متن درس
تمایز مطلق وجود و وجود مطلق: کاوشی در روششناسی فلسفه و عرفان
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه سیوشش)
دیباچه
فلسفه، چونان دریایی ژرف، در پی کشف حقیقت وجود و چیستی هستی است. درسگفتار سیوششم از مجموعه گرانسنگ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به یکی از ظریفترین و عمیقترین مباحث فلسفه اسلامی، یعنی تمایز میان «مطلق وجود» و «وجود مطلق»، میپردازد. این بحث، نهتنها روششناسی فلسفه و عرفان را روشن میسازد، بلکه با کاوش در مفهوم وجود، بنیادیترین پرسشهای هستیشناختی را مورد تأمل قرار میدهد.
بخش یکم: اهمیت تمایز میان مطلق وجود و وجود مطلق
بحث تمایز میان «مطلق وجود» و «وجود مطلق»، چونان کلیدی است که درهای معرفت فلسفی را میگشاید. این تمایز، به دلیل تأثیر عمیق بر تعیین موضوع فلسفه و تبیین تفاوت روششناختی میان فلسفه و عرفان، از اهمیتی بنیادین برخوردار است.
درنگ: تمایز میان مطلق وجود و وجود مطلق، چونان خطی مرزی میان دو قلمرو معرفتی، روششناسی فلسفه و عرفان را از یکدیگر متمایز میسازد.
تحلیل و تبیین
این مبحث، ریشه در چالشهای فلسفه اسلامی برای تعریف موضوع علم فلسفه دارد. ظرافت موضوع، از تأثیر آن بر ساختار نظام فلسفی و تمایز آن از عرفان ناشی میشود. استاد فرزانه، با طرح این تمایز، به دنبال روشن ساختن بنیادیترین مفهوم هستیشناختی هستند که فلسفه و عرفان را از یکدیگر جدا میکند.
بخش دوم: چالش تعیین موضوع فلسفه
استاد فرزانه، با نقدی روشمند، بیان میدارند که موضوع فلسفه در کلام فلاسفه یا مطلق ذهنی است که غیرواقعی و مفهومی است، یا مقید خارجی است که به دلیل محدودیت، برای موضوع فلسفه ناکافی است.
تحلیل و تبیین
این نقد، چونان آینهای، کاستیهای تعاریف پیشین موضوع فلسفه را بازمیتاباند. مطلق ذهنی، به دلیل فقدان حقیقت خارجی، و مقید خارجی، به دلیل نبود جامعیت، نمیتوانند پایهای استوار برای علم فلسفه باشند. این اشکال، به ضرورت جستوجوی موضوعی حقیقی و جامع برای فلسفه اشاره دارد.
بخش سوم: پرسش بنیادین: وجود مطلق یا مطلق وجود؟
استاد فرزانه، پرسشی بنیادین مطرح میکنند: آیا موضوع فلسفه «وجود مطلق» است یا «مطلق وجود»؟ این پرسش، محور بحث درسگفتار را تشکیل میدهد و به تفاوتهای روششناختی میان فلسفه و عرفان میپردازد.
درنگ: پرسش از وجود مطلق یا مطلق وجود، چونان چراغی روشنگر، مسیر روششناسی فلسفه و عرفان را از یکدیگر جدا میسازد.
تحلیل و تبیین
این پرسش، به اهمیت دقت در اصطلاحات فلسفی و تأثیر آن بر تعریف موضوع فلسفه اشاره دارد. تفاوت میان این دو مفهوم، نهتنها بر روششناسی فلسفه اثر میگذارد، بلکه تمایز میان فلسفه و عرفان را نیز روشن میسازد.
بخش چهارم: محدودیت وجود مطلق
استاد فرزانه استدلال میکنند که اگر وجود مطلق (لا بِشرط) را موضوع فلسفه قرار دهیم، به دلیل قید اطلاق، خود مقید میشود و نمیتواند موضوعی جامع برای فلسفه باشد.
تحلیل و تبیین
وجود مطلق، چونان درختی که شاخههایش به قید لا بِشرط محدود شده، از شمولیت کامل محروم است. این قید، وجود مطلق را به مفهومی مقید بدل میکند که نمیتواند همه مراتب هستی را در بر گیرد، و از اینرو، برای موضوع فلسفه ناکافی است.
بخش پنجم: جامعیت مطلق وجود
در مقابل، استاد فرزانه پیشنهاد میدهند که مطلق وجود، به دلیل شمولیت بر همه مصادیق (خارجی، ذهنی، مجرد، مادی، کلی، جزئی)، میتواند موضوعی جامع برای فلسفه باشد.
درنگ: مطلق وجود، چونان اقیانوسی بیکران، همه مراتب هستی را در بر میگیرد و از هر قیدی آزاد است.
تحلیل و تبیین
مطلق وجود، به دلیل فقدان هرگونه قید، قادر است همه مراتب هستی را شامل شود، از مفاهیم ذهنی گرفته تا مصادیق خارجی. این جامعیت، آن را به گزینهای شایسته برای موضوع فلسفه بدل میکند، هرچند که در عرفان، این مفهوم به شکلی گستردهتر به کار میرود.
بخش ششم: تفاوت فلسفه و عرفان در موضوع
استاد فرزانه توضیح میدهند که فلسفه، وجود مطلق (لا بِشرط) را موضوع خود قرار میدهد، درحالیکه عرفان، مطلق وجود را، که اعم از خارجی، مفهومی، مجرد، مادی، کلی و جزئی است، بهعنوان موضوع برمیگزیند.
تحلیل و تبیین
این تمایز، چونان خطی مرزی، قلمرو فلسفه و عرفان را از یکدیگر جدا میسازد. فلسفه، با تمرکز بر وجود لا بِشرط، به عوارض کلی وجود میپردازد، درحالیکه عرفان، با انتخاب مطلق وجود، همه مراتب هستی را در بر میگیرد.
بخش هفتم: مطلق وجود در عرفان
استاد فرزانه تأکید دارند که مطلق وجود در عرفان، نه مفهومی صرف، بلکه حقیقتی است که اع decyzم از خارجی و مفهومی، مجرد و مادی، کلی و جزئی بوده و مقسم همه هستی است.
تحلیل و تبیین
مطلق وجود عرفانی، چونان خورشیدی که همه چیز را در پرتو خود روشن میسازد، هیچ قیدی ندارد و همه مراتب هستی را در بر میگیرد. این دیدگاه، عرفان را از فلسفه متمایز میکند، زیرا عرفان به حقیقت مطلق وجود میپردازد، نه به مفهوم محدود آن.
بخش هشتم: وجود، اعمالمفهومات
استاد فرزانه استدلال میکنند که وجود، اعمالمفهومات است، زیرا هیچ مفهومی بدون وجود تصور نمیشود. حتی ماهیت و عدم نیز بالوجود ذهنی متصورند.
درنگ: وجود، چونان بنیادی استوار، شرط لازم هر تصور ذهنی است، حتی برای تصور ماهیت و عدم.
تحلیل و تبیین
وجود، بهعنوان اعمالمفهومات، بنیادیترین مفهوم ذهنی است که همه مفاهیم، از جمله عدم، به آن وابستهاند. این ویژگی، وجود را به مفهومی پیشنیاز برای هر تصور ذهنی در فلسفه اسلامی بدل میکند.
بخش نهم: تصور ماهیت و عدم بالوجود
استاد فرزانه بیان میدارند که تصور ماهیت بلاوجود و حتی عدم، بالوجود ذهنی است، زیرا ذهن بدون وجود قادر به تصور نیست.
تحلیل و تبیین
این استدلال، چونان آینهای، وابستگی کامل تصورات ذهنی به وجود را نشان میدهد. حتی ماهیت خالص یا عدم، در ظرف وجود ذهنی متصور میشوند، که جایگاه وجود بهعنوان مبنای همه مفاهیم را تأیید میکند.
بخش دهم: وجود حاکی و محکی
استاد فرزانه تأکید دارند که وجود، بهعنوان حاکی، اعمالمفهومات است و محکی آن باید اعمالمصادیق باشد، شامل مفاهیم و موجودات.
تحلیل و تبیین
وجود، چونان آینهای که حقیقت را بازمیتاباند، بهعنوان مفهوم حاکی باید مصادیقی داشته باشد که همه موجودات، از جمله مفاهیم ذهنی، را در بر گیرد. این شمولیت، ضرورت جامعیت محکی وجود را در فلسفه نشان میدهد.
بخش یازدهم: مطلقالوجود، مقسم جامع
استاد فرزانه نتیجه میگیرند که مطلقالوجود، اعمالموجودات است و همه موجودات، اعم از ذهنی و خارجی، کلی و جزئی، را شامل میشود.
درنگ: مطلقالوجود، چونان مقسمی فراگیر، همه مراتب وجود را در بر میگیرد و هیچ مصداقی را خارج نمیکند.
تحلیل و تبیین
مطلقالوجود، به دلیل شمولیت بر همه مصادیق وجود، مقسم جامع هستی است. این ویژگی، آن را از وجود مطلق، که به دلیل قید لا بِشرط محدود است، متمایز میسازد.
بخش دوازدهم: تمثیل ادبی برای تبیین تمایز
استاد فرزانه، تمایز مطلق وجود و وجود مطلق را با تمایز مفعول مطلق و مطلق مفعول در ادبیات مقایسه میکنند. مفعول مطلق، حقیقی است، اما مطلق مفعول، مفهومی عرضی است.
تحلیل و تبیین
این تمثیل، چونان پلی میان فلسفه و ادبیات، به تبیین تفاوت میان وجود مطلق (قسم) و مطلقالوجود (مقسم) کمک میکند. در فلسفه، وجود مطلق مقید است، اما مطلقالوجود جامع همه مراتب است.
بخش سیزدهم: نقد مفعول مطلق در فلسفه
استاد فرزانه استدلال میکنند که مفعول مطلق در فلسفه، برخلاف ادبیات، مقید است، زیرا وجود مطلق خود قید دارد.
تحلیل و تبیین
این نقد، به تفاوت کاربرد اصطلاحات در فلسفه و ادبیات اشاره دارد. وجود مطلق، به دلیل قید لا بِشرط، از شمولیت کامل محروم است و نمیتواند مقسم جامع باشد.
بخش چهاردهم: شمولیت مطلقالوجود
استاد فرزانه تأکید دارند که مطلقالوجود، برخلاف وجود مطلق، مقید و مطلق، کلی و جزئی، مادی و مجرد را در بر میگیرد و هیچ قیدی ندارد.
تحلیل و تبیین
مطلقالوجود، چونان آسمانی بیکران، همه مراتب وجود را در خود جای داده و از هر قیدی آزاد است. این شمولیت، آن را به مقسمی جامع برای هستی بدل میکند.
بخش پانزدهم: نقد تقابل وجود مطلق و مقید
استاد فرزانه سؤال میکنند که اگر وجود مطلق در مقابل وجود مقید باشد، خود مقید است و نمیتواند موضوع فلسفه باشد.
تحلیل و تبیین
این اشکال، چونان تیغی برنده، تناقض در فرض وجود مطلق بهعنوان موضوع فلسفه را آشکار میسازد. تقابل با مقید، وجود مطلق را به مفهومی مقید بدل میکند که از جامعیت لازم محروم است.
بخش شانزدهم: نقد وجود من حيث هو وجود
استاد فرزانه، به نقل از صدرا و سبزواری، بیان میدارند که وجود من حيث هو وجود، مراتب مادی (حار، بارد) را شامل نمیشود و محدود است.
تحلیل و تبیین
وجود من حيث هو وجود، به دلیل قید لا بِشرط، از شمولیت مراتب مادی محروم است و نمیتواند همه جنبههای هستی را در بر گیرد. این محدودیت، آن را از جایگاه موضوع جامع فلسفه ساقط میکند.
بخش هفدهم: مطلقالوجود و بحث از همه مراتب
استاد فرزانه استدلال میکنند که مطلقالوجود، برخلاف وجود من حيث هو وجود، از همه مراتب وجود (حار، بارد، ترش، شیرین) بحث میکند.
درنگ: مطلقالوجود، چونان دریایی که همه رودها به آن میریزند، همه مراتب و خصوصیات وجود را در بر میگیرد.
تحلیل و تبیین
مطلقالوجود، به دلیل شمولیت کامل، قادر است همه خصوصیات و مراتب وجود را در بر گیرد، برخلاف وجود مطلق که به عوارض بلاواسطه محدود است.
بخش هجدهم: موضوع فلسفه و عوارض کلی
استاد فرزانه تأکید دارند که فیلسوف از عوارض وجود من حيث هو وجود بحث میکند، نه از عوارض خصوصی مانند ترش و شیرین.
تحلیل و تبیین
این ادعا، به روششناسی فلسفه اسلامی اشاره دارد که موضوع فلسفه را به عوارض کلی وجود، مانند کلی و جزئی، محدود میکند و از عوارض خصوصی، که به علوم دیگر مانند طبیعیات مربوط است، پرهیز میکند.
بخش نوزدهم: تمایز فلسفه و علوم دیگر
استاد فرزانه استدلال میکنند که عوارض خصوصی (ترش، شیرین) به طبیعیات و عوارض زوج و فرد به ریاضیات مربوط است، نه فلسفه.
تحلیل و تبیین
این تمایز، چونان خطوطی که قلمروهای علوم را از یکدیگر جدا میکنند، فلسفه را به عوارض کلی وجود محدود میسازد و از ورود به حوزههای علوم دیگر، مانند طبیعیات و ریاضیات، پرهیز میدهد.
بخش بیستم: مطلقالوجود و شمولیت جزئیات
استاد فرزانه بیان میدارند که اگر موضوع فلسفه مطلقالوجود باشد، باید از همه چیز، حتی دکمه پیراهن، بحث کند.
تحلیل و تبیین
این دیدگاه، به شمولیت مطلقالوجود اشاره دارد که حتی جزئیترین مراتب وجود را در بر میگیرد. این ویژگی، مطلقالوجود را از وجود مطلق، که به عوارض کلی محدود است، متمایز میسازد.
بخش بیستویکم: اتفاق فلاسفه بر وجود من حيث هو وجود
استاد فرزانه تأکید دارند که فلاسفه اتفاق دارند که موضوع فلسفه، وجود من حيث هو وجود است، نه وجود ترش یا شیرین.
تحلیل و تبیین
این اجماع، به روششناسی سنتی فلسفه اسلامی اشاره دارد که وجود مطلق (لا بِشرط) را بهعنوان موضوع علم قرار میدهد و از عوارض خصوصی پرهیز میکند.
بخش بیستودوم: عرفان و مطلقالوجود
استاد فرزانه توضیح میدهند که عارف از مطلقالوجود بحث میکند و همه مراتب، از جمله ترش و شیرین، را شامل میشود.
تحلیل و تبیین
عرفان، چونان آسمانی که همه ستارگان را در خود جای داده، با انتخاب مطلقالوجود بهعنوان موضوع، همه مراتب وجود را در بر میگیرد و از محدودیتهای فلسفه آزاد است.
بخش بیستوسوم: نقد فلسفه و وجود مطلق
استاد فرزانه استدلال میکنند که فلسفه، با محدود کردن موضوع به وجود مطلق، به ذهن محصور میشود و فاقد حقیقت خارجی است.
تحلیل و تبیین
این نقد، چونان تیغی که پردههای توهم را میدرد، محدودیت فلسفه در تبیین وجود حقیقی به دلیل قید لا بِشرط را آشکار میسازد. وجود مطلق، به دلیل مفهومی بودن، از حقیقت خارجی محروم است.
بخش بیستوچهارم: عرفان و حقایق
استاد فرزانه بیان میدارند که عرفان، برخلاف فلسفه، حقایق را شامل میشود، حتی مراتب ترش و شیرین.
تحلیل و تبیین
عرفان، چونان باغی که همه گلها را در خود پرورانده، همه حقایق و مراتب وجود را در بر میگیرد و از محدودیتهای فلسفه، که به مفاهیم کلی محدود است، فراتر میرود.
بخش بیستوپنجم: تمایز جزء و کل با جزئی و کلی
استاد فرزانه توضیح میدهند که در منطق، جزء و کل (بشرط لا) از جزئی و کلی (لا بِشرط) متمایزند و فلسفه از جزئی و کلی بحث میکند.
تحلیل و تبیین
این تمایز، چونان خطکشی دقیق، مفاهیم منطقی (جزئی و کلی) را از مفاهیم خارجی (جزء و کل) جدا میسازد. فلسفه، به دلیل تمرکز بر مفاهیم قابل حمل، به جزئی و کلی محدود است.
بخش بیستوششم: نقد وجودات در وجود مطلق
استاد فرزانه استدلال میکنند که در وجود مطلق، وجودات (ترش، شیرین) مطرح نمیشوند، اما در مطلقالوجود، همه وجودات شاملاند.
تحلیل و تبیین
این نقد، به محدودیت وجود مطلق در برابر شمولیت مطلقالوجود اشاره دارد. وجود مطلق، به عوارض کلی محدود است، درحالیکه مطلقالوجود همه مراتب را در بر میگیرد.
بخش بیستوهفتم: تقید مطلقالوجود ذهنی
استاد فرزانه بیان میدارند که حتی مطلقالوجود، اگر ذهنی باشد، مقید به ذهن است، اما مطلقالوجود حقیقی، خود وجود و شامل ذهن است.
تحلیل و تبیین
این تحلیل، چونان آینهای که حقیقت را بازمیتاباند، به تمایز میان مطلقالوجود ذهنی (مقید) و حقیقی (جامع) اشاره دارد. مطلقالوجود حقیقی، از هر قیدی آزاد است و حتی ذهن را در بر میگیرد.
جمعبندی
درسگفتار سیوششم، چونان گوهری درخشان در گنجینه فلسفه و عرفان اسلامی، به کاوش در تمایز میان «وجود مطلق» و «مطلق وجود» پرداخته و روششناسی این دو قلمرو معرفتی را روشن ساخته است. وجود مطلق، به دلیل قید لا بِشرط، مقید و محدود به عوارض کلی است و نمیتواند موضوع جامعی برای فلسفه باشد. در مقابل، مطلقالوجود، به دلیل شمولیت بر همه مراتب وجود (خارجی، ذهنی، کلی، جزئی، مادی، مجرد)، مقسم جامع هستی است و در عرفان بهعنوان موضوع برگزیده میشود. فلسفه، با تمرکز بر وجود من حيث هو وجود، به مفاهیم کلی محدود میماند، درحالیکه عرفان، با بحث از مطلقالوجود، همه حقایق را در بر میگیرد. این نوشتار، با تلفیق درسگفتار و تحلیلهای تفصیلی، اثری جامع و آکادمیک ارائه داده که راه را برای پژوهشهای آتی در فلسفه و عرفان اسلامی هموار میسازد.
با نظارت صادق خادمی