلف سلوک به آکل (خورنده) و معکول (خورده‌شده) تشبیه می‌کنند. در مرتبه‌ای که سالک هنوز نفسانیت دارد، نفس او آکل است و حضوض نفسانی معکول. اما در مرتبه‌ای بالاتر، که حضوض از میان رفته، نفس هم‌زمان آکل و معکول می‌شود، یعنی خود را مصرف می‌کند. این خودمصرفی نفس، به سان ماری است که دم خویش را می‌بلعد و در نهایت، خود را به تمامی نابود می‌سازد. در مرتبه نهایی، که نفس و نفسانیت ساقط می‌شود، دیگر نه آکل باقی می‌ماند و نه معکول، و سالک به فنا در حق می‌رسد.

جمع‌بندی بخش دوم

مراتب فنا در مقام جمع، سالک را از تعینات نفسانی و مادی رها می‌سازد. مفهوم «میت علی وجه الأرض»، به مرگ نفسانی و حیات الهی اشاره دارد. رهایی از حضوض و نفسانیت، و فرآیند خودمصرفی نفس، سالک را به سوی وحدت کامل وجودی هدایت می‌کند. این مراتب، گویی چون پله‌های نردبانی هستند که سالک را به قله نقاء و طهارت می‌رسانند.

بخش سوم: قیامت نقاء و طهارت

قیامت البعد و تنافی

سالک جامع، با رفع رسمیت و نفسانیت، به قیامت البعد، یعنی نهایت دوری از خودیت، دست می‌یابد. تنافی، که در اینجا به معنای نفی کامل احساس اعتلال (بیماری نفسانی) و رسمیت است، سالک را به نقاء و طهارت کامل رهنمون می‌سازد. این تنافی، گویی چون باد تند صحرایی است که غبار تعینات را از آیینه دل سالک می‌زداید و او را به شفافیت و پاکی مطلق می‌رساند.

درنگ: قیامت البعد و تنافی، به معنای نفی کامل خودیت و بیماری نفسانی است. سالک در این مرتبه، از هرگونه رسمیت و تعین رها شده و به نقاء و طهارت کامل دست می‌یابد.

رهایی از شهود خودی

در مقام جمع، سالک حتی از شهود خودی، یعنی دیدن خود به عنوان فاعل مستقل، رها می‌شود و تنها حق را می‌بیند. او با چشم حق، حق را مشاهده می‌کند و هیچ‌گونه رؤیتی برای خود قائل نیست. این مرتبه، به سان غرق شدن قطره‌ای در اقیانوس بی‌کران الهی است که دیگر اثری از قطره باقی نمی‌ماند و همه اقیانوس می‌شود.

قیامت النقاء و الطهارت

قیامت النقاء و الطهارت، مرتبه‌ای است که سالک در آن، از هرگونه تعین و خودیت پاک می‌شود. او هیچ‌چیز جز حق را نمی‌بیند و حتی شهود خود را نیز به حق نسبت می‌دهد. این پاکی، به مثابه آیینه‌ای است که جز جمال حق در آن منعکس نمی‌شود و هرگونه غبار خودیت از آن زدوده شده است.

شهود الحق بالحق

سالک جامع، در اوج مقام جمع، با حق، حق را می‌بیند و هیچ‌گونه رؤیتی برای خود قائل نیست. این شهود الحق بالحق، به معنای رفع کامل خودیت و نیل به وحدت کامل وجودی است. گویی سالک، چون شمعی در برابر آفتاب حقیقت، ذوب می‌شود و جز نور حق در او باقی نمی‌ماند.

جمع‌بندی بخش سوم

قیامت نقاء و طهارت، اوج مقام جمع است که سالک در آن، از هرگونه تعین، نفسانیت و شهود خودی رها می‌شود. قیامت البعد و تنافی، رهایی از بیماری نفسانی را تضمین می‌کنند، و شهود الحق بالحق، سالک را به وحدت کامل وجودی می‌رساند. این مرتبه، مقصد نهایی سلوک عرفانی است که سالک در آن، جز حق نمی‌بیند و جز حق نمی‌خواهد.

بخش چهارم: خیر و شهود در مقام جمع

خیر اوست، نه اوست

در مقام جمع، هرچه به سوی سالک آید، خیر است، زیرا او همه‌چیز را به عنوان مظهر حق می‌بیند. این خیر، نه متعلق به سالک، بلکه متعلق به حق است که در ظرف ظهور سالک جلوه‌گر شده است. این دیدگاه، به سان نگریستن به عالم از فراز قله وحدت است که در آن، هیچ شری دیده نمی‌شود و همه‌چیز خیر محض است.

درنگ: در مقام جمع، هرچه به سوی سالک آید، خیر است، نه از آن سالک، بلکه از آن حق است که در ظرف ظهور او جلوه می‌کند. این دیدگاه، به وحدت وجودی و رفع دوگانگی اشاره دارد.

وجود الحق و صفات الحق

وجود سالک در مقام جمع، وجود الحق است و صفات و افعال او نیز صفات و افعال حق هستند. او خود را به عنوان مظهر حق می‌بیند و هیچ‌گونه استقلالی برای خود قائل نیست. این وحدت، گویی چون رودی است که به دریا می‌پیوندد و دیگر نامی از رود باقی نمی‌ماند، جز نام دریا.

تفاوت غافل و عارف

غافل، خود را فاعل مستقل می‌بیند و افعال را به خود نسبت می‌دهد، درحالی‌که عارف، افعال را به حق نسبت داده و خود را تنها مظهر می‌داند. این تفاوت، به سان فرق میان کسی است که در تاریکی غفلت سرگردان است و کسی که در نور معرفت راه می‌پیماید.

رهایی از امراض نفسانی

سالک جامع، به دلیل عدم مشاهده غیریت، از ریا، حسد و سایر امراض نفسانی رها شده و همه‌چیز را به عنوان مظهر حق می‌بیند. این پاکی، به مثابه جویباری زلال است که هیچ‌گونه آلودگی در آن راه ندارد و تنها نور حق در آن جاری است.

جمع‌بندی بخش چهارم

در مقام جمع، سالک همه‌چیز را خیر می‌بیند، زیرا همه‌چیز را مظهر حق می‌داند. وجود، صفات و افعال او، همگی به حق نسبت داده می‌شود و هیچ استقلالی برای او باقی نمی‌ماند. تفاوت عارف و غافل، در شهود و آگاهی از وحدت وجودی است، و رهایی از امراض نفسانی، سالک را به صفا و پاکی کامل می‌رساند.

بخش پنجم: شهد و شهادت در مقام جمع

شهد و مراتب آن

شهد، یعنی شیرینی معرفت، در مراتب مختلف سلوک، از شهادت (گواهی دادن) یا شاهد (حق) ناشی می‌شود. در مرتبه نازل، شهد متعلق به شهيد (سالک) است، اما در مرتبه اعلا، شهد متعلق به شاهد (حق) است. این تفاوت، به سان فرق میان کسی است که هنوز به نور شمع خویش می‌نگرد و کسی که در نور آفتاب حقیقت غرق شده است.

درنگ: شهد در مرتبه نازل، متعلق به شهيد است، اما در مرتبه اعلا، متعلق به شاهد (حق) است. این تفاوت، به مراتب مختلف سلوک و رفع خودیت اشاره دارد.

تناقی و مبالغه در نقاء

تناقی، به معنای مبالغه در نقاء، به رفع کامل شهود خودی و رسمیت اشاره دارد. سالک در این مقام، حتی شهد شهادت را نیز به حق نسبت می‌دهد و هیچ‌گونه رؤیتی برای خود قائل نیست. این تناقی، گویی چون تندبادی است که آخرین غبارهای خودیت را از دل سالک می‌زداید.

مراتب شهدا

شهدا در مراتب مختلف، شهد را به شهيد، شاهد یا مشهود نسبت می‌دهند. در مرتبه اعلا، شهد متعلق به شاهد (حق) است و سالک هیچ‌گونه استقلالی برای خود قائل نیست. این مرتبه، به سان قله‌ای است که سالک در آن، جز حق نمی‌بیند و جز حق نمی‌خواهد.

جمع‌بندی بخش پنجم

شهد و شهادت، در مراتب مختلف سلوک، نشان‌دهنده مراحل رشد معرفتی سالک هستند. تناقی، به عنوان مبالغه در نقاء، سالک را از شهود خودی رها می‌سازد. مراتب شهدا، تفاوت میان نسبت دادن شهد به شهيد یا شاهد را نشان می‌دهد، و در مرتبه اعلا، همه‌چیز به حق نسبت داده می‌شود.

بخش ششم: لذت و عشق اولیاء خدا

لذت الهی اولیاء

اولیاء خدا، برخلاف تصور عامه که رنج و ریاضت را به آن‌ها نسبت می‌دهند، در مقام جمع، از لذت و عشق الهی برخوردارند. آن‌ها، با شهود حق، به بالاترین مراتب لذت و کمال می‌رسند. این لذت، به سان شرابی است که از ساقی حقیقت در جام دل اولیاء ریخته می‌شود و آن‌ها را در مستی عشق الهی غرق می‌کند.

درنگ: اولیاء خدا در مقام جمع، از لذت و عشق الهی برخوردارند و برخلاف تصور عامه، در رنج و ریاضت غوطه‌ور نیستند. آن‌ها در شهود حق، به کمال و لذت مطلق می‌رسند.

شهود شهید و دل‌سوزی عامه

عامه، به دلیل عدم درک شهود اولیاء خدا، به آن‌ها دل‌سوزی می‌کنند و شهادت آن‌ها را به معنای رنج و مصیبت می‌بینند. اما اولیاء، در شهود خود، حق را مشاهده کرده و از این شهود لذت می‌برند. این تفاوت، به سان فرق میان کسی است که تنها پوست میوه را می‌بیند و کسی که به مغز و شیرینی آن دست می‌یابد.

جمع‌بندی بخش ششم

اولیاء خدا در مقام جمع، از لذت و عشق الهی برخوردارند و در شهود حق، به کمال می‌رسند. عامه، به دلیل عدم درک این شهود، به آن‌ها دل‌سوزی می‌کنند، اما اولیاء در حقیقت، در وحدت با حق غوطه‌ورند. این تفاوت، نشان‌دهنده عمق معرفت اولیاء و محدودیت ادراک عامه است.

نتیجه‌گیری کلی

مقام جمع، به عنوان یکی از بالاترین مراتب سلوک عرفانی، سالک را به وحدت کامل وجودی با حق رهنمون می‌سازد. در این مقام، سالک از رسمیت، نفسانیت و شهود خودی رها شده و همه‌چیز را به عنوان مظهر حق مشاهده می‌کند. ویژگی‌های متعالی این مقام، از جمله تمکین، قیامت النقاء، و شهود الحق بالحق، سالک را به مرتبه‌ای می‌رساند که هیچ‌گونه دوگانگی یا تعینی در او باقی نمی‌ماند. اولیاء خدا، در این مقام، به لذت و عشق الهی دست می‌یابند و برخلاف تصور عامه، از رنج و ریاضت فراتر رفته و در وحدت با حق غوطه‌ور می‌شوند.

با نظارت صادق خادمی


منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده