متن درس
توحید خاصه و گذار به جمع در منازل السائرین
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۶۵۵)
بخش نخست: تبیین توحید خاصه و رفع غیریت و حدوث
توحید خاصه، مرتبهای سلوکی در منازل السائرین است که سالک را از غیریت و حدوث رها ساخته و به شهود هستی در ظرف ازلی و ثابت حق هدایت میکند. این مقام، بهسان دری است که سالک از آن به سوی وحدت باطنی و رهایی از کثرت ظاهری گام مینهد. در این بخش، به بررسی مفاهیم رفع غیریت و حدوث و مشاهده هستی در محضر حق پرداخته میشود.
رفع غیریت و حدوث: شهود ظرف ازلی
توحید خاصه با رفع غیریت (تمایز میان حق و خلق) و حدوث (پدیداری زمانی) تعریف میشود. در این مرتبه، سالک هستی را نه بهصورت متفرق و حادث، بلکه در ظرف ازلی و ثابت حق مشاهده میکند. چنانکه در بیان آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره آمده: «رفع الغيرية و الحدوث… همه امور… ظرف ازلى دارند». این سخن، بر این دلالت دارد که سالک، با عبور از مفاهیم ذهنی حدوث و غیریت، همه موجودات را در ظرف ثبوت الهی میبیند، جایی که زمان، مکان و تغییر معنا ندارد.
این شهود، با آیه شریفه قرآن کریم همخوانی دارد:
﴿كُلُّ شَىْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ﴾
(قصص: ۸۸، : «هر چیز جز وجه او نابودشونده است»). این آیه، بر فانی بودن غیر حق و ثبوت وجه الهی تأکید میکند، گویی سالک در این مقام، جز وجه حق در هیچ موجودی نمیبیند.
این مقام، بهسان آینهای است که در آن، همه نقشها بازتاب یک نور واحداند، و سالک، با رهایی از دوگانگی، هستی را در وحدت الهی مییابد.
مشاهده هستی در محضر حق
سالک در توحید خاصه، هستی را در محضر حق و در ظرف ثبوت مشاهده میکند: «سالك… هستى را در محضر خدا ببيند… به ظرف ثبوت میرسد». این شهود، بهمنزلهی حضور در مجلسی واحد است که در آن، همه موجودات در کنار هم، بدون تغییر و کثرت، در محضر حق نشستهاند. این مفهوم، با آیه شریفه قرآن کریم همسو است:
﴿فِى مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِرٍ﴾
(قمر: ۵۵، : «در جایگاهی از صدق نزد پادشاهی مقتدر»). این آیه، به مقام قرب و ثبوت اشاره دارد که سالک در آن، از محدودیتهای ظرف خلق رها میشود.
این مشاهده، گویی نگریستن به رودی است که در ظاهر جاری است، اما در باطن، در ساحتی ازلی ساکن و ثابت است.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، به تبیین توحید خاصه از منظر رفع غیریت و حدوث و شهود هستی در محضر حق پرداخت. این مفاهیم، سالک را از کثرت ظاهری به وحدت باطنی هدایت میکنند، گویی او در مجلسی ازلی، همه هستی را در حضور حق میبیند.
بخش دوم: اسقاط حدوث و علم به فنا
اسقاط حدوث و علم به فنا، دو رکن اساسی توحید خاصهاند که سالک را به تخلیه غیر حق و صافی در علم جمع هدایت میکنند. این بخش، به بررسی این مفاهیم و نقش آنها در سلوک عرفانی میپردازد.
اسقاط حدوث و تخلیه غیر حق
سالک در توحید خاصه، با سلوک در مسیر اسقاط حدوث، دل خود را از غیر حق تخلیه میکند تا وجودش از نور حق پر شود: «تسلك سبيل اسقاط الحدث… غير حق بايد تخليه شود». این فرآیند، نیازمند تلاش فعال سالک است، چنانکه در بیان آمده: «استقاط، خودت بايد اين كار را بكنى». این تخلیه، بهسان کندن پوستهای از گردوی حقیقت است که سالک را به هستهی وحدت میرساند.
این مفهوم، با آیه شریفه قرآن کریم همخوانی دارد:
﴿فَمَن يُرِدِ ٱللَّهُ أَن يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَٰمِ﴾
(انعام: ۱۲۵، : «هر که را خدا بخواهد هدایت کند، سینهاش را برای اسلام گشاده میسازد»). این آیه، بر گشایش قلب سالک برای پذیرش حقیقت وحدت دلالت دارد.
علم به فنا و صافی در علم جمع
توحید خاصه با علم به فنا (درک فانی بودن غیر حق) تصحیح میشود و در علم جمع (شهود وحدت هستی) صافی میگردد: «هذا توحيد الخاصه الذى يصح بعلم الفناء و يصفو فى علم الجمع». در این مرتبه، سالک هستی را بهصورت یک مجلس واحد میبیند، بدون کثرت و تشتت. این علم، با آیه شریفه قرآن کریم همسو است:
﴿وَٱللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ﴾
(صافات: ۹۶، : «و خدا شما و آنچه را انجام میدهید آفریده است»). این آیه، بر وحدت فاعلیت حق تأکید میکند.
علم جمع، گویی نوری است که تاریکی کثرت را زایل کرده و همه هستی را در وحدت الهی متجلی میسازد.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، به تبیین اسقاط حدوث و علم به فنا پرداخت. این مفاهیم، سالک را از حجب غیر حق رها ساخته و به صافی در علم جمع هدایت میکنند، گویی او از پوستهی کثرت عبور کرده و به هستهی وحدت رسیده است.
بخش سوم: جذب به توحید باب جمع و لقای الهی
توحید خاصه، سالک را به سوی توحید باب جمع (توحید ذاتی) و مقام لقای الهی جذب میکند. این بخش، به بررسی این گذار و رهایی از ناسوت میپردازد.
جذب به توحید باب جمع
توحید خاصه، سالک را به سوی توحید باب جمع هدایت میکند، جایی که او در جمع اصحاب الحق قرار گرفته و به لقای الهی میرسد: «يجذب الى توحيد الباب الجمع… فادخلى فى عبادى وادخلى جنتى». این مقام، با آیه شریفه قرآن کریم همخوانی دارد:
﴿يَٰٓأَيَّتُهَا ٱلنَّفْسُ ٱلْمُطْمَئِنَّةُ ٱرْجِعِىٓ إِلَىٰ رَبِّكِ… فَٱدْخُلِى فِى عِبَٰدِى وَٱدْخُلِى جَنَّتِى﴾
(فجر: ۲۷-۳۰، : «ای نفس مطمئنه، به سوی پروردگارت بازگرد… در میان بندگانم درآ و به بهشتم داخل شو»).
این جذب، بهسان کشیده شدن به سوی محفلی است که در آن، جز نور حق و اصحاب وحدت، هیچ چیز دیگر نیست.
لقای الهی و رهایی از ناسوت
توحید جمع، مقام لقای الهی است که در آن، سالک از ناسوت ذوب شده و به ظرف قرب حق میرسد: «ظرف لقايى… اوليا خدا… ذرهاى ناسوت در آن نيست». اولیای خدا، به دلیل رهایی از ناسوت، در جنات ارضی جای نمیگیرند، بلکه در ظرف حقاند. این مقام، با آیه شریفه قرآن کریم همسو است:
�امَن كَانَ يُرِيدُ ٱلْعِزَّةَ فَلِلَّهِ ٱلْعِزَّةُ جَمِيعًا﴾
(فاطر: ۱۰، : «هر که عزت میخواهد، عزت همه از آن خداست»). این آیه، بر وحدت کامل با حق تأکید دارد.
رهایی از ناسوت، بهسان ذوب شدن خاک در کوره حقیقت است که جز گوهر الهی از آن باقی نمیماند.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، به تبیین جذب به توحید باب جمع و لقای الهی پرداخت. این مقام، سالک را از ناسوت رها کرده و به وحدت کامل در محضر حق هدایت میکند.
بخش چهارم: شهود سبق حق و معیت با حق
شهود سبق حق و معیت با او، از ویژگیهای برجسته توحید خاصه است که عارف را به درک وحدت در کثرت ظاهری هدایت میکند. این بخش، به بررسی این مفاهیم میپردازد.
شهود سبق حق و وضع اشیاء
سالک در توحید خاصه، سبق حق (تقدم حکمت و علم الهی) و وضع اشیاء در جایگاه ازلی خود را مشاهده میکند: «فتكون مشاهده سبق الحق بحكمه و علمه و وضعه الاشياء مواضعها». این شهود، با آیه شریفه قرآن کریم همخوانی دارد:
﴿قَدْ جَعَلَ ٱللَّهُ لِكُلِّ شَىْءٍ قَدْرًا﴾
(طلاق: ۳، : «خدا برای هر چیز اندازهای قرار داده است»).
این مشاهده، بهسان نگریستن به نقشی است که از ازل بر لوح تقدیر حک شده و هر چیز در جای خود مستقر است.
اخفای حق در رسوم و محجوبین
حق، اشیاء را در رسوم (ظواهر و اسباب) پنهان میکند، بهگونهای که محجوبین از فاعلیت الهی غافلاند: «اخفائه اياها فى رسومها… محجوبين لا يرون انَّها بفعل الحق». این مفهوم، با آیه شریفه قرآن کریم هم مرتبط است:
﴿وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُۥٓ إِلَّا ٱللَّهُ وَٱلرَّٰسِخُونَ فِي ٱلْعِلْمِ﴾
(آلعمران: ۷، : «تأویل آن را جز خدا و راسخان در علم نمیدانند»). محجوبین، به دلیل حجب اسباب، از شهود وحدت بازمیمانند.
معیت با حق و شهود تصریفات
عارفان موحد با حق در جریان احوال معیت دارند و تصریفات الهی را شهود میکنند: «فيكونون مع الحق فى جريان الاحوال… يشهدون تصريفات الاشياء». این معیت، با آیه شریفه قرآن کریم همخوانی دارد:
﴿وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ﴾
(حدید: ۴، : «و او با شماست هر کجا که باشید»).
این معیت، بهسان همراهی با نوری است که همه تحولات عالم را در مسیر حکمت الهی هدایت میکند.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، به تبیین شهود سبق حق و معیت با حق پرداخت. این مفاهیم، سالک را از حجب اسباب رها کرده و به درک وحدت در کثرت ظاهری هدایت میکنند.
نتیجهگیری
توحید خاصه در منازل السائرین، بهسان پلی است که سالک را از کثرت ظاهری به وحدت باطنی و لقای الهی هدایت میکند. در این مرتبه، با رفع غیریت و حدوث، هستی در ظرف ازلی و ثابت حق مشاهده میشود. علم به فنا و صافی در علم جمع، سالک را به سوی توحید باب جمع میبرد، جایی که او از ناسوت ذوب شده و در محفل اصحاب حق قرار میگیرد. آیات قرآن کریم، مانند
﴿يَٰٓأَيَّتُهَا ٱلنَّفْسُ ٱلْمُطْمَئِنَّةُ ٱرْجِعِيٌ إِلَىٰ� رَبِّكِ… فَٱدْخُلِي فِي عِبَٰدِي وَٱدْخُلِي جَنَّتِي﴾
(فجر: ۲۷-۳۰، : «ای نفس مطمئنه…»)، این مقام را بهصورتی رسا و بینقص تبیین میکنند. این بیان قرآنی، بهمانند نوری است که مسیر توحید و لقای حق را روشن میسازد.
با نظارت صادق خادمی