متن درس
وحدت وجود و کثرت مظاهر در حکمت متعالیه و عرفان نظری
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۰۶)
دیباچه
این نگاشته، با تکیه بر درسگفتار شماره ۱۰۶ استاد فرزانه قدسسره، به کاوشی عمیق و ژرف در مسأله وحدت وجود و کثرت مظاهر در چارچوب حکمت متعالیه صدرالمتألهین شیرازی و عرفان نظری ابنعربی میپردازد. این اثر، با نگاهی دقیق به عبارت کلیدی ملاصدرا در جلد نخست اسفار اربعه (صفحه ۷۱) و نقدهای وارد بر تفسیرهای مرحوم حاجی سبزواری، تلاش دارد تمایز میان وحدت شخصی وجود و تشکیک وجودی را روشن سازد و دیدگاههایی را که مظاهر را موجودات مستقل یا مجاز میانگارند، مورد نقد و ارزیابی قرار دهد. متن پیشرو، با زبانی فاخر و علمی، به گونهای سامان یافته که چونان آیینهای صاف، حقیقت وحدت وجود را در کثرت مظاهر بازتاب دهد، و با تمثیلاتی چون نوری که از مشکات الهی ساطع میشود، مفاهیم پیچیده فلسفی و عرفانی را برای مخاطبان فرهیخته روشن سازد.
بخش نخست: تبیین وحدت وجود در حکمت متعالیه
ارجاع به اسفار و جایگاه تشکیک وجودی
بحث با استناد به عبارتی از صدرالمتألهین در جلد نخست اسفار اربعه (صفحه ۷۱) آغاز میشود که در بخش توضیح و تنبیه، به تبیین وحدت وجود و کثرت مراتب وجودات پرداخته است. این عبارت، چونان کلیدی زرین، درهای فهم حکمت متعالیه را میگشاید و مبنای تحلیل تمایز میان وحدت و کثرت قرار میگیرد. ملاصدرا در این مقام، به تشکیک وجودی اشاره دارد که در آن، وجودات متکثر در مراتب گوناگون ظهور مییابند، اما این کثرت، با وحدت ذاتی وجود منافاتی ندارد.
درنگ: ارجاع به صفحه ۷۱ اسفار، نشاندهنده روششناسی دقیق ملاصدرا در تبیین تشکیک وجودی است که چونان نردبانی، از کثرت مراتب به وحدت ذاتی وجود رهنمون میشود. |
دیدگاه تشکیکی و گرایش به وحدت نهایی
صدرالمتألهین در مباحث عمومی خود، به تشکیک وجودی پایبند است، اما در نهایت، به وحدتی متمایل میشود که از جنس تشکیک نیست، بلکه با دیدگاه عرفای شامخین، بهویژه محیالدین ابنعربی، همسویی دارد. این دو سطح در فلسفه ملاصدرا، چونان دو بال پرندهای هستند که او را از زمین فلسفه به آسمان عرفان میرسانند. تشکیک وجودی، در مقام بحث و تعلیم، به مثابه پلی است که کثرت ظاهری را به وحدت باطنی پیوند میدهد.
شاهد از اسفار و تأکید بر وحدت وجود
ملاصدرا در صفحه ۷۱ اسفار میفرماید:
وَمِمَّا یَجِبُ أَنْ یُعْلَمَ أَنَّ إِثْبَاتَهَا لِلْمَرَاتِبِ الْوُجُودَاتِ الْمُتَکَثِّرَةِ وَمُوَاضَعَتِنَا فِی الْمَرَاتِبِ الْبَحْثِ وَالتَّعْلِیمِ عَلَى تَعَدُّدِهَا وَکَثْرَتِهَا لَا یُنَافِی مَا نَحْنُ سَبَدَّدْنَاهُ مِنْ [مطلب حذف شد] : «و از جمله اموری که باید دانست این است که اثبات مراتب وجودات متکثر و بحث و تعلیم ما بر اساس تعدد و کثرت آنها، با آنچه پیشتر اثبات کردهایم منافاتی ندارد»).
این عبارت، چونان مشعلی فروزان، بر اثبات وحدت وجود و موجود بهصورت ذاتی و حقیقی تأکید دارد و با مذهب اولیا و عرفای شامخین همراستاست. ملاصدرا در اینجا، کثرت مراتب را در مقام تعلیم میپذیرد، اما آن را مانع وحدت ذاتی نمیداند.
درنگ: عبارت ملاصدرا در اسفار، هماهنگی تشکیک وجودی در مقام تعلیم با وحدت شخصی وجود در مقام حقیقت را نشان میدهد، گویی کثرت چون سایهای است که در پرتو نور وحدت معنا مییابد. |
روششناسی ملاصدرا در طرح مباحث
صدرالمتألهین، بحث را با سبک معمول فلسفی آغاز میکند و بهتدریج به دیدگاه نهایی خود، یعنی وحدت شخصی وجود، میرسد. این روش، چونان جویباری است که از سرچشمههای فلسفه سرچشمه گرفته و به دریای عرفان میریزد. برخلاف عرفا که از ابتدا حقیقت را چون آفتابی بیپرده آشکار میکنند، ملاصدرا با صبری حکیمانه، گامبهگام مخاطب را به سوی حقیقت هدایت میکند.
تأیید دیدگاه عرفانی
ملاصدرا در بحث وحدت شخصی، دیدگاه خود را به عرفای شامخین، بهویژه محیالدین ابنعربی، نسبت میدهد و تأکید میکند که این ایده، ریشه در عرفان نظری دارد. این ارجاع، چونان پلی است که فلسفه را به عرفان پیوند میدهد و حکمت متعالیه را چون نگینی در میان علوم اسلامی مینشاند.
جمعبندی بخش نخست
این بخش، با کاوش در دیدگاه صدرالمتألهین، نشان داد که وی در مقام تعلیم، به تشکیک وجودی پایبند است، اما در حقیقت، به وحدت شخصی وجود گرایش دارد. این دوگانگی، نه از تناقض، بلکه از عمق حکمت او سرچشمه میگیرد که چونان درختی تناور، ریشه در فلسفه و شاخسار در عرفان دارد. ارجاع به اسفار و تأکید بر هماهنگی کثرت و وحدت، گواهی بر این مدعاست.
بخش دوم: نقد و تبیین دیدگاه حاجی سبزواری
تفسیر حاجی سبزواری از وحدت وجود
مرحوم حاجی سبزواری، برخلاف ملاصدرا، وحدت وجود و موجود را به تشکیک تفسیر میکند و عبارت «فِی عَیْنِ أَکْثَرَةٍ» را به معنای تشکیک میداند. این تفسیر، چونان پوششی است که حقیقت وحدت شخصی را در پرده نگه میدارد و از ژرفای عرفانی آن فاصله میگیرد. حاجی سبزواری، با تأکید بر چارچوب فلسفی، نتوانسته به وحدت شخصی در معنای عرفانی آن دست یابد.
چهار قول در باب توحید
حاجی سبزواری، چهار قول در باب توحید مطرح میکند که هر یک، چونان شاخهای از درخت معرفت، به سوی حقیقتی متفاوت رهنمون میشود:
- قول اول: توحید عامی، که به وحدت خدا و کثرت موجودات باور دارد.
- قول دوم: وحدت وجود و موجود بهصورت کلی، که به برخی صوفیه نسبت داده شده است.
- قول سوم: وحدت وجود و کثرت موجود، که به متعلمین منسوب است.
- قول چهارم: وحدت وجود و موجود در عین کثرت، که به تشکیک و مذهب ملاصدرا نسبت داده میشود.
این تقسیمبندی، چونان نقشهای است که مسیرهای گوناگون به سوی توحید را نشان میدهد، اما هیچیک به تمامی، حقیقت وحدت شخصی را بازنمیتاباند.
درنگ: تقسیمبندی حاجی سبزواری، تلاشی است برای ساماندهی دیدگاههای توحیدی، اما به دلیل فروکاستن وحدت شخصی به تشکیک، از حقیقت عرفانی آن دور میماند. |
نقد تقسیمبندی حاجی سبزواری
قول اول و سوم، به دلیل نفی مظهر یا مُظهر، توحید حقیقی نیستند. قول دوم، که وحدت وجود و موجود را کلی میداند، توحید خاص الخاص نامیده شده، و قول چهارم، که تشکیک است، توحید اخص الخواص خوانده شده است. اما هیچیک از این اقوال، وحدت شخصی وجود را بهدرستی تبیین نمیکنند. این اقوال، چونان ستارگانی پراکندهاند که در آسمان معرفت میدرخشند، اما نور خورشید وحدت شخصی را بازنمیتابانند.
نقد تفسیر حاجی سبزواری از وحدت شخصی
حاجی سبزواری، با تفسیر وحدت شخصی به تشکیک، نتوانسته تمایز میان این دو را درک کند. این فروکاستن، چونان حبس نور در ظرفی تنگ است که جلوههای بیکران وحدت را محدود میسازد. ملاصدرا، در مقابل، با گرایش به وحدت شخصی عرفانی، از این محدودیت فراتر رفته است.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با نقد دیدگاه حاجی سبزواری، نشان داد که وی با تأکید بر تشکیک، از فهم عرفانی وحدت شخصی بازمانده است. تقسیمبندی چهارگانه او، هرچند تلاشی ارزشمند برای دستهبندی اقوال توحیدی است، اما نتوانسته حقیقت وحدت شخصی را که چونان اقیانوسی بیکران است، به تمامی دربرگیرد.
بخش سوم: وحدت شخصی وجود در عرفان نظری
گرایش ملاصدرا به دیدگاه ابنعربی
صدرالمتألهین، در دل خود، به دیدگاه محیالدین ابنعربی گرایش دارد که وحدت شخصی وجود را مطرح میکند، نه تشکیک وجودی. این گرایش، چونان نسیمی است که از باغ عرفان به سوی بوستان فلسفه میوزد و حکمت متعالیه را عطرآگین میسازد.
تبیین وحدت شخصی و کثرت مظاهر
وحدت شخصی وجود، به معنای وحدت وجود و کثرت مظاهر است، نه وحدت وجود و موجود یا کثرت وجود و موجود. مظاهر، ظهورات حقاند و فاقد استقلال وجودیاند. این تبیین، چونان آینهای است که وحدت را در کثرت و کثرت را در وحدت بازمینمایاند.
درنگ: وحدت شخصی وجود، چونان نوری است که در مظاهر بیشمار تجلی مییابد، اما هرگز از ذات خود جدا نمیشود، و مظاهر، چونان سایههاییاند که در پرتو آن نور معنا مییابند. |
تفاوت ظهور و وجود
اصطلاح «ظهور» به معنای فقدان استقلال است، درحالیکه «وجود» استقلال را القا میکند. بنابراین، خلق ظهور وجود است، نه موجود مستقل. این تمایز، چونان خطی است که مرز میان حق و خلق را روشن میسازد، بیآنکه میان آن دو جدایی افکند.
نقد دیدگاههای غیرعرفانی
دیدگاههایی که مظاهر را موجودات مستقل یا مجاز میانگارند، با وحدت شخصی وجود سازگار نیستند، زیرا مظاهر، ظهورات ذاتی حقاند. این دیدگاهها، چونان ابرهاییاند که نور حقیقت را میپوشانند و از دیدن وحدت بازمیدارند.
لزوم الزامی مظاهر
مظاهر، بهعنوان ظهورات حق، لازمه ذاتی او هستند و نه مستقلاند و نه معدوم. این لزوم، الزامی و ذاتی است، چونان شاخههایی که از درخت وجود حق روییدهاند و بیاو نمیتوانند بود.
تبیین وحدت شخصی در عرفان
در عرفان، وحدت شخصی به معنای الْوُجُودُ وَاجِبٌ (وجود واجب است) است، نه الْوَاجِبُ وُجُودٌ (واجب وجود است). مظاهر، ظهورات حقاند، نه موجودات مستقل. این تبیین، چونان کلیدی است که قفل معمای وحدت و کثرت را میگشاید.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با تأکید بر وحدت شخصی وجود در عرفان نظری، نشان داد که مظاهر، ظهورات ذاتی حقاند و فاقد استقلالاند. گرایش ملاصدرا به دیدگاه ابنعربی، حکمت متعالیه را به عرفان پیوند میدهد و حقیقت وحدت را چونان گوهری گرانبها آشکار میسازد.
بخش چهارم: نقد دیدگاههای رقیب
نقد توحید عامی
قول اول، که توحید عامی نامیده شده و به وحدت خدا و کثرت موجودات باور دارد، به دلیل دوگانهانگاری، توحید حقیقی نیست. این دیدگاه، چونان راهی است که به مقصد وحدت نمیرسد و در کثرت سرگردان میماند.
نقد وحدت وجود و موجود کلی
قول دوم، که وحدت وجود و موجود را بهصورت کلی مطرح میکند، به دلیل تلقی مجاز بودن مظاهر، از وحدت شخصی فاصله دارد. این دیدگاه، چونان نقشی است که بر آب کشیده شده و دوامی ندارد.
نقد وحدت وجود و کثرت موجود
قول سوم، که وحدت وجود و کثرت موجود را مطرح میکند، به دلیل نفی مظهر یا مُظهر، توحید ناقص است. این دیدگاه، چونان درختی است که شاخسار آن از ریشه جدا شده و بارور نمیگردد.
نقد دیدگاه دوانی
دوانی معتقد است که وجود واحد شخصی خداست و موجودات منسوب به وجودند، نه مجاز. این دیدگاه، به دلیل دوگانهانگاری میان وجود اصیل خدا و ماهیت اصیل مخلوقات، با وحدت شخصی ناسازگار است. این تفسیر، چونان پلی شکسته است که راه به حقیقت نمیبرد.
درنگ: دیدگاه دوانی، با دوگانهانگاری وجود و ماهیت، از وحدت شخصی وجود دور میماند، گویی حقیقت را در آینهای شکسته میجوید. |
نقد دیدگاههای صوفیانه ناقص
برخی صوفیه که وحدت وجود و موجود را بهصورت کلی مطرح کردهاند، به دلیل تلقی مجاز بودن مظاهر، از وحدت شخصی فاصله گرفتهاند. این دیدگاه، چونان سایهای است که از اصل نور جدا افتاده است.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با نقد دیدگاههای رقیب، نشان داد که توحید عامی، وحدت وجود و موجود کلی، و وحدت وجود و کثرت موجود، به دلیل دوگانهانگاری یا تلقی نادرست مظاهر، از حقیقت وحدت شخصی دورند. دیدگاه دوانی نیز، با تأکید بر ماهیت اصیل مخلوقات، به این حقیقت دست نیافته است.
بخش پنجم: ظهورات و شئونات در حکمت متعالیه
تبیین ظهورات و شئونات
ملاصدرا میفرماید:
وَسَنُفِیمُ الْبُرْهَانَ الْقَاطِعَ أَنَّ الْوُجُودَاتِ وَإِنْ کَثُرَتْ وَتَمَایَزَتْ إِلَّا أَنَّهَا مِنْ مَرَاتِبِ التَّعَیُّنَاتِ الْحَقِّ الْأَوَّلِ وَظُهُورَاتِ نُورِهِ [مطلب حذف شد] : «و ما برهان قاطع اقامه خواهیم کرد که وجودات، هرچند متکثر و متمایز باشند، جز مراتب تعینات حق اول و ظهورات نور او و شئونات ذات او نیستند»).
این عبارت، چونان مشعلی است که ظهورات را بهعنوان شئونات ذاتی حق روشن میسازد.
رد ذوات مستقل و هالکات
مظاهر، ذوات مستقل یا هالکات نیستند، بلکه ظهورات ذاتی حقاند که فاقد فقر وجودی یا انفکاکاند. این دیدگاه، چونان رودی است که از سرچشمه حق جاری شده و هرگز از آن جدا نمیگردد.
نقد مفهوم فقر و تقابل
فقر مظاهر، به معنای انفکاک یا عدم نیست، بلکه ظهورات ذاتی حقاند که لازمه الزامی او هستند. این تبیین، چونان کلیدی است که تقابلهای کاذب را از میان برمیدارد.
درنگ: مظاهر، چونان جلوههای نور حقاند که نه مستقلاند و نه معدوم، بلکه لازمه ذاتی وجود او هستند. |
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با تأکید بر ظهورات و شئونات در حکمت متعالیه، نشان داد که مظاهر، جلوههای ذاتی حقاند و فاقد استقلال یا فقر وجودیاند. این دیدگاه، وحدت شخصی وجود را به زیبایی تبیین میکند.
بخش ششم: جمعبندی و دعای پایانی
جمعبندی نهایی
این نگاشته، با کاوش در وحدت وجود و کثرت مظاهر، نشان داد که صدرالمتألهین، با تلفیق فلسفه و عرفان، به وحدت شخصی وجود رسیده است که مظاهر را ظهورات ذاتی حق میداند. نقد دیدگاههای حاجی سبزواری، دوانی، و برخی صوفیه، بر ناکافی بودن تفاسیر غیرعرفانی تأکید کرد. توحید حقیقی، وحدت شخصی وجود و کثرت ظهورات است که نه استقلال دارد و نه معدوم است، بلکه لازمه ذاتی حق است.
دعای پایانی
متن با دعای سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّنَا [مطلب حذف شد] : «پاک و منزه است پروردگار ما و پروردگار فرشتگان و روح») به پایان میرسد که چونان نغمهای آسمانی، نورانیت و قداست حق را یادآور میشود.
درنگ: دعای پایانی، چونان مهر تأییدی است بر نورانیت وجود حق و پیوند عمیق فلسفه و عرفان در حکمت متعالیه. |
با نظارت صادق خادمی |