متن درس
نفی وجود خارجی ماهیت و اثبات انتزاعی بودن آن
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۷۸)
دیباچه
ماهیت، چونان سایهای بر دیوار وجود، از دیرباز محور تأملات عمیق فلسفی در حکمت اسلامی بوده است. این مفهوم، که گاه چون گوهری درخشان در ذهن فیلسوفان میدرخشد و گاه چون غباری بر حقیقت وجود سایه میافکند، در فلسفه اسلامی بهویژه در منظومه حاجی سبزواری مورد نقد و بررسی دقیق قرار گرفته است. درسگفتار هفتادوهشتم از سلسله درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با تمرکز بر نفی وجود خارجی ماهیت و اثبات انتزاعی بودن آن، دریچهای نو به سوی فهم حقیقت هستی میگشاید.
بخش یکم: مبانی هستیشناختی نفی اصالت دوگانه
اشکالات حاجی سبزواری به اصالت توأمان وجود و ماهیت
حاجی سبزواری، در منظومه حکمت، با دقتی فلسفی به نقد ادعای اصالت همزمان وجود و ماهیت پرداخته است. وی استدلال میکند که پذیرش دو اصل اصیل در هستی، ناسازگار با وحدت حقیقت است. این اشکال، چونان کلیدی است که قفل پیچیدگیهای هستیشناسی را میگشاید و بر ضرورت انتخاب یک مبدأ اصیل تأکید میورزد. استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با تکیه بر این دیدگاه، بر این نکته تأکید دارند که کتب فلسفی چون اسفار، شفا و منظومه باید چونان شرابی ناب، شیری خالص برای طالبان حکمت شوند و هیچ ابهامی در فهم آنها باقی نماند.
درنگ: پذیرش اصالت همزمان وجود و ماهیت، به دلیل ناسازگاری با وحدت حقیقت، مورد نقد حاجی سبزواری قرار گرفته و مبنایی برای نفی وجود خارجی ماهیت است.
استدلال علیه اصالت دوگانه
حاجی سبزواری استدلال میکند که اگر وجود و ماهیت هر دو اصیل باشند، لازم میآید هر شیء دو چیز متباین باشد: «لزم أن یکون کل شیء شیئَین متبایِنین». این استدلال، که چونان تیغی برّان بر پیکر دوگانگی مینشیند، بر تفاوت حکمی میان وجود و ماهیت تأکید دارد. ماهیت، به دلیل سنخیت خود، اباء از وجود و عدم ندارد و میتواند موجود یا معدوم باشد، حال آنکه وجود، به دلیل اباء از عدم، لزوماً موجود است. این تباین حکمی، مانع از آن میشود که دو حقیقت متباین در یک شیء واحد جمع شوند، زیرا وحدت حقیقت، چونان نوری یکپارچه، نمیتواند سایه دوگانگی را تحمل کند.
تحلیل تباین وجود و ماهیت
تفاوت حکمی میان وجود و ماهیت، ریشه در ماهیت ذاتی آنهاست. ماهیت، چونان ظرفی گشاده، قابلیت پذیرش وجود یا عدم را دارد، اما وجود، چونان جریانی زلال، تنها در ساحت هستی جاری است و از عدم گریزان است. این تفاوت، که در حاشیه منظومه حاجی سبزواری تبیین شده، نشان میدهد که وجود و ماهیت، به دلیل تباین ذاتی، نمیتوانند هر دو اصیل باشند. استاد فرزانه قدسسره، با تأکید بر این نکته، استدلال میکنند که این تباین، گواهی بر ناسازگاری اصالت دوگانه است و یکی باید اصل و دیگری تابع باشد.
نفی دوگانگی در حالت اصل و فرع
اگر فرض شود که وجود اصل و ماهیت فرع است، آیا اشکال دوگانگی برطرف میشود؟ استاد فرزانه قدسسره، با طرح این پرسش، به بررسی این فرض میپردازند. حتی در این حالت، یک شیء نمیتواند دو چیز باشد، زیرا ماهیت، بهعنوان امری تبعی، از وجود نشأت میگیرد و نمیتواند حقیقتی مستقل داشته باشد. این دیدگاه، که چونان نسیمی ملایم غبار دوگانگی را میزداید، بر وحدت حقیقت تأکید کرده و ماهیت را بهعنوان حد وجود معرفی میکند.
درنگ: حتی در فرض اصل بودن وجود و فرع بودن ماهیت، دوگانگی در حقیقت خارجی یک شیء ناسازگار است، زیرا ماهیت از وجود نشأت گرفته و حقیقتی مستقل ندارد.
تمایز ماهیت و وجود از کلی و جزئی
ماهیت و وجود، برخلاف کلی و جزئی، رابطهای از جنس اصل و فرع دارند. استاد فرزانه قدسسره، با رد تشبیه ماهیت و وجود به کلی و جزئی، تأکید دارند که این دو نمیتوانند هر دو اصیل باشند. این تمایز، چونان خطی روشن میان حقیقت و مفهوم، از خلط مفاهیم منطقی با مسائل هستیشناختی جلوگیری میکند. ماهیت، بهعنوان حد وجود، نمیتواند چونان جزء یا کلی، حقیقتی مستقل داشته باشد.
مثال ترکیب آب و خاک
استاد فرزانه قدسسره، با تمثیلی زیبا، ماهیت و وجود را از ترکیب آب و خاک متمایز میکنند. برخلاف آب و خاک که با ترکیب، گل را میسازند، ماهیت و وجود ترکیبی مادی ندارند. این تمثیل، که چونان آیینهای حقیقت را بازمیتاباند، نشان میدهد که ماهیت، نه جزء وجود، بلکه حد آن است و نمیتواند حقیقتی خارجی داشته باشد.
جمعبندی بخش یکم
بخش نخست، با تبیین مبانی هستیشناختی نفی اصالت دوگانه، بر ناسازگاری پذیرش وجود و ماهیت بهعنوان دو حقیقت اصیل تأکید کرد. استدلالهای حاجی سبزواری، که استاد فرزانه قدسسره با دقتی فلسفی آنها را شرح دادهاند، نشان میدهند که تباین حکمی میان وجود و ماهیت، مانع از وحدت حقیقت در یک شیء است. حتی در فرض اصل و فرع، دوگانگی ناسازگار است و ماهیت بهعنوان حد وجود، امری تبعی معرفی میشود. این بخش، با تمثیلات و تحلیلهای دقیق، بنیانی محکم برای ادامه بحث فراهم کرده است.
بخش دوم: تحلیل اتحاد و نفی وجود خارجی ماهیت
اتحاد متحصل و غیرمتحصل
حاجی سبزواری، در پاسخ به اشکال دوگانگی، به تحلیل اتحاد متحصل (وجود) و غیرمتحصل (ماهیت) میپردازد. استاد فرزانه قدسسره، با شرح این دیدگاه، تأکید دارند که ماهیت، جدا از وجود نیست، بلکه حد آن است. این اتحاد، که چونان پیوند نوری با سایهاش است، نشان میدهد که ماهیت، حقیقتی غیرمتحصل و فاقد وجود خارجی است. اتحاد متحصل و غیرمتحصل، به معنای وحدت وجود با امری است که صرفاً در ذهن انتزاع میشود.
درنگ: اتحاد ماهیت و وجود، اتحاد متحصل (وجود) با غیرمتحصل (ماهیت) است، که ماهیت را بهعنوان حد انتزاعی وجود معرفی میکند.
نفی اتحاد وجود با عدم
استاد فرزانه قدسسره، با نقدی دقیق، اتحاد وجود با غیرمتحصل را به معنای اتحاد وجود با عدم نفی میکنند. این اتحاد، چونان تلاش برای پیوند نور با تاریکی، ناسازگار است، زیرا ماهیت، بهعنوان امری غیرمتحصل، نمیتواند با وجود متحد شود. این نقد، ماهیت را بهعنوان مفهومی ذهنی و فاقد تحقق خارجی معرفی میکند و بر انحصار حقیقت در وجود تأکید دارد.
نفی اتحاد وجود با وجود
اتحاد وجود با وجود (اصل و فرع) نیز اشکال دارد، زیرا وجود، حقیقتی واحد است و نمیتواند دو چیز باشد. استاد فرزانه قدسسره، با این استدلال، بر وحدت وجود تأکید کرده و هرگونه دوگانگی را، حتی در حالت اصل و فرع، رد میکنند. این دیدگاه، که چونان جریانی زلال در بستر فلسفه جاری است، ماهیت را بهعنوان امری غیراصیل و فاقد تحقق خارجی معرفی میکند.
ماهیت بهعنوان حد وجود
ماهیت، چونان سایهای بر دیوار وجود، صرفاً حد آن است و در خارج چیزی جز وجود نیست. استاد فرزانه قدسسره، با تأکید بر این نکته، ماهیت را بهعنوان امری اعتباری و ذهنی معرفی میکنند. این تعریف، که چونان کلیدی به سوی حقیقت هستی است، نشان میدهد که ماهیت، نه حقیقتی مستقل، بلکه انتزاعی از پایان وجود است.
درنگ: ماهیت، حد وجود است و در خارج تحقق ندارد؛ تنها وجود اصیل است و ماهیت، اعتباری ذهنی است.
مثال عینک و پایان آن
استاد فرزانه قدسسره، با تمثیلی زیبا، ماهیت را به پایان عینک تشبیه میکنند. پایان عینک، که چونان مرزی نامرئی است، چیزی نیست جز انتزاع ذهنی. این تمثیل، که چونان آیینهای حقیقت را بازمیتاباند، نشان میدهد که ماهیت، نه حقیقتی خارجی، بلکه مفهومی است که از پایان وجود انتزاع میشود.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با تحلیل اتحاد متحصل و غیرمتحصل، بر نفی وجود خارجی ماهیت و تقلیل آن به حد انتزاعی وجود تأکید کرد. نقد اتحاد وجود با عدم یا وجود، همراه با تمثیلات دقیق، نشان داد که ماهیت، حقیقتی مستقل نیست و تنها در ساحت ذهن معنا مییابد. این بخش، با پیوند استدلالهای منطقی و تمثیلات ادبی، بنیانی محکم برای فهم اصالت وجود فراهم کرد.
بخش سوم: وجودات مقید و نفی ماهیت در وجود مطلق
تکثر در وجودات مقید
استاد فرزانه قدسسره، با تبیین تکثر در وجودات مقید، تأکید دارند که هر شیء، تکهای از وجود با حد خاص خود است. این تکثر، که چونان شاخههای درختی تنومند از یک ریشه نشأت میگیرد، ناشی از تقید وجود است، نه وجود ماهیت. هر شیء، چونان قطرهای از اقیانوس وجود، با حد خاص خود متمایز میشود، اما ماهیت، چیزی جز این حد انتزاعی نیست.
درنگ: تکثر در وجودات مقید، ناشی از حدود متفاوت آنهاست، و ماهیت، بهعنوان حد انتزاعی، حقیقتی خارجی ندارد.
نفی تکثر در وجود مطلق
در وجود حق تعالی، که چونان نوری بیحد و بیپایان است، تکثر راه ندارد. استاد فرزانه قدسسره، با استناد به اطلاق وجود الهی، تأکید دارند که فقدان حد در حق تعالی، مانع از تحقق ماهیت در اوست. این دیدگاه، که چونان قلهای در منظر فلسفه میدرخشد، وجود مطلق را از هرگونه تقید و ماهیت مبرا میداند.
مثال خودکار و خودنویس
استاد فرزانه قدسسره، با تمثیلی ملموس، خودکار و خودنویس را بهعنوان نحوههای متفاوت وجود معرفی میکنند. تفاوت این دو، نه در ماهیت خارجی، بلکه در حد وجود آنهاست. این تمثیل، که چونان نسیمی خنک حقیقت را آشکار میکند، نشان میدهد که ماهیت، صرفاً انتزاعی از پایان وجود است و حقیقتی مستقل ندارد.
تقید بهعنوان قید خارجی
تقید وجود، قیدی خارجی است، اما ماهیت، بهعنوان حد، انتزاعی ذهنی است. استاد فرزانه قدسسره، با تکیه بر دیدگاه حاجی سبزواری، تأکید دارند که تقید، به وجود نسبت دارد و ماهیت، چونان سایهای بر وجود، تنها در ذهن معنا مییابد. این تمایز، که چونان خطی روشن میان حقیقت و مفهوم است، بر نفی وجود خارجی ماهیت تأکید دارد.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با تحلیل تکثر در وجودات مقید و نفی آن در وجود مطلق، بر انحصار حقیقت در وجود تأکید کرد. مثالهای ملموس و استدلالهای دقیق، نشان دادند که ماهیت، چیزی جز حد انتزاعی وجود نیست و در وجود الهی، به دلیل فقدان حد، جایگاهی ندارد. این بخش، با پیوند فلسفه و تمثیلات، خواننده را به فهم عمیقتر حقیقت هستی هدایت میکند.
بخش چهارم: ماهیت بهعنوان مفهوم ذهنی و نفی کلیات خمسه
ماهیت اعم از صفات و ذات
ماهیت، بهعنوان مفهومی اعم، شامل ذات (مانند زید) و صفات میشود، اما همه اینها انتزاعیاند. استاد فرزانه قدسسره، با تبیین این نکته، تأکید دارند که ماهیت، چه به معنای ذات و چه صفت، حقیقتی خارجی ندارد و تنها در ذهن انتزاع میشود. این دیدگاه، که چونان جریانی زلال در بستر فلسفه جاری است، ماهیت را به مفهومی ذهنی تقلیل میدهد.
درنگ: ماهیت، اعم از ذات و صفات، مفهومی انتزاعی است و در خارج تحقق ندارد.
حد بهعنوان انتزاع ذهنی
حد، چونان مرزی نامرئی در ذهن، جایی است که وجود شیء پایان مییابد. استاد فرزانه قدسسره، با مثال زید، تأکید دارند که حد زید، جایی است که زید نیست، و این حد، انتزاعی ذهنی است، نه حقیقتی خارجی. این تعریف، که چونان آیینهای حقیقت را بازمیتاباند، ماهیت را به پایان وجود تقلیل میدهد.
نفی کلیات خمسه بهعنوان مفاهیم
اگر ماهیت را اعتبار دانست، کلیات خمسه نیز به مفاهیم خمسه تبدیل میشوند و حقیقتی جز وجود ندارند. استاد فرزانه قدسسره، با استناد به ابن سینا، تأکید دارند که کلیات، چونان سایههایی در ذهن، مفاهیمی ذهنیاند و حقیقت، تنها در وجود تحقق مییابد. این دیدگاه، که چونان کلیدی به سوی حقیقت است، بر انحصار حقیقت در وجود تأکید دارد.
مثال دفترچه
استاد فرزانه قدسسره، با تمثیلی زیبا، دفترچه را بهعنوان وجودی با حد مشخص معرفی میکنند. پایان دفترچه، که چونان مرزی در ذهن ترسیم میشود، چیزی جز انتزاع نیست. این تمثیل، که چونان نوری در تاریکی میدرخشد، نشان میدهد که ماهیت، حقیقتی خارجی نیست و تنها در ذهن معنا مییابد.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با تبیین ماهیت بهعنوان مفهومی ذهنی و نفی کلیات خمسه بهعنوان مفاهیم، بر انحصار حقیقت در وجود تأکید کرد. مثالهای ملموس و تحلیلهای دقیق، نشان دادند که ماهیت، چه به معنای ذات و چه صفت، چیزی جز حد انتزاعی وجود نیست. این بخش، با پیوند فلسفه و تمثیلات، خواننده را به تأمل در حقیقت هستی دعوت میکند.
بخش پنجم: نفی اتحاد و تبیین وحدت هویت
نفی اتحاد متحصل و غیرمتحصل
اتحاد وجود و ماهیت، چه به صورت متحصل با غیرمتحصل و چه متحصل با متحصل، اشکال دارد. استاد فرزانه قدسسره، با نقدی دقیق، تأکید دارند که ماهیت، بهعنوان امری غیرمتحصل، نمیتواند با وجود متحد شود. این نفی، که چونان تیغی برّان بر پیکر دوگانگی مینشیند، ماهیت را بهعنوان انتزاع معرفی میکند.
درنگ: اتحاد وجود و ماهیت، به دلیل غیرمتحصل بودن ماهیت، ناسازگار است و ماهیت، صرفاً انتزاعی ذهنی است.
وحدت هویت و نفی اتحاد
وحدت هویت، به معنای اتحاد وجود و ماهیت نیست، بلکه وحدت شیء با حد انتزاعی آن است. استاد فرزانه قدسسره، با تبیین این نکته، تأکید دارند که ماهیت، چونان سایهای بر وجود، حقیقتی خارجی ندارد و تنها در ذهن معنا مییابد. این دیدگاه، که چونان جریانی زلال در فلسفه جاری است، بر انحصار حقیقت در وجود تأکید دارد.
مثال انگشت و سرانگشت
استاد فرزانه قدسسره، با تمثیلی زیبا، ماهیت را به سرانگشت تشبیه میکنند. سرانگشت، پایان انگشت است و چیزی نیست جز انتزاع ذهنی. این تمثیل، که چونان آیینهای حقیقت را بازمیتاباند، نشان میدهد که ماهیت، حقیقتی خارجی نیست و تنها در ذهن معنا مییابد.
نفی وجود خارجی حد
حد وجود، چیزی نیست جز انتزاع ذهنی. استاد فرزانه قدسسره، با تأکید بر این نکته، نشان میدهند که جایی که وجود پایان مییابد، ماهیت نیست، بلکه تنها انتزاعی ذهنی است. این دیدگاه، که چونان نوری در تاریکی میدرخشد، بر نفی وجود خارجی ماهیت تأکید دارد.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، با نفی اتحاد وجود و ماهیت و تبیین وحدت هویت، بر انتزاعی بودن ماهیت تأکید کرد. مثالهای ملموس و استدلالهای دقیق، نشان دادند که ماهیت، چیزی جز حد انتزاعی وجود نیست و حقیقتی خارجی ندارد. این بخش، با پیوند فلسفه و تمثیلات، خواننده را به فهم عمیقتر حقیقت هستی هدایت میکند.
بخش ششم: تمایز وجودات و صفات وجودی
صفات بهعنوان وجودات
صفاتی چون گربه سیاه یا کبوتر سفید، وجوداتاند، نه ماهیتها. استاد فرزانه قدسسره، با تبیین این نکته، تأکید دارند که صفات، شئون وجودند و حقیقتی جز وجود ندارند. این دیدگاه، که چونان جریانی زلال در بستر فلسفه جاری است، از تقلیل صفات به ماهیت جلوگیری میکند.
درنگ: صفاتی چون سیاه یا سفید، وجوداتاند و نه ماهیتها، و حقیقت تنها در وجود تحقق مییابد.
مثال آب و آتش
استاد فرزانه قدسسره، با تمثیلی زیبا، آب و آتش را وجوداتی با حدود متفاوت معرفی میکنند. آثار آب (خیسی) و آتش (حرارت)، وجودیاند و ماهیت نیستند. این تمثیل، که چونان نسیمی خنک حقیقت را آشکار میکند، نشان میدهد که ماهیت، چیزی جز حد انتزاعی وجود نیست.
مثال پول
استاد فرزانه قدسسره، با مثال صد تومان پول، تأکید دارند که نداشتن بیشتر، انتزاعی است و حقیقتی خارجی ندارد. این تمثیل، که چونان آیینهای حقیقت را بازمیتاباند، نشان میدهد که ماهیت، بهعنوان حد، چیزی جز انتزاع ذهنی نیست.
نفی جنس و فصل بهعنوان ماهیت
جنس و فصل، ماهیت نیستند، بلکه وجوداتاند. استاد فرزانه قدسسره، با تکیه بر این نکته، تأکید دارند که کلیات خمسه، مفاهیمی ذهنیاند و حقیقت، تنها در وجود تحقق مییابد. این دیدگاه، که چونان کلیدی به سوی حقیقت است، بر انحصار حقیقت در وجود تأکید دارد.
جمعبندی بخش ششم
بخش ششم، با تبیین صفات و وجودات، بر نفی ماهیت بهعنوان حقیقتی خارجی تأکید کرد. مثالهای ملموس و استدلالهای دقیق، نشان دادند که صفات، جنس و فصل، همگی وجوداتاند و ماهیت، چیزی جز حد انتزاعی وجود نیست. این بخش، با پیوند فلسفه و تمثیلات، خواننده را به تأمل در حقیقت هستی دعوت میکند.
بخش هفتم: نطق و وجود مطلق در حق تعالی
نطق بهعنوان وجود
نطق، ماهیت نیست، بلکه وجود است. استاد فرزانه قدسسره، با مثال انسان حیوان ناطق، تأکید دارند که نطق، شأنی وجودی است و حقیقتی جز وجود ندارد. این دیدگاه، که چونان جریانی زلال در بستر فلسفه جاری است، از تقلیل نطق به ماهیت جلوگیری میکند.
درنگ: نطق، وجودی است و نه ماهیت، و انسان حیوان ناطق، وجودی با حد نطق است.
وحدت وجود در حق تعالی
حق تعالی، وجودی واحد و بدون حد است. استاد فرزانه قدسسره، با تبیین این نکته، تأکید دارند که صفات الهی، به وحدت او بازمیگردند و ماهیت در او جایگاهی ندارد. این دیدگاه، که چونان قلهای در منظر فلسفه میدرخشد، وجود مطلق را از هرگونه تقید و ماهیت مبرا میداند.
تفاوت دیدگاه عرفانی و فلسفی
استاد فرزانه قدسسره، با مقایسه دیدگاه عرفانی (مانند فصوص و تهمید) و فلسفی (مانند صدرا و حاجی)، تأکید دارند که هر دو، حدود را مفاهیم انتزاعی میدانند. این اشتراک، که چونان پلی میان فلسفه و عرفان است، حقیقت را به وجود نسبت داده و ماهیت را نفی میکند.
جمعبندی بخش هفتم
بخش هفتم، با تبیین نطق بهعنوان وجود و وحدت وجود در حق تعالی، بر نفی ماهیت تأکید کرد. مقایسه فلسفه و عرفان، همراه با استدلالهای دقیق، نشان داد که حقیقت، تنها در وجود تحقق مییابد و ماهیت، مفهومی انتزاعی است. این بخش، با پیوند فلسفه و عرفان، خواننده را به فهم عمیقتر حقیقت هستی هدایت میکند.
نتیجهگیری نهایی
این کتاب، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به کاوش در یکی از ژرفترین مسائل فلسفه اسلامی، یعنی نفی وجود خارجی ماهیت و اثبات انتزاعی بودن آن، پرداخت. استدلالهای حاجی سبزواری در منظومه، که با دقتی فلسفی شرح داده شد، نشان دادند که پذیرش اصالت دوگانه وجود و ماهیت، به دلیل تباین یا دوگانگی، ناسازگار است. ماهیت، چونان سایهای بر دیوار وجود، تنها حد آن است و حقیقتی خارجی ندارد. مثالهای تمثیلی، مانند عینک، انگشت، خودکار و دفترچه، با وضوح نشان دادند که حد، چیزی جز انتزاع ذهنی نیست. وجود، تنها حقیقت خارجی است، و ماهیت، چه به معنای هویت یا مقابل وجود، در خارج تحقق نمییابد. در وجود حق تعالی، به دلیل اطلاق، ماهیت جایگاهی ندارد، و در وجودات مقید، ماهیت به حد انتزاعی تقلیل مییابد. این تحلیل، که با پیوند فلسفه و عرفان غنا یافته، خواننده را به تأمل در حقیقت والای وجود دعوت میکند و راه را برای پژوهشهای عمیقتر در هستیشناسی اسلامی هموار میسازد.
با نظارت صادق خادمی