در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 71

متن درس





تجرد نفس و اندیشه انسانی

تجرد نفس و اندیشه انسانی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۷۱)

دیباچه: درآمدی بر ماهیت ذهن و اندیشه

بحث درباره تجرد یا مادیت ذهن و اندیشه انسانی، یکی از مسائل بنیادین فلسفه است که در پی کاوش ماهیت نفس و قوای ادراکی انسان است. این پرسش، به‌ویژه در فلسفه اسلامی، با تأکید بر تمایز میان ماده و مجرد، از جایگاهی ویژه برخوردار است. ذهن، چونان آیینه‌ای که حقیقت وجود را بازمی‌تاباند، در کانون مباحث متافیزیکی قرار دارد. آیا این آیینه، خود از جنس ماده است یا از حقیقتی مجرد و غیرمادی برخوردار است؟

بخش نخست: چیستی تجرد و مادیت ذهن

اهمیت پرسش از تجرد یا مادیت

یکی از پرسش‌های بنیادین در فلسفه، ماهیت ذهن و اندیشه انسانی است: آیا ذهن، چونان جریانی مادی در مغز، به ماده محدود است، یا حقیقتی مجرد و فراتر از ماده دارد؟ این پرسش، به تمایز میان دو دیدگاه متافیزیکی اشاره دارد: مادی‌گرایی، که ذهن را به فرآیندهای بیوشیمیایی مغز تقلیل می‌دهد، و تجردگرایی، که ذهن را موجودی غیرمادی و مستقل از ماده می‌داند. در فلسفه اسلامی، به‌ویژه در آرای ملاصدرا، تجرد نفس به‌عنوان مبنای معرفت و ارتباط با عالم مجردات مورد تأکید قرار گرفته است. این تمایز، نه‌تنها در حوزه وجودشناسی، بلکه در معرفت‌شناسی و حتی اخلاق نیز پیامدهایی عمیق دارد.

درنگ: پرسش از تجرد یا مادیت ذهن، بنیادی‌ترین مسئله در تبیین ماهیت انسان است، زیرا این پرسش، به چیستی وجود، معرفت و ارتباط انسان با حقایق متعالی می‌پردازد.

دیدگاه مادی‌گرایان درباره ذهن

مادی‌گرایان، ذهن و اندیشه را به فعالیت‌های مادی مغز و مخچه نسبت می‌دهند. از این منظر، بدن انسان از اجزای مادی گوناگونی چون استخوان، گوشت، چربی و خون تشکیل شده است که هر یک درجاتی از غلظت و رقت دارند. مغز، به‌عنوان ماده‌ای لطیف و ظریف، ظرف اندیشه و دانش تلقی می‌شود. این دیدگاه، با تکیه بر علوم تجربی، ذهن را محصول فرآیندهای بیوشیمیایی مغز می‌داند و هرگونه ویژگی غیرمادی را نفی می‌کند. در این نگاه، اندیشه، چونان گلی است که در خاک ماده ریشه دارد و جز از ماده، سرچشمه‌ای ندارد.

این رویکرد، با پیشرفت‌های علوم عصب‌شناسی مدرن همخوانی دارد، که ذهن را به فعالیت‌های نورونی و فرآیندهای شیمیایی مغز نسبت می‌دهند. با این حال، این دیدگاه، با چالش‌هایی عمیق روبه‌رو است که در ادامه بررسی خواهد شد.

تأیید جنبه‌های مادی بدن توسط تجردگرایان

تجردگرایان، وجود اجزای مادی بدن مانند مغز، مخچه و عروق را انکار نمی‌کنند، اما معتقدند این اجزا، تمام حقیقت انسان و اندیشه او را تبیین نمی‌کنند. بدن، چونان ظرفی است که نفس مجرد در آن جای گرفته و ابزار ادراک و عمل است، نه خود حقیقت نفس. در فلسفه اسلامی، بدن به‌عنوان مرتبه‌ای مادی در خدمت نفس مجرد دیده شده و نقش آن، اعدادی و ابزاری است. این دیدگاه، بدن را چونان پلی می‌بیند که نفس را به عالم ماده متصل می‌کند، اما حقیقت نفس، فراتر از این پل مادی است.

بخش دوم: نقد دیدگاه مادی‌گرایانه

چالش اثبات مادیت نفس

کسانی که نفس و اندیشه را مادی می‌دانند، موظفند دلایل عقلانی و معتبر ارائه کنند. صرف شناسایی تفاوت‌های مادی میان استخوان، گوشت، چربی و خون، برای اثبات مادیت نفس کافی نیست. این پرسش، بار اثبات را بر دوش مادی‌گرایان قرار می‌دهد. در فلسفه اسلامی، استدلال‌های عقلی بر مشاهده تجربی مقدم هستند، زیرا علوم تجربی، به دلیل تمرکز بر ماده، از تبیین جنبه‌های غیرمادی نفس ناتوان‌اند.

مادی‌گرایان، با استناد به تشریح بدن و شناسایی اجزای مادی، مدعی‌اند که چیزی جز ماده وجود ندارد. اما این ادعا، به دلیل محدودیت علوم تجربی در بررسی امور مجرد، نادرست است. علوم تجربی، چونان چراغی‌اند که تنها ساحت ماده را روشن می‌کنند و از نورافشانی در عالم مجردات بازمی‌مانند.

درنگ: محدودیت علوم تجربی در بررسی امور مجرد، ادعای مادی‌گرایان مبنی بر مادیت نفس را تضعیف می‌کند، زیرا این علوم، تنها به ماده و تجربه محدودند.

سوءتفاهم در فهم امور مجرد

برخی، با تصور مادی بودن امور مجرد، مانند فشار قبر یا حضور ملائکه، به انکار آن‌ها می‌پردازند. این امور، چونان نسیمی‌اند که در عالم ماده دیده نمی‌شوند، اما وجودشان با ابزار حس و تجربه مادی قابل شناسایی نیست. در فلسفه اسلامی، امور مجرد مانند نفس و ملائکه، در عالم مثال یا عقول بررسی می‌شوند و از حوزه حس مادی خارج‌اند. این سوءتفاهم، ناشی از خلط میان ساحت‌های مادی و مجرد است.

برای مثال، برخی با مشاهده قبر و عدم رؤیت امور مجرد، آن‌ها را نفی می‌کنند. اما این مشاهدات، چونان نگاه به آینه‌ای شکسته است که نمی‌تواند حقیقت را بازتاب دهد. امور مجرد، از جنس ماده نیستند و با ابزار مادی قابل رؤیت یا اندازه‌گیری نمی‌باشند.

محدودیت موضوع علوم تجربی

موضوع علوم تجربی، ماده و تجربه است. ادعای نفی تجرد، به دلیل خروج از حوزه این علوم، نامعتبر است. فلسفه، با استدلال عقلی، به بررسی امور مجرد می‌پردازد، در حالی که علوم تجربی، در ساحت ماده محصورند. این تمایز، چونان خطی است که میان دو قلمرو متافیزیک و علوم طبیعی کشیده شده و از خلط آن‌ها جلوگیری می‌کند.

نقد استدلال‌های مادی‌گرایان

استدلال‌هایی مانند مشاهده قبر و عدم رؤیت امور مجرد، دلیل معتبری برای نفی تجرد نیستند. این مشاهدات، به دلیل مادیت خود، نمی‌توانند امور مجرد را رد کنند. در فلسفه اسلامی، استدلال‌های عقلی، مانند برهان‌های ملاصدرا، برای اثبات تجرد نفس به کار می‌روند. این استدلال‌ها، چونان مشعلی‌اند که تاریکی‌های جهل را روشن می‌کنند و حقیقت نفس را آشکار می‌سازند.

بخش سوم: تمثیلات و استدلال‌های تجرد نفس

تمثیل برق و سیم

برای تبیین رابطه نفس و بدن، می‌توان به تمثیل برق و سیم اشاره کرد. برق، نیرویی غیرمادی است که از طریق سیم منتقل می‌شود. سیم، ظرف اعدادی است، نه خود برق. به همین سان، بدن و مغز، ظرف اعدادی نفس‌اند، نه حقیقت آن. اگر کسی بگوید جز سیم چیزی نمی‌بیند، این سخن، چونان ادعای کسی است که نور را نادیده می‌گیرد و تنها به ظرف آن چشم می‌دوزد. نفس، چونان نیرویی است که از طریق بدن عمل می‌کند، اما حقیقتش از ماده جداست.

درنگ: بدن، چونان سیمی است که نفس مجرد از طریق آن جریان می‌یابد، اما حقیقت نفس، فراتر از این ظرف مادی است.

دیوانگی و اختلال مادی

دیوانگی، ناشی از اختلال در اعصاب و ماده است، نه نفس ناطقه. نفس، به دلیل تجرد، از دیوانگی مصون است. این اختلالات، چونان نقصی در سیم‌اند که جریان برق را مختل می‌کنند، اما به حقیقت برق آسیبی نمی‌رسانند. در فلسفه اسلامی، نفس ناطقه، به دلیل تجرد، از نقص‌های مادی مصون است و دیوانگی، تنها به ساحت مادی انسان مربوط می‌شود.

چالش انطباق کثیر بر قلیل

مادی‌گرایان معتقدند که حجم اندک مغز می‌تواند حاوی معلومات فراوان باشد، مانند دیسکت یا سی‌دی که اطلاعات زیادی را ذخیره می‌کنند. اما این دیدگاه، محدودیت‌های ماده را نادیده می‌گیرد. دیسکت، هرچند اطلاعات زیادی ذخیره کند، محدود است و نمی‌تواند معلومات غیرمتناهی را در خود جای دهد. در مقابل، ذهن انسان، چونان دریایی بی‌کران است که مفاهیم غیرمتناهی را ادراک می‌کند، بدون نیاز به وارد کردن اطلاعات از خارج.

در فلسفه اسلامی، این توانایی، به تجرد نفس نسبت داده شده که فراتر از محدودیت‌های ماده عمل می‌کند. ماده، چونان ظرفی است که گنجایشش محدود است، اما نفس، چونان آسمانی است که بی‌نهایت را در خود جای می‌دهد.

بخش چهارم: اشتهاء غیرمتناهی و اثبات تجرد

ادراک و اشتهاء غیرمتناهی

انسان، قادر به ادراک و طلب غیرمتناهی است، مانند تصور مفاهیمی که حد و مرز ندارند. این توانایی، نشان‌دهنده وجود بعدی غیرمادی در انسان است که ماده نمی‌تواند آن را تبیین کند. اشتهاء غیرمتناهی انسان، چونان جویباری است که به سوی اقیانوس بی‌کران جاری است و هرگز در ظرف محدود ماده آرام نمی‌گیرد.

حتی دانشمندان و اولیاء، با دستیابی به مراتب بالای معرفت، همچنان خود را در ابتدای راه می‌بینند. این کمال‌طلبی، دلیلی بر وجود بعدی مجرد در انسان است که ماده نمی‌تواند آن را توضیح دهد. در فلسفه اسلامی، این ویژگی به عقل و نفس ناطقه نسبت داده شده که انسان را از سایر موجودات متمایز می‌کند.

درنگ: اشتهاء غیرمتناهی انسان، که حتی با تأمین نیازهای مادی سیر نمی‌شود، دلیلی قاطع بر تجرد نفس است، زیرا ماده نمی‌تواند حامل چنین ویژگی‌ای باشد.

تفاوت انسان و حیوان در اشتهاء

حیوانات، فاقد اشتهاء غیرمتناهی‌اند، اما انسان، به دلیل این ویژگی، از ماده فراتر می‌رود. این تمایز، انسان را چونان قله‌ای در میان موجودات نشان می‌دهد که به سوی بی‌نهایت اوج می‌گیرد. در فلسفه اسلامی، این ویژگی به نفس ناطقه نسبت داده شده که انسان را در جستجوی کمال مطلق قرار می‌دهد.

ترتیب در اشتهاء غیرمتناهی

اشتهاء غیرمتناهی انسان، دارای ترتیب است. انسان، پس از تأمین یک نیاز، به نیاز بعدی می‌پردازد، بدون اینکه سیر شود. این نظم، چونان نردبانی است که انسان را به سوی کمال هدایت می‌کند، اما هرگز به پایان نمی‌رسد. این ترتیب، نشان‌دهنده حکمت الهی در خلقت انسان است که او را به سوی بی‌نهایت رهنمون می‌سازد.

نقل از نهج‌البلاغه

امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام در نهج‌البلاغه می‌فرمایند: هر چیزی با افزودن به آن پر می‌شود، اما علم، هرچه در نفس ریخته شود، آن را وسیع‌تر می‌کند. این سخن، چونان گوهری است که ظرفیت غیرمتناهی نفس را آشکار می‌سازد. برخلاف نیازهای مادی، مانند خوردن که با پر شدن معده سیر می‌شوند، علم، نفس را چونان آسمانی بی‌کران گسترش می‌دهد.

درنگ: ظرفیت غیرمتناهی نفس برای ادراک علم، که در کلام امیرالمؤمنین علیه‌السلام متجلی است، نشان‌دهنده تجرد نفس و برتری آن بر ماده محدود است.

مثال طنزآمیز شاه عباس

در داستانی طنزآمیز، شاه عباس به درویشی که آرزوی خوردن آش تا مرگ را داشت، دستور داد او را بزنند تا آش بخورد و بمیرد. این داستان، چونان آینه‌ای است که محدودیت معده و ماده را نشان می‌دهد. معده، هرچند پر شود، نمی‌تواند غیرمتناهی را در خود جای دهد، اما نفس، چونان دریایی است که هرگز پر نمی‌شود.

بخش پنجم: جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

بحث تجرد یا مادیت ذهن و اندیشه انسانی، یکی از مسائل محوری فلسفه است که به تمایز میان ماده و مجرد می‌پردازد. مادی‌گرایان، ذهن را به فعالیت‌های مادی مغز تقلیل می‌دهند، اما این دیدگاه، به دلیل محدودیت‌های ماده در تبیین ادراکات غیرمتناهی و اشتهاء بی‌نهایت انسان، ناکافی است. فلسفه اسلامی، با تأکید بر تجرد نفس، استدلال‌هایی مانند ادراک غیرمتناهی و اشتهاء بی‌نهایت ارائه می‌دهد که ماده نمی‌تواند آن‌ها را توضیح دهد.

بدن و مغز، چونان ظرفی اعدادی‌اند که نفس مجرد در آن جریان می‌یابد، اما حقیقت نفس، فراتر از این ظرف مادی است. استدلال‌های عقلی، مانند برهان اشتهاء غیرمتناهی، تجرد نفس را اثبات می‌کنند و نشان می‌دهند که انسان، به دلیل ظرفیت‌های متافیزیکی خود، از ماده فراتر می‌رود. این تحلیل، بر اهمیت استدلال عقلی در برابر مشاهده تجربی و ضرورت توجه به بعد مجرد انسان تأکید دارد.

نفس انسانی، چونان پرنده‌ای است که در قفس ماده محصور شده، اما بال‌هایش برای پرواز به سوی بی‌نهایت گشوده است. این پرواز، نه در ساحت ماده، بلکه در عالم مجردات تحقق می‌یابد، جایی که انسان با حقیقت وجود پیوند می‌یابد.

با نظارت صادق خادمی