در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 37

متن درس





تبیین و نقد وجود مطلق و مقید در فلسفه و عرفان

تبیین و نقد وجود مطلق و مقید در فلسفه و عرفان

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۳۷)

مقدمه: بازخوانی مفهوم وجود در فلسفه و عرفان

مفهوم وجود، به‌سان ستون استواری که بنای فلسفه اسلامی بر آن استوار است، از دیرباز محور تأملات عمیق فلاسفه و عرفا بوده است. استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در درس‌گفتار سی‌وهفتم، با دقتی بی‌نظیر و نگاهی نقادانه، به تبیین و نقد مفهوم وجود مطلق و مقید در فلسفه و عرفان پرداخته‌اند. این درس‌گفتار، با تمرکزی ژرف بر تمایز میان وجود مطلق و مطلق الوجود، به بررسی آرای فلاسفه‌ای چون ابن‌سینا، صدرالمتألهین، حاجی سبزواری و خواجه نصیرالدین طوسی و نیز دیدگاه‌های عرفانی می‌پردازد. این بررسی، نه‌تنها به تبیین تمایزات مفهومی و روش‌شناختی میان فلسفه و عرفان دعوت می‌کند، بلکه با نقد قضایای فلسفی، راه را برای بازتعریف موضوع فلسفه اولی هموار می‌سازد.

بخش نخست: تبیین وجود مطلق و مقید

موضوع فلسفه اولی: وجود مطلق

فلسفه اولی، به‌تعبیر صدرالمتألهین در اسفار اربعه (ج۱، ص۲۸)، دانشی است که به بررسی «احوال الموجود بما هو موجود» می‌پردازد. این تعریف، وجود مطلق را به‌عنوان موضوع بنیادین فلسفه معرفی می‌کند، وجودی که از هرگونه قید و تخصص آزاد است. استاد فرزانه قدس‌سره این وجود را به‌سان جویباری زلال می‌دانند که از هرگونه آلایش قیود مادی یا ریاضی رها است. وجود مطلق، به‌تعبیر فلاسفه، «لیسیده» است، یعنی عاری از هرگونه واسطه یا قید که آن را به حوزه‌ای خاص محدود کند. این مفهوم، مانند نوری که بی‌هیچ سایه‌ای بر همه چیز می‌تابد، محور اجماع فلاسفه از ابن‌سینا تا صدرالمتألهین و حاجی سبزواری بوده است.

درنگ: وجود مطلق، به‌عنوان موضوع فلسفه اولی، وجودی است که از هرگونه قید و تخصص آزاد بوده و بی‌واسطه مورد بررسی قرار می‌گیرد.

وجود لیسیده در برابر وجود چسبیده

وجود مطلق، که فلاسفه آن را «لیسیده» می‌نامند، وجودی است که از قیود مادی مانند گرمی یا سردی و از تخصص‌های ریاضی یا طبیعی آزاد است. به‌تعبیر استاد فرزانه قدس‌سره، اگر گفته شود «الوجود حارٌ» (وجود گرم است)، این قید به ماده تعلق دارد، نه به وجود، زیرا وجود ذاتاً از چنین اوصافی مبراست. این تمایز، مانند جدایی میان جوهر ناب و زواید آن، نشان‌دهنده خلوص وجود مطلق است. اما آیا وجود لیسیده در عالم واقع یافت می‌شود؟ استاد فرزانه قدس‌سره با نقدی عمیق، تأکید می‌کنند که در معرفت بشری، همه وجودها «چسبیده» و مقید به قیودند. این نقد، مانند آینه‌ای است که حقیقت معرفت بشری را بازمی‌تاباند و ما را به بازنگری در مفهوم وجود مطلق دعوت می‌کند.

تمایز وجود مطلق و مطلق الوجود

یکی از محورهای اصلی درس‌گفتار، تمایز میان «وجود مطلق» و «مطلق الوجود» است. وجود مطلق، به‌معنای وجودی است که در فلسفه به‌عنوان موضوع اولی بررسی می‌شود، اما مطلق الوجود، مفهومی فراگیر است که همه موجودات، اعم از واجب و ممکن، مادی و مجرد را دربرمی‌گیرد. استاد فرزانه قدس‌سره این تمایز را به‌سان تفاوت میان دریا و امواج آن می‌دانند: مطلق الوجود، دریای بی‌کرانی است که همه موجودات را در خود جای داده، اما وجود مطلق، موجی است که در این دریا متجلی می‌شود. این تمایز، نه‌تنها در روش‌شناسی فلسفی، بلکه در تبیین عرفانی نیز اهمیتی بسزا دارد.

درنگ: مطلق الوجود، مفهومی فراگیر است که همه موجودات را شامل می‌شود، درحالی‌که وجود مطلق، به وجودی خاص و عاری از قیود اشاره دارد.

نفی قیود در وجود مطلق

صدرالمتألهین تأکید می‌کند که وجود مطلق، «من غیر أن یسیر ریاضیاً أو طبیعیاً و بالجملة أمراً مختصاً بالاستعداد» است، یعنی از هرگونه تخصص استعدادی آزاد است. این نفی، مانند پاک کردن غبار از آینه‌ای شفاف، وجود را از قیود مادی و تخصصی رها می‌سازد. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را تأیید می‌کنند و می‌افزایند که وجود مطلق، باید عاری از هرگونه واسطه باشد تا موضوع فلسفه اولی قرار گیرد. به‌عنوان مثال، قیودی چون گرمی یا سردی به ماده تعلق دارند، نه به وجود، اما قیودی چون مادی یا مجرد بودن، به احوال وجود مربوط‌اند و جواز دارند.

امور عامه و دیدگاه حاجی سبزواری

حاجی سبزواری در طبیعیات (ص۲۰۵) بیان می‌کند که بحث از هیولی، صورت و جسم، از امور عامه است، زیرا این‌ها احوال وجودند بدون قید ریاضی یا طبیعی. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را به‌سان شاخه‌های درختی می‌دانند که ریشه در وجود مطلق دارند. امور عامه، احوالی‌اند که بی‌واسطه به وجود تعلق دارند و از قیود تعلیلی یا تقیدی آزادند. این دیدگاه، مانند نوری که مسیر فلسفه را روشن می‌کند، امور عامه را به‌عنوان احوال وجود مطلق تثبیت می‌کند.

دیدگاه علامه طباطبایی

علامه طباطبایی امور عامه را محمولاتی می‌داند که برای عروض به وجود، نیازی به چیزی بیش از خود وجود ندارند. استاد فرزانه قدس‌سره این سخن را تأیید می‌کنند و می‌افزایند که قضایای فلسفی باید عاری از واسطه باشند. هرچه واسطه‌دار باشد، از دایره فلسفه خارج است. این اصل، مانند خط‌کشی دقیق، مرز میان فلسفه و علوم دیگر را مشخص می‌سازد.

درنگ: امور عامه، احوال وجود مطلق‌اند که بدون واسطه و قید به وجود تعلق دارند و فلسفه اولی را از علوم جزئی متمایز می‌کنند.

بخش دوم: نقد قضایای فلسفی و تمایز حیثیات

حیثیات تعلیلی و تقیدی

استاد فرزانه قدس‌سره به تمایز میان حیثیت تعلیلی و تقیدی پرداخته و این دو را با تمثیلی روشن می‌کنند: حیثیت تعلیلی، مانند نسیمی است که با واسطه‌ای به شاخه‌های درخت می‌وزد، و حیثیت تقیدی، مانند برگ‌هایی است که خود بخشی از درخت‌اند. در قضیه «الإنسان ضاحکٌ» (انسان خندان است)، ضحک به دلیل تعجب (لأنه متعجب) حیثیت تعلیلی دارد، زیرا واسطه‌ای (تعجب) میان موضوع و محمول وجود دارد. اما در قضیه «الإنسان المتعجّب ضاحکٌ» (انسان متعجب خندان است)، تعجب جزء موضوع شده و حیثیت تقیدی دارد. این تمایز، مانند جدایی میان رود و ساحل، ساختار قضایای فلسفی را روشن می‌سازد.

قضیه اطلاقی: انسان ناطق

قضیه «الإنسان ناطقٌ» (انسان ناطق است)، به‌تعبیر استاد فرزانه قدس‌سره، قضیه‌ای اطلاقی است، زیرا نطق بی‌واسطه و بی‌قید به انسان تعلق دارد. این قضیه، مانند آفتابی است که بی‌هیچ ابر یا سایه‌ای بر زمین می‌تابد. در این حالت، موضوع (انسان) و محمول (ناطق) هر دو مطلق‌اند و هیچ «لأنه» یا قیدی میان آن‌ها وجود ندارد. این ساختار، فلسفه را به تحلیل وجود بی‌واسطه هدایت می‌کند.

درنگ: قضایای اطلاقی، مانند «الإنسان ناطقٌ»، بی‌واسطه و بی‌قید به وجود تعلق دارند و فلسفه را به تحلیل وجود مطلق محدود می‌کنند.

نقد وجود لیسیده در عالم واقع

استاد فرزانه قدس‌سره با نقدی بنیادین، وجود لیسیده را مورد پرسش قرار می‌دهند: آیا وجودی عاری از قید در عالم واقع یافت می‌شود؟ ایشان با تمثیلی بدیع، معرفت بشری را به آینه‌ای تشبیه می‌کنند که همه وجودها در آن مقید و «چسبیده» به قیودند. این نقد، مانند زنگ بیداری است که فلاسفه را به بازنگری در مفهوم وجود مطلق دعوت می‌کند. وجود لیسیده، هرچند در فلسفه موضوع اولی است، اما در تجربه معرفتی، وجودی مقید است.

مطلق الوجود: اعم الموجودات

مطلق الوجود، به‌تعبیر استاد فرزانه قدس‌سره، مانند اقیانوسی است که همه موجودات، از واجب و ممکن تا مادی و مجرد، در آن غوطه‌ورند. این مفهوم، حتی مفهوم اعم را نیز دربرمی‌گیرد، زیرا خود مفهوم اعم، یکی از مصادیق موجودات است. این دیدگاه، مانند آسمانی بی‌کران، همه چیز را در خود جای داده و هیچ موجودی را بیرون نمی‌گذارد.

درنگ: مطلق الوجود، اعم الموجودات است و همه چیز، از مفهوم تا مصداق، را دربرمی‌گیرد.

چالش زبان در بیان مطلق الوجود

استاد فرزانه قدس‌سره با تمثیلی ادبی، چالش زبان در بیان مطلق الوجود را روشن می‌کنند: مانند کسی که به جای «الف» می‌گوید «عنف»، لفظ «مطلق الوجود» حاکی از وجود حقیقی است، اما خود مقید است. این محدودیت زبانی، مانند قفسی است که حقیقت را در بند می‌کشد، اما محکی (وجود حقیقی) را نشان می‌دهد. بنابراین، وقتی گفته می‌شود «مطلق الوجود»، مراد وجود است، نه ترکیبی از مطلق و وجود.

بخش سوم: نقد قضایای فلسفی و بازتعریف وجود

چالش اثبات مطلق الوجود

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که اگر مطلق الوجود موضوع فلسفه قرار گیرد، اثبات آن ممکن نیست، زیرا همه چیز در آن مندرج است و غیر آن وجود ندارد. این چالش، مانند تلاش برای هل دادن ماشینی است که خود بر آن ایستاده‌ایم: بدون نقطه اتکای خارجی، حرکت ممکن نیست. این دیدگاه، خودبسندگی مطلق الوجود را برجسته می‌سازد و اثبات آن را غیرممکن می‌داند.

درنگ: مطلق الوجود، به دلیل شمول همه چیز، قابل اثبات نیست، زیرا غیر آن وجود ندارد.

نفی وجود مقید به‌عنوان مستقل

وجود مقید، به‌معنای وجودی جدا از مطلق الوجود نیست. استاد فرزانه قدس‌سره با تمثیلی بدیع، خلق را به سرنشینان ماشینی تشبیه می‌کنند که خود مستقل نیستند، بلکه ظهورات وجودند. مطلق الوجود، همه وجودها را دربرمی‌گیرد و وجود مقید، تنها ظهوری از آن است. این دیدگاه، مانند نوری که کثرت ظاهری را می‌زداید، وحدت وجود را تأیید می‌کند.

وحدت وجود و نفی کثرت

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که وجود، واحد است و کثرت، به ظهورات تعلق دارد، نه به ذات وجود. وقتی گفته می‌شود «مطلق الوجود»، مراد وجود است، نه ترکیبی از مطلق و وجود. این وحدت، مانند خورشیدی است که همه سایه‌ها را در خود محو می‌کند، و وجود مقید را به ظهورات فرومی‌کاهد.

درنگ: وجود، واحد است و کثرت، به ظهورات تعلق دارد؛ وجود مقید، تنها مظهری از وجود واحد است.

نقد قضایای فلاسفه

فلاسفه، وجود را فهمیده‌اند، اما در تنظیم قضایای فلسفی که فقر خلق را نشان دهد، ناکام مانده‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره این ضعف را به‌سان پلی می‌دانند که هرچند excepcional با دقت ساخته شده، اما به مقصدی نادرست منتهی می‌شود. قضیه «وجود محتاج به غنی» نادرست است، زیرا وجود ذاتاً محتاج نیست؛ خلق، مظهر حق است، نه موجود مستقل.

قضیه صحیح: حق موجود، خلق مظهر

استاد فرزانه قدس‌سره قضیه صحیح را این‌گونه بیان می‌کنند: «الحق موجود والخلق مظهر للوجود». این قضیه، مانند آینه‌ای صاف، حقیقت را بازمی‌تاباند: حق، موجود مستقل است و خلق، ظهور وجود حق. این ساختار، وابستگی خلق را در مفهوم مظهر نشان می‌دهد و از مسامحه در بیان «الخلق موجود» پرهیز می‌کند.

درنگ: قضیه «الحق موجود والخلق مظهر للوجود» رابطه وجودی حق و خلق را دقیق بیان کرده و وابستگی خلق را در مظهر بودن نشان می‌دهد.

تطابق حاکی و محکی

قضیه فلسفی باید حاکی (لفظ) را با محکی (معنا) تطبیق دهد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که قضیه «الحق موجود والخلق مظهر» این تطابق را به‌خوبی برقرار می‌کند، مانند پلی که دو ساحل حقیقت و بیان را به هم متصل می‌سازد. گفتن «الخلق موجود» مسامحه است، زیرا هویت خلق (مظهر بودن) را در محمول بیان نمی‌کند.

بخش چهارم: وحدت وجود و ظهورات خلق

وحدت وجود و کثرت ظهورات

در عالم، یک وجود (حق) و ظهورات آن (خلق) وجود دارد. استاد فرزانه قدس‌سره کثرت، تعینات و مراتب را به ظهورات نسبت می‌دهند، نه به ذات وجود. این دیدگاه، مانند آسمانی واحد که ستارگان بی‌شمار در آن می‌درخشند، وحدت وجود را در برابر کثرت ظاهری تأیید می‌کند.

درنگ: در عالم، یک وجود واحد (حق) و ظهورات آن (خلق) وجود دارد؛ کثرت، به ظهورات تعلق دارد، نه به ذات وجود.

نقد استقلال خلق

خلق، مانند سرنشینان ماشینی که خود حرکت نمی‌کنند، مستقل نیستند و تنها ظهور حق‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره با اشاره به شعر مولوی، «ما همه شیرم ولی شیر علم / حملمان از باد باشد دم‌به‌دم»، تأکید می‌کنند که خلق، فاقد استقلال‌اند و وابستگی‌شان در ذات ظهور نهفته است. این دیدگاه، مانند بادبانی است که کشتی خلق را به سوی حقیقت حق هدایت می‌کند.

چالش موجودیت خلق

خلق، نه موجود مستقل‌اند، نه معدوم، و نه واسطه؛ بلکه ظهورند. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را با نقد مغالطه در فاعلیت الهی تبیین می‌کنند: مانند فاعلیتی که نه مختار است، نه مجبور، بلکه فاعل بالعشق و بالعنایه است، خلق نیز ظهور وجود حق‌اند. این تعریف، مانند نوری که تاریکی‌های دوگانه‌های کاذب را می‌زداید، خلق را به‌عنوان مظهر تثبیت می‌کند.

درنگ: خلق، نه موجود مستقل‌اند، نه معدوم، بلکه ظهور وجود حق‌اند و وابستگی‌شان در ذات ظهور نهفته است.

نقد ضدان و ارتفاع نقلیضین

در منطق، ضدان، امور وجودی‌اند و عدم، وجودی نیست، لذا نمی‌تواند ضد وجود باشد. استاد فرزانه قدس‌سره با تمثیلی از رنگ‌ها، این نکته را روشن می‌کنند: مانند شیء که نه سفید است، نه سیاه، بلکه زرد یا آبی است، خلق نه موجود است، نه معدوم، بلکه ظهور است. این دیدگاه، مانند کلیدی است که قفل دوگانه‌های کاذب را می‌گشاید و ظهور را به‌عنوان راه حل منطقی معرفی می‌کند.

هماهنگی موضوع و محمول

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که محمول باید با موضوع هماهنگ باشد: در حق، وجود مستقل است و در خلق، ظهور وابسته. این هماهنگی، مانند ترازویی است که حقیقت و بیان را در تعادل نگه می‌دارد. گفتن «موجودٌ» برای حق و خلق، آن‌ها را یکی می‌کند، درحالی‌که حق و خلق، و وجود و ظهور، متمایزند.

درنگ: محمول باید با موضوع هماهنگ باشد؛ وجود، استقلال حق را نشان می‌دهد و ظهور، وابستگی خلق را.

نقد اشتراک لفظی

وجود، اشتراک لفظی ندارد و نیازی به قرینه برای مجاز نیست، زیرا دلالت مطابقتی دارد. استاد فرزانه قدس‌سره این اصل را مانند آینه‌ای می‌دانند که حقیقت را بی‌هیچ تحریفی بازمی‌تاباند. وجود، استقلال حق را نشان می‌دهد و ظهور، وابستگی خلق را.

بخش پنجم: بازتعریف فلسفه و عرفان

وحدت وجود و تجلی الهی

استاد فرزانه قدس‌سره با اشاره به آیه شریفه «هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ» (قرآن کریم، [مطلب حذف شد] )، تأکید می‌کنند که حق، موجود مطلق است و خلق، ظهورات تجلی الهی‌اند. این دیدگاه، مانند نوری است که از افق حقیقت می‌تابد و کثرت ظاهری را به وحدت وجودی بازمی‌گرداند.

نقد قضایای فلاسفه و ضرورت بازتعریف

فلاسفه، با وجود فهم وحدت وجود، در تنظیم قضایایی که فقر خلق را نشان دهد، ناکام مانده‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره این ناکامی را به‌سان بنایی می‌دانند که بر شالوده‌ای سست استوار شده است. قضیه «الحق موجود والخلق مظهر للوجود» این ضعف را برطرف می‌کند و فلسفه را به سوی حقیقت عینی هدایت می‌کند.

جمع‌بندی

بحث وجود مطلق و مقید، یکی از مسائل بنیادین فلسفه و عرفان است. وجود مطلق، به‌تعبیر فلاسفه، موضوع فلسفه اولی است که از قیود آزاد است، اما در معرفت بشری، همه وجودها مقیدند. مطلق الوجود، اعم الموجودات است و همه چیز را دربرمی‌گیرد. خلق، نه موجود مستقل‌اند، نه معدوم، بلکه ظهور وجود حق‌اند. قضیه صحیح «الحق موجود والخلق مظهر للوجود»، رابطه وجودی حق و خلق را دقیق بیان می‌کند. این تحلیل، با تأکید بر وحدت وجود و وابستگی خلق، فلسفه را به سوی بازتعریف موضوع خود از مفهوم ذهنی به وجود مصداقی هدایت می‌کند.

درنگ: فلسفه اسلامی نیازمند بازتعریف موضوع خود از وجود مطلق ذهنی به وجود مصداقی است تا به حقیقت وحدت وجود دست یابد.

با نظارت صادق خادمی