متن درس
کتاب وحدت وجود: تأملاتی در وحدت شخصی و نقد آرای فلسفی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۰۷)
دیباچه
فلسفه وجود، چونان اقیانوسی ژرف و بیکران، همواره اندیشمندان را به سوی کاوش در اسرار هستی فراخوانده است. این کتاب، که از درسگفتارهای عمیق و تأملبرانگیز استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه صد و هفتم سامان یافته، کوششی است برای تبیین و بازنمایی آرای فلسفی در باب وحدت شخصی وجود، رابطه ماهیت و وجود، و نقد دیدگاههای جلالالدین دوّانی و ملاصدرا.
بخش نخست: رابطه ماهیت و وجود
در این بخش، به تبیین رابطه میان ماهیت و وجود پرداخته میشود. استاد فرزانه قدسسره، با تأکید بر اصالت وجود و نفی وجود مستقل برای ماهیتها، مبانی این رابطه را روشن میسازند.
نسبت ماهیت به وجود
ماهیتها، به ذات خود، وجود نیستند، بلکه نسبتی به وجود دارند. این نسبت، چونان نسبت خرمافروش به خرماست که خرمافروش، خود خرما نیست، بلکه تنها به آن منسوب است. این تمثیل، چونان آیینهای صاف، تمایز میان ماهیت و وجود را بازمیتاباند و نشان میدهد که ماهیتها، فاقد وجود مستقلاند و تنها از طریق نسبت به وجود معنا مییابند.
دو اصل در رابطه وجود و ماهیت
خدا، وجود حقیقی است و ماهیتها تنها نسبتی به وجود دارند. اگر این نسبت مفهومی باشد، ماهیت هیچ است و وجودی ندارد؛ اما اگر مصداقی باشد، خود وجود است. این دو اصل، چونان دو ستون استوار، رابطه میان وجود و ماهیت را تبیین میکنند. در این دیدگاه، خدا به عنوان وجود اصیل، محور هستی است و ماهیتها، یا فاقد وجودند یا عین وجودند.
تمثیل خرمافروش
استاد فرزانه قدسسره، با تمثیلی بدیع، توضیح میدهند که خرمافروش، خرما نیست، بلکه تنها نسبتی به خرما دارد. خرمافروش ممکن است ترش باشد و لزوماً شیرینی خرما را ندارد. این تمثیل، چونان نقشی بر آب، نفی وجود مستقل برای ماهیتها را نشان میدهد و بر وابستگی آنها به وجود تأکید میورزد.
نفی وجود ماهیتها
ماهیتها، به خودی خود، وجود ندارند، بلکه منسوب به وجودند. وجود، منحصر در خداست و ماهیتها، چونان سایههایی در برابر نور وجود، فاقد حقیقت مستقلاند. این دیدگاه، ماهیت را به مثابه نسبتی توصیفی معرفی میکند که بدون وجود، هیچ است.
جمعبندی بخش نخست
این بخش به تبیین رابطه میان ماهیت و وجود پرداخت. ماهیتها، فاقد وجود مستقلاند و تنها از طریق نسبت به وجود معنا مییابند. تمثیل خرمافروش، این حقیقت را به روشنی نشان داد که ماهیتها، بدون وجود، هیچاند. این مبانی، زمینه را برای بررسی وحدت شخصی وجود در بخش بعدی فراهم میآورند.
بخش دوم: وحدت شخصی وجود و چالشهای فلسفی
این بخش به کاوش در مفهوم وحدت شخصی وجود و دشواریهای فلسفی آن اختصاص دارد. استاد فرزانه قدسسره، با تأکید بر وزن سنگین این مفهوم، به نقد دیدگاههای فلسفی و عرفانی میپردازند.
وزن فلسفی وحدت شخصی
ادعای وحدت شخصی وجود، بحثی سنگین و پیچیده است، زیرا وجود واجب (حق)، هیچ مقابل، ظهور، خلق، یا ماهیتی را باقی نمیگذارد. این مفهوم، چونان قلهای رفیع در کوهستان فلسفه، هرگونه کثرت یا مقابل را نفی میکند و وجود را منحصر در خدا میداند.
تمایز وحدت شخصی فلسفی و عرفانی
وحدت شخصی در فلسفه، مانند دیدگاه دوّانی، با وحدت شخصی در عرفان تفاوت دارد. عرفان، وحدت را بدون مقابل و مطلق میبیند، در حالی که فلسفه دوّانی، این وحدت را با پذیرش ماهیتها همراه میکند. این تمایز، چونان خطی میان دو ساحل، تفاوت میان دو رویکرد را آشکار میسازد.
وحدت شخصی بدون مقابل
اگر وجود، واحد شخصی و واجب باشد، هیچ مقابلی نمیتواند داشته باشد. ظهورات، مقابل وجود نیستند، بلکه جلوههای آناند. این دیدگاه، چونان نوری که از خورشید میتابد، ظهورات را جلوههای وجود میداند، نه موجودات مستقل.
وحدت شخصی عرفانی
در عرفان، وحدت شخصی، بدون مقابل است. ظهورات، جلوههای وجودند و نه وهم یا خیال. این دیدگاه، که در آرای ابنعربی برجسته است، ظهورات را چونان موجهایی بر سطح اقیانوس وجود میبیند که حقیقتشان از وجود سرچشمه میگیرد.
نقد ابنعربی
ابنعربی ظهورات را وهم و خیال میداند، که این دیدگاه نادرست است. ظهورات، حقیقتاند و باطل نیستند. استاد فرزانه قدسسره، با این نقد، بر ارزش وجودی ظهورات تأکید میکنند و از تحقیر آنها به وهم و خیال انتقاد میورزند.
هشدار به عارف
عارف باید مواظب باشد که ظهورات را به وهم و خیال تحقیر نکند، تا در تبیین وحدت شخصی، دچار خطا نشود. این هشدار، چونان نگهبانی در دروازه معرفت، از انحراف در فهم ظهورات جلوگیری میکند.
جمعبندی بخش دوم
این بخش به بررسی وحدت شخصی وجود و تمایز آن در فلسفه و عرفان پرداخت. وحدت شخصی، به عنوان مفهومی سنگین، هرگونه مقابل را نفی میکند. تفاوت دیدگاه فلسفی دوّانی با عرفان، و نقد ابنعربی در تحقیر ظهورات، از محورهای اصلی بود. این مبانی، زمینه را برای نقد آرای دوّانی و ملاصدرا در بخش بعدی فراهم میآورند.
بخش سوم: نقد دیدگاههای دوّانی و ملاصدرا
این بخش به نقد آرای جلالالدین دوّانی و ملاصدرا در باب وحدت شخصی وجود اختصاص دارد. استاد فرزانه قدسسره، با تحلیل دقیق، کاستیهای این دیدگاهها را بررسی میکنند.
دیدگاه دوّانی درباره وحدت شخصی
دوّانی معتقد است: «الْوُجُودُ وَاحِدٌ شَخْصِيٌّ وَهُوَ اللَّهُ تَعَالَى»، یعنی غیر از خدا وجودی نیست. ماهیتها وجود ندارند، بلکه منسوب به وجودند. این دیدگاه، چونان درختی که ریشه در وجود دارد، ماهیتها را به عنوان شاخههای غیراصیل معرفی میکند.
نقد ملاصدرا به دوّانی
ملاصدرا در صفحه ۷۳ جلد اول «اسفار» میگوید: «فِيهِ نَظَرٌ مِنْ وُجُوهٍ» و ادعای اینکه ذات واجب، وجود همه ماهیتها (جواهر و اعراض) است، نادرست میداند. اما استاد فرزانه قدسسره تأکید میکنند که دوّانی این ادعا را مطرح نکرده، بلکه وجود را منحصر در خدا دانسته و ماهیتها را فاقد وجود مستقل میداند.
نقد اشکال ملاصدرا
اشکال ملاصدرا که وجود خدا باید وجود همه ماهیتها باشد، لازمه دیدگاه دوّانی نیست، زیرا دوّانی ماهیتها را فاقد وجود میداند. این نقد، چونان تیغی برنده، سوءتفاهم ملاصدرا را آشکار میسازد.
ابهام در نسبت ماهیتها
در دیدگاه دوّانی، نسبت ماهیتها به وجود (حقیقی یا مفهومی) روشن نیست. آیا این نسبت، مانند نسبت خرمافروش به خرماست؟ این ابهام، چونان مهی بر فراز کوه، دیدگاه دوّانی را مبهم میسازد.
اصالت وجود و ماهیت در دوّانی
دوّانی در مورد حق، به اصالت وجود و در مورد خلق، به اصالت ماهیت قائل است. ماهیتها وجود ندارند، بلکه نسبتی به وجود دارند. این دوگانگی، چونان دو راه در یک جنگل، دیدگاه دوّانی را دواصلی میکند.
تفاوت دیدگاه عارف و دوّانی
عارف میگوید هیچکس جز خدا نیست، اما دوّانی میگوید غیر خدا وجود ندارد، گرچه ماهیتها و افراد کلی وجود دارند. این تفاوت، چونان دو آواز از یک چشمه، تمایز میان فلسفه و عرفان را نشان میدهد.
نقد دوّانی از منظر عرفانی
وحدت شخصی دوّانی، اگر محدود باشد، خدا نیست؛ و اگر نامحدود باشد، نمیتواند مقابلی مانند ماهیتها داشته باشد. این نقد، چونان آینهای، ناسازگاری دیدگاه دوّانی با عرفان را بازمیتاباند.
نقد اصطلاح وحدت شخصی در فلسفه
اصطلاح وحدت شخصی در فلسفه دوّانی نادرست است، زیرا یا محدود است (که خدا نیست) یا مقابلی دارد (که با وحدت شخصی ناسازگار است). این نقد، کاستیهای دیدگاه دوّانی را چونان روز روشن میسازد.
جمعبندی بخش سوم
این بخش به نقد دیدگاههای دوّانی و ملاصدرا در باب وحدت شخصی وجود پرداخت. دوّانی وجود را منحصر در خدا میداند، اما پذیرش ماهیتها و ابهام در نسبت آنها، دیدگاه او را مبهم میسازد. نقد ملاصدرا به دوّانی، به دلیل سوءتفاهم، نادرست است. تمایز میان فلسفه دوّانی و عرفان، و کاستیهای اصطلاح وحدت شخصی در فلسفه، از محورهای اصلی این بخش بود.
بخش چهارم: شخصیت و حد در وحدت شخصی
این بخش به بررسی مفهوم شخصیت و حد در وحدت شخصی وجود اختصاص دارد. استاد فرزانه قدسسره، با نفی کلی و جزئی محدود در خدا، بر حقیقت شخصی و بدون حد تأکید میکنند.
نفی کلی بودن خدا
خدا، وجود کلی نیست، بلکه شخصی و بدون حد است. اصطلاح کلی برای خدا در فلسفه نادرست است. خدا، چونان حقیقتی بیکران، فراتر از دستهبندیهای کلی و جزئی است.
شخصیت و حد
هر شخصیتی لزوماً محدود نیست. هر محدود، شخصی است، اما هر شخصیت، محدود نیست. این دیدگاه، چونان کلیدی برای گشودن قفلهای معرفت، تمایز میان شخصیت و محدودیت را روشن میسازد.
اختلاط در مفهوم شخصیت
اختلاط میان شخصیت و محدودیت، دیدگاهها را مخدوش کرده است. شخصیت خدا، بدون حد است. این نکته، چونان بادی که غبار را میزداید، حقیقت شخصیت الهی را آشکار میکند.
نفی کلی و جزئی در خدا
خدا نه کلی است و نه جزئی به معنای محدود. او حقیقت شخصی بدون حد است. این دیدگاه، خدا را چونان اقیانوسی بیساحل، فراتر از قیود کلی و جزئی معرفی میکند.
جزئی حقیقی بدون حد
خدا، جزئی حقیقی و بدون حد است. جزئی بودن به معنای مفهومی نیست، بلکه حقیقتی بدون محدودیت است. این حقیقت، چونان ستارهای در آسمان معرفت، وحدت شخصی خدا را روشن میسازد.
نفی ضرورت حد برای جزئی
هیچ دلیلی وجود ندارد که جزئی بودن، لزوماً به معنای محدود بودن باشد. خدا، جزئی حقیقی بدون حد است. این دیدگاه، چونان تیری که به هدف مینشیند، خطای خلط میان جزئی و حد را نشان میدهد.
حد و مصادیق
حد، مختص مصادیق (مانند زید و عمر) است، نه ذات جزئی حقیقی. کلی و جزئی، هر دو میتوانند حد داشته باشند یا نداشته باشند. این نکته، حد را چونان لباسی میبیند که تنها بر تن مصادیق مینشیند.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش به تبیین مفهوم شخصیت و حد در وحدت شخصی وجود پرداخت. نفی کلی و جزئی محدود در خدا، تأکید بر حقیقت شخصی بدون حد، و نفی ضرورت حد برای جزئی، از محورهای اصلی بود. این مبانی، دیدگاه عرفانی وحدت شخصی را تقویت کرده و کاستیهای فلسفه دوّانی را آشکار ساختند.
نتیجهگیری نهایی
این کتاب، با تأمل در درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، سفری عمیق به سوی حقیقت وحدت شخصی وجود بود. وجود، به مثابه حقیقتی واحد و شخصی، منحصر در خداست و ماهیتها، فاقد وجود مستقلاند. نقد دیدگاههای دوّانی و ملاصدرا نشان داد که دوّانی، با پذیرش ماهیتها و ابهام در نسبت آنها، در تبیین وحدت شخصی دچار کاستی است. ملاصدرا نیز به اشتباه دوّانی را متهم به ادعای وجود همه ماهیتها در خدا میکند. عرفان، با تأکید بر وحدت شخصی بدون مقابل، ظهورات را جلوههای حقیقی وجود میداند، نه وهم و خیال. خدا، نه کلی است و نه جزئی محدود، بلکه حقیقتی شخصی و بدون حد است.