متن درس
فلسفه اجتماعی قرآن: نقدی بر فلسفه انزوایی و بیتقوایی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه شصت و دوم)
مقدمه
در سپهر معارف اسلامی، فلسفه بهعنوان دانشی که در پی فهم حقیقت هستی و نظام خلقت است، از جایگاهی والا برخوردار است. بااینحال، تاریخ فلسفه اسلامی گواه گرایش برخی از فلاسفه به انزوا و دوری از متن جامعه است، امری که فلسفه را از نقشآفرینی اجتماعی محروم ساخته و آن را در حاشیه جهانی نگاه داشته است. از سوی دیگر، فلسفههای مدرن، با وجود تأثیرگذاری گسترده در جهان، به دلیل فقدان تقوا و معرفت، به نتایجی چون شهوت و خشونت منجر شده و جهان را به سوی آشوب سوق دادهاند. در مقابل، قرآن کریم فلسفهای اجتماعی، پویا و متکی بر تقوا و معرفت ارائه میدهد که انسان را به تأمل در نظام خلقت و اصلاح جامعه دعوت میکند.
این کتاب، برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه شصت و دوم، به بررسی انتقادی فلسفههای انزوایی و بیتقوایی در برابر فلسفه اجتماعی قرآن کریم میپردازد.
بخش اول: نقد انزوای فلسفه اسلامی
انزوای فلسفه اسلامی و محرومیت از نقش اجتماعی
استاد فرزانه تأکید میورزند که فلسفه اسلامی، به دلیل گرایش به انزوا و دوری از جامعه، نتوانسته است نقش اجتماعی مؤثری ایفا کند. این انزوا، فلسفه اسلامی را از تأثیرگذاری در سطح جهانی محروم ساخته و آن را به دانشی محصور در محافل محدود تبدیل کرده است. فلسفه اسلامی، چون گوهری است که در صدف انزوا محبوس شده و از درخشش در گستره اجتماع بازمانده است.
تمرکز بیشازحد فلسفه اسلامی بر مباحث انتزاعی نظیر وجود و ماهیت، بدون پیوند با مسائل عینی و اجتماعی، آن را از پاسخگویی به نیازهای اجتماعی و معرفتی جوامع اسلامی محروم کرده است. این رویکرد، برخلاف فلسفههای مدرن که گاه به مسائل اجتماعی پرداختهاند، فلسفه اسلامی را در حاشیه نگاه داشته و از جهانیشدن آن جلوگیری کرده است. استاد فرزانه خاطرنشان میسازند که این انزوا، سبب شده است که بیش از یک میلیارد مسلمان تنها یک درصد از مشیت جهانی را در اختیار داشته باشند و در حاشیه امور جهانی قرار گیرند.
درنگ: انزوای فلسفه اسلامی، به دلیل تمرکز بر مباحث انتزاعی و دوری از جامعه، آن را از تأثیرگذاری اجتماعی و جهانی محروم کرده است.
پیامدهای انزوای فلسفه اسلامی
استاد فرزانه تأکید میکنند که انزوای فلسفه اسلامی، جوامع اسلامی را از ایفای نقش فعال در جهان محروم کرده و آنها را به حاشیه رانده است. این وضعیت، چون قفسی است که بالهای فلسفه را بسته و آن را از پرواز در آسمان اجتماع باز داشته است. فلاسفه اسلامی، به دلیل تمرکز بر مباحث نظری محض، نتوانستهاند خطمشیای برای هدایت جامعه ارائه دهند یا از دیگران خط گیرند. این انزوا، فلسفه اسلامی را به دانشی غیرکاربردی تبدیل کرده که از تأثیرگذاری در مصدر امور جهانی بازمانده است.
درنگ: انزوای فلسفه اسلامی، جوامع اسلامی را از نقشآفرینی در مصدر امور جهانی محروم کرده و آنها را به حاشیه رانده است.
جمعبندی بخش اول
این بخش، با تبیین انزوای فلسفه اسلامی و پیامدهای آن بر محرومیت از نقش اجتماعی، بنیادی برای نقد این رویکرد و مقایسه آن با فلسفه اجتماعی قرآن کریم فراهم آورد. فلسفه اسلامی، چون درختی است که ریشههایش در خاک انزوا فرو رفته و از باروری در گستره اجتماع بازمانده است. این نقد، ضرورت بازخوانی فلسفه اسلامی با رویکردی اجتماعی و قرآنی را آشکار میسازد.
بخش دوم: نقد فلسفه مدرن و فقدان تقوا
فقدان تقوا و معرفت در فلسفه مدرن
استاد فرزانه خاطرنشان میسازند که فلسفههای مدرن، به دلیل فقدان تقوا و معرفت بهعنوان مبنای اصلی، جهان را به وضعیت آشوبناک کنونی کشاندهاند. فلسفه مدرن، بهویژه پس از رنسانس، با تأکید بر عقلانیت سکولار و غفلت از ارزشهای اخلاقی و معنوی، به گسترش شهوت و خشونت منجر شده است. این فلسفه، چون رودی است که از سرچشمه تقوا و معرفت دور افتاده و به سوی پرتگاههای شهوت و خشونت روان شده است.
فلسفه مدرن، با قرار گرفتن در مصدر امور جهانی، به دلیل فقدان معرفت و تقوا، نتایجی چون جنگ، ستیز و خشونت به بار آورده است. این رویکرد، در تضاد با فلسفه اسلامی است که گاه معرفتمحور بوده، اما به دلیل انزوا، از تأثیرگذاری بازمانده است. فلسفه مدرن، چون آتشی است که بهجای روشنایی، خرمن هستی را به کام خود کشیده و جهان را به سوی بحرانهای اجتماعی و اخلاقی سوق داده است.
درنگ: فلسفه مدرن، به دلیل فقدان تقوا و معرفت، به شهوت و خشونت منجر شده و جهان را به سوی آشوب سوق داده است.
پیامدهای سلطه فلسفه بیتقوا
استاد فرزانه تأکید میکنند که فلسفه مدرن، با سلطه بر مشیت جهانی، به دلیل فقدان معرفت، به نتایجی چون جنگ و ستیز منجر شده است. این فلسفه، چون طوفانی است که بهجای باروری زمین، ریشههای اخلاق و معنویت را از جا کنده است. در مقابل، فلسفه قرآنی، با تکیه بر تقوا و معرفت، راهی برای اصلاح جامعه و هدایت انسان به سوی حقیقت ارائه میدهد. فقدان معرفت در فلسفه مدرن، آن را به ابزاری برای توجیه قدرت و سلطه تبدیل کرده و جهان را به سوی بحرانهای عمیق اخلاقی و اجتماعی سوق داده است.
درنگ: فلسفه مدرن، با سلطه بر جهان و فقدان معرفت، به جنگ و خشونت منجر شده، در حالی که فلسفه قرآنی راه اصلاح جامعه را نشان میدهد.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با نقد فلسفه مدرن به دلیل فقدان تقوا و معرفت، و تبیین پیامدهای آن، ضرورت بازگشت به فلسفه قرآنی را بهعنوان الگویی برای اصلاح جامعه روشن ساخت. فلسفه مدرن، چون کشتیای است که بدون سکان تقوا، در امواج شهوت و خشونت سرگردان شده است، در حالی که فلسفه قرآنی، چون چراغی است که راه حقیقت را روشن میکند.
بخش سوم: فلسفه اجتماعی قرآن کریم
ویژگیهای فلسفه قرآنی: اجتماعی، پویا و متکی بر تقوا
استاد فرزانه تأکید میورزند که فلسفه قرآنی، برخلاف فلسفه انزوایی و بیتقوایی، فلسفهای اجتماعی است که با معرفت و تقوا درآمیخته و به آسمانها و زمین تمسک میجوید. این فلسفه، از مباحث نظری محض فراتر رفته و به مسائل عینی و اجتماعی میپردازد. قرآن کریم، چون آیینهای است که نظام خلقت را در برابر دیدگان انسان میگشاید و او را به تأمل در حقیقت هستی و اصلاح جامعه دعوت میکند.
فلسفه قرآنی، با استناد به آیات الهی، انسان را به فهم عمیق جهان و مسئولیت اجتماعی و معرفتی فرا میخواند. این رویکرد، برخلاف فلسفههای منزوی، به انسان نقشی فعال در اصلاح جامعه میبخشد و او را از انزوا و انتزاع باز میدارد. فلسفه قرآنی، چون جویباری است که از سرچشمه معرفت الهی جاری شده و زمین اجتماع را سیراب میسازد.
درنگ: فلسفه قرآنی، فلسفهای اجتماعی، پویا و متکی بر تقوا و معرفت است که انسان را به تأمل در نظام خلقت و اصلاح جامعه دعوت میکند.
تمسک به آسمانها و زمین در فلسفه قرآنی
استاد فرزانه خاطرنشان میسازند که فلسفه قرآنی، برخلاف فلسفه انزوایی که به وجود من حیث هو هو محدود است، به آسمانها، زمین، دنیا و آخرت میپردازد. این فلسفه، با تمسک به آیات خلقت، انسان را به تأمل در آثار و خصوصیات عالم هستی دعوت میکند. قرآن کریم میفرماید:
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ [مطلب حذف شد] : «آيا نديدهاى كه خداوند از آسمان آبى فرو فرستاد و به [وسيله] آن ميوههاى گوناگون پديد آورديم؟»؛ سوره فاطر، آیه ۲۷).
این آیه، انسان را به تأمل در چرخههای طبیعی، مانند باران و میوهها، دعوت میکند و فلسفه را به دانشی پویا و عینی تبدیل میسازد.
درنگ: فلسفه قرآنی، با تمسک به آسمانها و زمین، انسان را به تأمل در آثار و خصوصیات خلقت دعوت میکند.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با تبیین ویژگیهای فلسفه قرآنی بهعنوان دانشی اجتماعی و متکی بر تقوا، و تأکید بر تمسک آن به نظام خلقت، جایگاه والای این فلسفه را در برابر فلسفههای انزوایی و بیتقوا روشن ساخت. فلسفه قرآنی، چون چراغی است که با نور معرفت، مسیر اصلاح جامعه را روشن میکند.
بخش چهارم: استدلالهای قرآنی و دعوت به تأمل در خلقت
استدلال قرآنی درباره شب و روز
استاد فرزانه به آیاتی اشاره میکنند که انسان را به تأمل در نظام شب و روز دعوت میکنند. قرآن کریم میفرماید:
قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ اللَّيْلَ سَرْمَدًا إِلَى [مطلب حذف شد] : «بگو: چه مىپنداريد، اگر خداوند شب را تا روز قيامت بر شما جاودان كند»؛ سوره قصص، آیه ۷۱).
و همچنین:
قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ النَّهَارَ سَرْمَدًا إِلَى [مطلب حذف شد] : «بگو: چه مىپنداريد، اگر خداوند روز را تا روز قيامت بر شما جاودان كند»؛ سوره قصص، آیه ۷۲).
این آیات، انسان را به تأمل در پیامدهای فرضی تداوم شب یا روز دعوت میکنند. استاد فرزانه تأکید میکنند که اگر شب یا روز تا قیامت ادامه مییافت، نظام عالم مختل میشد و این تغییر، به معنای تبدیل نظام خلقت بود. این استدلال، بر ضرورت تعادل در نظام خلقت تأکید دارد و فلسفه را به بررسی علمی و عینی این نظام سوق میدهد.
درنگ: آیات قرآنی درباره شب و روز، انسان را به تأمل در تعادل نظام خلقت دعوت میکنند و فلسفه را به دانشی عینی و علمی سوق میدهند.
غفلت فلاسفه از تحلیل آیات قرآنی
استاد فرزانه نقد میکنند که فلاسفه اسلامی، بهجای تحلیل عمیق این آیات، به ترجمه سطحی بسنده کردهاند. این آیات، پرسشهایی بنیادین درباره نظام عالم مطرح میکنند: اگر شب یا روز دائمی بود، چه پیامدهایی برای حیات و نظم عالم داشت؟ این پرسشها، فلسفه را به سوی تحلیل عینی و علمی سوق میدهند، اما فقدان پیگیری این مسائل در فلسفه اسلامی، آن را از پویایی محروم کرده است.
درنگ: غفلت فلاسفه اسلامی از تحلیل عمیق آیات قرآنی، فلسفه را از پویایی و تأثیرگذاری اجتماعی محروم کرده است.
استدلال قرآنی درباره سایه
استاد فرزانه به آیه دیگری اشاره میکنند که بر نقش الهی در نظام خلقت تأکید دارد:
أَلَمْ تَرَ إِلَىٰ رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَلَوْ شَاءَ [مطلب حذف شد] : «آيا به پروردگارت ننگريستى كه چگونه سايه را گسترانيد، و اگر مىخواست آن را ساكن قرار مىداد؟»؛ سوره فرقان، آیه ۴۵).
این آیه، انسان را به تأمل در حرکت سایه و حکمت الهی در نظام عالم دعوت میکند. استاد فرزانه نقد میکنند که برخی تفاسیر، مانند دیدگاه صفیعلیشاه که سایه را به مفاهیم متافیزیکی چون وجود ظل الهی تقلیل داده، فلسفه را از واقعیت عینی دور کردهاند. این رویکرد، فلسفه را به انزوا کشانده و از تحلیل علمی نظام خلقت باز داشته است.
درنگ: آیه سایه، فلسفه را به تحلیل عینی نظام خلقت دعوت میکند، اما تفاسیر انزوایی آن را از واقعیت دور کردهاند.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با تبیین استدلالهای قرآنی درباره شب، روز و سایه، و نقد غفلت فلاسفه از تحلیل این آیات، جایگاه فلسفه قرآنی را بهعنوان دانشی عینی و پویا روشن ساخت. قرآن کریم، چون کتابی است که با پرسشهای بنیادین، انسان را به سوی فهم حقیقت خلقت هدایت میکند.
بخش پنجم: استدلالهای تجربی قرآنی
استدلال قرآنی در مواجهه با بتپرستی
استاد فرزانه به آیاتی اشاره میکنند که بتپرستی را با استدلال تجربی و اجتماعی نقد میکنند:
أَفَرَأَيْتُمْ مَا تَعْبُدُونَ * أَنْتُمْ [مطلب حذف شد] : «آيا آنچه را كه شما و پدران پيشينتان مىپرستيديد، ديدهايد؟»؛ سوره شعراء، آیات ۷۵-۷۶).
و همچنین:
أَأَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ [مطلب حذف شد] : «آيا شما آن را آفريدهايد يا ما آفرينندهايم؟»؛ سوره صافات، آیه ۹۶).
این آیات، انسان را به تأمل در ماهیت بتها و ناتوانی آنها در خلق دعوت میکنند. استدلال قرآنی، با ارجاع به واقعیتهای عینی، بطلان بتپرستی را نشان میدهد و فلسفه را به نقد عقاید خرافی و اصلاح باورهای اجتماعی سوق میدهد.
درنگ: آیات قرآنی با استدلال تجربی، بتپرستی را نقد کرده و فلسفه را به اصلاح باورهای اجتماعی هدایت میکنند.
استدلال قرآنی درباره کشاورزی و آب
استاد فرزانه به آیات دیگری اشاره میکنند که انسان را به تأمل در فرآیندهای طبیعی دعوت میکنند:
أَفَرَأَيْتُمْ مَا تَحْرُثُونَ * أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ [مطلب حذف شد] : «آيا آنچه را كه كشت مىكنيد، ديدهايد؟ آيا شما آن را مىرويانيد يا ما رويانندهايم؟»؛ سوره واقعه، آیات ۶۳-۶۴).
و همچنین:
أَفَرَأَيْتُمُ الْمَاءَ [مطلب حذف شد] : «آيا آبى را كه مىنوشيد، ديدهايد؟»؛ سوره واقعه، آیه ۶۸).
این آیات، انسان را به مشاهده فرآیندهای طبیعی مانند کشاورزی و چرخه آب دعوت میکنند تا به نقش خداوند در این امور پی ببرند. استاد فرزانه تأکید میکنند که این استدلالها، فلسفه را به مطالعه علوم طبیعی و اجتماعی پیوند میدهند و از انزوا دور میکنند.
درنگ: آیات قرآنی درباره کشاورزی و آب، فلسفه را به مطالعه علوم طبیعی و اجتماعی سوق داده و از انزوا دور میکنند.
دعوت به تأمل در چرخههای طبیعی
استاد فرزانه تأکید میکنند که قرآن کریم انسان را به تأمل در آب، باران، برف، تگرگ، ابر و تعادل سرما و گرما دعوت میکند تا فلسفهای زنده و اجتماعی شکل گیرد. این دعوت، فلسفه را به دانشی پویا تبدیل میکند که با علوم طبیعی و اجتماعی در تعامل است. قرآن کریم میفرماید:
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَلَكَهُ يَنَابِيعَ [مطلب حذف شد] : «آيا نديدهاى كه خداوند از آسمان آبى فرو فرستاد و آن را به چشمهها در زمين جارى ساخت؟»؛ سوره زمر، آیه ۲۱).
این آیه، فلسفه را به مطالعه چرخه آب و نظام خلقت دعوت میکند و آن را از مباحث انتزاعی به سوی دانشی تجربی و عینی هدایت میکند.
درنگ: قرآن کریم با دعوت به تأمل در چرخههای طبیعی، فلسفه را به دانشی پویا و عینی تبدیل میکند.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با تبیین استدلالهای تجربی قرآنی درباره بتپرستی، کشاورزی و چرخههای طبیعی، جایگاه فلسفه قرآنی را بهعنوان دانشی اجتماعی و عینی روشن ساخت. قرآن کریم، چون معلمی است که با پرسشهای عمیق، انسان را به سوی فهم حقیقت خلقت و اصلاح جامعه هدایت میکند.
بخش ششم: فلسفه اولیا و انبیا
فلسفه اجتماعی انبیا
استاد فرزانه تأکید میکنند که انبیای الهی، برخلاف فلاسفه منزوی، با جامعه در تعامل بودند و فلسفهای اجتماعی و اثرگذار ارائه کردند. انبیا، چون چشمههایی بودند که با حضور فعال در جامعه، باورها و رفتارها را اصلاح کردند و فلسفهای پویا و مردمی ارائه دادند. این رویکرد، الگویی برای فلسفه قرآنی است که از انزوا پرهیز کرده و به مسائل اجتماعی میپردازد.
قرآن کریم میفرماید:
أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ [مطلب حذف شد] : «آيا نديدهاى كه پروردگارت با اصحاب فيل چه كرد؟»؛ سوره فیل، آیه ۱).
این آیه، با اشاره به رویدادهای تاریخی، انسان را به تأمل در عبرتهای اجتماعی دعوت میکند و فلسفه را به دانشی اثرگذار تبدیل میسازد.
درنگ: انبیای الهی با فلسفهای اجتماعی و اثرگذار، الگویی برای فلسفه قرآنی ارائه کردند که از انزوا پرهیز دارد.
فلسفه اجتماعی اولیا
استاد فرزانه تأکید میکنند که فلسفه اولیای الهی، مانند امیرالمؤمنین علیهالسلام و امام حسین علیهالسلام، اجتماعی و متکی بر آثار و خصوصیات بود. ایشان با تعامل با جامعه، به اصلاح آن پرداختند و فلسفهای ارائه کردند که با معرفت و تقوا درآمیخته بود. این فلسفه، چون خورشیدی است که با پرتوهایش، قلبهای مؤمنین را روشن میسازد.
استاد فرزانه به دعای «عمیت عین لا تری» اشاره میکنند که اولیای الهی آن را با دقت و در بستر اجتماع به کار میبردند. این دعا، چون آینهای است که حقیقت را در برابر دیدگان انسان میگشاید و او را به تأمل در نظام خلقت دعوت میکند.
درنگ: فلسفه اولیای الهی، اجتماعی و متکی بر معرفت و تقوا است و به اصلاح جامعه میپردازد.
نقد تفاسیر انزوایی درباره اولیا
استاد فرزانه نقد میکنند که برخی تفاسیر انزوایی، مانند ادعاهای غیرواقعی درباره امام زمان علیهالسلام یا داستانهایی درباره جابلقا و جابلسا، فلسفه را از واقعیت دور کردهاند. این تفاسیر، با تقلیل مسائل عینی به مفاهیم متافیزیکی، فلسفه را غیرکاربردی و غیراجتماعی کردهاند. استاد فرزانه تأکید میکنند که اولیای الهی، با فلسفهای اجتماعی، به اصلاح جامعه پرداختند و از انزوا پرهیز داشتند.
درنگ: تفاسیر انزوایی درباره اولیا، فلسفه را از واقعیت عینی دور کرده و آن را غیرکاربردی ساختهاند.
جمعبندی بخش ششم
این بخش، با تبیین فلسفه اجتماعی انبیا و اولیا، و نقد تفاسیر انزوایی، جایگاه فلسفه قرآنی را بهعنوان دانشی اثرگذار و اجتماعی روشن ساخت. انبیا و اولیا، چون مشعلهایی بودند که با نور معرفت و تقوا، مسیر اصلاح جامعه را روشن کردند.
بخش هفتم: نقد فلسفه انزوایی ملاصدرا
انزوای فلسفه ملاصدرا
استاد فرزانه تأکید میکنند که فلسفه ملاصدرا، با وجود عمق علمی، به دلیل تمرکز بر مباحث انتزاعی و انزوایی، نتوانست به مسائل اجتماعی و طبیعی بپردازد. این فلسفه، چون چشمهای است که در درههای انزوا جاری شده و از سیراب ساختن دشتهای اجتماع بازمانده است. تمرکز ملاصدرا بر وجود من حیث هو هو، فلسفه او را از تأثیرگذاری اجتماعی محروم کرد.
استاد فرزانه نقد میکنند که فلسفه ملاصدرا، با غفلت از آیات قرآنی و مسائل عینی، به دانشی غیرکاربردی تبدیل شد. این رویکرد، در تضاد با فلسفه قرآنی است که انسان را به تأمل در نظام خلقت و اصلاح جامعه دعوت میکند.
درنگ: فلسفه ملاصدرا، به دلیل تمرکز بر مباحث انتزاعی و انزوایی، از تأثیرگذاری اجتماعی محروم مانده است.
جمعبندی بخش هفتم
این بخش، با نقد انزوای فلسفه ملاصدرا و تبیین محدودیتهای آن، ضرورت بازخوانی فلسفه اسلامی با رویکردی قرآنی و اجتماعی را روشن ساخت. فلسفه ملاصدرا، چون کتابی است که در قفسههای انزوا خاک خورده و از نقشآفرینی در جامعه بازمانده است.
بخش هشتم: فلسفه طبیعی قرآن کریم
تأمل در حرکت کوهها
استاد فرزانه به آیهای اشاره میکنند که بر حرکت کوهها تأکید دارد:
وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ [مطلب حذف شد] : «و كوهها را مىبينى [و] آنها را ساكن مىپندارى، در حالى كه مانند ابرها در حركتند»؛ سوره نمل، آیه ۸۸).
این آیه، فلسفه را به مطالعه زمینشناسی و علوم طبیعی دعوت میکند. استاد فرزانه تأکید میکنند که کوهها، بهعنوان چینخوردگیهای زمین، ریشه در اعماق دارند و حرکت آنها نشاندهنده پویایی نظام خلقت است. این رویکرد، فلسفه را از انزوا به سوی دانشی تجربی و عینی هدایت میکند.
درنگ: آیه حرکت کوهها، فلسفه را به مطالعه علوم طبیعی و زمینشناسی سوق داده و از انزوا دور میکند.
تأمل در آسمانها و نظام خلقت
استاد فرزانه به آیه دیگری اشاره میکنند:
اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ [مطلب حذف شد] : «خداوند كسى است كه آسمانها را بدون ستونى كه آنها را ببينيد برافراشت»؛ سوره رعد، آیه ۲).
این آیه، فلسفه را به تحلیل علمی نظام کیهانی دعوت میکند. استاد فرزانه تأکید میکنند که آسمانها، با پویایی و نظم الهی، بدون ستونهای مرئی برافراشته شدهاند، که نشاندهنده حکمت الهی در خلقت است.
درنگ: آیه آسمانها، فلسفه را به تحلیل علمی نظام کیهانی دعوت میکند و آن را از انزوا دور میسازد.
تأمل در پرواز پرندگان
استاد فرزانه به آیه دیگری اشاره میکنند:
أَلَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ مُسَخَّرَاتٍ فِي جَوِّ السَّمَاءِ مَا يُمْسِكُهُنَّ [مطلب حذف شد] : «آيا به سوى پرندگانى كه در فضاى آسمان مسخرند ننگريستهاند؟ جز خداوند كسى آنها را نگاه نمىدارد»؛ سوره نحل، آیه ۷۹).
این آیه، فلسفه را به مطالعه علوم طبیعی و الهیات دعوت میکند. استاد فرزانه تأکید میکنند که پرواز پرندگان، با وجود بالزدن آنها، در نهایت به قدرت الهی وابسته است. این رویکرد، فلسفه را به دانشی پویا و عینی تبدیل میکند.
درنگ: آیه پرواز پرندگان، فلسفه را به مطالعه علوم طبیعی و الهیات سوق داده و از انزوا دور میکند.
جمعبندی بخش هشتم
این بخش، با تبیین آیات قرآنی درباره حرکت کوهها، آسمانها و پرواز پرندگان، جایگاه فلسفه طبیعی قرآن کریم را بهعنوان دانشی عینی و پویا روشن ساخت. قرآن کریم، چون کتابی است که با دعوت به تأمل در خلقت، فلسفه را از انزوا به سوی دانشی تجربی هدایت میکند.
بخش نهم: فلسفه روایات و زنده کردن مردگان
فلسفه روایات: مشابه قرآن کریم
استاد فرزانه تأکید میکنند که روایات ائمه علیهمالسلام، مانند قرآن کریم، به همه جنبههای خلقت میپردازند و فلسفهای اجتماعی و کاربردی ارائه میدهند. این روایات، چون گنجینهای هستند که با تبیین نظام خلقت، انسان را به سوی معرفت و اصلاح جامعه هدایت میکنند. استاد فرزانه به بحارالانوار اشاره میکنند که در بیش از صد جلد، از آسمان، زمین، موجودات و نظام هستی سخن گفته است.
درنگ: روایات ائمه علیهمالسلام، مانند قرآن کریم، فلسفهای اجتماعی و کاربردی ارائه میدهند که به همه جنبههای خلقت میپردازد.
زنده کردن مردگان و فلسفه قرآنی
استاد فرزانه به آیاتی اشاره میکنند که بر زنده کردن مردگان تأکید دارند:
كَذَٰلِكَ يُحْيِي [مطلب حذف شد] : «اينگونه خداوند مردگان را زنده مىكند»؛ سوره بقره، آیه ۷۳).
و همچنین:
إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ [مطلب حذف شد] : «آنگاه كه ابراهيم گفت: پروردگارا، به من نشان ده كه چگونه مردگان را زنده مىكنى»؛ سوره بقره، آیه ۲۶۰).
این آیات، فلسفه را به مطالعه حیات و علوم زیستی دعوت میکنند. استاد فرزانه تأکید میکنند که اگر انسان، مانند حضرت ابراهیم علیهالسلام، به تأمل در نظام خلقت بپردازد، میتواند به فهم حقیقت حیات دست یابد. این رویکرد، فلسفه را از انزوا به سوی دانشی تجربی هدایت میکند.
درنگ: آیات قرآنی درباره زنده کردن مردگان، فلسفه را به مطالعه حیات و علوم زیستی سوق داده و از انزوا دور میکنند.
جمعبندی بخش نهم
این بخش، با تبیین فلسفه روایات و آیات قرآنی درباره زنده کردن مردگان، جایگاه فلسفه قرآنی را بهعنوان دانشی جامع و کاربردی روشن ساخت. روایات و قرآن کریم، چون دو بال هستند که انسان را به سوی فهم حقیقت خلقت و اصلاح جامعه به پرواز درمیآورند.
بخش دهم: نقد روایتهای انزوایی درباره زهد
نقد روایتهای انزوایی درباره زهد
استاد فرزانه روایتهایی را نقد میکنند که زهد را به انزوا و دوری از طبیعت تقلیل دادهاند. برای مثال، روایتی درباره حضرت عبدالعظیم حسنی رضواناللهعلیه نقل شده که ایشان از نگاه به سبزیها پرهیز میکردند تا رنگ حجاب به دلشان ننشیند. استاد فرزانه این روایت را نقد میکنند و تأکید میکنند که قرآن کریم انسان را به تأمل در آثار رحمت الهی دعوت میکند:
فَانْظُرْ إِلَىٰ آثَارِ [مطلب حذف شد] : «پس به آثار رحمت خدا بنگر»؛ سوره روم، آیه ۵۰).
این آیه، نشان میدهد که تأمل در سبزیها و طبیعت، بخشی از فهم رحمت الهی است. استاد فرزانه تأکید میکنند که این روایتها، با تحریف مفهوم زهد، آن را به انزوا و دوری از طبیعت تقلیل دادهاند.
درنگ: روایتهای انزوایی درباره زهد، با تحریف این مفهوم، فلسفه را از تأمل در طبیعت و آثار رحمت الهی محروم کردهاند.
نقد روایت درباره آیتالله بروجردی
استاد فرزانه روایت دیگری را نقد میکنند که آیتالله بروجردی را به دلیل پرهیز از انگشتر عقیق، زاهدتر از امیرالمؤمنین علیهالسلام معرفی کرده است. ایشان تأکید میکنند که امیرالمؤمنین علیهالسلام انگشتر عقیق و فیروزه به دست میکردند و این امر را مانع زهد نمیدانستند. این روایتها، چون پردهای هستند که حقیقت زهد را پنهان کرده و آن را به انزوا و دوری از زیباییهای خلقت تقلیل دادهاند.
درنگ: روایتهای انزوایی درباره زهد، با تقلیل آن به دوری از طبیعت و زیباییهای خلقت، حقیقت زهد را تحریف کردهاند.
جمعبندی بخش دهم
این بخش، با نقد روایتهای انزوایی درباره زهد و تبیین دعوت قرآن کریم به تأمل در آثار رحمت الهی، ضرورت بازخوانی مفهوم زهد را در چارچوب فلسفه قرآنی روشن ساخت. زهد، چون گلی است که در باغ معرفت میروید، نه خاری که انسان را از زیباییهای خلقت دور میکند.
نتیجهگیری و جمعبندی
این کتاب، با تأمل در درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه شصت و دوم، به بررسی انتقادی فلسفههای انزوایی و بیتقوایی در برابر فلسفه اجتماعی قرآن کریم پرداخت. فلسفه قرآنی، بهعنوان دانشی پویا، عینی و متکی بر تقوا و معرفت، انسان را به تأمل در نظام خلقت و اصلاح جامعه دعوت میکند. برخلاف فلسفه انزوایی اسلامی که به مباحث انتزاعی محدود شده و فلسفه مدرن که فاقد تقوا و معرفت است، فلسفه قرآنی راهی برای فهم عمیق جهان و اصلاح جامعه ارائه میدهد.
آیات قرآن کریم، مانند ﴿أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً﴾ (فاطر: ۲۷) و ﴿أَلَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ مُسَخَّرَاتٍ فِي جَوِّ السَّمَاءِ﴾ (نحل: ۷۹)، فلسفه را به دانشی میانرشتهای تبدیل میکنند که با علوم طبیعی، اجتماعی و الهیات پیوند دارد. روایات ائمه علیهمالسلام نیز، چون گنجینهای درخشان، این فلسفه را تکمیل میکنند. انبیا و اولیا، با فلسفهای اجتماعی و اثرگذار، الگویی برای خروج فلسفه از انزوا ارائه کردند.
نقد فلسفه ملاصدرا و روایتهای انزوایی درباره زهد، ضرورت بازخوانی فلسفه اسلامی با رویکردی قرآنی را آشکار ساخت. فلسفه قرآنی، چون مشعلی است که با نور معرفت و تقوا، مسیر حقیقت را روشن میکند و انسان را به سوی کمال و اصلاح جامعه هدایت مینماید.
با نظارت صادق خادمی