در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 87

متن درس





تحلیل و تبیین وصف ذاتی وجود و وجوب ظهور در فلسفه صدرایی

تحلیل و تبیین وصف ذاتی وجود و وجوب ظهور در فلسفه صدرایی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۸۷)

دیباچه

در قلمرو فلسفه اسلامی، مسئله اصالت وجود و ماهیت، چونان ستونی استوار، بنیان بسیاری از تأملات وجودشناختی را تشکیل می‌دهد. این مبحث، که در کانون آن پرسش از وصف ذاتی وجود و رابطه‌اش با وجوب و امکان قرار دارد، در فلسفه صدرایی به اوج عمق و غنای خود رسیده است. درس‌گفتار حاضر، با تکیه بر آرای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به بررسی دقیق این مسئله می‌پردازد و با نقد دیدگاه‌های شیخ اشراق، پاسخ‌های صدرایی را در قالبی علمی و نظام‌مند عرضه می‌دارد.

بخش نخست: تبیین وصف ذاتی وجود و اصالت آن

موضوع و اهمیت بحث

پرسش از وصف ذاتی وجود، چونان کلیدی است که درهای حقیقت وجود را می‌گشاید. آیا وجود، وصف ذاتی خود است؟ آیا اصالت وجود به وجوب آن می‌انجامد؟ و آیا مخلوقات، وجوب ظهور دارند؟ این پرسش‌ها، که در قلب فلسفه صدرایی جای دارند، به تحلیل وجودشناختی وجود و تمایز آن از ماهیت می‌پردازند. این مبحث، با ریشه در نقد دیدگاه اشراقی و پاسخ‌های صدرایی، به کاوش در حقیقت وجود و مراتب آن می‌نشیند. اهمیت این بحث در آن است که بنیان‌های وجودشناختی فلسفه اسلامی را روشن می‌سازد و راه را برای فهم وحدت وجود و کثرت ظهورات آن هموار می‌کند.

درنگ: موضوع این بحث، بررسی وصف ذاتی وجود و رابطه آن با وجوب و امکان است که در چارچوب فلسفه صدرایی و نقد اشراقی، بنیادی‌ترین مسائل وجودشناختی را روشن می‌سازد.

دیدگاه شیخ اشراق و نقد آن

شیخ اشراق، سهروردی، در دیدگاه خود مدعی است که اگر وجود در خارج تحقق یابد، لاجرم موجود است، و این ادعا به اشکالات منطقی چون تسلسل می‌انجامد. این دیدگاه، که ریشه در اصالت ماهیت دارد، وجود را مفهومی و غیراصیل می‌داند. آیت‌الله نکونام قدس‌سره، با روش جدال احسن، این ادعا را به چالش می‌کشند. ایشان استدلال می‌کنند که وجود می‌تواند در خارج باشد بدون آنکه موجود باشد، زیرا موجود نه عین وجود است، نه نقيض آن، و نه ضد آن. این تمایز، چونان تیغی تیز، اشکال شیخ اشراق را می‌شکافد و نشان می‌دهد که وجود می‌تواند معدوم باشد، بی‌آنکه به موجودیت ضرورت یابد.

نقد شیخ اشراق، اگرچه با روش جدال احسن ارائه شده، خالی از اشکال نیست. این نقد، با استناد به دلایل منطقی و ادبی، قاعده «لا يوصف الشيء بنفسه» را نفی می‌کند. به بیان دیگر، می‌توان گفت «الوجود موجود» یا «البياض أبيض» صحیح است، زیرا توصیف شیء به خودش در منطق و زبان پذیرفتنی است. مثال‌هایی چون «الواحد واحد»، «الإنسان إنسان» یا «الجدار أبيض» این دیدگاه را تأیید می‌کنند. این تحلیل، چونان آینه‌ای، نادرستی قاعده ادعایی شیخ اشراق را بازمی‌تاباند.

درنگ: نقد صدرایی شیخ اشراق، با روش جدال احسن، قاعده «لا يوصف الشيء بنفسه» را نفی کرده و توصیف شیء به خودش را در منطق و زبان تأیید می‌کند.

تمایز وجود و موجود

یکی از محورهای اصلی این بحث، تمایز میان وجود و موجود است. برخلاف ادعای شیخ اشراق، وجود می‌تواند در خارج تحقق یابد بدون آنکه موجود باشد. نقيض وجود، «لاوجود» است، نه معدوم. این تمایز، چونان خطی روشن میان مفاهیم، نشان می‌دهد که وجود و موجود از نظر منطقی و وجودشناختی یکسان نیستند. مشتق (موجود) از مبدأ (وجود) متمایز است، و این تمایز در تحلیل‌های منطقی و ادبی ریشه دارد. آیت‌الله نکونام قدس‌سره تأکید می‌کنند که قاعده «لا يوصف الشيء بنفسه» معتبر نیست، بلکه «بل يوصف الشيء بنفسه» صحیح است، و این دیدگاه با قضایای هوی و حملی در منطق اسلامی همخوانی دارد.

نقد دیدگاه متکلمین

متکلمین معتقدند که مشتقات، مانند «ضارب» یا «ناطق»، مرکب از ذات و وصف‌اند (مانند «من له الضرب» یا «من له النطق»). این دیدگاه، که مشتق را مرکب می‌داند، از سوی آیت‌الله نکونام قدس‌سره مورد نقد قرار می‌گیرد. ایشان استدلال می‌کنند که مشتق بسیط است و همان مبدأ (مانند ضرب یا وجود) به اعتباری خاص است. اگر مشتق مرکب باشد، همه صفات عرضی می‌شوند، حال آنکه صفات ذاتی، چون نطق، به ذات تعلق دارند. این نقد، چونان نسیمی که پرده‌های ابهام را کنار می‌زند، وحدت مفهومی مشتق و مبدأ را آشکار می‌سازد.

درنگ: مشتق بسیط است و همان مبدأ به اعتباری خاص است؛ این دیدگاه، نفی ترکیب مشتقات و تأیید وحدت مفهومی آن‌ها را در فلسفه صدرایی نشان می‌دهد.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست این نوشتار، با کاوش در وصف ذاتی وجود و نقد دیدگاه شیخ اشراق، بنیان‌های فلسفه صدرایی را روشن ساخت. تمایز وجود و موجود، نفی قاعده «لا يوصف الشيء بنفسه»، و رد ترکیب مشتقات، نشان‌دهنده عمق و دقت تحلیل صدرایی است. این بخش، با تکیه بر روش جدال احسن، نه‌تنها اشکالات شیخ اشراق را پاسخ گفت، بلکه راه را برای بررسی عمیق‌تر اصالت وجود و وجوب آن گشود.

بخش دوم: اصالت وجود و چالش وجوب

پرسش از وصف ذاتی و وجوب وجود

اگر وجود اصیل باشد و وصف آن ذاتی خودش باشد، آیا این به وجوب همه وجودات می‌انجامد؟ این پرسش، چونان موجی که صخره‌های تفکر را می‌کوبد، به چالش اصلی فلسفه صدرایی اشاره دارد. اگر وجود وصف ذاتی خود باشد، چون وصف ذاتی غیرقابل سلب است، همه وجودات واجب می‌شوند و وجود ممکن بی‌معنا می‌گردد. آیت‌الله نکونام قدس‌سره این اشکال را با دقت بررسی کرده و پاسخ ملاصدرا را تبیین می‌کنند.

ملاصدرا استدلال می‌کند که وجود، هلیه بسیطه است و موجود، وصف شیء نیست؛ بلکه وجود، خود شیء است. این پاسخ، چونان مشعلی در تاریکی، اشکال شیخ اشراق را رفع می‌کند. با این حال، پاسخ‌های منطقی، مانند تمایز وجود و موجود یا توصیف شیء به خودش، به‌تنهایی کافی نیستند. آیت‌الله نکونام قدس‌سره تأکید می‌کنند که پاسخ باید وجودشناختی باشد، نه صرفاً منطقی. وجود اصیل می‌تواند واجب (بی‌فاعل) یا ممکن (با فاعل) باشد، و این تمایز، کلید حل اشکال است.

درنگ: وجود، هلیه بسیطه است و پاسخ صدرایی به اشکال شیخ اشراق، با تأکید بر تمایز وجودشناختی واجب و ممکن، راهگشای مسئله وجوب است.

تمایز واجب و ممکن

ملاصدرا، در پاسخ به اشکال وجوب همه وجودات، تمایز میان وجود واجب و ممکن را تبیین می‌کند. وجود واجب، مقتضی ذات خود است و نیازی به فاعل و قابل ندارد، حال آنکه وجود ممکن، به فاعل و قابل وابسته است. این تمایز، چونان خطی که آسمان و زمین را از هم جدا می‌کند، نشان می‌دهد که اصالت وجود به معنای وجوب نیست. وجود اصیل می‌تواند ممکن باشد، اگر به فاعل و قابل وابسته باشد. آیت‌الله نکونام قدس‌سره این دیدگاه را با مثالی روشن می‌کنند: همان‌گونه که وجود اصیل و ماهیت فرع است، وجود می‌تواند اصیل و غیرواجب باشد.

در این چارچوب، وصف ذاتی وجود، بدون علّت است، اما وجود ممکن، چون به فاعل و قابل وابسته است، ذاتی نیست، هرچند اصیل باشد. این تحلیل، با نظریه مراتب وجود در فلسفه صدرایی همخوانی دارد و نشان می‌دهد که وجود، یا به فاعل وابسته است (ممکن) یا بی‌فاعل است (واجب)، و هر دو اصیل‌اند.

وجوب ظهور و مراتب وجود

یکی از مفاهیم کلیدی فلسفه صدرایی، وجوب ظهور مخلوقات است. وجود، وجوب است و مخلوقات، وجوب ظهور دارند. وجود واجب، وجوب وجود دارد و خلق، وجوب ظهور. این تمایز، چونان نغمه‌ای که در سمفونی وجود نواخته می‌شود، به وحدت حقیقت وجود و کثرت ظهورات آن اشاره دارد. آیت‌الله نکونام قدس‌سره تأکید می‌کنند که اگر وجود واجب باشد، خلق وجوب ظهور دارد و امکان به معنای ظهور تبیین می‌شود. این دیدگاه، با نظریه مراتب وجود همخوانی دارد، که در آن وجود واجب در مرتبه اعلی و وجود ممکن در مراتب فروتر جای می‌گیرد.

قرآن کریم، در این زمینه، گواهی روشن ارائه می‌دهد:

﴿هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا﴾

[مطلب حذف شد] : «او کسی است که همه آنچه در زمین است برای شما آفرید.» این آیه، به خلق و ظهور مخلوقات به‌واسطه وجود واجب اشاره دارد.

درنگ: وجود، وجوب است و مخلوقات، وجوب ظهور دارند؛ این تمایز، به وحدت حقیقت وجود و کثرت ظهورات آن در مراتب وجود اشاره دارد.

نفی امکان و کثرت وجود

اشکال دیگری که مطرح می‌شود، ناسازگاری اصالت وجود با وجود ممکن و کثرت وجودات است. اگر وجود وصف ذاتی خود باشد، سلب آن («الوجود ليس بوجود») محال است، و این به وجوب همه وجودات می‌انجامد. آیت‌الله نکونام قدس‌سره، با تکیه بر پاسخ ملاصدرا، این اشکال را رفع می‌کنند. وجود اصیل می‌تواند متعدد باشد، اما این تعدد در مراتب است، نه در حقیقت. وجود واجب، بی‌فاعل است و وجود ممکن، به فاعل وابسته است. این تمایز، چونان شاخه‌های درختی که از یک ریشه می‌رویند، وحدت حقیقت وجود را حفظ می‌کند.

در مقابل، اصالت ماهیت، که شیخ اشراق بدان قائل است، کثرت ماهیات را بدون اشکال می‌پذیرد، زیرا هر ماهیت حقیقتی مستقل دارد. اما در اصالت وجود، کثرت وجودات به مراتب وجود بازمی‌گردد، و این مراتب، وحدت حقیقت وجود را نقض نمی‌کنند.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با بررسی چالش وجوب وجود و پاسخ‌های صدرایی، نشان داد که اصالت وجود با وجود ممکن و کثرت مراتب سازگار است. تمایز وجود واجب و ممکن، وجوب ظهور مخلوقات، و مراتب وجود، بنیان‌های فلسفه صدرایی را تقویت می‌کنند. این تحلیل، با تکیه بر پاسخ‌های ملاصدرا، نه‌تنها اشکالات را رفع کرد، بلکه راه را برای فهم عمیق‌تر وحدت وجود و ظهورات آن گشود.

نتیجه‌گیری کلی

کاوش در وصف ذاتی وجود و وجوب ظهور، چونان سفری در اعماق اقیانوس حقیقت، ما را به قلب فلسفه صدرایی رهنمون شد. نقد دیدگاه شیخ اشراق، با روش جدال احسن، نشان داد که قاعده «لا يوصف الشيء بنفسه» معتبر نیست و وجود می‌تواند در خارج باشد بدون آنکه موجود باشد. ملاصدرا، با تبیین هلیه بسیطه بودن وجود، اشکالات منطقی را رفع کرد و با تمایز وجود واجب و ممکن، سازگاری اصالت وجود با کثرت مراتب را نشان داد. وجود، وجوب است و مخلوقات، وجوب ظهور دارند؛ این حقیقت، چونان نوری که از واجب‌الوجود ساطع می‌شود، کثرت خلق را در وحدت وجود متجلی می‌سازد. این نوشتار، با حفظ تمامی جزئیات درس‌گفتار آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، تلاش کرد تا این مفاهیم عمیق را در قالبی علمی و فاخر به مخاطبان عرضه دارد.

با نظارت صادق خادمی