متن درس
اصالت وجود و ماهیت: نقد دیدگاه شیخ احسائی و پاسخهای حاجی سبزواری
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۷۹)
دیباچه: وجود و ماهیت، دریچهای به حقیقت اشیاء
بحث از اصالت وجود یا ماهیت، چونان کلیدی زرین، دروازههای فهم حقیقت اشیاء و رابطه آنها با خیر و شر را میگشاید. این موضوع، که در کانون فلسفه اسلامی جای دارد، به تحلیل مبدأیت، ترکیب و وحدت در نظام هستی میپردازد. دیدگاه شیخ احمد احسائی، که وجود را مبدأ خیرات و ماهیت را مبدأ شرور میداند، و نقدهای حاجی سبزواری بر آن، چالشهای عمیقی را در این حوزه مطرح میکند.
بخش نخست: اصالت وجود و ماهیت در فلسفه اسلامی
ماهیت بهعنوان فرع وجود
در فلسفه اسلامی، بحث از اصالت وجود یا ماهیت، به بررسی حقیقت اشیاء و مبدأیت آنها میپردازد. اگر ماهیت فرع وجود و متحد با آن باشد، دو چیز به یک چیز تبدیل نمیشود، بلکه وجود، چونان حقیقت سوم، پدیدار میگردد. این دیدگاه، که ریشه در فلسفه ملاصدرا دارد، ماهیت را به حدود انتزاعی اشیاء تقلیل میدهد و وجود را تنها حقیقت اصیل میداند. ماهیت، چونان سایهای از وجود، تنها در ذهن انتزاع میشود و در خارج، وجودی مستقل ندارد.
نفی کثرت در اصلین
حاجی سبزواری استدلال میکند که اگر وجود و ماهیت هر دو اصیل باشند، کثرت در مبدأ لازم میآید. این کثرت، در صادر اول (عقل اول)، به ترکیب حقیقی منجر میشود که با وحدت آن ناسازگار است. عقل اول، چونان اولین مخلوق حق، باید واحد باشد، زیرا از واحد جز واحد صادر نمیشود. این قاعده، که در فلسفه ابنسینا و ملاصدرا ریشه دارد، کثرت در مبدأ را نفی میکند و بر وحدت وجود تأکید میورزد.
قال الله تعالی: كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ (القصص: ۸۸)
این آیه شریفه از قرآن کریم، به وحدت مبدأ الهی و فناپذیری هرچه جز اوست اشاره دارد، که با قاعده وحدت در صدور همخوانی دارد.
بخش دوم: نقد ترکیب در عقل اول
اشکال ترکیب در عقل اول
اگر وجود و ماهیت هر دو اصیل باشند، عقل اول، که اولین صادر از حق است، باید مرکب از دو جزء اصیل باشد. این ترکیب، چونان ساختمانی که از دو پایه متمایز تشکیل شده، با وحدت عقل اول ناسازگار است. عقل اول، بهعنوان مخلوق مستقیم حق، باید از کثرت مبرا باشد، زیرا از واحد جز واحد صادر نمیشود. این استدلال، که حاجی سبزواری بر آن تأکید دارد، نشان میدهد که اصالت توأمان وجود و ماهیت، به کثرت متباین در عقل اول میانجامد و آن را از صدور از حق محروم میکند.
تعمیم اشکال ترکیب
اشکال ترکیب، تنها به عقل اول محدود نمیشود، بلکه در هر موجودی که وجود و ماهیت هر دو اصیل باشند، کثرت متباین لازم میآید. این کثرت، چونان شاخههایی که از یک تنه جدا میشوند، با وحدت وجودی اشیاء ناسازگار است. اگر هر موجودی مرکب از دو اصل اصیل باشد، وحدت ذاتی آن مخدوش میشود. این نقد، که حاجی سبزواری مطرح میکند، بر ضرورت انتخاب یکی از دو اصل (وجود یا ماهیت) بهعنوان اصیل تأکید دارد تا از اشکال کثرت اجتناب شود.
اشکال ترکیب الهی
اگر عقل اول مرکب باشد، این ترکیب به خالق نیز تسری مییابد، زیرا دو چیز از یک چیز مرکب صادر نمیشود. این اشکال، که حاجی سبزواری از طرح مستقیم آن اجتناب کرده، به تناقض در وحدت الهی اشاره دارد. اگر عقل اول مرکب از وجود و ماهیت باشد، خالق نیز باید مرکب تلقی شود، که با توحید ذاتی ناسازگار است. این استدلال، بر قاعده «الواحد لا یصدر منه إلا الواحد» مبتنی است و وحدت مبدأ الهی را حفظ میکند.
بخش سوم: دیدگاه شیخ احسائی و نقد آن
دیدگاه شیخ احسائی در باب وجود و ماهیت
شیخ احمد احسائی، برخلاف اجماع حکمای معاصرش، وجود و ماهیت را هر دو اصیل دانسته و وجود را مبدأ خیرات و ماهیت را مبدأ شرور معرفی کرده است. او در آثارش میگوید: «الوجود مبدأ الحسنات و الخیرات و الماهیة مصدر السیئات و الشرور». این دیدگاه، خیر و شر را به دو مبدأ متمایز نسبت میدهد و ماهیت را بهعنوان منشأ شرور، در برابر وجود بهعنوان منشأ خیرات قرار میدهد. این رویکرد، چونان دو شاخه از یک درخت، خیر و شر را از دو مبدأ جداگانه میبیند، اما در چارچوب توحید، هر دو را مخلوق خدا میداند.
نقد حاجی سبزواری به شیخ احسائی
حاجی سبزواری به دیدگاه شیخ احسائی اشکال میکند که نسبت دادن شرور به ماهیت و خیرات به وجود، به معنای دو اصل بودن نیست، زیرا اگر ماهیت از غیر خدا باشد، شرک لازم میآید. شیخ احسائی قصد شرک نداشته، بلکه معتقد است که خدا مبدأ وجود است، وجود مبدأ ماهیت، و شرور از ماهیات ناشی میشوند. اما این دیدگاه، به فرعیت ماهیت میانجامد، نه اصالت آن. اگر ماهیات مخلوق خدا باشند، نمیتوانند اصیل باشند، بلکه فرع وجودند و مبدأیت آنها منتفی است. این نقد، چونان آینهای که حقیقت را بازمیتاباند، ناسازگاری اصالت توأمان وجود و ماهیت را آشکار میسازد.
نفی دو مبدأ اصیل
اگر وجود و ماهیت هر دو مبدأ اصیل باشند، خدا منتفی میشود، زیرا دو مبدأ با توحید ذاتی ناسازگار است. شیخ احسائی چنین قصدی نداشته، اما دیدگاه او به این تناقض میانجامد. حاجی سبزواری استدلال میکند که خدا مبدأ وجود است، وجود مبدأ ماهیت، و شرور از ماهیات ناشی میشوند، اما این به معنای اصالت ماهیت نیست. این سلسله مراتب، چونان جریانی که از چشمهای واحد سرچشمه میگیرد، همه چیز را به وجود و نهایتاً به خدا بازمیگرداند.
بخش چهارم: شرور و رابطه آن با وجود و ماهیت
دیدگاه حاجی سبزواری درباره شرور
حاجی سبزواری استدلال میکند که شرور، اعدام ملکهاند، نه وجودی، و علت عدم، عدم است. بنابراین، ماهیت اعتباری میتواند مبدأ شرور باشد، بدون نیاز به اصالت. این دیدگاه، شرور را به فقدان تقلیل میدهد و نیازی به علت وجودی برای آنها نمیبیند. اما این پاسخ کامل نیست، زیرا عدم ملکه، برخلاف عدم محض، حظی از وجود دارد. برای مثال، نطفه استعداد انسان شدن دارد، اما سنگ چنین استعدادی ندارد. این تمایز، چونان خطی که میان نور و تاریکی کشیده میشود، نشان میدهد که شرور نمیتوانند صرفاً عدم باشند.
نقد کبرای حاجی سبزواری
کبرای حاجی سبزواری که «علت العدم عدم» است، نادرست است، زیرا عدم نمیتواند علتی داشته باشد یا خود علت باشد. اگر شرور حظی از وجود داشته باشند، نمیتوان آنها را صرفاً عدم دانست. این نقد، به پیچیدگی شرور اشاره دارد که نمیتوان آنها را بهسادگی به عدم تقلیل داد. اگر ماهیت اعتباری علت شرور باشد، باز هم وجود حقیقی مبدأ خیرات و شرور است، زیرا ماهیات به وجود وابستهاند.
وجودی بودن شرور
برخلاف دیدگاه حاجی سبزواری، شرور، مانند خیرات، وجودیاند و مظاهر اسماء و صفات الهیاند. خداوند، هم مضل و هم هادی، هم محیی و هم مميت است. شرور و خیرات، چونان دو روی یک سکه، هر دو از خدا سرچشمه میگیرند و مظاهر اسماء جمالی و جلالیاند. اثبات وجودی بودن شرور، آسانتر از اثبات عدم بودن آنهاست، زیرا عدم، علّیت ندارد. این دیدگاه، که ریشه در فلسفه ملاصدرا و عرفان اسلامی دارد، شرور را به وجود نسبت میدهد و ماهیت را از مبدأیت مستقل نفی میکند.
قال الله تعالی: قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ (النساء: ۷۸)
این آیه شریفه از قرآن کریم، به این حقیقت اشاره دارد که خیر و شر، هر دو از خداست، که با وحدت مبدأ الهی همخوانی دارد.
بخش پنجم: نفی اصالت ماهیت و وحدت مبدأ
ماهیت بهعنوان انتزاع
ماهیت، چونان سایهای که از نور وجود پدید میآید، چیزی جز حدود انتزاعی اشیاء نیست. در دیدگاه اصالت وجود، ماهیت اعتباری است و وجودی مستقل ندارد. این اعتبار، نه قولی (مانند تصور شب در روز)، بلکه نفسالامری است، مانند فقدان نور که واقعی است. ماهیت، لحاظ ذهنی از وجود است و بدون وجود، هیچ واقعیتی ندارد. این دیدگاه، که در فلسفه ملاصدرا ریشه دارد، ماهیت را از اصالت و فرعیت نفی میکند و آن را به انتزاع تقلیل میدهد.
نفی دو اصل
ادعای اصالت توأمان وجود و ماهیت، چونان تلاش برای کاشتن دو درخت در یک ریشه، بیربط است. دو اصل نمیتوان داشت، زیرا حد، خود وجودی است و عدم مضاف نیز حظی از وجود دارد. بنابراین، ماهیت نمیتواند مبدأ مستقل باشد. این نفی، به وحدت مبدأ و اصالت وجود اشاره دارد و کثرت در اصل را منتفی میداند. دیدگاه شیخ اشراق، که ماهیت را اصیل و وجود را مفهومی میداند، اگر اثبات شود، قابل بررسی است، اما در فلسفه صدرایی، وجود اصیل است و ماهیت، تنها انتزاع.
وحدت مبدأ الهی
همه چیز، خیر و شر، از خداست، و خدا هم جبار، هم رحمان و هم رحیم است، بدون منافات. شرور، چونان مظاهر اسماء جلالی، و خیرات، چونان مظاهر اسماء جمالی، هر دو از مبدأ واحد الهی سرچشمه میگیرند. انکار وجودی بودن شرور، به دلیل فاعل آن، دشوار است و در بحث شرور باید مفصلاً بررسی شود. این دیدگاه، که ریشه در وحدت وجود دارد، ماهیت را از مبدأیت مستقل نفی میکند و وجود را تنها مبدأ اصیل میداند.
جمعبندی: وجود، مبدأ واحد هستی
بحث اصالت وجود و ماهیت، چونان پلی که ذهن را به حقیقت هستی پیوند میدهد، به تحلیل مبدأیت و وحدت در نظام خلقت میپردازد. شیخ احسائی با نسبت دادن خیرات به وجود و شرور به ماهیت، هر دو را اصیل میداند، اما این دیدگاه با توحید ذاتی ناسازگار است، زیرا ماهیات به وجود وابستهاند و اصالت ندارند. حاجی سبزواری با نفی اصالت ماهیت و تقلیل شرور به اعدام ملکه پاسخ میدهد، اما این پاسخ به دلیل وجود نسبی در عدم ملکه ناکافی است. شرور، مانند خیرات، وجودیاند و مظاهر اسماء الهیاند. وجود، تنها مبدأ اصیل است و ماهیت، چونان سایهای از نور وجود، تنها انتزاعی اعتباری است. این اثر، با تکیه بر استدلالهای عقلی و آیات قرآن کریم، وحدت مبدأ الهی را تثبیت کرده و راه را برای فهم عمیقتر حقیقت هستی هموار میسازد.