متن درس
تأملات در اشتراک لفظی و معنوی وجود: بازخوانی فلسفی و عرفانی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۳۸)
مقدمه
در گستره فلسفه و عرفان اسلامی، بحث از وجود و چگونگی اشتراک آن میان موجودات، از جمله مسائل بنیادینی است که ذهن فلاسفه و عارفان را به خود مشغول داشته است. این موضوع، به مثابه دریچهای به سوی حقیقت هستی، پرسشهایی عمیق درباره ماهیت وجود، وحدت آن، و نسبتش با حق تعالی و مخلوقات برمیانگیزد. درسگفتار سی و هشتم از مجموعه تأملات استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با تمرکز بر اشتراک لفظی و معنوی وجود، به نقد استدلالهای فلسفی، بهویژه استدلال حاجی سبزواری، و تبیین مفهوم مطلق وجود میپردازد.
بخش اول: تمایز مطلق وجود و وجود مطلق
مفهوم مطلق وجود و وجود مطلق
استاد فرزانه قدسسره، بحث را با بازخوانی تمایز میان مطلق وجود و وجود مطلق آغاز میکنند. مطلق وجود، به مثابه دریایی بیکران، وجودی است که از هر قید و شرطی آزاد بوده و همه مراتب هستی را در بر میگیرد. این مفهوم، به دلیل شمولیت و اطلاق، اوسع و جامع است. در مقابل، وجود مطلق، چون جویباری مقید به بستری خاص، به وجودی اشاره دارد که با قید “لا بشرط” تعریف میشود. این تمایز، بنیادی برای فهم اشتراک وجود و نقش آن در فلسفه اسلامی است.
مطلق وجود، به ذات وجود بدون هیچ قیدی اشاره دارد، در حالی که وجود مطلق، به دلیل تقید به نسبت با ممکنات یا واجب، از اطلاق کامل محروم است. این تمایز، به مثابه خطی میان دو ساحت فلسفی و عرفانی، نشاندهنده تفاوت در رویکرد به حقیقت وجود است. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکنند که اصطلاح “مطلق وجود” برای تفکیک از وجود مطلق به کار میرود تا از خلط مفاهیم جلوگیری شود.
اهمیت اصطلاحشناسی در فلسفه
استاد فرزانه قدسسره، با دقت در اصطلاحات فلسفی، تأکید میکنند که استفاده از اصطلاح “مطلق وجود” برای اشاره به ذات وجود، از خلط با وجود مطلق جلوگیری میکند. این دقت، چون چراغی در مسیر تبیین مفاهیم فلسفی، از ابهام در فهم وجود جلوگیری میکند. اصطلاح “مطلق” در اینجا، به معنای رهایی از هر قید و شرط است، نه صرفاً مفهومی ذهنی یا مقید به ممکنات.
این تمایز، به روششناسی فلسفه اسلامی اشاره دارد که در آن، دقت در اصطلاحات، شرطی اساسی برای فهم حقیقت است. مطلق وجود، به مثابه آینهای که همه مراتب هستی را بازتاب میدهد، از وجود مطلق که در قفس قیود گرفتار است، متمایز میشود.
جمعبندی بخش اول
بخش نخست، به تبیین تمایز میان مطلق وجود و وجود مطلق پرداخت. مطلق وجود، به عنوان حقیقت جامع و بیقید، از وجود مطلق که مقید به نسبت با ممکنات یا واجب است، متمایز شد. این تمایز، به مثابه بنیادی برای بحث اشتراک وجود، راه را برای بررسیهای بعدی هموار ساخت. تأکید بر اصطلاحشناسی دقیق، نشاندهنده اهمیت روششناسی فلسفی در تبیین مفاهیم عمیق وجودشناختی است.
بخش دوم: اشتراک لفظی و معنوی وجود
پرسش از وحدت وجود
استاد فرزانه قدسسره، با طرح پرسشی بنیادین، به بحث وحدت وجود وارد میشوند: آیا وجود واحد است، به گونهای که موجودات و مخلوقات صرفاً مظاهر آن باشند، نه خود وجود؟ این پرسش، چون کلیدی به سوی فهم حقیقت هستی، به تمایز میان وجود اصیل و مظاهر آن اشاره دارد. در فلسفه و عرفان اسلامی، وجود به عنوان حقیقتی واحد تلقی میشود که مخلوقات، چون سایههایی بر دیوار هستی، مظاهر آناند.
این دیدگاه، ریشه در سنت عرفانی و فلسفی دارد که وجود را یک حقیقت یگانه میداند و کثرت موجودات را به مظاهر آن نسبت میدهد. استاد فرزانه قدسسره، با طرح این پرسش، به پیچیدگی تعریف وجود و نسبت آن با مخلوقات اشاره میکنند.
معنای وجود از منظرهای مختلف
استاد فرزانه قدسسره، معنای وجود را از منظرهای لغوی، استعمالی، دلالی، تطابقی و فلسفی بررسی میکنند و تأکید دارند که این معنا در فلسفه به طور کامل باز نشده است. وجود، چون گوهری در صدف فلسفه، مفهومی چندلایه است که تعریف آن در زبان عرفی و حتی فلسفی با چالش مواجه است. این نقد، به پیچیدگی مفهوم وجود و ضرورت تبیین دقیق آن اشاره دارد.
از منظر لغوی، وجود به معنای ثبوت و تحقق است، اما در فلسفه، این مفهوم فراتر از معنای عرفی، به حقیقتی اشاره دارد که همه موجودات را در بر میگیرد. استاد فرزانه قدسسره، با این نقد، به ناتوانی زبان عرفی در تبیین وجود و نیاز به رویکردی فلسفی و عرفانی تأکید میکنند.
اشتراک لفظی یا معنوی وجود
استاد فرزانه قدسسره، با ارجاع به استدلال حاجی سبزواری، بیان میکنند که وجود در فلسفه اشتراک لفظی ندارد، بلکه از اشتراک معنوی برخوردار است. حاجی سبزواری استدلال میکند که اگر وجود را به عنوان قافیه در شعر به کار بریم، تکرار آن (ابقاء) نقص است، نه تجنیس (اشتراک لفظی) که کمال محسوب میشود. این استدلال، به روش تمثیلی فلاسفه در استفاده از علوم ادبی برای تبیین مفاهیم فلسفی اشاره دارد.
برای مثال، اگر لفظ “عین” در قصیدهای تکرار شود، تجنیس است و کمال دارد، زیرا معانی متعددی را با قرینههای مختلف حمل میکند. اما تکرار لفظ “وجود”، چون ابقاء، نقص است و نمیتواند اشتراک لفظی باشد. این تمثیل، به روشنی نشان میدهد که وجود، برخلاف لفظ “عین”، نمیتواند صرفاً مشترک لفظی باشد.
نقد استدلال حاجی سبزواری
استاد فرزانه قدسسره، استدلال حاجی سبزواری را نقد میکنند و بیان میدارند که ابقاء (تکرار وجود) تنها اشتراک لفظی را رد میکند، اما دلیلی بر اشتراک معنوی نیست. این نقد، چون تیغی بر پیکر استدلال حاجی، به ضعف منطقی آن اشاره دارد. ابقاء و تجنیس، مفاهیمی کلامی و ادبیاند که ارتباط مستقیمی با حقیقت وجود ندارند.
این اشکال، به ضرورت ارائه دلیل مستقل برای اشتراک معنوی تأکید دارد. رد اشتراک لفظی، به معنای اثبات اشتراک معنوی نیست، و حاجی سبزواری در این مورد، دلیلی قاطع ارائه نکرده است. استاد فرزانه قدسسره، با این نقد، به محدودیت روشهای تمثیلی در تبیین مفاهیم عمیق فلسفی اشاره میکنند.
مثال انسان در قافیه
استاد فرزانه قدسسره، برای تقویت نقد خود، مثالی از تکرار لفظ “انسان” در غزل ارائه میکنند. اگر در غزلی لفظ “انسان” مکرر شود (مانند انسان، انسان، انسان)، قافیه نیست، مگر آنکه با ردیف همراه باشد (مانند علم انسان، کمال انسان، جمال انسان). در این صورت، قافیه علم، کمال و جمال است، نه انسان. این مثال، به روشنی نشان میدهد که تکرار لفظ “وجود” نیز، مانند انسان، ابقاء است و اشتراک لفظی را نفی میکند.
این تمثیل، به روش تمثیلی فلاسفه در نقد استدلالهای فلسفی اشاره دارد و مؤید دیدگاه حاجی سبزواری در رد اشتراک لفظی است، اما همچنان دلیلی بر اشتراک معنوی ارائه نمیدهد.
تعریف اشتراک معنوی
استاد فرزانه قدسسره، اشتراک معنوی را به مفهومی کلی تعریف میکنند که افراد متعدد را در بر میگیرد، مانند مفهوم “انسان” که زید و علی را شامل میشود. وجود نیز، به عنوان کلیای که همه موجودات (واجب و ممکن) را در بر میگیرد، از اشتراک معنوی برخوردار است. این تعریف، چون آینهای که همه موجودات را بازتاب میدهد، به روش منطقی در تبیین اشتراک معنوی اشاره دارد.
وجود، به مثابه مفهومی کلی، بر واجب و ممکن حمل میشود، مانند انسان که بر زید و علی حمل میگردد. این دیدگاه، به روش فلاسفه در تبیین وجود به عنوان مفهوم مشترک میان موجودات تأکید دارد.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، به بررسی اشتراک لفظی و معنوی وجود پرداخت. پرسش از وحدت وجود، به تمایز میان وجود اصیل و مظاهر آن اشاره داشت. استدلال حاجی سبزواری، با تکیه بر ابقاء و تجنیس، اشتراک لفظی را رد کرد، اما به دلیل کلامی بودن، نتوانست اشتراک معنوی را اثبات کند. تعریف اشتراک معنوی، به عنوان مفهومی کلی که همه موجودات را در بر میگیرد، راه را برای تبیین وجود به عنوان حقیقتی مشترک هموار ساخت. این بخش، با تمثیلات ادبی و نقدهای دقیق، محدودیتهای استدلالهای فلسفی را در برابر حقیقت وجود آشکار کرد.
بخش سوم: نقد حمل وجود بر حق و خلق
حمل وجود بدون لحاظ علیت
استاد فرزانه قدسسره، به نقد حمل وجود بر حق و خلق (الحق موجود، الخلق موجود) بدون لحاظ رابطه علیت میپردازند. این دیدگاه، که وجود را بر واجب و ممکن به طور یکسان حمل میکند، به اشتراک معنوی منجر میشود، اما از نظر استاد فرزانه، نادرست است. زیرا هیچ موجودی در عالم بدون رابطه علیت نیست. این نقد، چون تیغی بر پیکر استدلالهای ناقص، به ضرورت لحاظ علیت در شناخت موجودات اشاره دارد.
استاد فرزانه، با استناد به کلام ابنسینا که میفرماید: «لا یعرف الأشیاء إلا بأسبابها» (اشیاء بدون اسبابشان شناخته نمیشوند)، تأکید میکنند که نادیده گرفتن علیت، به خلط مفاهیم و تساوی نادرست میان حق و خلق منجر میشود. این اشکال، به روششناسی فلسفه اسلامی در تحلیل وجود و نقش علیت در آن اشاره دارد.
تقسیمبندی موجودات بر اساس علیت
استاد فرزانه قدسسره، موجودات را به سه دسته تقسیم میکنند: اول، علت بدون معلول (حق تعالی)؛ دوم، معلول بدون علت (که وجود ندارد)؛ و سوم، موجوداتی که هم علتاند و هم معلول. این تقسیمبندی، چون نقشهای از ساختار وجودشناختی عالم، نشان میدهد که همه موجودات در رابطه علیت قرار دارند. هیچ موجودی بدون قید علیت یا معلولیت نمیتواند در عالم تحقق یابد.
این تحلیل، به روش فلسفه اسلامی در طبقهبندی موجودات بر اساس علیت تأکید دارد و وجود خالص (بدون علیت یا معلولیت) را نفی میکند. استاد فرزانه، با این تقسیمبندی، به ناسازگاری وجود بدون علیت با حقیقت هستی اشاره میکنند.
نقد وجود خالص
استاد فرزانه قدسسره، با طرح پرسشی بنیادین، امکان وجودی بدون لحاظ علیت (علت، معلول یا هر دو) را بررسی میکنند و آن را نفی میکنند. وجود خالص، که از هر قید علیت یا معلولیت آزاد باشد، در عالم تحقق ندارد. این نقد، چون آینهای که حقیقت هستی را بازتاب میدهد، به نفی مفاهیم مجرد و غیرواقعی در وجودشناسی اشاره دارد.
این دیدگاه، به روش فلسفی در رد وجود مستقل از روابط علیت تأکید دارد. وجود، همیشه در بستر علیت معنا مییابد، و نادیده گرفتن این رابطه، به ابهام در تعریف وجود منجر میشود.
نقد لحاظ هویت در حمل وجود
استاد فرزانه قدسسره، به نقد حمل وجود بر حق و خلق بدون لحاظ هویت میپردازند. اگر حق و خلق را یکی ببینیم و وجود را بر هر دو حمل کنیم، به تساوی نادرست میان واجب و ممکن میرسیم. اگر آنها را دو موجود متمایز ببینیم، پرسش از چگونگی حمل وجود بر هر یک مطرح میشود. این نقد، چون پلی میان فلسفه و عرفان، به ضرورت لحاظ هویت در تبیین وجود اشاره دارد.
این اشکال، به تناقض در حمل وجود بدون توجه به هویت حق و خلق تأکید دارد. یکی دیدن آنها، نادرست است، و دوتا دیدن، به ابهام در تعریف وجود منجر میشود.
لوازم وجود
استاد فرزانه قدسسره، وجود را دارای صفات ذاتی چون ثبوت، غنا، استقلال و وحدت میدانند که با تعدد ناسازگار است. وجود، به مثابه نوری یگانه، این صفات را در خود جمع کرده و تعدد در آن راه ندارد. این دیدگاه، به روش فلسفی در تبیین لوازم وجود و نقش آن در وحدت وجود اشاره دارد.
این تحلیل، به پیوند میان فلسفه و عرفان در تبیین وجود به عنوان حقیقتی واحد و جامع تأکید دارد. وجود، چون دریایی بیکران، همه مراتب را در بر میگیرد و از کثرت آزاد است.
نقد واجب مطلق و اشتراک معنوی
استاد فرزانه قدسسره، به نقد تعریف واجب به عنوان مطلق میپردازند. اگر واجب مطلق باشد، ممکن چه میشود؟ ممکن، عدم نیست، بلکه وجود دارد. این امر، به ضرورت اشتراک معنوی میان واجب و ممکن منجر میشود. این اشتراک، از وجود مطلق (واجب) و وجود مقید (ممکن) ناشی میشود، زیرا هر دو وجودند.
این تحلیل، به روش فلاسفه در توجیه اشتراک معنوی و ریشه آن در تعدد مصادیق وجود اشاره دارد. استاد فرزانه، با این نقد، به چالش اشتراک معنوی در فلسفه اسلامی و ضرورت آن برای رفع تناقض میپردازند.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، به نقد حمل وجود بر حق و خلق بدون لحاظ علیت پرداخت. این دیدگاه، به دلیل نادیده گرفتن رابطه علیت، به تساوی نادرست میان واجب و ممکن منجر میشود. تقسیمبندی موجودات بر اساس علیت، نشان داد که هیچ موجودی بدون این رابطه نیست. نقد وجود خالص و تأکید بر لوازم وجود (ثبوت، غنا، وحدت)، به وحدت حقیقت وجود اشاره داشت. اشتراک معنوی، به عنوان نتیجه ضرورت حمل وجود بر واجب و ممکن، تبیین شد، اما همچنان نیازمند استدلال مستقل است.
بخش چهارم: وحدت مطلق وجود و بداهت آن
وحدت مطلق وجود
استاد فرزانه قدسسره، استدلال میکنند که مطلق وجود، حقیقتی واحد و جامع است که همه مراتب (مطلق، مقید، ترش، شیرین) را در بر میگیرد. این حقیقت، چون آینهای که همه هستی را بازتاب میدهد، تعدد را نفی کرده و اشتراک معنوی را بیمعنا میسازد. مطلق وجود، به دلیل شمولیت و وحدت، نیازی به اشتراک معنوی ندارد، زیرا همه مصادیق در آن مستحیلاند.
این دیدگاه، به پیوند فلسفه و عرفان در تبیین وحدت وجود اشاره دارد. مطلق وجود، به مثابه نوری یگانه، همه مظاهر را در خود جای داده و از کثرت آزاد است.
چسبندگی و جامعیت مطلق وجود
استاد فرزانه قدسسره، مطلق وجود را چسبیده و جامع توصیف میکنند که همه مراتب (ترش، شیرین، خالص) را در بر میگیرد. این جامعیت، چون دریایی که همه جویبارها را در خود جای داده، تعدد را نفی میکند. مطلق وجود، به دلیل اطلاق کامل، از هر قید و شرطی آزاد است و نیازی به اشتراک معنوی ندارد.
این تحلیل، به برتری مطلق وجود بر وجود مطلق مقید تأکید دارد. مطلق وجود، چون خورشیدی که همه سایهها را در نور خود محو میکند، حقیقتی یگانه است.
استقلال مطلق وجود و وابستگی مظاهر
استاد فرزانه قدسسره، مطلق وجود را مستقل و مظاهر آن (مقیدات) را فاقد استقلال میدانند. مظاهر، چون سایههایی بر دیوار هستی، وابسته به نور مطلق وجودند. این دیدگاه، به پیوند عرفانی و فلسفی در تبیین وحدت وجود و وابستگی مظاهر اشاره دارد.
این تحلیل، نشان میدهد که مطلق وجود، به مثابه حقیقت اصیل، استقلال دارد، اما مظاهر، به دلیل تقید، از این استقلال محرومند.
پرسش از دلیل وجود خارجی مطلق وجود
استاد فرزانه قدسسره، پرسشی بنیادین مطرح میکنند: دلیل وجود خارجی مطلق وجود، که شامل مطلق و مقید باشد، چیست؟ این پرسش، چون کلیدی به سوی حقیقت هستی، به ضرورت استدلال برای وجود جامع و بیقید اشاره دارد. مطلق وجود، به دلیل شمولیت، همه مراتب را در بر میگیرد، اما اثبات وجود خارجی آن نیازمند بررسی دقیق است.
این سؤال، به روششناسی فلسفی در اثبات وجود جامع تأکید دارد و از پژوهشگران میخواهد تا دلیلی قاطع برای این ادعا ارائه کنند.
وجود ادراکی، نه اثباتی
استاد فرزانه قدسسره، وجود را ادراکی و بدیهی میدانند، نه اثباتی. معرفت وجود، چون نوری در دل، حضوری و بیواسطه است. این دیدگاه، به روش عرفانی و فلسفی در تبیین وجود به عنوان حقیقتی بدیهی تأکید دارد. وجود، نیازی به اثبات منطقی ندارد، زیرا ادراک آن، خود تصدیق آن است.
این تحلیل، به پیوند میان فلسفه و عرفان اشاره دارد که وجود را فراتر از استدلال منطقی و وابسته به ادراک حضوری میداند.
فلسفه به معنای معرفت
استاد فرزانه قدسسره، فلسفه را معرفت جزئی و ادراکی تعریف میکنند، نه کلی و اثباتی. فلسفه، چون حکمت، به ادراک حضوری حقیقت نزدیک است، نه صرفاً استدلال منطقی. این تعریف، به پیوند فلسفه و عرفان در سنت اسلامی اشاره دارد که معرفت را فراتر از استدلال میداند.
این دیدگاه، فلسفه را چون جویباری زلال میبیند که از سرچشمه حقیقت سیراب میشود، نه بنایی از استدلالهای خشک و منطقی.
بداهت وجود و حق تعالی
استاد فرزانه قدسسره، وجود و حق تعالی را بدیهی میدانند که نیازی به استدلال ندارند. حتی انکار وجود («وجود نیست» یا «وجود دروغ است») خود وجود را اثبات میکند، زیرا مفهوم وجود در انکار فرض میشود. این استدلال، چون آینهای که حقیقت را بازتاب میدهد، به بداهت وجود و ناسازگاری انکار آن اشاره دارد.
در مورد حق تعالی نیز، استاد فرزانه تأکید میکنند که قرآن کریم دلیلی برای اثبات آن ارائه نکرده، زیرا حق، بدیهی و فراتر از استدلال است. این دیدگاه، به پیوند عرفان و فلسفه در تبیین بداهت حق اشاره دارد.
نقد اختلاف در بداهت
استاد فرزانه قدسسره، به پرسش از اختلاف در بداهت وجود پاسخ میدهند و بیان میکنند که اختلاف، مضر بداهت نیست. این اختلاف، در تصدیق وجود است، نه در تصور آن. تصور وجود، بدیهی است، اما تصدیق آن ممکن است محل اختلاف باشد. این تمایز، چون خطی میان تصور و تصدیق، به روش منطقی در تحلیل بداهت اشاره دارد.
به عنوان مثال، اگر کسی مفهوم «ممکن» را نفهمد، ممکن است در نیاز آن به علت اختلاف کند، اما اگر تصور ممکن را دریابد، تصدیق آن بدیهی است. این تحلیل، به روش فلسفی در تبیین بداهت و نقش تصور و تصدیق تأکید دارد.
وحدت تصور و تصدیق در وجود
استاد فرزانه قدسسره، استدلال میکنند که در وجود، تصور و تصدیق واحدند، زیرا ادراک وجود، عین تصدیق آن است. این دیدگاه، به بداهت وجود اشاره دارد که تصور آن با تصدیقش یکی است، بدون حیثیتهای متعدد. این تحلیل، چون نوری که تاریکیهای ابهام را میزداید، به روش فلسفی در تبیین وحدت ادراک وجود تأکید دارد.
این وحدت، به مثابه پلی میان فلسفه و عرفان، نشاندهنده بداهت وجود و عدم نیاز به استدلال است. ادراک وجود، حضوری و بیواسطه است.
مثال ماشین و بداهت مطلق وجود
استاد فرزانه قدسسره، با تمثیلی فاخر، مطلق وجود را به ماشینی تشبیه میکنند که نیازی به «هُل دادن» (اثبات) ندارد. اگر ماشینی خاموش شود، برای حرکت نیاز به هل دادن دارد، اما مطلق وجود، چون حقیقتی بدیهی، خود به خود ادراک میشود و نیازی به اثبات ندارد. این تمثیل، به روشنی بداهت مطلق وجود را نشان میدهد.
این مثال، به روش تمثیلی در تبیین بداهت مطلق وجود و نقش ادراک حضوری اشاره دارد. مطلق وجود، چون نوری که خود را آشکار میکند، از استدلال بینیاز است.
توصیه به دقت در معنای وجود
استاد فرزانه قدسسره، توصیه میکنند که معنای وجود (ثبوتی، غنی، واحد) با دقت بررسی شود و از تعاریف کلی و مبهم پرهیز گردد. وجود، چون گوهری که هر وجه آن نوری متفاوت ساطع میکند، نیازمند تبیین دقیق است. این توصیه، به روششناسی فلسفی در تحلیل وجود و اهمیت دقت در اصطلاحات تأکید دارد.
برخی، به دلیل حدوثی دانستن وجود، از حمل آن بر خداوند پرهیز میکنند. استاد فرزانه، با این نقد، به اختلاف در سنت فلسفی و عرفانی درباره حمل وجود بر حق تعالی اشاره میکنند.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، به تبیین وحدت مطلق وجود و بداهت آن پرداخت. مطلق وجود، به عنوان حقیقتی واحد و جامع، همه مراتب را در بر گرفته و نیازی به اشتراک معنوی ندارد. وجود، ادراکی و بدیهی است و حتی انکار آن، وجود را اثبات میکند. فلسفه، به معنای معرفت حضوری، فراتر از استدلال منطقی است. این بخش، با تمثیلات فاخر و نقدهای دقیق، به پیوند فلسفه و عرفان در تبیین حقیقت وجود اشاره کرد.
نتیجهگیری و جمعبندی کل
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتار سی و هشتم استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به بررسی اشتراک لفظی و معنوی وجود و نقد استدلالهای فلسفی در این زمینه پرداخت. تمایز میان مطلق وجود (جامع و بیقید) و وجود مطلق (مقید)، بنیادی برای فهم حقیقت وجود قرار گرفت. استدلال حاجی سبزواری، با تکیه بر ابقاء و تجنیس، اشتراک لفظی را رد کرد، اما به دلیل کلامی بودن، نتوانست اشتراک معنوی را اثبات کند.
حمل وجود بر حق و خلق بدون لحاظ علیت، به دلیل نادیده گرفتن رابطه علیت، نادرست است. مطلق وجود، به عنوان حقیقتی واحد و جامع، همه مراتب را در بر گرفته و نیازی به اشتراک معنوی ندارد. وجود، ادراکی و بدیهی است و معرفت آن، حضوری و بیواسطه است. حتی انکار وجود، آن را اثبات میکند، زیرا مفهوم وجود در انکار فرض میشود. این دیدگاه، به پیوند عرفان و فلسفه در تبیین بداهت وجود و حق تعالی اشاره دارد.
این اثر، چون آیینهای که حقیقت هستی را بازتاب میدهد، محدودیتهای استدلالهای منطقی و ادبی را در تبیین وجود آشکار ساخت. مطلق وجود، به عنوان حقیقتی بدیهی و جامع، از اشتراک معنوی و اثبات منطقی بینیاز است. با این حال، تبیین دقیقتر معنای لغوی و فلسفی وجود و رابطه آن با حق تعالی، موضوعی است که پژوهشهای آتی را میطلبد.