متن درس
کاوش در مفهوم امکان: تبیین فلسفی و منطقی در پرتو درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۲۵)
دیباچه
در گستره فلسفه اسلامی، مفهوم امکان بهسان کلیدی است که دروازههای فهم قضایا و احکام منطقی را میگشاید. درسگفتار شماره ۱۲۵ از سلسله درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، با ژرفنگری در این مفهوم بنیادین، به تبیین تمایز میان امکان عام، امکان خاص، و احتمال عقلایی میپردازد. این درسگفتار، که با زبانی گفتاری اما سرشار از عمق فلسفی ارائه شده، نهتنها به تحلیل منطقی و معرفتشناختی امکان در چارچوب مواد ثلاث (وجوب، امکان، امتناع) توجه دارد، بلکه با نقد دیدگاههای اصولیان و متکلمان، پیوند عمیق فلسفه با اصول فقه و الهیات را آشکار میسازد.
بخش یکم: مفهوم امکان در فلسفه و منطق اسلامی
تمایز امکان عام و امکان خاص
در فلسفه اسلامی، امکان بهعنوان یکی از ارکان مواد ثلاث، جایگاهی محوری در تحلیل قضایا دارد. استاد فرزانه قدسسره در درسگفتار شماره ۱۲۵، امکان را به دو گونه عام و خاص تقسیم میکنند. امکان خاص، به سلب ضرورت از طرفین (موضوع و محمول) اشاره دارد، بدین معنا که نه وجود محمول برای موضوع ضروری است و نه عدم آن. برای نمونه، در قضیه «زید قائم است»، امکان خاص بدین معناست که زید نه لزوماً ایستاده است و نه لزوماً نشسته؛ بلکه هر دو حالت برای او ممکن است. این سلب ضرورتین، امکان خاص را از وجوب و امتناع متمایز میسازد.
در مقابل، امکان عام به سلب ضرورت از جانب مقابل دلالت دارد. به بیان دیگر، در امکان عام، قضیهای محال نیست، اما وجود یا عدم آن نیازمند دلیل است. برای مثال، اگر گفته شود «زید قائم است» یا «زید قائم نیست»، هر دو قضیه از نظر منطقی محال نیستند و ازاینرو، در دایره امکان عام جای میگیرند. این تمایز، چونان دو شاخه از یک درخت معرفت، امکان را در دو سطح مختلف تحلیل میکند: یکی در سطح ذاتی و دیگری در سطح وجودی.
حکمی بودن امکان عام و خاص
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که امکان عام و خاص، هر دو حکمیاند، زیرا هر یک به سلب ضرورتین یا سلب ضرورت مقابل منجر میشوند. این حکمی بودن، امکان را در کنار وجوب و امتناع، بهعنوان یکی از مواد ثلاث، در چارچوب منطق اسلامی قرار میدهد. برای نمونه، در قضیه «واجب الوجود واجب است»، حکم به وجوب میشود، و در «شریک الباری ممتنع است»، حکم به امتناع. به همین سان، امکان عام و خاص نیز احکامیاند که ساختار منطقی قضایا را شکل میدهند. این احکام، چونان ستونهای یک بنای معرفتی، قضایا را در برابر تحلیلهای منطقی استوار میسازند.
حکمی بودن امکان، آن را از احتمال عقلایی متمایز میکند. احتمال عقلایی، که در ادامه بررسی خواهد شد، فاقد چنین حکمی است و بهسان نسیمی گذرا، تنها به عدم قطعیت اشاره دارد، نه به تصدیق یا انکار.
ساختار قضیه در منطق اسلامی
در منطق اسلامی، قضیه از دو بخش ماده و هیئت تشکیل شده است. ماده، محتوای قضیه است، یعنی موضوع و محمول آن، و هیئت، جهت قضیه را نشان میدهد، که میتواند امکان، وجوب، یا امتناع باشد. استاد فرزانه قدسسره در این درسگفتار، مثال میزنند: در قضیه «الإنسان کاتب بالإمکان»، جهت امکان با ماده (انسان و کاتب بودن) مطابقت دارد و ازاینرو صادق است. اما در «الإنسان کاتب بالوجوب»، این تطابق وجود ندارد، زیرا انسان ذاتاً کاتب نیست؛ لذا این قضیه کاذب است. این تطابق میان ماده و هیئت، چونان کلیدی است که قفل حقیقت قضیه را میگشاید.
قضایای موجّه، آن دسته از قضایا هستند که جهتشان (امکان، وجوب، امتناع) صراحتاً ذکر میشود، درحالیکه قضایای مطلقه فاقد چنین جهتیاند. برای مثال، «الإنسان ممکن بالضرورة» صادق است، زیرا انسان ذاتاً ممکن الوجود است. اما «الإنسان موجود بالذات بالوجوب» کاذب است، زیرا وجوب با ماهیت انسان سازگار نیست. این تمایز، چونان خطکشی دقیق، قضایا را در چارچوب منطقیشان جای میدهد.
بخش دوم: احتمال عقلایی و تمایز آن از امکان
مفهوم احتمال عقلایی و لا أدری
یکی از محورهای محوری درسگفتار، تمایز میان امکان منطقی (عام و خاص) و احتمال عقلایی است. استاد فرزانه قدسسره، با استناد به تعبیر ابنسینا، «فذره فی بقعة الإمکان» را به معنای احتمال عقلایی تفسیر میکنند که معادل «لا أدری» (نمیدانم) است. این احتمال، برخلاف امکان منطقی، حکمی نیست و صرفاً به عدم قطعیت معرفتی اشاره دارد. برای نمونه، در پاسخ به ادعای «زید قائم است» یا «فلانی دزدی کرده»، اگر دلیل موثقی در دست نباشد، پاسخ «یمکن» یا «محتمل است» به معنای «نمیدانم» است، نه تصدیق امکان ذاتی.
احتمال عقلایی، چونان سایهای بر گستره معرفت، به نادانی آگاهانه اشاره دارد. استاد فرزانه قدسسره، لا أدری را «نصف العلم» میخوانند، زیرا این آگاهی از جهل، دروازهای به سوی تحقیق و ژرفنگری است. برخلاف امکان منطقی که حکمی است و نیازمند برهان، احتمال عقلایی وجدانی است و نیازی به دلیل خارجی ندارد. این وجدانی بودن، چونان چشمهای زلال، از شهود درونی انسان سرچشمه میگیرد.
امکان استقبالی و تفاوت آن با احتمال عقلایی
استاد فرزانه قدسسره، مفهوم امکان استقبالی را نیز مطرح میکنند که به نادانی درباره امور آینده اشاره دارد، مانند پاسخ به پرسش «فردا به خانه ما میآیی؟» که «نمیدانم» است. این امکان، برخلاف امکان ذاتی، به خارج وابسته نیست، بلکه به جهل ذهن نسبت به آینده مربوط است. تفاوت امکان استقبالی با احتمال عقلایی در این است که امکان استقبالی، نخست به غیرمحال بودن وابسته است و سپس در چارچوب امکان ذاتی قرار میگیرد. اما احتمال عقلایی، چونان آسمانی وسیع، حتی محال و واجب را نیز دربرمیگیرد، زیرا صرفاً به عدم قطعیت معرفتی اشاره دارد.
این تمایز، چونان خطی میان دو دریا، امکان استقبالی را در قلمرو زمان و احتمال عقلایی را در گستره معرفت قرار میدهد. امکان استقبالی، به نادانی ما از آینده اشاره دارد، درحالیکه احتمال عقلایی، هر نوع عدم قطعیت را دربرمیگیرد، چه در گذشته، حال، یا آینده.
بخش سوم: پیوند فلسفه با اصول و فقه
اهمیت فلسفه در اصول فقه
استاد فرزانه قدسسره با تأکید بر پیوند عمیق فلسفه و اصول فقه، ضعف در فلسفه را به ضعف در اصول منجر میدانند. فلسفه، چونان بنیانی استوار، چارچوب نظری اصول را تقویت میکند و اصول، بهسان پلی، این معرفت را به فقه متصل میسازد. ضعف در این بنیان، فقه را به سطحی عوامانه و «حور قلیایی» فرومیکاهد، که از ژرفای علمی دور است. فقیه، برای تأثیرگذاری در جامعه، باید خود را در ظرف عامه جای دهد، اما این جایگاه، نباید به سادگی و عامیانهنویسی منجر شود.
این پیوند، چونان رشتهای از نور، فلسفه، اصول، و فقه را به هم متصل میکند. فقیهی که فلسفه و اصولش استوار باشد، میتواند احکام را با دقت و عمق استخراج کند و در عین حال، با زبان مردم سخن گوید تا در جامعه تأثیرگذار باشد.
تعبد به ظن و امکان وقوعی
یکی از مسائل محوری درسگفتار، بحث تعبد به ظن (خبر واحد) است. استاد فرزانه قدسسره، با ارجاع به *کفایة الاصول* آخوند خراسانی (جلد ۲، صفحه ۴۴)، امکان تعبد به ظن را مطرح میکنند. آخوند، با استناد به قاعده امکان ابنسینا، تعبد به ظن را ممکن میداند و امکان را در اینجا به معنای احتمال مقابل قطع تفسیر میکند. این احتمال، وجدانی است و نیازی به برهان ندارد. آخوند تأکید دارد که «لا أدری» در این زمینه، شهودی است و از وجدان درونی انسان سرچشمه میگیرد.
کمپانی، در *حاشیه کفایه* (جلد ۳، صفحه ۱۲۳)، این امکان را به امکان وقوعی ارتقا میدهد. او معتقد است که تعبد به ظن، نه صرفاً لا أدری، بلکه مبتنی بر دلیل حجت خبر است. این دیدگاه، چونان مشعلی فروزان، امکان را از تعلیق معرفتی به حکمی عملی تبدیل میکند که در فقه کاربرد دارد.
بخش چهارم: نقد دیدگاههای اصولیان و متکلمان
نقد شیخ انصاری
استاد فرزانه قدسسره، دیدگاه شیخ انصاری در *رسائل* (صفحه ۲۴) را نقد میکنند که عدم دلیل بر امتناع را دلیل امکان میداند. آخوند خراسانی، در *کفایه* و *شرح رسائل* (صفحه ۳۲)، این استدلال را ناکافی میخواند. او تأکید دارد که حکم به امکان، نیازمند برهان است و صرف عدم دلیل بر امتناع، نمیتواند امکان را اثبات کند. این نقد، چونان تیغی برنده، خلط میان احتمال عقلایی و امکان منطقی را میشکافد.
آخوند استدلال میکند که اگر دلیل بر امتناع یافت نشد، نمیتوان به امکان حکم کرد، زیرا ممکن است امتناع وجود داشته باشد، اما دلیلش به ما نرسیده باشد. این دیدگاه، به ضرورت برهان در احکام اشاره دارد و تسامح عقلا در حکم به امکان بدون دلیل را رد میکند.
نقد متکلمان در معاد جسمانی
استاد فرزانه قدسسره، با استناد به کمپانی و ملاصدرا، کاربرد امکان عقلایی در اثبات معاد جسمانی توسط برخی متکلمان را نقد میکنند. امکان عقلایی، که به لا أدری منجر میشود، برای اثبات معاد جسمانی کافی نیست، زیرا معاد، موضوعی اعتقادی است که نیازمند یقین و حکم قطعی است. کمپانی در *حاشیه کفایه* (جلد ۳، صفحه ۱۲۳) تأکید دارد که قاعده امکان عقلایی، تنها به عدم قطعیت اشاره دارد و نمیتواند اعتقاد به معاد را توجیه کند.
ملاصدرا نیز، معاد را نیازمند حکمی قطعی میداند، نه تعلیق معرفتی. این نقد، چونان آیینهای، محدودیتهای امکان عقلایی را در برابر مسائل اعتقادی نشان میدهد. معاد جسمانی، چونان قلهای رفیع، نیازمند یقین است، نه سایهای از احتمال.
بخش پنجم: دیدگاههای [مطلب حذف شد]
استاد فرزانه قدسسره، [مطلب حذف شد] دارند که امکان در «فذره فی بقعة الإمکان» به معنای احتمال مقابل یقین [مطلب حذف شد] ، این احتمال را وجدانی و فاقد نیاز به برهان میدانند. این دیدگاه، با تبیین آخوند خراسانی همخوانی دارد و احتمال عقلایی را از امکان منطقی متمایز میسازد. امکان ذاتی، چونان بنایی محکم، نیازمند برهان است، اما احتمال عقلایی، چونان نسیمی آزاد، به شهود وجدان وابسته است.
جمعبندی
درسگفتار شماره ۱۲۵، چونان گوهری درخشان در گنجینه فلسفه اسلامی، مفهوم امکان را در ابعاد منطقی و معرفتشناختی آن کاویده است. تمایز میان امکان عام، خاص، و احتمال عقلایی، بهعنوان محور این درس، چارچوبی روشن برای تحلیل قضایا و احکام ارائه میدهد. امکان عام و خاص، بهعنوان احکام منطقی، در کنار وجوب و امتناع، مواد ثلاث را تشکیل میدهند و قضایا را در برابر تحلیلهای دقیق استوار میسازند. در مقابل، احتمال عقلایی، بهسان دریایی وسیع، هر نوع عدم قطعیت را دربرمیگیرد و فاقد حکم منطقی است. نقد دیدگاههای شیخ انصاری، دفاع از آخوند خراسانی، و [مطلب حذف شد] ، عمق و جامعیت این درس را نشان میدهد. تأکید بر پیوند فلسفه با اصول و فقه، این درس را به منبعی ارزشمند برای پژوهشگران تبدیل کرده است.
سخن پایانی
این اثر، چونان جویباری زلال از سرچشمه معرفت استاد فرزانه قدسسره، مفاهیم امکان و احتمال را در پرتو فلسفه و منطق اسلامی به تصویر کشیده است. با تکیه بر تحلیلهای دقیق و نقدهای عالمانه، این درسگفتار دعوتی است به تأمل در مرزهای معرفت و منطق. امید است که این بازنویسی، چونان مشعلی فروزان، راهنمای طالبان علم و پژوهشگران در مسیر فهم عمیقتر این مفاهیم باشد.