متن درس
کتاب نقد و تبیین اصالت وجود: تأملاتی فلسفی و عرفانی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۹۴)
دیباچه: درآمدی بر نقد و تبیین اصالت وجود
حقیقت وجود، چونان گوهری یگانه در کانون فلسفه اسلامی، از دیرباز محور تأملات عمیق حکما و عرفا بوده است. این کتاب، برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه نود و چهارم، به نقد و تبیین دلیل چهارم حاجی سبزواری در اثبات اصالت وجود میپردازد. این دلیل، که در منظومه سبزواری با بیانی شاعرانه و فلسفی ارائه شده، با تکیه بر مراتب اشتداد و معقولات، کوشیده است تا اصالت وجود را در برابر ماهیت اثبات کند. با این حال، درسگفتار حاضر، با نگاهی نقادانه و ژرف، به بررسی مبادی و مقدمات این دلیل پرداخته و کاستیهای آن را با دقتی علمی و رویکردی عرفانی آشکار میسازد. این اثر، چونان مشعلی فروزان، راه را برای فهم عمیقتر حقیقت وجود و وحدت آن هموار میکند و با زبانی فاخر و ساختاری دانشگاهی، به کاوش در مفاهیم اصالت وجود، وحدت وجود، و نقد مبادی مادی میپردازد. ساختار این کتاب در بخشهای موضوعی تنظیم شده است که هر یک به جنبهای از استدلال، نقد، و تبیین فلسفی و عرفانی اختصاص دارد.
بخش اول: دلیل چهارم حاجی سبزواری و مبادی آن
بیان دلیل چهارم و مراتب اشتداد
دلیل چهارم حاجی سبزواری در منظومه، که با بیانی شاعرانه فرموده است: «کون مراتب فی الاشتداد أدی إلی انواعاً استناد فی المرادی»، بهعنوان یکی از ادله اثبات اصالت وجود مطرح شده است. این دلیل، چونان رودی که از سرچشمه معقولات جاری میشود، بر مراتب اشتداد در حرکت کیفی و کمی تکیه دارد و میکوشد تا با تحلیل این مراتب، اصالت ماهیت را نفی و وجود را بهعنوان حقیقت اصیل اثبات کند. مراتب اشتداد، چونان پلههایی که در مسیر صعود به حقیقت وجود قرار دارند، در معقولات خاصی مانند کم، کیف، و وضع تجلی مییابد.
درنگ: دلیل چهارم حاجی سبزواری، با تکیه بر مراتب اشتداد در معقولات، اصالت وجود را اثبات و اصالت ماهیت را نفی میکند. |
این استدلال، ریشه در سنت فلسفه مشایی و صدرایی دارد و با بهرهگیری از دستگاه معقولات عشر (جوهر و اعراض)، حرکت را در برخی مقولات مانند کم (ازدیاد، مانند بزرگ شدن درخت) و کیف (مانند سفیدتر شدن یا قرمزتر شدن) ممکن میداند. به قول برخی حکما، حتی در جوهر نیز حرکت متصور است. این دیدگاه، چونان آینهای که نور حقیقت را بازمیتاباند، حرکت را مبنای تحلیل مراتب اشتداد قرار داده و آن را برای اثبات اصالت وجود به کار میگیرد.
پذیرش مشروط دلیل
درسگفتار تأکید دارد که این دلیل، در صورتی که مقدمات و مبادی آن درست باشد، میتواند دلیلی نیکو و مقبول برای اثبات اصالت وجود باشد. این پذیرش مشروط، چونان کلیدی که قفل استدلال را میگشاید، به اهمیت صحت مبادی و مقدمات اشاره دارد. اگر مبادی این دلیل، که از فلسفه مشایی و طبیعی سرچشمه گرفتهاند، مورد پذیرش قرار گیرند، استدلال میتواند به مقصود خود نائل آید.
درنگ: دلیل چهارم، در صورت صحت مقدمات و مبادی، استدلالی مقبول برای اثبات اصالت وجود است. |
نقد مقدمات متعدد و پیچیدگی استدلال
یکی از نقدهای اساسی درسگفتار، به تعدد و پیچیدگی مقدمات این دلیل است. دلایل فلسفی که بر مقدمات فراوان استوار باشند، چونان بنایی که بر پایههای شکننده ساخته شده، در معرض اختلاف، انکار، و رد قرار میگیرند. این نقد، چونان تیغی تیز، بر ضرورت سادگی و قوت استدلال تأکید دارد و حکما را به ارائه دلایلی با حداقل مقدمات دعوت میکند. تعدد مقدمات، زمینه اختلاف را فراهم میآورد و از قاطعیت استدلال میکاهد.
درنگ: دلایل فلسفی با مقدمات فراوان، به دلیل افزایش احتمال اختلاف و انکار، شکنندهاند و باید با حداقل مقدمات ارائه شوند. |
این دیدگاه، ریشه در روششناسی فلسفی دارد که استدلالهای ساده و متقن را بر دلایل پیچیده و پرمقدمه ترجیح میدهد. درسگفتار پیشنهاد میکند که استدلالهای فلسفی باید از پیچیدگیهای غیرضروری پرهیز کنند تا حساسیت کمتری برانگیزند و مقبولیت بیشتری یابند.
نیاز به مبادی گسترده
تبیین کامل مقدمات دلیل چهارم، چونان جمعآوری گنجینهای از حکمت، نیازمند احاطه بر بخش عظیمی از فلسفه مشایی است. این گستردگی، چونان دریایی بیکران، چالشهای روششناختی را نمایان میسازد و نشان میدهد که این دلیل، به دلیل وابستگی به مبادی متعدد، از شکنندگی برخوردار است. درسگفتار تأکید دارد که چنین استدلالی، با تکیه بر معقولات عشر و مفاهیم فلسفه طبیعی، نیازمند تبیینی جامع و دقیق است.
درنگ: تبیین مقدمات دلیل چهارم، نیازمند احاطه بر بخش عظیمی از فلسفه مشایی است که پیچیدگی و شکنندگی استدلال را افزایش میدهد. |
جمعبندی بخش اول
بخش نخست این اثر، به معرفی دلیل چهارم حاجی سبزواری و مبادی آن اختصاص یافت. این دلیل، با تکیه بر مراتب اشتداد در معقولات، بهویژه حرکت کیفی و کمی، اصالت وجود را اثبات و اصالت ماهیت را نفی میکند. با این حال، پذیرش این دلیل به صحت مقدمات آن مشروط است و تعدد و پیچیدگی این مقدمات، شکنندگی استدلال را افزایش میدهد. این بخش، چونان پایهای استوار، مبنای نقدهای بعدی را فراهم میآورد و ضرورت استدلالهای ساده و متقن را برجسته میسازد.
بخش دوم: مبادی مشایی و چالشهای فلسفه طبیعی
معقولات عشر و حرکت
دلیل چهارم، ریشه در دستگاه معقولات عشر (جوهر و اعراض) دارد که از بنیادهای فلسفه مشایی است. درسگفتار توضیح میدهد که حرکت، نه در همه معقولات، بلکه در مقولاتی خاص مانند کم، کیف، و وضع ممکن است و برخی حکما حتی حرکت در جوهر را نیز پذیرفتهاند. این دیدگاه، چونان نوری که بر گوشههای تاریک فلسفه میتابد، حرکت را مبنای تحلیل اشتداد قرار داده و آن را برای استدلال بر اصالت وجود به کار میگیرد.
درنگ: حرکت در معقولات خاص (کم، کیف، وضع) و به قولی در جوهر ممکن است و مبنای تحلیل مراتب اشتداد در دلیل چهارم است. |
حرکت در کم، مانند بزرگ شدن درخت، به ازدیاد اشاره دارد، در حالی که حرکت در کیف، مانند سفیدتر شدن یا قرمزتر شدن، به اشتداد کیفی دلالت میکند. این تمایز، چونان خطی که مرزهای حرکت را ترسیم میکند، دقت فلسفی در تحلیل مقولات را نشان میدهد.
جسم متصل و انقسامات غیرمتناهی
یکی از مبادی دلیل چهارم، مفهوم جسم متصل، واحد، قابل، و دارای انقسامات غیرمتناهی بالقوه است. حکمای مشایی، جسم را چونان بستری واحد و متصل میدانند که قابلیت انقسام بیپایان را دارد. این دیدگاه، چونان بنیادی استوار، مبنای تحلیل حرکت و اشتداد در فلسفه طبیعی است. با این حال، درسگفتار نقد میکند که اگر جسم متصل نباشد، مانند دیدگاه اتمیستی که جسم را مجموعهای از ذرات یا مفاصل کنار هم میداند، دلیل دچار اشکال میشود.
درنگ: جسم، در فلسفه مشایی، متصل، واحد، و دارای انقسامات غیرمتناهی بالقوه است، اما دیدگاههای غیرمتصل، مانند اتمیستی، دلیل را به چالش میکشند. |
درسگفتار، با تمثیلی بدیع، جسم را به آرد فشرده تشبیه میکند که به ظاهر متصل است، اما در حقیقت از دانههای جدا از هم تشکیل شده است. این تشبیه، چونان آینهای شفاف، شکنندگی مبادی مادی را نشان میدهد و چالشهای دیدگاههای غیرمتصل را برجسته میسازد.
نقد ترکیب و بساطت جسم
درسگفتار نقد میکند که اگر جسم بسیط باشد و نه مرکب از ماده و صورت، بهگونهای که افلاطون میپندارد، دلیل چهارم دچار اشکال میشود. فلسفه ارسطویی، جسم را مرکب از ماده و صورت میداند، اما دیدگاههای مخالف، مانند افلاطونی یا اتمیستی، این مبنا را به چالش میکشند. این نقد، چونان تیری که به هدف مینشیند، وابستگی دلیل به مبادی مشایی را آشکار میسازد.
درنگ: اگر جسم بسیط باشد یا اتصال آن نفی شود، دلیل چهارم به دلیل وابستگی به مبادی مشایی دچار اشکال میشود. |
چالش انقسامات متناهی
درسگفتار تأکید دارد که اگر انقسامات جسم متناهی باشد، مانند دیدگاه صفراء سلبه که انقسام را محدود میداند، دلیل چهارم با مشکل مواجه میشود. انقسامات غیرمتناهی بالقوه، یکی از مبادی کلیدی این استدلال است که در فلسفه مشایی پذیرفته شده، اما دیدگاههای مخالف آن را نفی میکنند. این نقد، چونان موجی که ساحل مبادی را میشوید، شکنندگی دلیل را نمایان میسازد.
درنگ: انقسامات غیرمتناهی بالقوه جسم، مبنای دلیل است، اما دیدگاههای متناهی، مانند صفراء سلبه، آن را به چالش میکشند. |
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم این اثر، به بررسی مبادی مشایی دلیل چهارم و چالشهای فلسفه طبیعی اختصاص یافت. معقولات عشر، حرکت در مقولات خاص، جسم متصل، و انقسامات غیرمتناهی بالقوه، از مبادی اصلی این دلیلاند. با این حال، نقدهای درسگفتار نشان داد که دیدگاههای غیرمتصل، مانند اتمیستی، یا دیدگاههای بسیط، مانند افلاطونی، این مبادی را به چالش میکشند. این بخش، چونان پلی که فلسفه مشایی را به نقد عرفانی پیوند میدهد، زمینه را برای بررسی عمیقتر فراهم میآورد.
بخش سوم: مراتب اشتداد و نفی اصالت ماهیت
اشتداد در کیف و مثالهای آن
دلیل چهارم، حرکت در معقوله کیف، مانند قرمزتر شدن یا سفیدتر شدن، را مبنای تحلیل مراتب اشتداد قرار میدهد. این مراتب، چونان رنگهایی که در بوم هستی نقش میبندند، بهعنوان شواهدی برای اثبات اصالت وجود و نفی اصالت ماهیت به کار میروند. درسگفتار، با مثالهایی مانند سیب که از قرمز به قرمزتر میرسد یا سبز که به قرمز تبدیل میشود، این حرکت کیفی را تبیین میکند.
درنگ: حرکت در معقوله کیف، مانند قرمزتر شدن، مبنای تحلیل مراتب اشتداد در دلیل چهارم است. |
تمایز یا وحدت مراتب
درسگفتار پرسشی اساسی مطرح میکند: آیا مراتب اشتداد، مانند قرمز و قرمزتر، مختلفاند یا واحد؟ پاسخ این است که این مراتب، به ظاهر مختلفاند و هر مرتبه بهعنوان یک نوع متمایز معرفی میشود. این تمایز، چونان خطوطی که بر صفحه وجود کشیده میشوند، برای نفی اصالت ماهیت به کار میرود. اگر ماهیت اصیل باشد، هر مرتبه یک ماهیت متمایز خواهد بود، که این امر به کثرت غیرمتناهی بالفعل منجر میشود.
درنگ: مراتب اشتداد، به ظاهر مختلفاند و هر مرتبه بهعنوان یک نوع متمایز معرفی میشود، که این امر برای نفی اصالت ماهیت به کار میرود. |
نفی اصالت ماهیت
اگر مراتب اشتداد انواع متمایز باشند و ماهیت اصیل فرض شود، هر مرتبه یک ماهیت متباین خواهد بود. درسگفتار استدلال میکند که ماهیت، برخلاف وجود، فاقد استعداد بالقوه است و نمیتوان گفت که یک ماهیت به بالقوه به ماهیت دیگر تبدیل میشود. برای مثال، سیاه به بالقوه سفید نیست و سفید به بالقوه سیاه نیست. این تباین، چونان دیواری استوار، مانع از پذیرش اصالت ماهیت میشود.
درنگ: ماهیتها متبایناند و فاقد استعداد بالقوهاند، بنابراین اصالت ماهیت با مراتب اشتداد ناسازگار است. |
محال بودن کثرت غیرمتناهی بالفعل
درسگفتار استدلال میکند که اگر ماهیت اصیل باشد و مراتب اشتداد غیرمتناهی باشند، باید ماهیتهای غیرمتناهی بالفعل وجود داشته باشند، که این امر محال است. برای مثال، بین سبز و قرمز، یا سرد و گرم، نمیتوان کثرت غیرمتناهی بالفعل را تصور کرد، زیرا این کثرت بین دو حد متناهی محصور است. این استدلال، چونان مشعلی که تاریکی محال را روشن میکند، اصالت ماهیت را نفی میکند.
درنگ: کثرت غیرمتناهی بالفعل بین دو حد متناهی محال است، بنابراین اصالت ماهیت با مراتب اشتداد ناسازگار است. |
وحدت مراتب و اصالت وجود
درسگفتار پیشنهاد میدهد که مراتب اشتداد، در حقیقت واحدند و یک حقیقت نوعیه را تشکیل میدهند. این وحدت، چونان نوری که از یک سرچشمه ساطع میشود، با اصالت وجود سازگار است. استعداد غیرمتناهی بالقوه، مانند نطفه که استعدادهای بیپایان را در خود نهفته دارد، با اصالت وجود هماهنگ است و اشکالی ایجاد نمیکند.
درنگ: مراتب اشتداد واحدند و یک حقیقت نوعیه را تشکیل میدهند که با اصالت وجود و استعداد غیرمتناهی بالقوه سازگار است. |
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم این اثر، به تحلیل مراتب اشتداد و نقش آن در نفی اصالت ماهیت اختصاص یافت. حرکت در معقوله کیف، مبنای استدلال برای اثبات مراتب اشتداد است، اما این مراتب، در صورت اصالت ماهیت، به کثرت غیرمتناهی بالفعل منجر میشوند که محال است. در مقابل، وحدت مراتب و استعداد غیرمتناهی بالقوه، با اصالت وجود سازگار است و این دلیل را تقویت میکند. این بخش، چونان ستونی استوار، مبنای عرفانی وحدت وجود را فراهم میآورد.
بخش چهارم: نقد مبادی مادی و پیشنهاد استدلال فلسفی
نقد مبادی مادی
درسگفتار به شدت استفاده از مبادی مادی، مانند جسم متصل، انقسامات غیرمتناهی، و حرکت کیفی، را در اثبات اصالت وجود نقد میکند. این مبادی، چونان پایههایی که در معرض طوفان اختلاف قرار دارند، شکنندهاند و ممکن است مورد انکار قرار گیرند. برای مثال، دیدگاه اتمیستی، که جسم را مجموعهای از ذرات کنار هم میداند، یا تشبیه جسم به آرد فشرده، اتصال جسم را به چالش میکشد و دلیل را ناکارآمد میسازد.
درنگ: مبادی مادی، مانند جسم متصل و انقسامات غیرمتناهی، به دلیل امکان انکار و اختلاف، برای اثبات اصالت وجود شکنندهاند. |
پیشنهاد استدلالهای فلسفی خالص
درسگفتار پیشنهاد میکند که برای اثبات اصالت وجود، باید از استدلالهای فلسفی خالص و غیرمادی استفاده شود. مبادی طبیعی و ریاضی، چونان بارهایی سنگین، استدلال را شکننده میکنند. در مقابل، استدلالهای فلسفی که بر مفاهیم بنیادین وجود و ماهیت تکیه دارند، چونان بالهایی سبک، حکیم را به سوی حقیقت رهنمون میسازند.
درنگ: استدلالهای فلسفی خالص، بدون تکیه بر مبادی مادی، برای اثبات اصالت وجود مناسبترند. |
منشأ دلیل و تفاوت اسفار و مشاعر
درسگفتار روشن میسازد که دلیل چهارم، از کتاب مشاعر ملاصدرا اقتباس شده و نه مستقیماً از اسفار اربعه. مشاعر، چونان خلاصهای از اسفار، برخی مباحث را دنبال نکرده و دلیل چهارم را بهصورت فشرده ارائه داده است. حاجی سبزواری، با جمعآوری این دلیل در منظومه، آن را در قالبی شاعرانه عرضه کرده است. این تمایز، چونان خطی که مرزهای آثار صدرایی را ترسیم میکند، جایگاه این دلیل در سنت فلسفه صدرایی را روشن میسازد.
درنگ: دلیل چهارم از مشاعر ملاصدرا اقتباس شده و در منظومه حاجی سبزواری بهصورت شاعرانه ارائه شده است. |
محدودیت مخاطب دلیل
درسگفتار تأکید دارد که این دلیل، تنها برای کسی کارآمد است که مبادی خاص، مانند اصالت ماهیت و حرکت کیفی، را بپذیرد. این محدودیت، چونان دیواری که دایره مخاطبان را تنگ میکند، از عمومیت دلیل میکاهد و آن را به گروه خاصی از حکما محدود میسازد.
درنگ: دلیل چهارم تنها برای کسانی کارآمد است که مبادی خاص، مانند اصالت ماهیت و حرکت کیفی، را بپذیرند. |
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم این اثر، به نقد مبادی مادی و پیشنهاد استدلالهای فلسفی خالص اختصاص یافت. وابستگی دلیل به مبادی مادی، مانند جسم متصل و حرکت کیفی، آن را شکننده میسازد و درسگفتار بر ضرورت استدلالهای غیرمادی تأکید دارد. منشأ دلیل در مشاعر ملاصدرا و محدودیت آن به مخاطبان خاص، از دیگر محورهای این بخش بود. این بخش، چونان آیینهای شفاف، کاستیهای دلیل و راههای اصلاح آن را نمایان ساخت.
بخش پنجم: وحدت وجود و نفی امکان
تصور صحیح موضوع و وحدت وجود
درسگفتار تأکید دارد که با تصور صحیح موضوع، یعنی وجود و ماهیت، نیازی به استدلالهای پیچیده نیست. وجود، چونان گوهری یگانه، حقیقتی واحد است که کثرت در آن راه ندارد. این تصور صحیح، چونان کلیدی که درهای حقیقت را میگشاید، وحدت وجود و واحدیت آن را اثبات میکند. این دیدگاه، ریشه در فلسفه صدرایی و عرفان اسلامی دارد و وجود را به واجبالوجود محدود میسازد.
درنگ: با تصور صحیح وجود و ماهیت، وحدت وجود و واحدیت آن اثبات میشود، بدون نیاز به استدلالهای پیچیده. |
وجود و وجوب
درسگفتار استدلال میکند که وجود واحد، مساوی با وجوب است و وجود ممکن منتفی است. وجود، چونان نوری که سلب آن محال است، ذاتاً واجبالوجود است و نمیتوان برای آن کثرت یا امکان قائل شد. این دیدگاه، چونان قلهای رفیع، حقیقت وجود را از هرگونه کثرت یا وابستگی مبرا میداند.
درنگ: وجود واحد، مساوی با وجوب است و وجود ممکن منتفی است، زیرا وجود ذاتاً واجبالوجود است. |
وحدت ظهور و ممکنات
ممکنات، چونان آیینههایی که نور وجود الهی را بازمیتابانند، بهعنوان مظاهر وحدت وجود معرفی شدهاند. این درسگفتار، وحدت ظهور را با وحدت وجود سازگار میداند و ممکنات را ظهورات حق تعالی میشمارد. این دیدگاه، چونان نسیمی که عطر حقیقت را پراکنده میسازد، کثرت ظاهری عالم را به وحدت وجود فرو میکاهد.
درنگ: ممکنات، مظاهر وحدت وجودند و وحدت ظهور با وحدت وجود سازگار است. |
نقد اثبات واجب از مخلوقات
درسگفتار نقد میکند که اثبات واجبالوجود از طریق مخلوقات و مبادی مادی، مانند جسم و حرکت، اساس درستی ندارد. این روش، چونان تلاشی برای بالا رفتن از کوهی با طنابهای پوسیده، ناکارآمد است. اثبات حقیقت وجود و وجوب آن، باید از طریق استدلالهای فلسفی خالص انجام شود.
درنگ: اثبات واجبالوجود از طریق مخلوقات و مبادی مادی نادرست است و باید از استدلالهای فلسفی خالص استفاده شود. |
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم این اثر، به تبیین وحدت وجود و نفی امکان اختصاص یافت. با تصور صحیح موضوع، وحدت وجود و واحدیت آن اثبات میشود و وجود ممکن به ظهورات الهی فروکاسته میشود. نقد اثبات واجب از مخلوقات، بر ضرورت استدلالهای غیرمادی تأکید کرد. این بخش، چونان گوهری درخشان، حقیقت وجود را در پرتو وحدت و وجوب نمایان ساخت.
نتیجهگیری و جمعبندی
این کتاب، چونان سفری در ژرفای فلسفه و عرفان، به نقد و تبیین دلیل چهارم حاجی سبزواری در اثبات اصالت وجود پرداخت. این دلیل، با تکیه بر مراتب اشتداد در معقوله کیف و مبادی مشایی، مانند جسم متصل و انقسامات غیرمتناهی، کوشید تا اصالت وجود را اثبات و اصالت ماهیت را نفی کند. با این حال، درسگفتار با نگاهی نقادانه، به شکنندگی این دلیل به دلیل وابستگی به مقدمات متعدد و مبادی مادی اشاره کرد. دیدگاههای اتمیستی، افلاطونی، و متناهی بودن انقسامات، این دلیل را به چالش کشیدند و ضرورت استدلالهای ساده و غیرمادی را برجسته ساختند.
درسگفتار پیشنهاد کرد که با تصور صحیح وجود و ماهیت، وحدت وجود و واحدیت آن اثبات میشود و وجود ممکن به ظهورات الهی فروکاسته میشود. این دیدگاه، با ریشه در فلسفه صدرایی و عرفان اسلامی، کثرت ظاهری عالم را به وحدت وجود نسبت داد و اثبات واجب از مخلوقات را نادرست دانست. این اثر، چونان گنجینهای گرانبها، خواننده را به تأمل در حقیقت وجود و جایگاه آن در نظام هستی دعوت میکند.
با نظارت صادق خادمی |