در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 120

متن درس





ذهن، ذهنیات و امتناع اعاده معدوم: کاوشی در معرفت‌شناسی فلسفی

ذهن، ذهنیات و امتناع اعاده معدوم: کاوشی در معرفت‌شناسی فلسفی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۲۰)

مقدمه: درآمدی بر چیستی ذهن و امتناع اعاده معدوم

در سپهر فلسفه اسلامی، مباحث ذهن، ذهنیات، و مسئله اعاده معدوم از جمله موضوعات بنیادینی‌اند که به چیستی وجود، عدم، و نقش ذهن در تحلیل این مفاهیم می‌پردازند. این مسائل، که در درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، در جلسه یکصد و بیستم با ژرف‌نگری و دقت بررسی شده‌اند، نه‌تنها به نقد دیدگاه‌های متکلمان و فلاسفه در باب مفاهیم «حال» و «ثابت» و امتناع اعاده معدوم می‌پردازند، بلکه با ارائه دیدگاهی نوین، اصل نزاع را به چالش می‌کشند.

بخش یکم: ذهن و ذهنیات در فلسفه و کلام

مشکل معرفت‌شناختی متکلمان

استاد فرزانه، با نقدی دقیق بر دیدگاه‌های متکلمان، خاطرنشان می‌سازند که مشکل اصلی آنان، فقدان روش‌شناسی روشن در تحلیل مفاهیم عقلی و ذهنی، به‌ویژه مفاهیم «حال» (وجود فعلی) و «ثابت» (وجود بالقوه یا ذهنی) است. متکلمان، به دلیل تکیه بیش از حد بر نقل و فقدان تحلیل عقلی، در تبیین این مفاهیم دچار ابهام شده‌اند. این نارسایی، مانند سایه‌ای است که بر روش‌شناسی کلامی افتاده و مانع از وضوح در فهم مقولات ذهنی گردیده است.

درنگ: فقدان روش‌شناسی دقیق در تحلیل مفاهیم ذهنی نزد متکلمان، مانند سایه‌ای است که وضوح حقیقت را در تحلیل «حال» و «ثابت» مخدوش ساخته است.

این ابهام، ریشه در عدم تمایز میان وجود ذهنی و خارجی دارد. متکلمان، بدون توجه به این تمایز، مفاهیم را به گونه‌ای مطرح کرده‌اند که به پیچیدگی‌های غیرضروری منجر شده است. فلاسفه، اما، با روش عقلی، این مفاهیم را در چارچوب وجود و عدم تحلیل می‌کنند و از طرح مباحث مبهم پرهیز دارند.

غیرضروری بودن مباحث متکلمان

استاد فرزانه تأکید دارند که طرح مفاهیمی چون «حال» و «ثابت» نزد متکلمان، به دلیل فقدان مبنای عقلی منسجم، غیرضروری است. این مباحث، مانند شاخه‌های بی‌ثمری‌اند که بر تنه درخت فلسفه روییده‌اند و به جای روشنگری، به ابهام و پیچیدگی منجر شده‌اند. متکلمان، به دلیل ناتوانی در تحلیل عقلی، به مباحثی روی آورده‌اند که از اساس فاقد استحکام فلسفی‌اند.

این دیدگاه، با نقد روش‌شناختی کلام، بر ضرورت تحلیل عقلی و دقیق مفاهیم ذهنی تأکید دارد. شناخت صحیح ذهن و اندیشه، از افتادن به دام ابهامات متکلمان جلوگیری می‌کند و بستری برای فهم دقیق‌تر حقیقت فراهم می‌آورد.

جمع‌بندی بخش یکم

بخش نخست، به بررسی مشکل معرفت‌شناختی متکلمان در تحلیل مفاهیم ذهنی، به‌ویژه «حال» و «ثابت»، پرداخت. فقدان روش‌شناسی عقلی نزد متکلمان، به طرح مباحث غیرضروری و مبهم منجر شده است. استاد فرزانه، با نقد این رویکرد، بر ضرورت شناخت دقیق ذهن و تحلیل عقلی مفاهیم تأکید دارند. این دیدگاه، راه را برای بررسی عمیق‌تر مسائل وجود و عدم هموار می‌سازد.

بخش دوم: ممكن معدوم و وجود ذهنی

مفهوم ممكن معدوم نزد متکلمان

متکلمان، ممكن معدوم را «ثابت» می‌دانند، نه موجود و نه ممتنع. به باور آنان، ممكن معدوم به چیزی اشاره دارد که در خارج موجود نیست، اما در آینده می‌تواند موجود شود، مانند دانه‌ای که هنوز به درخت تبدیل نشده است. استاد فرزانه این دیدگاه را نقد می‌کنند و تأکید دارند که مفهوم «ثابت» نزد متکلمان مبهم است و مشخص نیست به چه چیزی اشاره دارد. این ابهام، مانند مهی است که بر مسیر فهم حقیقت افتاده و مانع از وضوح می‌شود.

درنگ: مفهوم «ثابت» نزد متکلمان، مانند مهی است که بر مسیر فهم حقیقت افتاده و به دلیل فقدان تعریف دقیق، تحلیل را مخدوش ساخته است.

استاد فرزانه خاطرنشان می‌سازند که ممكن معدوم، اگر در ذهن متخیل شود، دیگر معدوم نیست، بلکه در ذهن موجود است. برای مثال، تصور فرزندی که در آینده متولد خواهد شد، در ذهن وجود دارد و از این رو، موجود ذهنی است، نه معدوم مطلق. این دیدگاه، بر نقش ذهن در تبدیل عدم به وجود ذهنی تأکید دارد.

اخبار از ممكن معدوم و تمایز حاكی و محكی

اخبار از ممكن معدوم، به لحاظ حاكی (مفهوم ذهنی) است، نه محكی (واقعیت خارجی). استاد فرزانه توضیح می‌دهند که وقتی از ممكن معدوم، مانند فرزندی که در آینده متولد می‌شود، سخن می‌گوییم، در واقع از مفهوم ذهنی آن خبر می‌دهیم که در ذهن موجود است. این تمایز، مانند خط‌کشی است که مرز میان واقعیت خارجی و مفهوم ذهنی را روشن می‌سازد. متکلمان، به دلیل نادیده گرفتن این تمایز، دچار اشکال شده‌اند و تحلیل‌هایشان به ابهام انجامیده است.

استاد فرزانه تأکید دارند که اخبار از عدم یا ممتنع نیز، به محض ورود به ذهن، به موجود ذهنی تبدیل می‌شود. عدم، فاقد شئیت است و نمی‌تواند موضوع اخبار باشد، اما وقتی در ذهن تصور می‌شود، به عنوان مفهوم، وجود ذهنی پیدا می‌کند. این دیدگاه، مانند نوری است که تاریکی ابهامات متکلمان را می‌زداید.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، مفهوم ممكن معدوم و نقش ذهن در تحلیل آن را بررسی کرد. متکلمان، با طرح مفهوم مبهم «ثابت»، دچار نارسایی معرفت‌شناختی شده‌اند. استاد فرزانه، با تأکید بر وجود ذهنی ممكن معدوم و تمایز میان حاكی و محكی، ابهامات متکلمان را نقد کرده و بر نقش ذهن در تبدیل عدم به وجود ذهنی تأکید دارند. این دیدگاه، بستری برای بررسی مسئله اعاده معدوم فراهم می‌آورد.

بخش سوم: امتناع اعاده معدوم و نزاع فلاسفه و متکلمان

نزاع معرفت‌شناختی فلاسفه و متکلمان

استاد فرزانه، نزاع میان فلاسفه و متکلمان را در مسئله اعاده معدوم، نزاعی اساسی می‌دانند که به امکان زنده شدن پس از مرگ، به‌ویژه در بحث معاد، مربوط است. متکلمان معتقدند که معدوم می‌تواند دوباره موجود شود، در حالی که فلاسفه، به‌ویژه ابن‌سینا، اعاده معدوم را به دلیل فقدان شئیت در عدم، ممتنع می‌شمارند. این نزاع، مانند دو راهی است که هر یک به سوی مقصدی متفاوت می‌رود: یکی به سوی نقل و دیگری به سوی عقل.

درنگ: نزاع فلاسفه و متکلمان در اعاده معدوم، مانند دو راهی است که یکی به سوی نقل و دیگری به سوی عقل رهنمون می‌شود، اما هر دو از حقیقت کامل دورند.

استاد فرزانه تأکید دارند که دیدگاه متکلمان باید مستقیماً بررسی شود، نه از زبان فلاسفه، زیرا ممکن است فلاسفه در نقل دیدگاه متکلمان دچار تحریف شده باشند. این دیدگاه، بر ضرورت تحلیل بی‌طرفانه و دقیق تأکید دارد.

استدلال ابن‌سینا و مفهوم باطل‌الذات

ابن‌سینا، در فصل پنجم مقاله اول الهیات *شفاء*، اعاده معدوم را ممتنع می‌داند، زیرا معدوم، باطل‌الذات است و فاقد شئیت. او استدلال می‌کند که چون عدم شئیت ندارد، اعاده به آن تعلق نمی‌گیرد. این استدلال، مانند بنایی است که بر پایه فقدان شئیت در عدم استوار شده است. استاد فرزانه این دیدگاه را دقیق می‌دانند، اما خاطرنشان می‌سازند که اگر متکلمان معدوم را باطل‌الذات ندانند، این استدلال کارایی خود را از دست می‌دهد.

متکلمان، معدوم را به مرگ یا تفریق اجزاء تفسیر می‌کنند، نه باطل‌الذات. این تفاوت در تعریف معدوم، مانند دو شاخه از یک رود است که هر یک به سویی متفاوت جاری می‌شود. استاد فرزانه تأکید دارند که اگر معدوم باطل‌الذات نباشد، استدلال ابن‌سینا بی‌اثر می‌شود، زیرا فرض او بر بطلان ذاتی معدوم استوار است.

نقد دیدگاه متکلمان

استاد فرزانه، با نقد دیدگاه متکلمان، تأکید دارند که معدوم نزد آنان، به تحول مادی یا مرگ محدود می‌شود، نه باطل‌الذات. این دیدگاه، به دلیل فقدان مبنای عقلی، نمی‌تواند پایه‌ای برای بحث اعاده فراهم آورد. متکلمان، به دلیل عدم تمایز میان وجود ذهنی و خارجی، در تحلیل خود دچار اشکال شده‌اند. این نقد، مانند تیغی است که پرده ابهامات کلامی را می‌درد.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، نزاع فلاسفه و متکلمان در مسئله اعاده معدوم را بررسی کرد. ابن‌سینا، با استدلال به فقدان شئیت در عدم، اعاده را ممتنع می‌داند، اما این استدلال در برابر دیدگاه متکلمان، که معدوم را باطل‌الذات نمی‌دانند، کارایی ندارد. استاد فرزانه، با نقد هر دو رویکرد، بر ضرورت بررسی مستقیم دیدگاه متکلمان و تحلیل عقلی مسئله تأکید دارند.

بخش چهارم: دیدگاه سوم و رد معدومیت موجود

انحرافی بودن بحث اعاده معدوم

استاد فرزانه، با ارائه دیدگاهی نوین، تأکید دارند که بحث اعاده معدوم، به دلیل فقدان معدوم، انحرافی است. موجود، اساساً معدوم نمی‌شود، زیرا معدومیت مطلق با اصالت وجود ناسازگار است. این دیدگاه، مانند نوری است که تاریکی نزاع فلاسفه و متکلمان را می‌زداید و اصل بحث را بی‌موضوع می‌سازد.

درنگ: بحث اعاده معدوم، به دلیل فقدان معدوم، انحرافی است، مانند نزاعی بر سر سایه‌ای که هرگز وجود نداشته است.

استاد فرزانه خاطرنشان می‌سازند که موجود، به دلیل وابستگی به فیض الهی، معدوم نمی‌شود. اگر موجود معدوم نشود، بحث اعاده (ممکن یا ممتنع) موضوعیت ندارد. این دیدگاه، نزاع را از اساس زیر سؤال می‌برد و بر اصالت وجود تأکید دارد.

نقد استدلال فلاسفه و تقلید از ابن‌سینا

استاد فرزانه، با نقد فلاسفه پس از ابن‌سینا، مانند ملاصدرا و حاجی سبزواری، تأکید دارند که آنان به‌صورت تقلیدی امتناع اعاده معدوم را پذیرفته‌اند. ابن‌سینا در *شفاء*، امتناع اعاده را بدیهی می‌داند و استدلال می‌کند که «إنّ العقل یکفی هذا دفعاً لایشتاج فیها إلی بیان» (عقل برای اثبات این امر کافی است و نیازی به توضیح ندارد). اما استاد فرزانه این دیدگاه را نقد می‌کنند و تأکید دارند که اگر معدوم وجود نداشته باشد، بحث اعاده بی‌معناست.

ملاصدرا، در فصل هشتم *اسفار* (صفحه ۳۵۳)، و حاجی سبزواری، در صفحه ۴۹ *منظومه*، اعاده معدوم بعینه را ممتنع می‌دانند. «بعینه» به معنای بازگشت با تمامی مشخصات و عوارض است، اما استاد فرزانه این قید را غیرضروری می‌دانند، زیرا معدوم باطل‌الذات، چه بعینه و چه غیربعینه، اعاده‌پذیر نیست. ابن‌سینا، با حذف این قید، استدلالی دقیق‌تر ارائه کرده است. این نقد، مانند آینه‌ای است که ضعف‌های تقلیدی فلاسفه پس از ابن‌سینا را نمایان می‌سازد.

رد خلق از عدم و اصالت وجود

استاد فرزانه تأکید دارند که خلق از عدم، به دلیل فقدان شئیت در عدم، محال است. هستی، از وجود به وجود است و عدم در آن راه ندارد. این اصل، مانند رودی است که از سرچشمه وجود جاری می‌شود و هیچ سایه‌ای از عدم در آن نمی‌افتد. موجود معدوم نمی‌شود و معدوم موجود نمی‌شود، زیرا معدوم فاقد شئیت است و نمی‌تواند موضوع فعل (اعاده یا خلق) باشد.

این دیدگاه، با تأکید بر اصالت وجود، هرگونه معدومیت مطلق را نفی می‌کند. فخر رازی، در صفحه ۲۹۰ *تحصیل*، با کنار گذاشتن تعصب، استدلال ابن‌سینا را عقلانی می‌داند، اما استاد فرزانه این پذیرش را نیز تقلیدی می‌شمارند و بر رد معدومیت موجود تأکید دارند.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، دیدگاه سوم استاد فرزانه را تبیین کرد که بحث اعاده معدوم را به دلیل فقدان معدوم، انحرافی می‌داند. موجود، به دلیل اصالت وجود، معدوم نمی‌شود، و خلق از عدم محال است. نقد فلاسفه پس از ابن‌سینا، به‌ویژه ملاصدرا و حاجی سبزواری، بر تقلیدی بودن دیدگاهشان و غیرضروری بودن قید «بعینه» متمرکز است. ابن‌سینا، با استدلالی دقیق‌تر، اعاده را مطلقاً ممتنع می‌داند، اما استاد فرزانه این نزاع را از اساس بی‌موضوع می‌شمارند.

جمع‌بندی نهایی

این اثر، با بازنویسی درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، در جلسه یکصد و بیستم، به کاوشی عمیق در مفاهیم ذهن، ذهنیات، و امتناع اعاده معدوم پرداخت. محورهای کلیدی این بحث عبارتند از:

  • متکلمان، به دلیل فقدان روش‌شناسی عقلی، در تحلیل مفاهیم ذهنی مانند «حال» و «ثابت» دچار ابهام شده‌اند.
  • ممكن معدوم، در صورت تصور در ذهن، موجود ذهنی است و اخبار از آن، به لحاظ حاكی (مفهوم ذهنی) است، نه محكی (واقعیت خارجی).
  • نزاع فلاسفه و متکلمان در اعاده معدوم، به تفاوت در تعریف معدوم بازمی‌گردد: فلاسفه آن را باطل‌الذات، و متکلمان آن را مرگ یا تحول مادی می‌دانند.
  • ابن‌سینا، با استدلال به فقدان شئیت در عدم، اعاده را ممتنع می‌داند، اما این استدلال در برابر دیدگاه متکلمان، که معدوم را باطل‌الذات نمی‌دانند، کارایی ندارد.
  • دیدگاه سوم استاد فرزانه، با تأکید بر اصالت وجود و رد معدومیت موجود، نزاع اعاده معدوم را انحرافی و بی‌موضوع می‌شمارد.
  • خلق از عدم محال است، و هستی از وجود به وجود است. فلاسفه پس از ابن‌سینا، مانند ملاصدرا و حاجی سبزواری، به‌صورت تقلیدی امتناع اعاده را پذیرفته‌اند.

با نظارت صادق خادمی