در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 99

متن درس





کاوش در حقیقت وجود و جایگاه الهی در فلسفه و عرفان اسلامی

کاوش در حقیقت وجود و جایگاه الهی در فلسفه و عرفان اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه نود و نهم)

دیباچه

در قلمرو فلسفه و عرفان اسلامی، بحث حقیقت وجود و جایگاه خدا چونان گوهری درخشان، کانون تأملات عمیق وجودشناختی و معرفت‌شناختی است. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتار نود و نهم استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به کاوش در چیستی حقیقت وجود، تمایز میان مفاهیم کلی و جزئی، و جایگاه خدا در این چارچوب می‌پردازد.

بخش نخست: حقیقت وجود و جایگاه خدا در منطق و عرفان

وزن و اهمیت موضوع حقیقت وجود

حقیقت وجود، چونان کوهی استوار در سپهر فلسفه اسلامی، از چنان عظمتی برخوردار است که ادراک آن، ذهن انسان را به چالش می‌کشد. استاد فرزانه تأکید دارند که مفهوم خدا، به دلیل عظمت بی‌کرانش، در ذهن عادی انسان جای نمی‌گیرد، زیرا درک کامل آن می‌تواند انسان را از هم بپاشد. این سخن، چونان تلنگری بر آگاهی، به دشواری ادراک حقیقت الهی اشاره دارد. حقیقت وجود الهی، به دلیل اطلاق و بی‌نهایت بودن، فراتر از ظرفیت‌های محدود ذهن بشری است و تنها در ساحت عرفان و شهود، امکان وصول به آن پدیدار می‌شود.

درنگ: حقیقت وجود الهی، به دلیل عظمت و اطلاق، فراتر از ظرفیت ذهن بشری است و ادراک آن نیازمند شهود عرفانی است.

مفهوم کلی و جایگاه خدا در منطق

در چارچوب منطق صوری و فلسفه اسلامی، مفهوم کلی به چیزی اطلاق می‌شود که قابلیت انطباق بر مصادیق متعدد را دارد، اما خدا، به دلیل وحدت و یگانگی ذاتی، در این قالب نمی‌گنجد. استاد فرزانه تأکید می‌کنند که تصور خدا به عنوان مفهوم کلی، خطایی منطقی است، زیرا کلیات، ذاتاً به ذهنیت محدودند و خدا فراتر از این محدودیت‌هاست. این دیدگاه، چونان آینه‌ای که حقیقت را بازمی‌تاباند، نشان می‌دهد که خدا، به عنوان وجود مطلق، از دایره مفاهیم ذهنی خارج است و نمی‌توان او را در چارچوب کلیات منطقی محصور کرد.

درنگ: خدا، به دلیل وحدت ذاتی، در چارچوب مفاهیم کلی قرار نمی‌گیرد، زیرا کلیات به ذهنیت محدودند و خدا فراتر از محدودیت‌های ذهنی است.

تفاوت مفهوم کلی و جزئی در ذهن و خارج

استاد فرزانه، با تکیه بر منطق صوری، تمایز میان مفاهیم کلی و جزئی را تبیین می‌کنند. مفهوم کلی، مانند «انسان»، در ذهن وجود دارد و می‌تواند بر مصادیق متعدد، چون زید، بکر و عمر، منطبق شود، اما فاقد تشخص خارجی است. در مقابل، مفهوم جزئی، مانند «زید»، به مصداقی خاص در خارج اشاره دارد. خدا، به دلیل یگانگی ذاتی، نمی‌تواند در دسته کلیات جای گیرد، زیرا کلیات مستلزم تعدد مصادیق‌اند و خدا از این تعدد مبراست. این تمایز، چونان خط‌کشی دقیق، مرز میان ذهنیت و واقعیت خارجی را روشن می‌سازد.

درنگ: مفهوم کلی در ذهن فاقد تشخص خارجی است، در حالی که مفهوم جزئی به مصداقی خاص در خارج اشاره دارد، و خدا به دلیل یگانگی، در دسته کلیات جای نمی‌گیرد.

عدم تشخص خارجی در مفاهیم ذهنی

مفاهیم ذهنی، تا زمانی که به مصداق خارجی انطباق نیابند، فاقد تشخص‌اند و در حد کلیات ذهنی باقی می‌مانند. استاد فرزانه به اصل فلسفی «مالم يتشخص لم يوجد» اشاره دارند، به این معنا که وجود واقعی مستلزم تشخص است. برای مثال، مفهوم «زید» در ذهن، بدون انطباق بر مصداق خارجی، فاقد تشخص است و تنها در ذهن به صورت کلی وجود دارد. این اصل، چونان کلیدی، قفل حقیقت وجود را می‌گشاید و نشان می‌دهد که مفاهیم ذهنی، بدون اتصال به خارج، فاقد واقعیت‌اند.

درنگ: مفاهیم ذهنی، مادامی که به مصداق خارجی متصل نشوند، فاقد تشخص و وجود واقعی‌اند، و این اصل بر یگانگی خدا تأکید دارد.

تمایز میان کلی و جزئی در انطباق خارجی

مفهوم کلی، در صورت انطباق بر مصادیق متعدد در خارج، کلی باقی می‌ماند، اما اگر بر مصداق واحدی منطبق شود، جزئی می‌شود. برای مثال، مفهوم «انسان» کلی است، زیرا بر افراد متعدد منطبق می‌شود، اما مفهوم «زید» جزئی است، زیرا تنها بر یک مصداق خاص دلالت دارد. استاد فرزانه تأکید می‌کنند که خدا، به دلیل عدم امکان انطباق بر کثرات، جزئی حقیقی است و نمی‌تواند در دسته کلیات جای گیرد. این تبیین، چونان پلی است که منطق را به عرفان متصل می‌کند.

درنگ: مفهوم کلی با انطباق بر مصادیق متعدد کلی می‌ماند، اما با انطباق بر مصداق واحد جزئی می‌شود، و خدا به دلیل یگانگی، جزئی حقیقی است.

مفهوم شريك الباري و کلیت آن

مفهوم شريك الباري، به عنوان یک مفهوم ذهنی کلی، فاقد مصداق خارجی است. استاد فرزانه تأکید می‌کنند که این مفهوم، به دلیل امتناع وجود شریک برای خدا، تنها در ذهن باقی می‌ماند و در خارج مصداقی ندارد. این امر، چونان گواهی بر توحید، یگانگی ذات الهی را برجسته می‌سازد و نشان می‌دهد که هرگونه شریک برای خدا، ممتنع و غیرقابل تحقق است.

درنگ: مفهوم شريك الباري، به دلیل فقدان مصداق خارجی، در حد یک مفهوم ذهنی کلی باقی می‌ماند و بر یگانگی ذات الهی تأکید دارد.

خدا به‌عنوان مفهوم جزئی یا کلی؟

استاد فرزانه این پرسش را مطرح می‌کنند که آیا خدا کلی است یا جزئی؟ پیش از اثبات وجود خدا، مفهوم خدا به صورت کلی در ذهن شکل می‌گیرد، اما پس از اثبات، باید بررسی شود که آیا این مفهوم کلی است یا جزئی. در رویکرد فلسفی، اثبات وجود خدا پیش‌نیاز است، اما در عرفان، خدا ادراکی و وصولی است، نه اثباتی. این تمایز، چونان دو راهی است که فلسفه و عرفان را از هم جدا می‌کند، اما هر دو به سوی حقیقت واحد رهنمون می‌شوند.

درنگ: پیش از اثبات، مفهوم خدا کلی است، اما پس از اثبات، به دلیل یگانگی، جزئی حقیقی محسوب می‌شود.

ادراک عرفانی در برابر اثبات فلسفی

در عرفان، خدا ادراکی و وصولی است، نه اثباتی. استاد فرزانه تأکید می‌کنند که حقیقت الهی، فراتر از اثبات و انکار است و تنها از طریق شهود و وصول قابل درک است. در فلسفه، وجود خدا از طریق برهان اثبات می‌شود، اما در عرفان، شناخت خدا از طریق تجربه باطنی و شهود حاصل می‌گردد. این دیدگاه، چونان نوری است که از ورای حجاب‌های منطقی، حقیقت را آشکار می‌سازد.

درنگ: در عرفان، خدا ادراکی و وصولی است، نه اثباتی، و شناخت او از طریق شهود باطنی حاصل می‌شود.

خدا به‌عنوان جزئی حقیقی

خدا، به دلیل عدم امکان انطباق بر کثرات، جزئی حقیقی است، نه کلی. استاد فرزانه توضیح می‌دهند که جزئی حقیقی، مفهومی است که تعدد در آن ممتنع است. خدا، به عنوان حقیقت مطلق، تنها یک مصداق دارد و این مصداق، خود ذات الهی است. این دیدگاه، چونان شاخه‌ای از درخت توحید، یگانگی خدا را در برابر کثرت مخلوقات برجسته می‌سازد.

درنگ: خدا، به دلیل یگانگی و عدم امکان تعدد، جزئی حقیقی است و نمی‌تواند در دسته کلیات جای گیرد.

عدم امکان قرار گرفتن خدا در کلیات

خدا، به دلیل وحدت ذاتی، در چارچوب کلیات قرار نمی‌گیرد، زیرا کلیات مستلزم تعدد مصادیق‌اند. استاد فرزانه تأکید می‌کنند که مفهوم کلی، مانند «انسان»، قابلیت انطباق بر افراد متعدد را دارد، اما خدا، به عنوان حقیقت یگانه، از این ویژگی مبراست. این اصل، چونان ستونی استوار، توحید را در برابر هرگونه شائبه کثرت حفظ می‌کند.

درنگ: خدا، به دلیل وحدت ذاتی، در چارچوب کلیات قرار نمی‌گیرد، زیرا کلیات مستلزم تعدد مصادیق‌اند.

علم باری و وحدت حقیقت

علم الهی نیز کلی نیست، زیرا تمام ظهورات عالم به یک حقیقت واحد بازمی‌گردد. استاد فرزانه تبیین می‌کنند که علم باری، به عنوان صفت ذاتی خدا، از وحدت ذات الهی تبعیت می‌کند و نمی‌تواند در قالب کلیات ذهنی محصور شود. این دیدگاه، چونان آینه‌ای، وحدت وجود را در برابر کثرت ظهورات عالم بازمی‌تاباند.

درنگ: علم الهی، به دلیل وحدت حقیقت، کلی نیست و تمام ظهورات عالم به یک حقیقت واحد بازمی‌گردد.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست این نوشتار، با کاوش در حقیقت وجود و جایگاه خدا در چارچوب منطق و عرفان، نشان داد که خدا، به دلیل وحدت و یگانگی ذاتی، در قالب مفاهیم کلی جای نمی‌گیرد و به عنوان جزئی حقیقی، فراتر از محدودیت‌های ذهنی است. تمایز میان مفاهیم کلی و جزئی، و تأکید بر ادراک عرفانی در برابر اثبات فلسفی، بنیان‌های این بحث را روشن ساخت. خدا، به عنوان حقیقت مطلق، تنها از طریق شهود و وصول قابل درک است، و این شناخت، نیازمند تلاش و ریاضت عرفانی است.

بخش دوم: دشواری وصول به حقیقت الهی و مسیر عرفانی

دشواری وصول به حقیقت الهی

وصول به حقیقت الهی، چونان صعود به قله‌ای رفیع، آسان نیست و نیازمند تلاش، ریاضت و خلوت طولانی است. استاد فرزانه تأکید می‌کنند که حقیقت الهی، به دلیل جزئی و حقیقی بودن، فراتر از مفاهیم کلی است که به‌راحتی در ذهن جای می‌گیرند. این دشواری، چونان دیواری بلند، انسان را از شناخت سطحی به سوی سلوک عمیق عرفانی هدایت می‌کند.

درنگ: وصول به حقیقت الهی، به دلیل جزئی و حقیقی بودن آن، دشوار است و نیازمند ریاضت و خلوت طولانی است.

تمثیل نان سنگک و دشواری ادراک

استاد فرزانه، با تمثیلی بدیع، دشواری وصول به حقیقت الهی را به بلعیدن نان سنگک درسته تشبیه می‌کنند. همان‌گونه که بلعیدن نان درسته فراتر از ظرفیت گلوست، ادراک حقیقت الهی نیز فراتر از ظرفیت ذهن بشری است. این تمثیل، چونان آینه‌ای، عظمت حقیقت الهی را در برابر محدودیت‌های انسانی بازمی‌تاباند و نشان می‌دهد که شناخت خدا نیازمند آمادگی روحی و معنوی است.

درنگ: ادراک حقیقت الهی، به دلیل عظمت و بی‌نهایت بودن آن، فراتر از ظرفیت ذهن بشری است و نیازمند آمادگی معنوی است.

عبادت حرفی و محدودیت آن

عبادت حرفی، که در قرآن کریم در آیه وَالَّذِينَ إِذَا أَصَابَهُمُ الْبَغْيُ اطْمَأَنُّوا بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُمْ فِتْنَةٌ انْقَلَبُوا عَلَىٰ وُجُوهِهِمْ [مطلب حذف شد] : کسانی که چون نعمتی به آنها می‌رسد، به آن دلخوش می‌دارند، و چون بلایی بدیشان می‌رسد، روی برمی‌گردانند) به آن اشاره شده، عبادتی سطحی و منفعت‌طلبانه است که به شناخت عمیق منجر نمی‌شود. استاد فرزانه تأکید می‌کنند که این نوع عبادت، چونان سایه‌ای کم‌رنگ، فاقد عمق معرفتی است و نمی‌تواند انسان را به حقیقت الهی نزدیک کند.

درنگ: عبادت حرفی، به دلیل سطحی و منفعت‌طلبانه بودن، به شناخت عمیق الهی منجر نمی‌شود.

دسترسی همگانی به خدا

استاد فرزانه تأکید دارند که هیچ‌کس از شناخت خدا محروم نیست و گفتن «لا إله إلا الله» کافی است تا انسان به رستگاری دست یابد. این سخن، چونان دری گشوده، رحمت بی‌کران الهی را نشان می‌دهد که حتی با ایمان اولیه، راه سعادت برای همگان باز است. با این حال، شناخت عمیق‌تر نیازمند تلاش و سلوک عرفانی است.

درنگ: هیچ‌کس از شناخت خدا محروم نیست و گفتن «لا إله إلا الله» برای رستگاری کافی است، اما شناخت عمیق نیازمند سلوک است.

نقش پیامبر و اولیا در هدایت

مسیر شناخت خدا برای عوام از طریق پیامبر و برای خواص از طریق اولیا و عرفاست. استاد فرزانه تبیین می‌کنند که پیامبر، چونان چراغی در تاریکی، راه را برای عوام روشن می‌کند، در حالی که اولیا، چونان راهنمایان کوهستان معرفت، خواص را به سوی قله حقیقت هدایت می‌کنند. این تمایز، نشان‌دهنده نقش واسطه‌ای انبیا و اولیا در سلوک معنوی است.

درنگ: پیامبر راهنمای عوام و اولیا راهنمای خواص در مسیر شناخت حقیقت الهی‌اند.

ریاضت و تمرین برای وصول

وصول به حقیقت الهی، چونان سفری دراز در بیابانی بی‌کران، نیازمند خلوت، تمرین و صرف زمان طولانی است. استاد فرزانه تأکید دارند که سالک باید خود را از تعلقات دنیوی دور کند و با ریاضت‌های معنوی، راه را برای ادراک حقیقت هموار سازد. این مسیر، چونان گذر از تنگه‌ای باریک، نیازمند صبر و استقامت است.

درنگ: وصول به حقیقت الهی نیازمند خلوت، ریاضت و صرف زمان طولانی است.

نماز و کیفیت آن

کیفیت در عبادات، به‌ویژه نماز، چونان روحی است که به جسم عبادت حیات می‌بخشد. استاد فرزانه تأکید می‌کنند که انجام عبادات بدون نیت خالص و کیفیت، نمی‌تواند به وصول حقیقی منجر شود. عبادت مکانیکی، چونان پوسته‌ای بی‌جان، فاقد اثر معنوی است و تنها با نیت خالص به سوی حقیقت رهنمون می‌شود.

درنگ: کیفیت و نیت خالص در عبادات، به‌ویژه نماز، شرط لازم برای وصول به حقیقت الهی است.

مثال هزار رکعت نماز

استاد فرزانه با اشاره به روایت هزار رکعت نماز امیرالمؤمنین علیه‌السلام، تفاوت میان عبادت عارفانه و عبادت عادی را تبیین می‌کنند. این عبادت، به دلیل کیفیت و نیت خالص، چونان گوهری درخشان، از عبادات عادی متمایز است. این مثال، نشان‌دهنده عمق معنوی عبادت عارفانه در برابر سطحی بودن عبادت‌های مکانیکی است.

درنگ: عبادت عارفانه، مانند هزار رکعت نماز امیرالمؤمنین، به دلیل کیفیت و نیت خالص، از عبادات عادی متمایز است.

قرآن کریم و استفاده از آن

قرآن کریم، چونان دریایی بی‌کران، نیازمند تأمل و تدبر است تا به شناخت حقیقی منجر شود. استاد فرزانه با اشاره به آیه درنگ: قرآن کریم، به عنوان کلام الهی، نیازمند تأمل و تدبر عمیق است تا به شناخت حقیقی منجر شود.

تشخص و تحدد در حقیقت الهی

حقیقت الهی دارای تشخص است، اما فاقد تحدد (محدودیت) است. استاد فرزانه توضیح می‌دهند که برخلاف موجودات دیگر که هم تشخص و هم تحدد دارند، خدا، به دلیل اطلاق و بی‌نهایت بودن، از محدودیت‌های تحدد آزاد است. این تمایز، چونان خطی روشن، خدا را از مخلوقات جدا می‌سازد.

درنگ: حقیقت الهی دارای تشخص است، اما فاقد تحدد، و این امر خدا را از مخلوقات متمایز می‌کند.

نظام احسن و محدودیت تعمق

در نظام احسن، تعمق و شناخت عمیق محدود است، زیرا اگر همه به ادراک عمیق دست یابند، مشکلاتی مانند ادعای ربوبیت، مانند آنچه فرعون گفت: درنگ: در نظام احسن، تعمق عمیق به خواص محدود شده تا از مشکلات ادعای ربوبیت جلوگیری شود.

اهمیت نیت در اعمال

اعمال، مانند خوردن غذا یا خواندن نماز، اگر با نیت الهی انجام شوند، به وصول به حقیقت کمک می‌کنند. استاد فرزانه تأکید دارند که نیت خالص، حتی اعمال روزمره را به عبادت تبدیل می‌کند. این دیدگاه، چونان نسیمی روح‌بخش، نشان می‌دهد که هر عمل با نیت الهی، گامی به سوی قرب است.

درنگ: نیت خالص، اعمال روزمره را به عبادت تبدیل کرده و به وصول به حقیقت الهی کمک می‌کند.

سلوک و وصول کامل

در سلوک عرفانی، تمام اعمال سالک به عبادت تبدیل می‌شود و این امر به وصول کامل منجر می‌گردد. استاد فرزانه با اشاره به آیه إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ [مطلب حذف شد] : همانا نماز من و قربانی‌ام و زندگی و مرگم برای خداوند، پروردگار جهانیان است)، تأکید دارند که سالک در این مرحله، تمام زندگی خود را وقف خدا می‌کند. این حالت، چونان اوج قله سلوک، وصول کامل به حقیقت را نشان می‌دهد.

درنگ: در سلوک عرفانی، تمام اعمال سالک به عبادت تبدیل شده و به وصول کامل به حقیقت الهی منجر می‌شود.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم این نوشتار، با کاوش در دشواری وصول به حقیقت الهی، نشان داد که این مسیر، نیازمند ریاضت، خلوت و نیت خالص است. عبادت حرفی، به دلیل سطحی بودن، نمی‌تواند به شناخت عمیق منجر شود، اما عبادت عارفانه، با کیفیت و نیت خالص، راه را به سوی حقیقت می‌گشاید. نقش پیامبر و اولیا در هدایت، و اهمیت تدبر در قرآن کریم، از دیگر نکات کلیدی این بخش است. در نهایت، نظام احسن، با محدود کردن تعمق به خواص، نظم عالم را حفظ می‌کند، اما رحمت الهی، شناخت خدا را برای همگان ممکن ساخته است.

نتیجه‌گیری کلی

این نوشتار، چونان سفری در اعماق اقیانوس معرفت، به کاوش در حقیقت وجود و جایگاه خدا در فلسفه و عرفان اسلامی پرداخت. خدا، به عنوان جزئی حقیقی، فراتر از مفاهیم کلی و محدودیت‌های ذهنی است و ادراک او، نیازمند شهود عرفانی و ریاضت طولانی است. تمایز میان عبادت حرفی و عارفانه، نقش پیامبر و اولیا در هدایت، و اهمیت نیت خالص در اعمال، از محورهای اصلی این بحث بود. قرآن کریم، به عنوان کلام الهی، راهنمایی بی‌بدیل برای وصول به حقیقت است، اما بهره‌گیری از آن نیازمند تدبر عمیق است. نظام احسن، با محدود کردن تعمق به خواص، نظم عالم را حفظ می‌کند، اما رحمت الهی، درهای معرفت را به روی همگان گشوده است.

با نظارت صادق خادمی