متن درس
کاوش در وجود و ظهور: تحلیل عالم از دیدگاه فیلسوف، ایدهآلیست و عارف
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۸)
دیباچه: درآمدی بر تحلیل وجود و عالم
در قلمرو فلسفه و عرفان، مفهوم وجود چونان گوهری درخشان، محور تأملات عمیق هستیشناختی بوده و چونان رودی جاری، اندیشههای فیلسوفان و عارفان را سیراب کرده است. با این حال، پرسش از چیستی وجود و نحوه مواجهه با آن، همواره چونان معمایی پیچیده، ذهن پژوهشگران را به خود مشغول داشته است. استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، در درسگفتار چهل و هشتم، با نگاهی نقادانه و روشمند، به بررسی عالم از سه دیدگاه فیلسوف، ایدهآلیست و عارف پرداخته و با تکیه بر عقل، قرآن کریم و سنت، چارچوبی نوین برای فهم این مفاهیم ارائه دادهاند.
بخش یکم: وجود و ظهورات در نگاه عرفانی
وجود آلوده به آثار
وجود، در نگاه عرفانی، چونان جامهای است که با آثار و خصوصیات خود آراسته شده و از خلوص و تجرید به دور است. استاد فرزانه تأکید دارند که عارف، برخلاف فیلسوف، قصد بحث از همه علوم را ندارد و وجود را در پیوند با ظهورات و مظاهر آن مینگرد. این دیدگاه، وجود را به ظهوراتش وابسته میداند و از مفهوم وجود ناب و خالص انتقاد میکند، زیرا چنین وجودی در عالم تحقق خارجی ندارد.
درنگ: وجود در عرفان، همواره با آثار و خصوصیات همراه است و وجود ناب و خالص، فاقد تحقق خارجی است.
استقلال علوم تخصصی
علوم تخصصی، چونان ریاضیات و علوم طبیعی، در جایگاه خود محفوظاند و عارف از ورود به حوزههای جزئی آنها پرهیز میکند. این استقلال، چونان حریمی است که هر علم را در قلمرو خویش نگاه میدارد و عرفان را از مداخله در این علوم بازمیدارد. این دیدگاه، به روششناسی عرفان و تمرکز آن بر وجود و ظهوراتش اشاره دارد.
نفی وجود خالص
استاد فرزانه استدلال میکنند که وجود ناب و خالص، چونان سرابی در بیابان معرفت، وجود ندارد. آنچه در عالم تحقق دارد، وجودی است آلوده به ظهورات و مظاهر، که از حیث ظهور و مظهر مورد بحث قرار میگیرد. این دیدگاه، به عرفان اسلامی و تأکید بر وحدت وجود و ظهورات آن در برابر فلسفه مشایی اشاره دارد.
تخصیص استعداد و علوم جزئی
تخصص و استعداد، چونان ابزارهایی برای علوم جزئی، در حوزه عرفان مطرح نیستند. عرفان، به جای تخصص در علوم جزء، بر وجود و ظهورات آن تمرکز دارد و از اینرو، تخصیص استعداد را به علوم تخصصی واگذار میکند. این تمایز، روششناسی عرفان را از علوم تخصصی جدا میسازد.
معیت وجود و آثار
وجود و آثارش، چونان علت و معلول، در تحقق با یکدیگر معیت دارند. نه آثار بدون وجود و نه وجود بدون آثار تحقق مییابد، همانگونه که پدر بدون پسر و پسر بدون پدر نمیتواند باشد. این معیت، چونان پیوندی ناگسستنی، وجود را به ظهوراتش وابسته میسازد.
درنگ: وجود و آثارش در تحقق متقابلاند؛ نه وجود بدون آثار و نه آثار بدون وجود ممکن است.
تمثیل علت و معلول
استاد فرزانه، با تمثیلی از رابطه پدر و پسر، معیت وجود و آثار را تبیین میکنند. همانگونه که در اثبات، نبود پدر به نبود پسر و نبود پسر به نبود پدر میانجامد، وجود و آثار نیز در ظرف تحقق با یکدیگرند. این تمثیل، به روش عرفانی در تبیین رابطه وجود و ظهورات اشاره دارد.
جمعبندی بخش یکم
این بخش، با کاوش در مفهوم وجود از منظر عرفانی، به وابستگی وجود به آثار و ظهوراتش تأکید کرد. نفی وجود خالص، استقلال علوم تخصصی و معیت وجود و آثار، از محورهای اصلی این بررسی بودند. استاد فرزانه، با روشی عقلانی و مبتنی بر سنت عرفانی، راه را برای فهمی نوین از وجود هموار ساختهاند.
بخش دوم: تمایز وجود مطلق و مطلق الوجود
پرسش از تفاوت وجود مطلق و مطلق الوجود
یکی از پرسشهای بنیادین در فلسفه و عرفان، تفاوت میان «وجود مطلق» و «مطلق الوجود» است. این پرسش، چونان کلیدی، درهای تأملات هستیشناختی را میگشاید و به چالش تمایز میان دو مفهوم فلسفی و عرفانی اشاره دارد.
پاسخ به پرسش: وجود مقید و حقیقت مطلق
استاد فرزانه پاسخ میدهند که وجود مطلق، به دلیل وابستگی به مقیدات، در نهایت مقید است، در حالی که مطلق الوجود، حقیقت یگانه و بیقید است. با این حال، وجود مطلق، به مثابه جزئی از وجود مقید، در دایره آن قرار میگیرد. این پاسخ، به تمایز مفهومی میان این دو اصطلاح در عرفان و فلسفه اشاره دارد.
فلسفه زیرمجموعه عرفان؟
اگر وجود مطلق (موضوع فلسفه) مقید و مطلق الوجود (موضوع عرفان) مطلق باشد، آیا فلسفه زیرمجموعه عرفان قرار میگیرد؟ این دیدگاه، به احتمال اعمیت موضوع عرفان نسبت به فلسفه اشاره دارد، اما استاد فرزانه آن را نادرست میدانند.
نقد اعمیت عرفان
استاد فرزانه نقد میکنند که اعم دانستن موضوع عرفان (مطلق الوجود) نسبت به فلسفه (وجود مطلق) نادرست است. این نقد، به نفی رابطه عام و خاص میان موضوعات عرفان و فلسفه و تأکید بر وحدت موضوع وجود اشاره دارد.
درنگ: موضوع عرفان و فلسفه، یک حقیقت واحد است و تقسیمبندی آنها به عام و خاص، نادرست است.
نفی وجود من حیث هو
استاد فرزانه استدلال میکنند که وجود من حیث هو هو (ناب و خالص) وجود ندارد، نه به صورت مقید و نه به صورت مطلق. این ادعا، وجود را به ظهورات و آثارش وابسته میداند و از مفهوم وجود مستقل انتقاد میکند.
مفهومی بودن مقید و مطلق
تقید و اطلاق وجود، چونان پردههایی ذهنی، اعتباریاند و مصداق ناب (چه مقید و چه مطلق) وجود ندارد. این دیدگاه، به روش عرفانی در نفی اعتبارات ذهنی و تأکید بر حقیقت وجودی اشاره دارد.
نقد شارح تمهید القواعد
شارح تمهید القواعد (صفحه ۱۷) فلسفه را مقید و عرفان را مطلق میداند، اما استاد فرزانه این دیدگاه را باطل میشمارند. این نقد، به نادرستی تقسیم موضوع فلسفه و عرفان به مقید و مطلق اشاره دارد.
نقل از شارح تمهید
شارح تمهید القواعد میفرماید: «إن الفرق بین هذا العلم الإلهی، و المسمى بما بعد الطبیعة، کالفرق بین المطلق و المقید من غیر فرق». این نقل، به دیدگاه سنتی در تمایز فلسفه (ما بعد الطبیعه) و عرفان (الهی) اشاره دارد، اما استاد فرزانه آن را ناکافی میدانند.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با بررسی تفاوت وجود مطلق و مطلق الوجود، به نقد تقسیمبندیهای سنتی و تأکید بر وحدت موضوع وجود پرداخت. نفی وجود خالص، نقد اعمیت عرفان و تحلیل مفهومی بودن تقید و اطلاق، از محورهای اصلی این بررسی بودند.
بخش سوم: تفاوت روششناختی فیلسوف، ایدهآلیست و عارف
مواجهه فیلسوف و عارف با هستی
فیلسوف، چونان مسافری که از دور به مقصد مینگرد، هستی را استشمام میکند، اما عارف، چونان کسی که در آغوش حقیقت است، هستی را میچشد. این تمایز، به تفاوت روششناختی و تجربی میان فلسفه (تحلیل نظری) و عرفان (شهود عملی) اشاره دارد.
درنگ: فیلسوف هستی را از دور استشمام میکند، اما عارف آن را بیواسطه میچشد.
تمثیل آینه
استاد فرزانه، با تمثیلی زیبا، فیلسوف را به کسی تشبیه میکنند که هستی را در آینه نظریه میبیند، در حالی که عارف آن را مستقیماً مشاهده میکند. این تمثیل، به واسطهگری فلسفه و بیواسطگی عرفان در مواجهه با وجود اشاره دارد.
نقد وجود ناب در فلسفه
سخن فیلسوف از وجود ناب، چونان سخن گفتن از سرابی است که وجود ندارد. این نقد، به غیرواقعی بودن وجود خالص و وابستگی فیلسوف به وجود ظهوری اشاره دارد.
تفاوت فیلسوف و ایدهآلیست
ایدهآلیست، حقیقت را ذهنی و بدون محکی خارجی میداند، اما فیلسوف به محکی خارجی قائل است. این تمایز، به تفاوت معرفتشناختی میان ایدهآلیسم (ذهنگرایی) و فلسفه واقعگرا اشاره دارد.
عارف و محکی
عارف، همه هستی را محکی (حقیقت خارجی) میداند و حاکی (ذهن) را نفی میکند. این دیدگاه، به شهود عرفانی و نفی واسطهگری ذهن در مواجهه با حقیقت اشاره دارد.
تمثیل اصول و فقه
استاد فرزانه، با تمثیلی از اصول و فقه، تفاوت فیلسوف و عارف را تبیین میکنند. همانگونه که اصولی ممکن است در فقه احتیاط کند، فیلسوف در نظریه صاف سخن میگوید، اما در عمل به آثار وابسته است. این تمثیل، به تناقض میان نظریه و عمل در فلسفه و انسجام عرفان اشاره دارد.
نقد ملاصدرا
استاد فرزانه، ملاصدرا را نقد میکنند که از وجود ناب سخن میگوید، اما در عمل به وجود آلوده به آثار میپردازد. این نقد، به تناقض میان ادعای نظری و عمل فلسفی در فلسفه متعالیه اشاره دارد.
تناقض ایدهآلیست
ایدهآلیست، در ادعا ذهنگراست، اما در عمل به آثار و خصوصیات (مانند حفظ اموال) توجه دارد. این تناقض، به وابستگی ایدهآلیسم به واقعیت خارجی از منظر عرفانی اشاره دارد.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با بررسی تفاوت روششناختی فیلسوف، ایدهآلیست و عارف، به تقدم شهود عرفانی بر تحلیل نظری تأکید کرد. تمثیلات آینه و اصول و فقه، نقد ملاصدرا و ایدهآلیسم، و تبیین مواجهه بیواسطه عارف با هستی، از محورهای اصلی این بررسی بودند.
بخش چهارم: عارف، فیلسوف و نقش اجتماعی
دو قشر عالمان
استاد فرزانه، عالمان را به دو قشر تقسیم میکنند: عالمان آکادمیک (فیلسوفانه) و عالمان عملی (عرفانی) که راه انبیا و اولیا را دنبال میکنند. این تمایز، به تفاوت روششناختی و عملی میان این دو گروه اشاره دارد.
انزوای فیلسوفانه
تفکر فیلسوفانه، چونان راهی به سوی خلوت، به انزوا میانجامد. فیلسوفان، در تاریخ، چونان ستارگانی دور از دسترس، منزوی و از جامعه جدا بودهاند، در حالی که عارفان، با آثار و خصوصیات، در متن جامعه حضور دارند.
آیه قرآنی و حضور اجتماعی اولیا
استاد فرزانه به آیه يَأْكُلُ [مطلب حذف شد] : «میخورد و در بازارها راه میرود») استناد میکنند که به حضور اجتماعی اولیا و انسجام آنها با عالم ظهورات اشاره دارد.
درنگ: اولیای الهی، با آثار و خصوصیات، در متن جامعه حضور دارند و از انزوا به دورند.
آفیتطلبی فیلسوف
تفکر فیلسوفانه، چونان جویباری آرام، به آفیتطلبی و پرهیز از سختی میانجامد. فیلسوف، تاب تحمل دشواریها را ندارد، در حالی که عارف، چونان کوهی استوار، در برابر سختیها استقامت میورزد.
عدم نبرد فیلسوف
فیلسوف، چونان نظارهگری در کناره میدان، اهل نبرد و درگیری نیست، اما عارف، با آثار و خصوصیات، در میدان عمل حضور دارد. این تفاوت، به انفعال فیلسوف و فعالیت عارف اشاره دارد.
تمثیل کلاس ریاضی
استاد فرزانه، با تمثیلی از کلاس ریاضی، توضیح میدهند که تدریس با آثار و خصوصیات، مبارزی تربیت میکند، اما تدریس خالص، به انفعال میانجامد. این تمثیل، به تأثیر عملی عرفان در برابر انفعال نظری فلسفه اشاره دارد.
انفعال فلاسفه شرقی و غربی
فلاسفه شرقی و غربی، چونان ساکنان خلوتسرای فکر، نوعاً منفعل و در انزوا بودهاند، در حالی که انبیا و اولیا، چونان جنگجویان میدان عمل، فعال و پویا بودهاند.
عارفان عملی و ائمه اطهار
عارفان، مانند امیرمؤمنان علیهالسلام و ائمه اطهار علیهمالسلام، در میدان عمل حضور دارند و از انزوا به دورند. این دیدگاه، به انسجام نظری و عملی عارفان و نقش آنها در جامعه اشاره دارد.
مشی عارف در فقه
عالم فقیه با مشی عرفانی، در عمل دقیق و متعهد است، برخلاف مشی فیلسوفانه که به انفعال میانجامد. این دیدگاه، به پیوند عرفان و فقه و نقش عمل در تعهد دینی تأکید دارد.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با بررسی نقش اجتماعی عارفان و فلاسفه، به تقدم عرفان در حضور عملی و اجتماعی تأکید کرد. حضور اولیا در جامعه، انفعال فلاسفه، و تمثیلات قرآنی و عملی، از محورهای اصلی این بررسی بودند.
بخش پنجم: قرآن، عرفان و التزام عملی
قرآن و آثار
قرآن کریم، چونان چراغی هدایتگر، با آثار و خصوصیات بحث میکند و به نتیجه عملی متعهد است. این رویکرد، برخلاف فلسفه نظری، به عمل و التزام دینی تأکید دارد.
استقلال اولیا و وابستگی فلاسفه
هیچ ولیالله مزدور نیست، اما عالمان آکادمیک (فیلسوفانه) ممکن است به قدرت وابسته باشند. این دیدگاه، به استقلال عارفان و نقش آنها در هدایت جامعه اشاره دارد.
حدیث عملی و التزام دینی
استاد فرزانه به حدیث مَنْ أَصْبَحَ وَلَمْ يَهْتَمَّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ استناد میکنند که به ضرورت تعهد عملی به امور مسلمین اشاره دارد. این حدیث، پیوند وجود ظهوری و عمل دینی را نشان میدهد.
درنگ: التزام عملی به امور مسلمین، نشانه هویت دینی و پیوند با وجود ظهوری است.
دین و آثار
وجود با آثار و خصوصیات، مستلزم عمل است. دین، با نمادهایی چون نماز و جماعت، با آثار و خصوصیات همراه است و به التزام عملی متعهد است.
فرق فلسفه و عرفان: راست و دروغ
استاد فرزانه نتیجه میگیرند که فرق فلسفه و عرفان، چونان فرق میان دروغ و راست است. عرفان، به دلیل انسجام نظری و عملی، راه راست است، در حالی که فلسفه، به دلیل نظری بودن، از عمل دور است.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با تأکید بر پیوند قرآن کریم، عرفان و عمل، به تقدم عرفان بر فلسفه از منظر التزام عملی پرداخت. حدیث عملی، استقلال اولیا و نقش دین در التزام عملی، از محورهای اصلی این بررسی بودند.
نتیجهگیری نهایی
کاوش در عالم از دیدگاه فیلسوف، ایدهآلیست و عارف، چونان سفری در اعماق اقیانوس معرفت، چالشها و زیباییهای فراوانی را آشکار ساخت. استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با نگاهی نقادانه و روشمند، به تحلیل وجود و ظهورات آن پرداختند و بر نفی وجود خالص و وابستگی آن به آثار تأکید کردند. عرفان، برخلاف فلسفه، با شهود بیواسطه و حضور عملی در جامعه، به حقیقت وجود میرسد، در حالی که فیلسوف در انزوا و نظریهپردازی باقی میماند. ایدهآلیسم، با ذهنگرایی محض، از حقیقت خارجی دور است، اما عارف همه هستی را محکی میداند.
قرآن کریم و احادیث، چونان مشعلهایی فروزان، راه عرفان عملی را روشن میسازند. آیه يَأْكُلُ وَيَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ و حدیث مَنْ أَصْبَحَ وَلَمْ يَهْتَمَّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ بر حضور اجتماعی و التزام عملی عارفان تأکید دارند. این کتاب، با تکیه بر روش علمی، تمثیلات ادبی و تحلیلهای عمیق، تلاش کرد تا مفاهیم را در قالبی دانشگاهی و جذاب ارائه دهد. عرفان، به دلیل انسجام نظری و عملی، راه راست معرفت است و فلسفه را به سوی حقیقت هدایت میکند.
با نظارت صادق خادمی