متن درس
بازاندیشی در بداهت وجود: نقدی بر روششناسی فلسفه اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه بیست و ششم)
دیباچه
فلسفه، چونان آیینهای که حقیقت هستی را بازتاب میدهد، از دیرباز در پی پاسخ به پرسشهای بنیادین درباره وجود بوده است. در سنت حکمت اسلامی، بداهت وجود بهعنوان یکی از پیشفرضهای اساسی فلسفه، بهویژه در نظام صدرایی، جایگاهی محوری دارد. با این حال، استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، در درسگفتار بیست و ششم، با نگاهی نقادانه به این پیشفرض، بر لزوم اثبات وجود پیش از فرض بداهت آن تأکید میورزند.
بخش نخست: نقد بداهت وجود بهعنوان مبنای فلسفه
نادرستی آغاز فلسفه از بداهت وجود
استاد فرزانه تأکید دارند که آغاز فلسفه با فرض بداهت وجود نادرست است، زیرا ابتدا باید وجود داشتن یا نداشتن وجود اثبات شود. این نقد، به روششناسی فلسفی در نظام صدرایی اشاره دارد که وجود را بدیهی میانگارد. ملاصدرا و حاجی سبزواری، بداهت وجود را مبنای فلسفه قرار دادهاند، اما اگر در اصل وجود شک وجود داشته باشد، بحث از بداهت آن نابهنگام است. این دیدگاه، مانند تلاش برای نامگذاری کودکی است که هنوز به دنیا نیامده است.
درنگ: آغاز فلسفه با فرض بداهت وجود نادرست است، زیرا ابتدا باید وجود داشتن وجود اثبات شود. |
لزوم اثبات وجود پیش از بداهت
پیش از بحث درباره بداهت وجود، باید اثبات شود که وجود هست یا نیست. این ترتیب منطقی، مانند ساختن بنایی است که ابتدا باید پایههای آن استوار گردد. اگر وجود اثبات نشود، بحث از ویژگیهای آن، مانند بداهت، بیمعنا خواهد بود. این تأکید، به اهمیت روششناسی استقرایی در فلسفه اشاره دارد که ابتدا اصل موضوع را تثبیت میکند.
درنگ: اثبات وجود، مقدم بر بحث از بداهت آن است، زیرا بدون تثبیت وجود، ویژگیهای آن بیمعناست. |
تبیین شک در وجود
استاد فرزانه پیشنهاد میکنند که شک در وجود باید توضیح داده شود، نه اینکه مستقیماً به بداهت آن پرداخته شود. این رویکرد، مانند نقشهای است که پیش از حرکت، مسیر را روشن میسازد. شک بهعنوان نقطه شروع، امکان بررسی عمیقتر وجود را فراهم میکند و از فرضهای پیشینی جلوگیری مینماید. این روش، با شک روشمند دکارت در فلسفه غربی شباهت دارد، اما در چارچوب حکمت اسلامی مطرح شده و بر حقیقت وجود تمرکز دارد.
درنگ: شک در وجود باید تبیین شود تا از فرضهای پیشینی بداهت جلوگیری گردد و بررسی عقلانی ممکن شود. |
صورتبندی شک در وجود
شک در وجود به سه صورت مطرح میشود: نخست، ما يدعى بالوجود يكون فى الخارج أو لا يكون (آیا آنچه ادعای وجودش میشود، در خارج هست یا نیست؟)؛ دوم، المفهوم المنقول من الوجود عندكم له ما بالضرورة فى الواقع أم لا (آیا مفهوم وجود در واقعیت مصداقی دارد یا خیر؟)؛ و سوم، الوجود أمر واقعى أو مهمل (آیا وجود امری واقعی است یا مهمل؟). این صورتبندیها، مانند سه شاخه از یک درخت، جنبههای مختلف شک فلسفی را روشن میسازند.
درنگ: شک در وجود به سه صورت مطرح میشود: واقعیت خارجی، مصداق واقعی مفهوم، و حقیقت یا مهمل بودن وجود. |
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، با نقد فرض بداهت وجود، بر لزوم اثبات وجود پیش از بحث از ویژگیهای آن تأکید دارد. استاد فرزانه، با طرح شک فلسفی و صورتبندیهای آن، روششناسی سنتی صدرا و سبزواری را به چالش میکشند. این نقد، مانند تلنگری است که فلسفه را از پیشفرضهای بیدلیل به سوی بررسی عقلانی هدایت میکند.
بخش دوم: تمایز فلسفه و سفسطه
تمایز مباحث فلسفی و سیاسی
استاد فرزانه تأکید دارند که مباحث فلسفی، عقلانی و حقیقتجو هستند، نه سیاسی. برخلاف مباحث سیاسی که ممکن است انگیزههای غیرفلسفی داشته باشند، فلسفه به دنبال حقیقت است، مانند جویباری که از هرگونه آلودگی به دور است.
درنگ: مباحث فلسفی، عقلانی و حقیقتجو هستند و از انگیزههای سیاسی و غیرفلسفی به دورند. |
نقد سفسطه و ادعای مهمل بودن
سفسطائیان ادعا میکنند که كل ما قلتم مهمل ولا يكون فى الواقع شيئاً (هرچه میگویید مهمل است و در واقعیت چیزی نیست). این دیدگاه، مانند بادی است که گرد و غبار را در فضا پراکنده میکند، اما فاقد بنیان فلسفی است. استاد فرزانه این ادعا را به دلیل انگیزههای سیاسی و غیرعقلانی، از دایره فلسفه خارج میدانند.
درنگ: ادعای سفسطائیان مبنی بر مهمل بودن همه چیز، به دلیل فقدان بنیان فلسفی، از قلمرو فلسفه خارج است. |
تناقض در ادعای مهمل بودن
اگر سفسطائیان بگویند المحمل مهمل (مهمل خود مهمل است)، پس مهمل خود یک شیء است و ادعایشان نقض میشود. اگر بگویند المحمل ليس بمحمل (مهمل، مهمل نیست)، تناقض ایجاد میشود. این استدلال، مانند آینهای است که تناقض درونی سفسطه را آشکار میسازد.
درنگ: ادعای مهمل بودن همه چیز، به دلیل تناقض منطقی، باطل است و نمیتواند مبنای فلسفی داشته باشد. |
سفسطه بهعنوان رویکرد سیاسی
سفسطه، به دلیل فقدان زیربنای فلسفی و انگیزههای سیاسی، از دایره بحث فلسفی خارج است. استاد فرزانه این رویکرد را مانند شعلهای میدانند که گرچه سوسو میزند، اما نوری برای هدایت ندارد.
تمایز شک فلسفی و سفسطایی
شک فلسفی، برخلاف شک سفسطایی، عقلانی و مبتنی بر امکان خطای ذهن است. سفسطائیان همه چیز را مهمل میدانند، اما شک فلسفی به امکان خطا در ادراک وجود مطلق میپردازد. این تمایز، مانند خطی است که حقیقتجویی را از اغتشاش ذهنی جدا میسازد.
درنگ: شک فلسفی، عقلانی و مبتنی بر امکان خطای ذهن است، درحالیکه شک سفسطایی فاقد بنیان فلسفی است. |
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با تمایز میان فلسفه و سفسطه، بر خلوص عقلانی فلسفه تأکید دارد. سفسطه، به دلیل تناقض منطقی و انگیزههای سیاسی، از قلمرو فلسفه خارج است. شک فلسفی، بهعنوان ابزاری برای حقیقتجویی، از شک سفسطایی متمایز است و راه را برای بررسی عمیق وجود هموار میسازد.
بخش سوم: نقد ملاصدرا و لزوم اثبات وجود
اشکال اصلی بر ملاصدرا
استاد فرزانه به ملاصدرا اشکال میکنند که ادعای بداهت موجود بما هو موجود (الموجود بما هو موجود بيّن) نیازمند اثبات است. پرسش این است: الموجود بما هو موجود موجود أو ليس بموجود (آیا موجود بما هو موجود، واقعاً موجود است یا خیر؟). این پرسش، مانند کلیدی است که قفل پیشفرضهای سنتی را میگشاید.
درنگ: ادعای بداهت موجود بما هو موجود نیازمند اثبات است و نمیتوان آن را مفروض گرفت. |
مشروعیت سؤال درباره وجود
سؤال درباره وجود داشتن موجود بما هو موجود، مشروع است و نمیتوان آن را نادیده گرفت. این حقانیت، مانند بذری است که در خاک فلسفه کاشته میشود تا درخت حقیقت را بارور سازد.
درنگ: سؤال درباره وجود داشتن موجود بما هو موجود، مشروع و ضروری است. |
امکان خطای ذهن و لزوم اثبات
چون ذهن بشر خطاپذیر است و تاریخ نشاندهنده اشتباهات بشری است، شک در وجود مطلق معقول است. این امکان خطا، مانند سایهای است که بر ادراک بشر میافتد و لزوم بررسی دقیق را برجسته میسازد.
درنگ: امکان خطای ذهن، شک در وجود مطلق را معقول میسازد و لزوم اثبات آن را تقویت میکند. |
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با نقد ادعای بداهت ملاصدرا، بر لزوم اثبات وجود تأکید دارد. پرسش از وجود داشتن موجود بما هو موجود، مشروع و ضروری است و امکان خطای ذهن، شک فلسفی را معقول میسازد. این نقدها، مانند مشعلی هستند که مسیر روششناسی فلسفی را روشن میکنند.
بخش چهارم: تمایز وجود مادی و مطلق
تمایز وجود مقید و مطلق
وجود به دو قسم مقید (مادی) و مطلق (مجرد) تقسیم میشود. وجود مادی، مانند زمین، آسمان، سرما و گرما، مورد پذیرش همگان است، اما وجود مطلق نیازمند اثبات است. این تمایز، مانند خطی است که محسوسات را از غیرمحسوسات جدا میسازد.
درنگ: وجود مادی مورد پذیرش همگان است، اما وجود مطلق به دلیل غیرمحسوس بودن نیازمند اثبات است. |
دیدگاه ابنسینا در اشارات
ابنسینا در *اشارات* وجود را به دو نوع مطلق (واجبالوجود) و معلول (ممکنالوجود) تقسیم میکند. او تأکید دارد که در ذهن عامه مردم، موجود به محسوسات محدود است: قد يغلب على أوهام الناس أن الموجود هو المحسوس. این دیدگاه، مانند آیینهای است که ادراک محدود عامه را بازتاب میدهد.
درنگ: ابنسینا وجود را به واجب و ممکن تقسیم میکند و ادراک عامه را به محسوسات محدود میداند. |
نقد مادیون توسط ابنسینا
ابنسینا دیدگاه مادیون را که معتقدند الموجود هو المحسوس (موجود همان محسوس است) و وجود غیرمحسوس را محال میدانند، نقد میکند. او استدلال میکند که وجود غیرمادی، مانند واجبالوجود، فراتر از محدوده ماده است.
درنگ: ابنسینا با نقد مادیون، وجود غیرمادی را اثبات میکند و محدودیت ادراک محسوس را رد مینماید. |
لزوم اثبات وجود مطلق
استاد فرزانه از ملاصدرا میخواهند که وجود مطلق را اثبات کند، زیرا ادعای بداهت آن کافی نیست. این درخواست، مانند چالشی است که فیلسوف را به ارائه استدلالهای قاطع فرا میخواند.
درنگ: ادعای بداهت وجود مطلق کافی نیست و نیازمند استدلال قاطع است. |
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با تمایز میان وجود مادی و مطلق، بر لزوم اثبات وجود غیرمحسوس تأکید دارد. دیدگاه ابنسینا و نقد او بر مادیون، اهمیت متافیزیک در فلسفه اسلامی را نشان میدهد. وجود مادی، به دلیل تجربه حسی، بدیهی است، اما وجود مطلق نیازمند استدلال است.
بخش پنجم: وجود، مفهوم و حقیقت
دیدگاه دانشنامه علائی
ابنسینا در *دانشنامه علائی* وجود را به جوهر و عرض تقسیم میکند و تأکید دارد که وجود حقیقتی بدون حد و اسم است: «هستى را خرد خود بشناسد بىحد و بىاسم». این دیدگاه، مانند نوری است که وجود را فراتر از تقسیمات نشان میدهد.
درنگ: ابنسینا در دانشنامه علائی وجود را حقیقتی بدون حد و اسم میداند که به جوهر و عرض تقسیم میشود. |
نقد خلط مفهوم و وجود
استاد فرزانه استدلال میکنند که فلاسفهای مانند ابنسینا و ملاصدرا از وجود سخن میگویند، نه از مفهوم وجود. خلط میان حقیقت وجود (امر عینی) و مفهوم وجود (امر ذهنی)، به خطا در فلسفه منجر شده است. این نقد، مانند خطکشی است که مرز میان عینی و ذهنی را روشن میسازد.
درنگ: خلط میان حقیقت وجود و مفهوم وجود، به خطا در فلسفه منجر شده است. |
دیدگاه شهید مطهری
شهید مطهری معتقد است از زمان ابنسینا، مفهوم وجود بدیهی تلقی شده، اما موضوع فلسفه وجود واقعی است، نه مفهوم آن. این دیدگاه، مانند تلنگری است که فلاسفه را از خلط مفهوم و حقیقت برحذر میدارد.
درنگ: موضوع فلسفه وجود واقعی است، نه مفهوم وجود، و خلط این دو به خطا منجر میشود. |
وجود بهعنوان حقیقت فلسفی
فلسفه به حقیقت وجود میپردازد، نه به مفهوم آن. تقسیمات وجود (مانند ذهنی/خارجی، واجب/ممکن، جوهر/عرض) ثانوی هستند و وجود بهعنوان حقیقت اصلی، محور فلسفه است. این دیدگاه، مانند ستونی است که بنای فلسفه بر آن استوار میشود.
درنگ: فلسفه به حقیقت وجود میپردازد و تقسیمات آن، مانند جوهر و عرض، ثانوی هستند. |
نقد ایدهآلیسم
ایدهآلیسم، که همه چیز را ذهنی میداند و وجود خارجی را انکار میکند، در فلسفه اسلامی مورد نقد است. استاد فرزانه این دیدگاه را مانند سایهای میدانند که حقیقت عینی را میپوشاند.
درنگ: ایدهآلیسم، با انکار وجود خارجی، در فلسفه اسلامی مورد نقد است. |
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، با تأکید بر تمایز میان حقیقت وجود و مفهوم آن، به نقد خلط این دو در فلسفه میپردازد. دیدگاه ابنسینا، شهید مطهری، و نقد ایدهآلیسم، بر اصالت وجود واقعی تأکید دارند. این بخش، مانند آیینهای است که حقیقت فلسفه را از مفاهیم ذهنی جدا میسازد.
نتیجهگیری
این نوشتار، با بازنویسی درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به بررسی نقادانه بداهت وجود در فلسفه اسلامی پرداخته است. نقد بر دیدگاه ملاصدرا و حاجی سبزواری، که وجود را بدیهی میانگارند، بر لزوم اثبات وجود پیش از فرض بداهت آن تأکید دارد. تمایز میان وجود مادی و مطلق، نقد مادیون و ایدهآلیسم، و تفکیک حقیقت وجود از مفهوم آن، از محورهای اصلی این بحثاند. شک فلسفی، بهعنوان ابزاری عقلانی، راه را برای بررسی بنیادین وجود هموار میسازد، درحالیکه سفسطه به دلیل تناقض منطقی و انگیزههای غیرفلسفی کنار گذاشته میشود. این اثر، مانند مشعلی است که مسیر روششناسی فلسفی را روشن میکند و فلسفه اسلامی را به سوی پویایی و دقت بیشتر هدایت مینماید.
با نظارت صادق خادمی |