در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 15

متن درس





ریزش پیرایه‌ها: کاوشی در مبانی تحقیق فلسفی و عرفانی

ریزش پیرایه‌ها: کاوشی در مبانی تحقیق فلسفی و عرفانی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه پانزدهم)

دیباچه

در پهنه حکمت و عرفان اسلامی، ریزش پیرایه‌ها از معارف فلسفی و کلامی، چونان پالایش چشمه‌ای زلال از ناخالصی‌ها، ضرورتی است که عالم و محقق را به سوی حقیقت ناب رهنمون می‌سازد. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به کاوش در مبانی و شرایط ریزش پیرایه‌ها و اصول تحقیق در فلسفه اسلامی می‌پردازد. با تکیه بر نقد و تحلیل آرای فلاسفه بزرگ چون فارابی، ابن‌سینا، فخر رازی، خواجه نصیرالدین طوسی، شیخ اشراق، میر داماد، و ملاصدرا، این متن در پی آن است که با زبانی فاخر و ساختاری علمی، راه را برای پژوهشگران حوزه الهیات و فلسفه هموار سازد.

بخش نخست: مبانی و شرایط ریزش پیرایه‌ها

خلوص نیت، بنیاد پالایش معرفت

ریزش پیرایه‌ها در فلسفه، چونان پالایش گوهر از ناخالصی، نیازمند خلوص نیت و دوری از هرگونه اهمال، هوى و هوس، یا عناد است. عالم، چونان دریایی ژرف، باید چنان پاک و صافی باشد که هیچ نجاستی آن را آلوده نسازد. این خلوص، نه‌تنها در برابر دشمنان دین، بلکه حتی در مواجهه با مخالفان شخصی، باید حفظ شود. عالم باید فصل دشمنی را به ماهیت آن، نه به شخص دشمن، معطوف دارد، گویی که چونان قاضی عادلی، حقیقت را از تعصبات جدا می‌سازد.

درنگ: خلوص نیت، چونان کلیدی طلایی، دروازه ریزش پیرایه‌ها را می‌گشاید و عالم را از آلودگی‌های تعصب و عناد مصون می‌دارد.

پرهیز از اهمال‌کاری، شرط نخست

یکی از شروط اساسی ریزش پیرایه‌ها، دوری از اهمال و ساده‌انگاری است. عالم نمی‌تواند به بهانه روشن بودن یا معلوم بودن یک مطلب، از بررسی دقیق و عمیق آن چشم‌پوشی کند. گویی که حقیقت، چونان گنجی مدفون، تنها با کاوشی دقیق و علمی آشکار می‌شود. پذیرش ادعای واضح بودن، بدون نقد و تحلیل، چونان گام نهادن در مسیری لغزنده است که عالم را از رسیدن به حقیقت بازمی‌دارد.

دوری از حب و بغض، شرط دوم

عالم باید از حب و بغض شخصی در نقد و بررسی مسائل فلسفی اجتناب ورزد. درست یا نادرست بودن یک سخن، تنها با استدلال محکم و منطقی مشخص می‌شود. به فرموده حضرت امیرالمؤمنین (ع) در نهج‌البلاغه: «ضَقْصٌ مِنْ هَذَا وَضَفْصٌ مِنْ ذَلِكَ» (بخشی از سخن درست و بخشی نادرست است)، محقق باید چونان صیادی ماهر، صواب را از ناصواب جدا سازد، نه آنکه در دام تعصبات گرفتار آید.

درنگ: پرهیز از حب و بغض، عالم را به سوی نقدی عادلانه و علمی هدایت می‌کند، گویی که چونان ترازویی دقیق، حقیقت را از باطل تمییز می‌دهد.

نقد رد یا تأیید مطلق

رد یا تأیید مطلق سخنان یک فرد، نشانه فقدان دقت نظر است، زیرا جز معصومان (ع)، هیچ‌کس تماماً درست یا نادرست نیست. عالم باید هر سخن را جداگانه بررسی کند، گویی که چونان باغبانی ماهر، شاخه‌های سالم را از ناسالم جدا می‌سازد. این رویکرد، از سطحی‌نگری و تقلید کورکورانه جلوگیری می‌کند و راه را برای تحقیق علمی هموار می‌سازد.

مثال اتحاد عاقل و معقول در آرای ابن‌سینا

ابن‌سینا در بحث اتحاد عاقل و معقول، با تعبیر «حَشَفٌ كُلُّهُ» سخن گفته که نشان‌دهنده عصبانیت و عدم فهم دقیق موضوع است. به جای چنین عبارات احساسی، عالم باید از تعابیر علمی و منطقی مانند «لَيْسَ بِصَحِيحٍ» یا «لَا يَصِحُّ» بهره گیرد. این تعبیر، چونان آینه‌ای شکسته، حقیقت را به‌گونه‌ای مخدوش بازتاب می‌دهد و از دقت علمی دور است.

درنگ: استفاده از عبارات علمی و منطقی در نقد، چونان مشعلی است که راه حقیقت را روشن می‌سازد، درحالی‌که تعابیر احساسی، مسیر را تیره می‌کند.

چالش‌های اهمال و عناد در متون فلسفی

بسیاری از متون عالمان بزرگ، به دلیل اهمال در کلام و عناد در نقد، دچار اشکال است. برخی عالمان، به جای جداسازی سخن صواب از ناصواب، به رد کلی آثار یکدیگر پرداخته‌اند. این رویکرد، چونان ساخت بنایی بدون پی‌ریزی محکم، نمی‌تواند حقیقتی پایدار ارائه دهد. عالم باید با دقتی علمی، چونان کاوشگری در معدن معرفت، حقیقت را از باطل جدا سازد.

لزوم تحقیق و تصحیح میراث فلسفی

پالایش میراث فلسفه، کلام، و عرفان، نیازمند تحقیق دقیق و علمی است. تاریخ چند هزار ساله فلسفه، چونان کتابی کهن، باید با احتیاط و دقت بازخوانی شود تا از نسبت دادن مطالب نادرست به دیگران پرهیز گردد. این تحقیق، گویی چونان مرمت بنایی تاریخی، میراث فلسفی را از پیرایه‌ها پاک می‌سازد.

چالش اسناد پیش از اسلام

مدارک پیش از اسلام، مانند آثار منسوب به افلاطون و ارسطو، به دلیل فقدان سند معتبر، بیشتر مقولی و غیرمستندند. این متون، چونان سایه‌هایی کم‌رنگ از حقیقت، نمی‌توانند مبنای محکمی برای تحقیق باشند. عالم باید با احتیاط به این متون استناد کند، گویی که در مسیری مه‌آلود گام برمی‌دارد.

درنگ: فقدان اسناد معتبر پیش از اسلام، تحقیق در این دوره را چونان سفری در تاریکی دشوار می‌سازد، و احتیاط در استناد را ضروری می‌کند.

بخش دوم: مبانی تحقیق در فلسفه اسلامی

فارابی، سرآغاز تحقیق فلسفی

در فلسفه اسلامی، حلقه اصلی تحقیق با فارابی آغاز می‌شود. او، چونان معماری که بنایی نوین برپا می‌کند، کلمات فلسفی را پس از اسلام تدوین کرد. فارابی نه تقلید صرف کرد و نه همه مطالب را از خود آورد، بلکه با گزینش و نقد آثار پیشینیان، اسنادی معتبر ارائه داد. آثار او، چونان چشمه‌ای زلال، مبنای محکمی برای فلسفه اسلامی فراهم آورد.

درنگ: فارابی، با گزینش و نقد آثار پیشینیان، چونان کلیدی طلایی، دروازه تحقیق فلسفی در اسلام را گشود.

ابن‌سینا، اصل محکم و مفصل

ابن‌سینا، با گزینش از فارابی و تدوین آثاری چون نجات، شفا، و اشارات، چونان بنایی رفیع، اصل محکمی در فلسفه اسلامی است. گرچه فارابی بر او مقدم است، اما گستردگی و مستند بودن آثار ابن‌سینا، او را به ستونی استوار در این حوزه بدل ساخته است. سخنان او، چونان مرواریدهایی منظم، مستند و غیرمنقول‌اند و نمی‌توان آن‌ها را به دیگران نسبت داد.

استقلال فکری ابن‌سینا

ابن‌سینا، نابغه‌ای مستقل بود که آثارش، برخلاف متون پیشینیان که گاه سوخته یا از بین رفته‌اند، سندیت دارند. او، چونان کاوشگری که گنجی ناب یافته، بدون نیاز به استناد کامل به دیگران، معارف فلسفی را تدوین کرد. این استقلال، آثار او را به منبعی بی‌بدیل برای تحقیق بدل ساخته است.

چالش‌های ابن‌سینا

ابن‌سینا، به دلیل فقدان استاد شایسته و اشتغال به طب، در برخی مبانی فلسفی مانند توحید، معاد، و حرکت جوهری دچار اشکالاتی است. ملاصدرا در اسفار، این اشکالات را به تفصیل نقد کرده است. با این حال، آثار ابن‌سینا، چونان معدنی غنی، برای تحقیق ضروری‌اند و هیچ محققی نمی‌تواند از آن‌ها غافل شود.

درنگ: اشکالات ابن‌سینا، ناشی از فقدان استاد و اشتغال به طب، نتوانست از ارزش آثار او به‌عنوان منبعی بی‌بدیل بکاهد.

لزوم شناخت ابن‌سینا

شناخت ابن‌سینا و آثارش، چونان نقشه‌ای برای کاوش در فلسفه اسلامی، ضروری است. گرچه مطالعه همه آثار او به‌صورت جداگانه لازم نیست، زیرا موضوعات شفا، نجات، و اشارات از نظر محتوایی مشابه‌اند و تفاوت آن‌ها در تفصیل و اجمال است. این شباهت، چونان رشته‌ای مروارید، آثار او را به هم پیوند می‌دهد.

اشارات، شاهکار ابن‌سینا

اشارات، به‌عنوان آخرین و بهترین اثر ابن‌سینا، با چاشنی عرفان و برهان منطقی قوی، چونان گوهری درخشان در فلسفه اسلامی است. این کتاب، به دلیل ساختار درسی و منطق استوار، برای طلاب و محققان ضروری است. برهان و منطق اشارات، گویی مشعلی است که مسیر فهم دقیق فلسفه را روشن می‌سازد.

درنگ: اشارات ابن‌سینا، با منطق قوی و چاشنی عرفانی، چونان ستاره‌ای در آسمان فلسفه اسلامی می‌درخشد.

چهار منبع اصلی تحقیق

برای تحقیقات فلسفی، چهار منبع اصلی شامل اشارات ابن‌سینا، شرح فخر رازی، شرح خواجه نصیرالدین طوسی، و محاکمات باید بررسی شوند. این منابع، چونان چهار ستون بنای فلسفه، با نقد و شرح یکدیگر، بهترین نقطه شروع برای تحقیق‌اند. هرکدام، چونان آیینه‌ای، زاویه‌ای از حقیقت را بازتاب می‌دهند.

فخر رازی، متکلم مستشکل

فخر رازی، متکلمی قلم‌دار و مستشکل قوی بود که اشکالات عمیقی مطرح کرد، اما پاسخگو نبود. او، چونان نقاشی که طرحی زیبا بر دیوار می‌کشد، در بلاغت کلامی توانمند بود، اما در مقام فیلسوف، از عمق تحقیقی محروم ماند. آثار او، مانند مباحث المشرقیة، گرچه پرارزش‌اند، اما به دلیل ماهیت کلامی، از استدلال فلسفی نظام‌مند فاصله دارند.

خواجه نصیر، مغز ریاضی و فلسفی

خواجه نصیرالدین طوسی، فیلسوفی با ذهن ریاضی و منطقی، حتی از ابن‌سینا در ریاضیات و هیئت قوی‌تر بود. آثار او، مانند اساس الاقتباس (فارسی‌شده منطق شفا) و شرح تجرید، چونان بناهایی استوار، فلسفه را با دقتی علمی تبیین می‌کنند. خواجه، گویی معمار حقیقتی بود که هر سنگ را با دقت در جای خود نهاد.

درنگ: خواجه نصیر، با ذهن ریاضی و فلسفی، چونان معمار حقیقتی، فلسفه را با نظم و دقت تبیین کرد.

مقایسه فخر رازی و خواجه نصیر

فخر رازی، متکلمی منبری با قلم توانمند بود، اما خواجه نصیر، فیلسوفی محقق با ذهن منطقی و ریاضی بود. فخر رازی در تفسیر و نقد قوی بود، اما خواجه در تحقیق و پاسخگویی به اشکالات برتری داشت. این تفاوت، چونان تمایز میان نهر پراکنده و جویبار زلال است که یکی به مقصد می‌رسد و دیگری در مسیر گم می‌شود.

محاکمات، نقد جامع

صاحب محاکمات، با نقد ابن‌سینا، فخر رازی، و خواجه نصیر، منبعی ارزشمند برای تحقیقات فلسفی ارائه کرد. این کتاب، چونان آیینه‌ای که زوایای مختلف حقیقت را بازتاب می‌دهد، دیدی جامع به محقق می‌بخشد و راه را برای تحلیل عمیق هموار می‌سازد.

ذکریا رازی و خیام

ذکریا رازی، بیشتر طبیب بود تا فیلسوف، و آثار فلسفی چندانی از او برجای نمانده است. خیام، با ذهن ریاضی و فلسفی، در اشکال قوی‌تر از پاسخگویی بود. رباعیات منسوب به او، گاه مشکوک به اصالت‌اند، اما ذهن ریاضی و اشکالاتش، چونان جرقه‌هایی در تاریکی، قابل توجه‌اند.

غزالی، متکلم درویش‌مسلک

غزالی، متکلمی صوفی‌مآب و زاهد بود که به دلیل فقدان استاد، فلسفه را به درستی درک نکرد. او در تهافت الفلاسفه، فلاسفه را به تناقض‌گویی متهم کرد، اما خود به دلیل نافهمی فلسفه، مورد نقد در تهافت التهافت قرار گرفت. غزالی، گویی چونان مسافری گمراه، در مسیر فلسفه به بیراهه رفت.

درنگ: فقدان استاد، غزالی را از فهم دقیق فلسفه محروم کرد و او را به سوی نقدی غیرعلمی سوق داد.

تأثیر غزالی بر فلسفه مشائی

غزالی، با تهافت الفلاسفه، به فلسفه مشائی ضربه زد، اما مقبولیت اجتماعی او، ناشی از آزادگی و زهدش بود. او، برخلاف فخر رازی که منبری بود، درویش‌مسلک بود، اما در فهم فلسفه ناکام ماند. این تأثیر، گویی چونان موجی بود که بنای مشائیان را متزلزل کرد، اما خود استحکام لازم را نداشت.

سلطه مشائیان تا شیخ اشراق

تا پیش از شیخ اشراق، مشائیان، به رهبری ابن‌سینا، بر حوزه‌های علمی سیطره داشتند. آثار شفا، نجات، و اشارات، همراه با اجماعات بی‌ارزش، چونان سایه‌ای سنگین بر فلسفه اسلامی افتاده بود. این سیطره، گویی بنایی بود که تا ظهور ابن ادریس و شیخ اشراق، نقد جدی نیافت.

چالش‌های منطق و برهان ابن‌سینا

ابن‌سینا، گرچه در فلسفه دوم و در طب اول بود، اما مثال‌های برهان و منطق او، مانند سقمونیا و سودا، از طب گرفته شده‌اند. این امر، فهم منطق و برهان را دشوار کرده است، زیرا محقق باید با طب نیز آشنا باشد. این مثال‌ها، چونان موانعی در مسیر فهم، مطالعه آثار او را چالش‌برانگیز می‌سازند.

ظهور شیخ اشراق

شیخ اشراق، جوانی توانمند بود که با نقد مشائیان، اشراق را با ربوبیت و معنویت پیوند داد. او، چونان شکوفه‌ای نو در باغ فلسفه، مسیر جدیدی گشود. گرچه در سن سی‌سالگی به شهادت رسید، اما اگر عمری طولانی داشت، بسیاری از اشکالات فلسفی را رفع می‌کرد.

درنگ: شیخ اشراق، با پیوند اشراق و رแมغیوبین معنویت، چونان مشعلی نو، فلسفه مشائی را به چالش کشید.

آثار شیخ اشراق

آثار شیخ اشراق، مانند حکمت الاشراق، با بهره‌گیری از مطالعات اوستایی و نقد مشائیان، چونان پلی میان فلسفه و عرفان است. این آثار، به دلیل چاشنی اشراقی و درگیری با مشائیان، برای تحقیقات فلسفی ضروری‌اند. کتاب‌های او، گویی نغمه‌ای معنوی در پهنه فلسفه‌اند.

لزوم استناد به سند

نقل اقوال بدون سند، چونان سخن گفتن در خلأ، بی‌فایده است. آثار ابن‌سینا و شیخ اشراق، به دلیل سندیت، منابعی معتبر برای تحقیق‌اند. این کتاب‌ها، برخلاف متون شرقی و غربی که سند محکمی ندارند، چونان ستون‌هایی استوار، پایه‌های فلسفه اسلامی را تشکیل می‌دهند.

جنگ قطبی مشائیان و اشراقیان

پس از شیخ اشراق، نزاع میان مشائیان و اشراقیان شدت گرفت. این جدال، چونان دو جبهه متخاصم، مانع وحدت فکری شد و چالش‌هایی در فهم فلسفه ایجاد کرد. مشائیان، سخنان اشراقیان را کدر می‌دانستند و اشراقیان، مشائیان را از معنویت دور می‌دیدند.

میر داماد، اصل برجسته

میر داماد، نه مشائی بود و نه اشراقی، اما خود را افضل از همه می‌دانست. او، چونان قله‌ای رفیع، از دیگران برتر بود و آثارش، مانند قبسات و جذوات، چونان گنجینه‌هایی ارزشمند، ذهن را گشوده و وسعت نظر می‌بخشند. او، با عظمت روحی، گویی در آسمان معرفت پرواز می‌کرد.

درنگ: میر داماد، با عظمت روحی و استقلال فکری، چونان قله‌ای در فلسفه اسلامی، منبعی بی‌نظیر برای تحقیق است.

ویژگی‌های میر داماد

میر داماد، جامع و پخته بود. مردم پشت سرش نماز می‌خواندند، دستش را می‌بوسیدند، و از او تقلید و فلسفه می‌آموختند. او، به دلیل سطوت اندیشه و علم حضوری، دیگران را در حد خود نمی‌دید. این برتری‌جویی، نه از سر ریاست‌طلبی، بلکه از عظمت روحی و قرآن‌خوانی روزانه او سرچشمه می‌گرفت.

شیخ بهائی، ذی‌فنون اما غیرفیلسوف

شیخ بهائی، شاگرد ملاصدرا را در منقول تأیید کرد، اما در معقول خسته بود و فیلسوف به معنای دقیق نبود. او، ذی‌فنون بود، اما در فلسفه و منطق برجسته نبود. بیت منسوب به او، «پای استدلالیان چو بین بود / پای چوبین سخت بی‌تمکین بود»، خستگی او از فلسفه را نشان می‌دهد.

ملاصدرا، ختم فلسفه اسلامی

ملاصدرا، نه مشائی و نه اشراقی را کاملاً پذیرفت، بلکه عرفان، فلسفه، مشاء، و اشراق را در یک ظرف جمع کرد. او، با تزکیه اخلاقی و سیر و سفر، اسفار را نگاشت و ختم فلسفه اسلامی را رقم زد. اسفار، چونان کتابی جامع، سخنان پیشینیان را دیده و به اسلوبی درست تدوین کرده است.

درنگ: ملاصدرا، با جمع عرفان و فلسفه در اسفار، چونان خاتمی بر فلسفه اسلامی، میراثی جامع و ماندگار خلق کرد.

ملاصدرا، شارح توانمند

ملاصدرا، نابغه نبود، اما شارحی قوی بود که سخنان مشائیان، اشراقیان، و عرفا را شرح و روان کرد. او، مانند شهید مطهری که متون سنگین را روان ساخت، آثار پیشینیان را تبیین نمود. اهتمام او به محی‌الدین، میر داماد، شیخ اشراق، و ابن‌سینا، آثارش را به منبعی غنی بدل کرده است.

پیروان ملاصدرا

پس از ملاصدرا، افرادی چون مرحوم نوری و حاجی فیحی از آثار او بهره بردند. این افراد، گرچه در حد او نبودند، اما میراث فلسفی او را دنبال کردند. آثار ملاصدرا، چونان چشمه‌ای جاری، نسل‌های بعدی را سیراب کرد.

جمع‌بندی

این نوشتار، با بازخوانی درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به بررسی مبانی ریزش پیرایه‌ها و اصول تحقیق در فلسفه اسلامی پرداخت. ریزش پیرایه‌ها، نیازمند خلوص نیت، پرهیز از اهمال و حب و بغض، و جداسازی صواب از ناصواب است. فارابی، با تدوین کلمات فلسفی، و ابن‌سینا، با آثار مستند و مفصل، اصول اولیه فلسفه اسلامی را بنا نهادند. ابن‌سینا، گرچه به دلیل فقدان استاد و اشتغال به طب اشکالاتی داشت، اما آثارش، به‌ویژه اشارات، منابعی بی‌بدیل‌اند. فخر رازی، متکلمی مستشکل بود که پاسخگو نبود، اما خواجه نصیر، با ذهن ریاضی و فلسفی، تحقیق را به اوج برد. محاکمات، با نقد این بزرگان، دیدی جامع ارائه داد. شیخ اشراق، با پیوند اشراق و معنویت، مشائیان را نقد کرد و میر داماد، با عظمت روحی، از همه متمایز شد. ملاصدرا، با جمع عرفان و فلسفه در اسفار، ختم فلسفه اسلامی را رقم زد. برای تحقیقات فلسفی، مطالعه آثار این بزرگان، چونان سفری به سرزمین حقیقت، ضروری است. این نوشتار، با پالایش میراث فلسفی از پیرایه‌ها، گامی در راستای پویایی این معارف برمی‌دارد.

با نظارت صادق خادمی