در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 111

متن درس






جعل در حکمت متعالیه: نقد و تبیین وجودشناختی و عرفانی

جعل در حکمت متعالیه: نقد و تبیین وجودشناختی و عرفانی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۱۱)

دیباچه

مسأله جعل، چون چشمه‌ای زلال در ژرفای فلسفه اسلامی، از دیرباز محل تأملات عمیق فلاسفه، متکلمان و عرفا بوده است. این مفهوم، که در پیوند با چیستی وجود، ماهیت و رابطه میان خالق و مخلوق قرار دارد، نه تنها در حوزه نظری، بلکه در ساحت‌های اجتماعی و سیاسی نیز مناقشات بسیاری برانگیخته است. درس‌گفتار جلسه صد و یازدهم استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با نگاهی نقادانه و عمیق، این موضوع را در چارچوب حکمت متعالیه صدرالمتألهین و در تقابل با آرای فخر رازی کاوش کرده است. این اثر، با تجمیع محتوای درس‌گفتار و تحلیل‌های تفصیلی، به تبیینی جامع و آکادمیک از جعل می‌پردازد که چون آیینه‌ای صاف، حقیقت وجود را در برابر ظهورات آن به نمایش می‌گذارد.

در این کتاب، اختلافات فلسفی میان اصالت وجود و اصالت ماهیت، با تمرکز بر نقد استدلال‌های فخر رازی و پاسخ‌های ملاصدرا، بررسی شده و دیدگاه عرفانی استاد فرزانه، که جعل را مفهومی اعتباری و فاقد حقیقت می‌داند، چون مشعلی فروزان، راه را برای فهم عمیق‌تر این موضوع هموار کرده است. آیه کریمه جَاعِلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورِ [مطلب حذف شد] : «پدیدآورنده تاریکی‌ها و روشنایی») چون نگینی در این تبیین می‌درخشد و جعل را به مثابه ظهور ذاتی حق معرفی می‌کند. این اثر، با زبانی فاخر و ساختاری علمی، برای پژوهشگران حوزه فلسفه و الهیات منبعی ارزشمند است.

بخش نخست: جعل، محور مناقشات فلسفی

اهمیت و پیچیدگی جعل در فلسفه اسلامی

جعل، چون گردابی در دریای حکمت اسلامی، از موضوعاتی است که به دلیل پیوند عمیق با مسائل وجودشناختی، معرفت‌شناختی، و حتی اجتماعی و سیاسی، مناقشات فراوانی را برانگیخته است. استاد فرزانه، با اشاره به این نزاع‌ها، جعل را موضوعی معرکه‌آراء می‌دانند که نه تنها در حوزه نظری، بلکه در ساحت‌های مردمی و سیاسی نیز تأثیرگذار بوده است. پرسش بنیادین این است که آیا جعل به وجود تعلق می‌گیرد، به ماهیت، یا به اتصاف ماهیت به وجود؟ این پرسش، چون کلیدی زرین، درِ مناقشات فلسفی را می‌گشاید.

درنگ: جعل، به دلیل پیوند با مسائل وجودشناختی و تأثیرات اجتماعی و سیاسی، موضوعی معرکه‌آراء است که پرسش اصلی آن، تعلق جعل به وجود یا ماهیت است.

محور نزاع: وجود یا ماهیت؟

نزاع اصلی در بحث جعل، حول این پرسش است که آیا وجود مجعول است یا ماهیت. استاد فرزانه، با اشاره به این اختلاف، تأکید دارند که گرچه اتصاف ماهیت به وجود نیز در برخی دیدگاه‌ها مطرح شده، اما این نظر رونق چندانی ندارد، زیرا اتصاف خود مفهومی اعتباری است. محور اصلی مناقشه، تقابل میان وجود و ماهیت است. ملاصدرا در «اسفار اربعه» (جلد اول، صفحه ۴۰۰) به این موضوع ورود کرده و با نقد دیدگاه‌هایی که وجود را فاقد صلاحیت معلول بودن می‌دانند، استدلال می‌کند که وجود، حقیقتی عینی و قابل جعل است.

این نزاع، چون دو راهی در مسیر حکمت، فلاسفه را به دو اردوگاه تقسیم کرده است: پیروان اصالت وجود، مانند ملاصدرا، که جعل را به وجود نسبت می‌دهند، و پیروان اصالت ماهیت، مانند فخر رازی، که ماهیت را مجعول می‌دانند. این اختلاف، ریشه در مبانی وجودشناختی هر مکتب دارد و نشان‌دهنده عمق و پیچیدگی مسأله جعل است.

درنگ: نزاع اصلی در جعل، میان تعلق آن به وجود یا ماهیت است که ریشه در اختلافات وجودشناختی میان اصالت وجود و اصالت ماهیت دارد.

جمع‌بندی بخش نخست

این بخش، با تبیین اهمیت جعل به عنوان موضوعی محوری در فلسفه اسلامی، نشان داد که این مفهوم، به دلیل پیوند با مسائل بنیادین وجودشناختی و تأثیرات اجتماعی و سیاسی، مناقشات بسیاری را برانگیخته است. پرسش اصلی، که آیا جعل به وجود یا ماهیت تعلق می‌گیرد، محور نزاع میان مکاتب فلسفی است و راه را برای بررسی دقیق‌تر دیدگاه‌های ملاصدرا و فخر رازی هموار می‌کند.

بخش دوم: نقد دیدگاه فخر رازی و پاسخ‌های ملاصدرا

دیدگاه فخر رازی: اعتباری بودن وجود

فخر رازی، در جلد اول «شرح اشارات» (صفحه ۴۹۴)، استدلال می‌کند که وجود، به دلیل اعتباری بودن، نمی‌تواند موضوع جعل قرار گیرد. او وجود را امری ذهنی و غیرحقیقی می‌داند و معتقد است که جعل، نیازمند امری حقیقی است که همان ماهیت است. این دیدگاه، ریشه در اصالت ماهیت دارد که در فلسفه مشائی و کلام اشعری رواج داشته و وجود را صرفاً وصفی عرضی تلقی می‌کند.

فخر رازی، با تکیه بر این مبنا، استدلال می‌کند که چون وجود امری اعتباری است، نمی‌تواند مجعول باشد، و ماهیت، به عنوان جوهر اصلی اشیاء، موضوع جعل قرار می‌گیرد. این دیدگاه، چون آیینه‌ای شکسته، وجود را در حاشیه قرار داده و ماهیت را در مرکز توجه می‌نهد.

درنگ: فخر رازی، با تأکید بر اعتباری بودن وجود، آن را فاقد صلاحیت جعل می‌داند و ماهیت را به عنوان امر حقیقی، موضوع جعل معرفی می‌کند.

بهره‌گیری ملاصدرا از مباحث مشرقیه

استاد فرزانه، با اشاره به تأثیر «مباحث مشرقیه» فخر رازی بر ملاصدرا، خاطرنشان می‌کنند که صدرالمتألهین از این اثر بهره‌برداری گسترده‌ای کرده و بخش‌هایی از آن را در «اسفار اربعه» بازتاب داده است. با وجود مشکلات این متن، ملاصدرا توانسته با تحلیل و بازسازی استدلال‌ها، به حل مسائل بپردازد و دیدگاه‌های فخر رازی را در راستای تبیین اصالت وجود بازآرایی کند.

«مباحث مشرقیه»، چون گنجینه‌ای از استدلال‌های فلسفی و کلامی، منبعی غنی برای ملاصدرا بوده که با وجود دشواری‌هایش، به دلیل عبارات شیوا و دقیق، در تبیین مسائل فلسفی مورد استفاده قرار گرفته است. این بهره‌گیری، نشان‌دهنده عمق دانش و توانایی ملاصدرا در نقد و بازسازی آرای پیشینیان است.

پاسخ ملاصدرا به اعتباری بودن وجود

ملاصدرا، در پاسخ به استدلال فخر رازی، میان مفهوم وجود و حقیقت وجود تمایز قائل می‌شود. او مفهوم وجود را اعتباری می‌داند، اما حقیقت وجود را امری عینی و حقیقی معرفی می‌کند. بر این اساس، وجود می‌تواند موضوع جعل قرار گیرد، زیرا حقیقتی است که در عالم خارج تحقق دارد. این پاسخ، چون نوری بر تاریکی دیدگاه فخر رازی، استدلال او را بی‌اعتبار می‌سازد.

ملاصدرا، با تأکید بر اصالت وجود، استدلال می‌کند که وجود، برخلاف ادعای فخر رازی، امری اعتباری نیست، بلکه حقیقتی عینی است که قابلیت جعل را دارد. این تمایز، چون خطی زرین، مرز میان دیدگاه‌های مشائی و حکمت متعالیه را ترسیم می‌کند.

درنگ: ملاصدرا، با تمایز میان مفهوم اعتباری وجود و حقیقت عینی آن، استدلال فخر رازی را نقض کرده و وجود را موضوع جعل معرفی می‌کند.

اشکال دوم فخر رازی: بساطت و وحدت وجود

فخر رازی، در استدلال دوم خود، به بساطت و وحدت وجود اشاره می‌کند و مدعی است که اگر وجود مجعول باشد، به دلیل وحدت و بساطت آن، جعل وجود باید به جعل همه موجودات منجر شود. اما چون جعل‌های مختلف و متعدد (مانند جعل انسان، حیوان، زید، عمر، آب، و آتش) مشاهده می‌شود، مجعول نمی‌تواند وجود باشد، بلکه باید ماهیت باشد که تنوع را می‌پذیرد.

این استدلال، چون صخره‌ای در مسیر حکمت، مدعی است که وحدت وجود با تنوع جعل‌ها سازگار نیست. فخر رازی، با تکیه بر این تنوع، نتیجه می‌گیرد که ماهیت، به عنوان امری حقیقی، موضوع جعل است، زیرا جعل‌های مختلف (مانند جعل زردآلو، شفتالو، یا آلبالو) نشان‌دهنده تفاوت در ماهیت‌هاست، نه در وجود که واحد و بسیط است.

درنگ: فخر رازی، با استناد به بساطت وجود، استدلال می‌کند که جعل وجود به دلیل وحدت آن، نمی‌تواند تنوع موجودات را توضیح دهد و بنابراین ماهیت مجعول است.

تبیین تنوع جعل‌ها در دیدگاه فخر رازی

فخر رازی، برای اثبات ادعای خود، به تفاوت جعل‌ها اشاره می‌کند. او استدلال می‌کند که جعل انسان از جعل حیوان، و جعل زید از جعل عمر متفاوت است. اگر وجود مجعول بود، به دلیل وحدت و بساطت آن، همه موجودات باید با یک جعل واحد تحقق می‌یافتند، در حالی که تنوع جعل‌ها نشان می‌دهد که مجعول، ماهیت است. برای مثال، جعل آب سرد از جعل آب گرم متفاوت است، و این تفاوت، به ماهیت (گرمی یا سردی) بازمی‌گردد، نه به وجود که واحد است.

این استدلال، چون جریانی خروشان، تنوع در عالم خلقت را به ماهیت نسبت می‌دهد و وجود را به حاشیه می‌راند. فخر رازی معتقد است که اگر وجود مجعول بود، همه موجودات باید به صورت هم‌زمان و یکسان تحقق می‌یافتند، در حالی که تفاوت جعل‌ها، مانند تفاوت جعل زردآلو و شفتالو، نشان‌دهنده مجعولیت ماهیت است.

پاسخ ملاصدرا: تشکیک در وجود

ملاصدرا، در پاسخ به این اشکال، نظریه تشکیک وجود را مطرح می‌کند. او استدلال می‌کند که وجود، هرچند واحد است، دارای مراتب تشکیکی است که به تفاوت در جعل‌ها منجر می‌شود. هر مرتبه از وجود، به صورت جداگانه مجعول می‌شود و این امر، تنوع در موجودات را بدون نیاز به جعل ماهیت توضیح می‌دهد. برای مثال، جعل وجود در مرتبه انسان، حیوان، آب، یا آتش، به دلیل تفاوت مراتب وجود، متفاوت است و نیازی به جعل ماهیت نیست.

این پاسخ، چون نوری بر تاریکی استدلال فخر رازی، نشان می‌دهد که وحدت وجود با تنوع جعل‌ها منافاتی ندارد. ملاصدرا، با معرفی مراتب وجود، چارچوبی منسجم ارائه می‌دهد که تنوع در عالم خلقت را در عین وحدت وجود تبیین می‌کند.

درنگ: ملاصدرا، با تکیه بر نظریه تشکیک وجود، استدلال فخر رازی را نقض کرده و نشان می‌دهد که وجود، در عین وحدت، دارای مراتب است که تنوع جعل‌ها را توضیح می‌دهد.

تبیین مراتب وجود در فلسفه ملاصدرا

ملاصدرا تأکید دارد که وجود، با وجود وحدت، دارای مراتب مختلفی است که به تفاوت در جعل‌ها منجر می‌شود. هر مرتبه از وجود، مانند مرتبه انسان، حیوان، یا نبات، به صورت جداگانه مجعول می‌شود و این امر، تنوع در موجودات را توجیه می‌کند. این مراتب، چون پله‌هایی در نردبان هستی، هر یک جایگاه خاص خود را دارند و جعل هر مرتبه، به تحقق موجودی خاص منجر می‌شود.

برای مثال، جعل وجود در مرتبه انسان، به تحقق انسانیت منجر می‌شود، و جعل وجود در مرتبه حیوان، به تحقق حیوانیت. این تفاوت مراتب، چون امواجی در دریای وجود، تنوع عالم خلقت را بدون نیاز به جعل ماهیت توضیح می‌دهد. این دیدگاه، یکی از نوآوری‌های کلیدی حکمت متعالیه است که وحدت و کثرت را در چارچوبی واحد آشتی می‌دهد.

نقد فخر رازی بر اساس تشکیک وجود

ملاصدرا، با استناد به نظریه تشکیک، استدلال فخر رازی را باطل می‌داند. او معتقد است که فخر رازی به اشتباه گمان کرده که وحدت وجود مانع از جعل‌های متعدد است، در حالی که مراتب وجود، این تنوع را ممکن می‌سازد. وجود، هرچند واحد است، اما به دلیل تشکیک، می‌تواند در مراتب مختلف جعل شود و تنوع موجودات را رقم زند.

این نقد، چون تیری بر قلب استدلال فخر رازی، نشان می‌دهد که فرض او مبنی بر ناسازگاری وحدت وجود با تنوع جعل‌ها نادرست است. ملاصدرا، با معرفی مراتب وجود، چارچوبی منسجم ارائه می‌دهد که هم وحدت وجود را حفظ می‌کند و هم تنوع در عالم خلقت را تبیین می‌نماید.

درنگ: ملاصدرا، با تأکید بر مراتب تشکیکی وجود، استدلال فخر رازی مبنی بر ناسازگاری وحدت وجود با تنوع جعل‌ها را باطل می‌داند.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با بررسی دقیق دیدگاه فخر رازی و پاسخ‌های ملاصدرا، نشان داد که نزاع میان اصالت وجود و اصالت ماهیت، قلب مسأله جعل را تشکیل می‌دهد. فخر رازی، با تأکید بر اعتباری بودن وجود و بساطت آن، ماهیت را موضوع جعل می‌داند، در حالی که ملاصدرا، با معرفی نظریه تشکیک وجود، این استدلال‌ها را نقض کرده و وجود را به عنوان حقیقتی عینی و قابل جعل معرفی می‌کند. این نقد و تبیین، راه را برای بررسی عمیق‌تر دیدگاه عرفانی استاد فرزانه هموار می‌کند.

بخش سوم: نقد عرفانی جعل و تأکید بر ظهورات وجود

نفی جعل در وحدت حقیقی وجود

استاد فرزانه، با نگاهی عرفانی، جعل را مفهومی اعتباری و فاقد حقیقت می‌دانند. اگر وجود فاقد مراتب باشد و به صورت وحدت حقیقی شخصی تلقی شود، جعل به آن تعلق نمی‌گیرد، زیرا وجود در این حالت، واجب‌الوجود است و نیازی به جعل ندارد. این دیدگاه، چون مشعلی در تاریکی، مفهوم جعل را از معنای متداول کلامی خارج کرده و به ظهورات ذاتی وجود پیوند می‌زند.

در این چارچوب، وجود، حقیقتی واحد و بسیط است که مراتب آن، صرفاً ظهورات ذاتی‌اش هستند. این ظهورات، چون امواجی از دریای بی‌کران حق، نیازی به جعل به معنای هل دادن یا ایجاد از عدم ندارند، زیرا ذاتی و لازم‌اند.

درنگ: در وحدت حقیقی وجود، جعل بی‌معناست، زیرا وجود واجب‌الوجود است و ظهورات آن، ذاتی و لازم‌اند.

ظهورات وجود، جایگزین جعل

استاد فرزانه تأکید دارند که وجود و ظهورات آن، امری لازم و ذاتی است و نیازی به جعل به معنای هل دادن ندارد. ظهورات وجود، چون جریانی خودکار، به صورت قهرآ تحقق می‌یابند و جعل، به معنای کلامی آن، در این چارچوب بی‌معناست. برای مثال، عالم، مانند رودی که خود به خود جاری است، نیازی به هل دادن ندارد، بلکه ظهورات آن، به صورت ذاتی و خودکار پدیدار می‌شوند.

این دیدگاه، جعل را از معنای متداول کلامی (ایجاد از عدم) خارج کرده و آن را به ظهورات ذاتی حق نسبت می‌دهد. ظهورات، چون تجلی‌های نور الهی، لازمه ذات حق‌اند و نیازی به جعل خارجی ندارند.

درنگ: ظهورات وجود، به صورت ذاتی و خودکار تحقق می‌یابند و نیازی به جعل به معنای هل دادن یا ایجاد از عدم ندارند.

نقد جعل کلامی

استاد فرزانه، جعل به معنای متداول کلامی، یعنی خلق اشیاء یکی‌یکی از عدم، را مورد نقد قرار می‌دهند. ایشان معتقدند که خداوند، مانند صنعتگری که با زحمت اشیاء را خلق کند، عمل نمی‌کند. عالم، چون آیینه‌ای که نور حق را بازمی‌تاباند، خود به خود ظهور می‌یابد و نیازی به جعل به معنای کلامی ندارد.

این نقد، دیدگاه کلامی را که جعل را به معنای ایجاد از عدم می‌داند، به چالش می‌کشد و آن را مفهومی من‌درآوردی و فاقد حقیقت معرفی می‌کند. عالم، مانند جریانی مدام، خود به خود ظهور می‌یابد و جعل، به معنای هل دادن، در این چارچوب بی‌معناست.

درنگ: جعل به معنای کلامی، یعنی خلق اشیاء از عدم، مفهومی اعتباری است و عالم، به صورت خودکار و ذاتی ظهور می‌یابد.

نفی تشکیک در وجود

استاد فرزانه، با نقد نظریه تشکیک ملاصدرا، تأکید دارند که وجود فاقد مراتب است و مراتب ظاهری، صرفاً ظهورات وجود هستند. این ظهورات، نیازی به جعل ندارند، زیرا لازمه ذات حق‌اند. وجود، چون خورشیدی یکپارچه، مراتب ندارد و آنچه مراتب خوانده می‌شود، ظهورات ذاتی آن است.

این دیدگاه، نظریه تشکیک را به چالش می‌کشد و جعل را به طور کلی نفی می‌کند. ظهورات، مانند سایه‌های نور حق، خود به خود تحقق می‌یابند و نیازی به جعل یا هل دادن ندارند.

درنگ: وجود فاقد مراتب تشکیکی است و مراتب ظاهری، ظهورات ذاتی حق‌اند که نیازی به جعل ندارند.

نقد تأثیرپذیری ملاصدرا و حاجی سبزواری

استاد فرزانه، با اشاره به تأثیرپذیری ملاصدرا و حاجی سبزواری از متکلمان، خاطرنشان می‌کنند که این دو فیلسوف، تحت تأثیر دیدگاه‌های کلامی، به بحث جعل پرداخته‌اند. اما علامه طباطبایی، این موضوع را به صورت مستقل مطرح نکرده و تنها به صورت فرعی در بحث علت و معلول به آن اشاره کرده است.

این نقد، نشان‌دهنده تفاوت رویکرد علامه طباطبایی با ملاصدرا و حاجی سبزواری است. علامه، مانند باغبانی که به جای شاخه‌های فرعی، به ریشه درخت وجود می‌پردازد، بر مفاهیم وجود و ظهورات آن تمرکز کرده و از پرداختن به جعل به عنوان موضوعی مستقل پرهیز کرده است.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با تبیین دیدگاه عرفانی استاد فرزانه، نشان داد که جعل، به معنای کلامی آن، مفهومی اعتباری و فاقد حقیقت است. وجود، حقیقتی واحد و بسیط است که ظهورات آن، به صورت ذاتی و خودکار تحقق می‌یابند و نیازی به جعل یا هل دادن ندارند. نقد نظریه تشکیک ملاصدرا و تأکید بر ظهورات ذاتی حق، این تبیین را به اوج خود رساند و جعل را به عنوان مفهومی غیرواقعی کنار گذاشت.

نتیجه‌گیری نهایی

این اثر، چون سفری معرفتی در ژرفای حکمت اسلامی، مسأله جعل را از منظر فلسفی و عرفانی کاوش کرد. نزاع میان اصالت وجود و اصالت ماهیت، که در استدلال‌های فخر رازی و پاسخ‌های ملاصدرا متجلی شده، نشان‌دهنده عمق و پیچیدگی این موضوع است. ملاصدرا، با تکیه بر نظریه تشکیک وجود، استدلال‌های فخر رازی مبنی بر اعتباری بودن وجود و بساطت آن را نقض کرده و وجود را به عنوان حقیقتی عینی و قابل جعل معرفی نمود. اما استاد فرزانه، با نگاهی عرفانی، جعل را مفهومی اعتباری دانسته و آن را به ظهورات ذاتی حق فروکاستند. آیه کریمه جَاعِلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورِ، چون چراغی راهنما، این حقیقت را روشن ساخت که عالم، خود به خود ظهور می‌یابد و نیازی به جعل به معنای کلامی ندارد.

این تبیین، با نقد نظریه تشکیک و تأکید بر وحدت حقیقی وجود، چارچوبی منسجم برای فهم رابطه میان حق و خلق ارائه داد. ظهورات، چون امواجی از دریای بی‌کران حق، لازمه ذات او هستند و جعل، به معنای هل دادن، در این چارچوب بی‌معناست.

با نظارت صادق خادمی