در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 90

متن درس





وحدت وجود و کثرت ظهورات

وحدت وجود و کثرت ظهورات

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۹۰)

دیباچه

بحث وحدت وجود و کثرت ظهورات، از مسائل بنیادین فلسفه و عرفان اسلامی است که در این نوشتار، بر پایه درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با رویکردی علمی و نظام‌مند کاوش می‌شود. این موضوع، با تمرکز بر تقریر تصوری وجود و پرسش کلیدی «چگونه وجود واحد است، اما ظهورات آن کثیر؟»، به بررسی چیستی وجود، ماهیت، و رابطه میان وحدت و کثرت می‌پردازد. متن حاضر، با نگاهی عمیق به تمایز میان وجود اصیل و ماهیت اعتباری، و با بهره‌گیری از آیات قرآن کریم و تحلیل‌های عرفانی، وجود را به‌عنوان حقیقتی واحد و مطلق معرفی کرده و ظهورات را مظاهر آن می‌داند.

بخش نخست: تقریر تصوری وجود و اهمیت آن

اهمیت تصور موضوع در فلسفه

در فلسفه اسلامی، تصور دقیق موضوع، پیش‌نیاز هرگونه قضاوت و تصدیق است. در بحث وجود، تقریر تصوری به معنای فهم چیستی وجود به‌عنوان حقیقتی اصیل، پیش از ورود به استدلال‌های برهانی، ضرورتی بنیادین دارد. تصوری قوی و کامل از وجود، خود به خود به تصدیق منجر می‌شود، زیرا ذهن را به سوی پذیرش وحدت و اصالت وجود هدایت می‌کند. این رویکرد، از شتاب‌زدگی در استدلال جلوگیری کرده و چارچوبی برای تحلیل عمیق فراهم می‌آورد.

درنگ: تقریر تصوری وجود، به‌عنوان گام نخست، ذهن را از شتاب در استدلال بازمی‌دارد و با روشن‌سازی چیستی وجود، زمینه را برای تصدیق اصالت آن فراهم می‌سازد.

نقد بیان مرحوم حاجی سبزواری

مرحوم حاجی سبزواری در منظومه، با بیان موجز «اَلْوُجُودُ عِنْدَنَا أَصِیلٌ، دَلِیلُ مَنْ خَالَفَنَا ذَلِیلٌ»، به اصالت وجود اشاره کرده، اما این سخن به دلیل فقدان توضیح و تقریر کافی، ناقص تلقی می‌شود. نبود تبیین چیستی وجود، این بیان را از ارائه تصوری روشن محروم ساخته و صرفاً به ادعایی کلی بسنده کرده است.

این نقد، بر اهمیت تقریر و تبیین در فلسفه تأکید دارد. بدون تقریر دقیق، ادعای اصالت وجود نمی‌تواند ذهن مخاطب را به فهم عمیق هدایت کند. این ضعف، ضرورت تحلیل‌های تفصیلی و مفهوم‌سازی دقیق را نشان می‌دهد.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با تأکید بر اهمیت تقریر تصوری وجود، نشان داد که فهم دقیق چیستی وجود، پیش‌نیاز هرگونه قضاوت فلسفی است. نقد بیان مرحوم حاجی سبزواری، ضرورت تبیین و توضیح مفاهیم را برجسته کرد و زمینه را برای تحلیل عمیق‌تر در بخش‌های بعدی فراهم آورد.

بخش دوم: وجود اصیل و ماهیت اعتباری

وجود به‌عنوان حقیقتی اصیل

وجود، حقیقتی اصیل و عینی است که در مقابل ماهیت، به‌عنوان مفهومی ذهنی و اعتباری، قرار می‌گیرد. ماهیت، چیزی جز مفهوم ذهنی نیست و هیچ وجود خارجی ندارد. برای مثال، مفاهیمی مانند «شریک البارئ» و «انسان» در ذهن شکل می‌گیرند، اما «شریک البارئ» فاقد مصداق خارجی است، در حالی که «انسان» به واسطه وجود خارجی‌اش معنا می‌یابد. این تمایز، وجود را به‌عنوان تنها حقیقت عینی و ماهیت را به‌عنوان انتزاعی ذهنی معرفی می‌کند.

درنگ: وجود، حقیقتی اصیل و عینی است، در حالی که ماهیت، صرفاً مفهومی ذهنی و فاقد تحقق خارجی است.

نفی ماهیت به‌عنوان حقیقتی مستقل

متن با تأکید بر اینکه «ماهیت چيزى نيست»، آن را به مفهومی ذهنی تقلیل می‌دهد. نزاع بر سر اصالت ماهیت یا وجود، بی‌معناست، زیرا ماهیت، حقیقتی مستقل نیست. وقتی گفته می‌شود ماهیت مفهوم است، دیگر دعوایی باقی نمی‌ماند، چرا که تنها وجود اصیل است و ماهیت، صرفاً انتزاعی ذهنی.

تمثیلی در این زمینه ارائه شده است: نزاع بر سر ماهیت، مانند دعوای بر سر چیزی است که وجود ندارد. این دیدگاه، ماهیت را به‌عنوان «نعش و لاشه» معرفی کرده و وجود را تنها حقیقت زنده و اصیل می‌داند.

وجود ذهنی و وجود خارجی

وجود ذهنی، عالمی مستقل است که مفاهیم ذهنی مانند ماهیت در آن شکل می‌گیرند، اما این وجود، وابسته به وجود خارجی است. برای مثال، مفهوم «اسب» یا «دم» در ذهن، از وجود خارجی اخذ می‌شود، اما خود این مفاهیم، وجود خارجی ندارند. ذهن، عالمی است که مفاهیم را در ظرف وجود ذهنی جای می‌دهد، اما این وجود، به وجود خارجی وابسته است.

درنگ: وجود ذهنی، عالمی است که مفاهیم ذهنی مانند ماهیت در آن شکل می‌گیرند، اما این مفاهیم، بدون وجود خارجی، هیچ تحققی ندارند.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با تبیین اصالت وجود و اعتباری بودن ماهیت، نشان داد که وجود، حقیقتی عینی و مستقل است، در حالی که ماهیت، صرفاً مفهومی ذهنی و وابسته به وجود است. این دیدگاه، با تمثیلات و تحلیل‌های فلسفی، برتری وجود را در هستی‌شناسی اسلامی تأیید کرد.

بخش سوم: وحدت وجود و کثرت ظهورات

وحدت شخصی وجود

وجود، حقیقتی واحد و شخصی است که هیچ‌گونه تعدد یا تباین در آن راه ندارد. این وحدت، وحدت شخصی است، نه وحدت اطلاقی که با کثرت سازگار باشد. وجود، متعلق به حق تعالی است و سایر موجودات، صرفاً ظهورات این وجود واحد هستند. قرآن کریم در آیه ﴿لَا إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ﴾ (محمد: ۱۹)؛ «هیچ معبودی [مطلب حذف شد] )، این وحدت را تأیید می‌کند، به این معنا که هیچ وجود مستقلی جز وجود الهی نیست.

درنگ: وجود، حقیقتی واحد و شخصی است که متعلق به حق تعالی است، و آیه ﴿لَا إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ﴾، هرگونه وجود مستقل غیر از الله را نفی می‌کند.

نفی تباین میان خالق و مخلوق

متن، تباین میان وجود خالق و مخلوق را نفی کرده و مخلوقات را به‌عنوان ظهورات وجود الهی می‌بیند. این دیدگاه، هرگونه جدایی و بیگانگی میان خالق و مخلوق را رد می‌کند و آن‌ها را در وحدت وجودی متصل می‌داند. برای مثال، وجود زید و عمر، نه به‌عنوان وجودات متباین، بلکه به‌عنوان ظهورات یک وجود واحد فهمیده می‌شود.

ظهورات به‌جای وجودات متعدد

به‌جای پذیرش وجودات متعدد، متن مفهوم ظهورات را مطرح می‌کند. ممکنات و موجودات عالم، ظهورات وجود واحد هستند، نه وجودهای مستقل. این دیدگاه، کثرت ظاهری عالم را به وحدت وجودی بازمی‌گرداند و هرگونه استقلال وجودی را از مخلوقات نفی می‌کند.

درنگ: موجودات عالم، ظهورات وجود واحد الهی هستند، نه وجودهای مستقل، و کثرت ظاهری عالم، به وحدت وجودی بازمی‌گردد.

نقد نظریه تشکیک در وجود

نظریه تشکیک در وجود، که کثرت را در ذات وجود می‌بیند، مورد نقد قرار گرفته و کثرت تنها در ظهورات پذیرفته شده است. این دیدگاه، با تأکید بر وحدت وجود، هرگونه کثرت ذاتی را نفی کرده و کثرت را به مظاهر و ظهورات وجود نسبت می‌دهد.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با تبیین وحدت شخصی وجود و نفی تباین میان خالق و مخلوق، نشان داد که تمامی موجودات، ظهورات وجود واحد الهی هستند. نقد نظریه تشکیک و تأکید بر ظهورات، این دیدگاه را تقویت کرد که کثرت، تنها در مظاهر وجود معنا دارد.

بخش چهارم: چالش کثرت ظهورات در مقابل وحدت وجود

پرسش کلیدی: وحدت وجود و کثرت ظهورات

یکی از دشوارترین پرسش‌های فلسفی مطرح‌شده در متن این است: اگر وجود واحد است، چرا ظهورات آن کثیر هستند؟ این پرسش، چالش اصلی رابطه میان وحدت و کثرت را برجسته می‌کند. متن تأکید دارد که کثرت در ظهورات است، نه در ذات وجود، و این کثرت به دلیل وابستگی ظهورات به وجود الهی است.

تمثیلی زیبا در این زمینه ارائه شده است: همان‌گونه که زنی خواستار شوهری یگانه است و شوهر نیز زنی یگانه می‌خواهد، مخلوق خواستار خدایی یگانه است و خدا نیز بنده‌ای یگانه می‌طلبد. اما در واقعیت، وجود واحد الهی، ظهورات کثیری دارد که این کثرت، به وابستگی آن‌ها به فیض الهی بازمی‌گردد.

درنگ: کثرت ظهورات، ناشی از وابستگی مظاهر به وجود واحد الهی است، و این کثرت، هرگز به ذات وجود سرایت نمی‌کند.

ضرورت پذیرش کثرت تعینات

نفی کثرت تعینات، به انکار وجدان و کفر منجر می‌شود. کثرت در تعینات، امری بدیهی و مطابق با واقعیت عالم است. برای مثال، تمایز میان پیامبر، امت، کافر و مؤمن، نشان‌دهنده کثرت در تعینات است که نمی‌توان آن را نادیده گرفت.

رابطه ذات و اسماء الهی

اسماء الهی، مظاهر ذات الهی هستند، نه معلول‌های مستقل. این دیدگاه، کثرت اسماء را به وحدت ذات بازمی‌گرداند و آن‌ها را وابسته به ذات می‌داند. برای مثال، آیه ﴿كُلُّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ﴾ (الرحمن: ۲۹)؛ «هر روز او [مطلب حذف شد] )، به تنوع ظهورات و اسماء الهی اشاره دارد.

درنگ: اسماء الهی، مظاهر ذات الهی هستند و کثرت آن‌ها، به وحدت ذات بازمی‌گردد، چنان‌که آیه ﴿كُلُّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ﴾ به تنوع ظهورات اشاره دارد.

تبیین مفهوم علت و معلول

مفهوم علت و معلول در دو معنای مختلف بررسی شده است: یکی به معنای مظهر و مظهر، و دیگری به معنای متباین بودن علت و معلول. در دیدگاه وحدت وجود، علت و معلول به‌عنوان مظهر و مظهر فهمیده می‌شوند، نه دو حقیقت متباین. این تبیین، به تفاوت میان دستگاه‌های فلسفی اشاره دارد و بر وابستگی معلول به علت تأکید می‌کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با بررسی چالش کثرت ظهورات در مقابل وحدت وجود، نشان داد که کثرت، تنها در مظاهر و تعینات معنا دارد و به ذات وجود سرایت نمی‌کند. استناد به آیات قرآن کریم و تمثیلات، این دیدگاه را تقویت کرد که ظهورات، وابسته به وجود واحد الهی هستند.

نتیجه‌گیری کل

این نوشتار، با کاوش دقیق در وحدت وجود و کثرت ظهورات، یکی از مسائل محوری فلسفه و عرفان اسلامی را بررسی کرد. وجود، حقیقتی واحد و شخصی است که متعلق به حق تعالی است، و تمامی موجودات عالم، ظهورات این وجود واحد هستند. ماهیت، به‌عنوان مفهومی ذهنی، فاقد تحقق خارجی است و کثرت، تنها در ظهورات و تعینات معنا می‌یابد. استناد به آیات قرآن کریم، مانند ﴿لَا إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ﴾ و ﴿كُلُّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ﴾، و تحلیل‌های عرفانی، این دیدگاه را تأیید می‌کند که وجود الهی، حقیقتی مطلق و غیرقابل‌تقسیم است. این اثر، با تأکید بر وحدت وجود، فلسفه را به انسجام هستی‌شناختی هدایت کرده و هرگونه استقلال وجودی را از مخلوقات نفی می‌نماید.

با نظارت صادق خادمی