متن درس
منازل السائرین: مراتب توحید و سیر به سوی وحدانیت
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۶۵۲)
مقدمه: توحید، قله سلوک و آینه وحدت
توحید، چونان گوهری بیهمتا در سلوک عرفانی، سالک را از کثرتهای ظاهری به وحدت باطنی رهنمون میسازد. این مقام والا، که در مراتب سهگانه توحید عامه (فعلی)، توحید خاصه (صفاتی)، و توحید خاصة الخاصه (ذاتی) تجلی مییابد، چونان نردبانی است که سالک را از استدلال به شهود و از شهود به رؤیت ذات حق میرساند. در این نوشتار، با استناد به درسگفتار آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه ۶۵۲، به تبیین دقیق و عمیق این مراتب پرداخته میشود.
بخش یکم: مراتب توحید و سیر تکاملی سالک
تقسیمبندی مراتب توحید
توحید در سلوک عرفانی به سه مرتبه اصلی تقسیم میشود: توحید عامه، توحید خاصه، و توحید خاصة الخاصه. هر یک از این مراتب، چونان منزلگاهی در مسیر سالک، او را به مرتبهای والاتر از معرفت و وحدت هدایت میکند:
- توحید عامه (فعلی): این مرتبه، توحید استدلالی است که به افعال حق محدود بوده و برای عموم قابل دسترسی است. سالک در این مقام، از طریق استدلال به وحدت افعال الهی پی میبرد.
- توحید خاصه (صفاتی): این مرتبه، توحید سلوکی است که با شهود صفات حق از طریق مکاشفه، مشاهده، و معاینه محقق میشود. این مقام، نیازمند تربیت و هدایت مربی است.
- توحید خاصة الخاصه (ذاتی): عالیترین مرتبه توحید، که سالک به رؤیت ذات حق به وحدانیت، بدون لحاظ صفات، نائل میشود. این مقام، وصل سالک به وحدانیت ازلی و ابدی حق است.
این تقسیمبندی، سیر تکاملی سالک را از استدلال ظاهری به شهود باطنی و نهایتاً به وحدت ذاتی نشان میدهد، گویی که او را از ساحل کثرت به اقیانوس وحدت میرساند.
تفاوت مراتب توحید
تفاوت میان مراتب توحید در مرتبه شهود و لحاظ است. توحید عامه، استدلال به افعال حق است، توحید خاصه، شهود صفات حق با لحاظ وحدانیت، و توحید خاصة الخاصه، رؤیت ذات حق بدون لحاظ صفات. این تفاوت، چونان تفاوت میان دلیل و مدلول است: در توحید صفاتی، صفت به ذات استدلال میکند، اما در توحید ذاتی، ذات مستقیماً مورد رؤیت قرار میگیرد.
این تمایز، نشاندهنده مراتب متفاوت انبیا، اولیا، و موجودات در توحید است. هر موجود، به قدر ظهور و تعین ذاتیاش، توحید، تسبیح، و سجدهای خاص دارد، گویی که هر ذاکر در مرتبه ذکر خویش و هر ساجد در مرتبه سجود خویش به حق متصل است.
بخش دوم: توحید عامه و استدلال به افعال
ماهیت توحید عامه
توحید عامه، که به توحید فعلی نیز معروف است، مرتبهای استدلالی است که در آن، سالک از طریق آیات الهی در آفاق و انفس به وحدت افعال حق پی میبرد. این توحید، چونان دریچهای است که برای عموم گشوده شده و نیازی به سلوک یا شهود ندارد. قرآن کریم در این باره میفرماید:
﴿سَنُرِيهِمْ ءَايَٰتِنَا فِى ٱلْءَافَاقِ وَفِىٓ أَنفُسِهِمْ﴾ (فصلت: ۵۳، : بهزودی آیات خود را در آفاق و در نفوسشان به آنها نشان خواهیم داد).
این آیه، بر استدلال از طریق آیات الهی تأکید دارد، گویی که هر نشانه در عالم، چونان آیینهای، وحدت افعال حق را بازتاب میدهد. با این حال، این مرتبه، به دلیل وابستگی به استدلال، از شهود صفات یا ذات فراتر نمیرود.
محدودیت توحید عامه
توحید عامه، به دلیل ماهیت استدلالیاش، محدود به افعال حق است و سالک را به مراتب والاتر هدایت نمیکند. این مرتبه، چونان گام نخست در مسیر توحید، سالک را به شناخت ظاهری وحدت رهنمون میسازد، اما او را در کثرتهای استدلالی نگه میدارد، گویی که او را در ساحل معرفت متوقف میکند.
بخش سوم: توحید خاصه و شهود صفات
ماهیت توحید خاصه
توحید خاصه، که به توحید صفاتی نیز نامیده میشود، مرتبهای سلوکی است که سالک از طریق مکاشفه، مشاهده، و معاینه به شهود صفات حق میرسد. این توحید، با حقایق عرفانی اثبات میشود و نیازمند سلوک، تربیت، و هدایت مربی است. قرآن کریم در این باره میفرماید:
﴿وَٱلَّذِينَ جَٰهَدُواْ فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا﴾ (عنکبوت: ۶۹، : و کسانی که در راه ما کوشیدند، بهیقین آنها را به راههای خود هدایت میکنیم).
این آیه، بر نقش جهاد و سلوک در هدایت به سوی شهود صفات تأکید دارد، گویی که سالک، با پیمودن راه حق، به نور صفات الهی روشن میشود.
مراحل سلوک در توحید خاصه
توحید خاصه، مراحلی از سلوک را در بر میگیرد که سالک را به پختگی در شهود صفات میرساند:
- کشف، شهود، و معاینه: مراحل اولیه شهود صفات، که به ترتیب از کشف (آگاهی اولیه) به شهود (مشاهده باطنی) و معاینه (رؤیت عیانی) ارتقا مییابد.
- حیات: زنده شدن دل سالک با شهود عیانی، گویی که قلب او از خواب غفلت بیدار میشود.
- قبض و بسط: بالا و پایین شدن نفس در بلا برای پختگی، مانند غذایی که در قابلمه بالا و پایین میرود تا پخته شود.
- سکر و سهو: مست شدن سالک با شهود صفات (سکر) و رسیدن به حالت سهو (مستی کامل)، که در آن، هنوز ترس از افتادن وجود دارد.
- اتصال و انفصال: اتصال به حق و سپس رهایی از ترس افتادن در انفصال، که نشانه پختگی کامل در شهود صفات است.
این مراحل، چونان پلههایی در نردبان سلوک، سالک را از خام بودن به پختگی میرسانند، گویی که نفس او در کوره بلا صیقل مییابد.
نقش مربی در توحید خاصه
توحید خاصه، به دلیل سلوکی بودن، نیازمند هدایت مربی است. مربی، چونان ساقیای است که سالک را از سکر به سهو و از اتصال به انفصال هدایت میکند. این هدایت، سالک را از ترس افتادن رها ساخته و او را به استقلال در شهود صفات میرساند.
مربی، با تربیت و راهنمایی، سالک را در مراحل کشف، شهود، و معاینه همراهی میکند، گویی که او را در مسیر پرپیچوخم سلوک دستگیری مینماید.
انفصال و رهایی از ترس
انفصال، مرحله نهایی توحید خاصه است که در آن، سالک از ترس افتادن رها میشود. در اتصال، سالک به حق متصل است، اما هنوز نگران افتادن است و میسراید: «ساقیا، مست مستم، دستم بگیر». اما در انفصال، سالک به استقلال در شهود صفات میرسد و دیگر نیازی به دستگیری ندارد، گویی که پرندهای از قفس ترس رها شده و در آسمان وحدت پرواز میکند.
بخش چهارم: توحید خاصة الخاصه و رؤیت ذات
ماهیت توحید خاصة الخاصه
توحید خاصة الخاصه، عالیترین مرتبه توحید است که سالک به رؤیت ذات حق به وحدانیت، بدون لحاظ صفات، نائل میشود. این توحید، که به توحید ذاتی یا توحید قائم بالقدم معروف است، وصل سالک به وحدانیت ازلی و ابدی حق را نشان میدهد. عبارت «توحيد الحق لنفسه ازلا و ابدا» به معنای اتصال سالک به وحدانیت حق است، نه سلوک خود حق، زیرا حق، عین وحدانیت است و نیازی به سلوک ندارد.
این مرتبه، چونان قلهای رفیع، سالک را از هرگونه کثرت و غیریت رها ساخته و او را با وحدانیت حق یکی میسازد، گویی که او همخانه صاحبخانه شده و با حق در حرکت ازلی و ابدی همراه میگردد.
وصل سالک به وحدانیت
توحید خاصة الخاصه، به معنای وصل سالک به وحدانیت حق است، نه رسیدن حق به خود، زیرا حق، عین وحدانیت است و از خود دور نیست. این وصل، چونان همراهی با قطاری است که از ازل تا ابد در حرکت است: «كل يوم هو فى شأن» (رحمن: ۲۹، : هر روز او در شأنی است). سالک، با اتصال به این قطار الهی، خود را با وحدانیت حق هماهنگ میسازد.
این وصل، نیازمند رهایی از استدلال، صفات، و هرگونه غیریت است. سالک در این مقام، نه تنها از کثرتها، بلکه از خود نیز رها شده و در وحدت حق فانی میگردد.
بخش پنجم: توحید و جمعالجمع
جمعالجمع در توحید
توحید، بهویژه در مرتبه خاصة الخاصه، به جمعالجمع میرسد، جایی که غیریت منتفی است، اما جمعيت (وحدت در کثرت) باقی میماند. این توحید، برخلاف تفرید که کثرت را نفی میکند، همه مظاهر را در شهود وحدانی در بر میگیرد. قرآن کریم در این باره میفرماید:
﴿شَهِدَ ٱللَّهُ أَنَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَٱلْمَلَٰٓئِكَةُ وَأُوْلُواْ ٱلْعِلْمِ قَآئِمًا بِٱلْقِسْطِ﴾ (آلعمران: ۱۸، : خدا گواهی داد که جز او هیچ معبودی نیست، و فرشتگان و صاحبان دانش نیز، که به عدالت قیام کرده است).
این آیه، شهادت همه هستی به وحدت حق را نشان میدهد، گویی که هر موجود، در مرتبه خویش، به جمعالجمع توحید گواهی میدهد.
تبیین آیه شهادت
آیه شهادت، توحید را نه به معنای تفرید، بلکه به معنای جمعالجمع تبیین میکند. در این آیه، خدا، ملائکه، و اولیای علم به وحدت حق گواهی میدهند، اما این شهادت، وصفی عینی و حسي است که همه هستی را در بر میگیرد. برخلاف تفاسیر سنتی که ملائکه و اولیای علم را به معنای خاص تفسیر میکنند، این آیه، جامعیت توحید را نشان میدهد، گویی که هر ذره از هستی، در شهود وحدانی حق مشارکت دارد.
این جمعالجمع، با اصل «لا ينقطع عنه شيئا و لا يصل اليه احدا» همخوانی دارد: توحید، هیچچیز را از خود جدا نمیکند، اما هیچکس به ذات آن نمیرسد، زیرا حق، عین وحدانیت است.
بخش ششم: مراتب نهایی و اهل توحید
اهل مرتبه سوم
اهل توحید خاصة الخاصه، کسانیاند که در مرتبه سوم هر باب قرار دارند، یعنی در نهایت هر مقام عرفانی. این افراد، از استدلال و صفات رها شده و انفصال کامل از کثرتها را تجربه کردهاند. آنها، در ابواب نهایی، مانند معرفت، فنا، بقا، تحقیق، تلبیث، وجود، تفرید، و جمع، به مرتبه سوم رسیدهاند، جایی که جمعالجمع توحید محقق میشود.
این مرتبه، چونان قلهای است که تنها اولیای کامل به آن نائل میشوند، گویی که آنها، در عالم شهادت نیز غیباند و در حقیقت ازلی خویش ثابتاند.
توحید و سیر ازلی
توحید خاصة الخاصه، سالک را به سیری ازلی و ابدی با حق پیوند میدهد، گویی که او با آیه «كل يوم هو فى شأن» همراه شده و در حرکت الهی مشارکت میکند. این سیر، نه تنها در دنیا، بلکه در آخرت نیز ادامه دارد، اما در دنیا با صلاة و صیام و در آخرت با لطف و الهام محقق میشود.
این همراهی، نشاندهنده وحدت کامل سالک با حق است، گویی که او، در هر لحظه، با شأن جدید حق تجدید عهد میکند.
جمعبندی
مبحث مراتب توحید در منازل السائرین، سالک را از توحید عامه (فعلی) به توحید خاصه (صفاتی) و نهایتاً به توحید خاصة الخاصه (ذاتی) هدایت میکند. توحید عامه، با استدلال به افعال حق، برای عموم قابل دسترسی است، اما توحید خاصه، با مراحل کشف، شهود، معاینه، حیات، قبض، بسط، سکر، سهو، اتصال، و انفصال، سالک را به پختگی در شهود صفات میرساند. توحید خاصة الخاصه، با رؤیت ذات حق به وحدانیت، سالک را به وصل با وحدانیت ازلی و ابدی حق رهنمون میسازد. آیه شهادت، با تبیین جمعالجمع توحید، جامعیت این مقام را نشان میدهد. این نوشتار، با تبیین دقیق و فاخر این مفاهیم، تلاش دارد تا سالک را در مسیر وحدت با حق همراهی کرده و مفاهیم عرفانی را برای مخاطبان فرهیخته روشن سازد.