متن درس
کتاب فلسفه و عرفان اسلامی: تبیین وجود ذهنی و خلاقیت نفسانی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۳۳)
دیباچه
در گسترهی فلسفه و عرفان اسلامی، مفاهیم وجود ذهنی و خلاقیت نفسانی از جایگاه والایی برخوردارند، زیرا این دو مفهوم، دریچهای به سوی فهم حقیقت وجود و نقش نفس انسانی در آفرینش معرفت میگشایند. این کتاب، برگرفته از درسگفتار شماره ۱۳۳ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین دو مقدمه بنیادین ملاصدرا در اسفار اربعه پرداخته است: نخست، تعدد چهرههای وجودی موجودات در عوالم گوناگون، و دوم، خلاقیت نفس انسانی به مثابه مثالی از ذات، صفات و افعال الهی. این کتاب وجود را در ساحات گوناگون و نفس را در مقام خلاقیت الهیاش مینگرد، و با نقدی روشمند بر آرای مشایی، به سوی تبیینی ظهورمحور و حضوری از علم و وجود گام برمیدارد.
بخش نخست: تعدد چهرههای وجودی موجودات
اصل تعدد عوالم و وحدت وجودی
درسگفتار، با استناد به مقدمه نخست ملاصدرا در اسفار، به اصل بنیادین تعدد چهرههای وجودی موجودات در عوالم لایتناهی اشاره دارد. هر موجود، مانند زید، در ساحات مختلف وجود، از ناسوت تا جبروت، ظهورات متفاوتی مییابد، اما ذاتاً یک حقیقت واحد است. این دیدگاه، چونان آینهای است که یک صورت را در زوایای گوناگون بازمیتاباند، و وحدت وجودی را در عین کثرت ظهوری نشان میدهد. زید در دنیا، با هیئت و هیبت دنیوی، و زید در آخرت، با خصوصیات آخرتی، یک حقیقت است که در عوالم مختلف، جلوههای متمایز به خود میگیرد.
درنگ: هر موجود، یک حقیقت وجودی واحد است که در عوالم گوناگون، از ناسوت تا جبروت، چهرههای متفاوتی مییابد، اما ذات آن یکسان باقی میماند. |
مثال زید و وحدت در کثرت
برای روشن شدن این اصل، درسگفتار به مثال زید اشاره میکند: زید در دنیا با کت و شلوار و زید در آخرت با هیئت آخرتی، دو موجود نیستند، بلکه یک زید است با ظهورات متفاوت. این تمایز، مانند تفاوت لباسهای یک شخص در موقعیتهای گوناگون است که هویت او را تغییر نمیدهد. زید در علم الهی، در عالم مثال، در ملكوت یا در ناسوت، همان زید است، اما خصوصیات هر عالم، جلوهای خاص به او میبخشد. این تبیین، وحدت وجودی زید را در عین کثرت ظهوری آشکار میسازد و با اصل اصالت وجود در فلسفه صدرایی همخوانی دارد.
رد ماهیت و جعل در تبیین وجود
درسگفتار، با فاصله گرفتن از مبانی مشایی، مفاهیم ماهیت و جعل را کنار میگذارد و به جای وجود، از ظهورات وجودی سخن میگوید. برخلاف فلسفه مشایی که وجود را در چارچوب ماهیت و جعل تحلیل میکند، این دیدگاه، وجود را چونان جریانی سیال میبیند که در عوالم مختلف ظهور مییابد، بدون نیاز به مبادی زائد. این رویکرد، مانند رهایی از قید و بندهای کهنه، به تبیینی روان و منسجم از وجود میرسد که از پیچیدگیهای غیرضروری آزاد است.
درنگ: رد مفاهیم ماهیت و جعل، تبیین وجود را به ظهورات وجودی سوق میدهد، که سادهتر و منسجمتر از چارچوبهای مشایی است. |
زیبایی تبیین ظهورمحور
درسگفتار تأکید میکند که تبیین ظهورات وجودی، بدون نیاز به مبادی زائد مانند ماهیت و جعل، از زیبایی و انسجام برخوردار است. این رویکرد، مانند نقاشیای است که با کمترین خطوط، عمیقترین معانی را به تصویر میکشد. با تمرکز بر ظهورات، فلسفه صدرایی از پیچیدگیهای غیرضروری مشایی فاصله میگیرد و به تبیینی روان و روشن از وجود میرسد که برای فهم عوالم گوناگون، چارچوبی کارآمد ارائه میدهد.
بخش دوم: خلاقیت نفسانی و جایگاه آن در معرفتشناسی
مقدمه دوم ملاصدرا: اقتدار نفس در خلق صور
درسگفتار به مقدمه دوم ملاصدرا در اسفار اشاره دارد که خداوند نفس انسانی را چنان آفریده که قادر به ایجاد صور مجرد و مادی است: «أَنَّ اللهَ تَعَالَى قَدْ خَلَقَ النَّفْسَ الإِنْسَانِیَّةَ بِحَیْثُ یَكُونُ لَهَا اقْتِدَارٌ عَلَى إِیجَادِ صُوَرِ الأَشْیَاءِ المُجَرَّدَةِ وَالمَادِیَّةِ». این اصل، نفس را چونان خالقی معرفی میکند که به دلیل تجرد و سنخیت با عالم ملكوت، توانایی خلق صور عقلی و مادی را دارد. این خلاقیت، مانند نوری است که از ذات الهی به نفس انسانی تابیده و آن را به آفرینندهای در ساحت خود تبدیل کرده است.
درنگ: نفس انسانی، به دلیل تجرد و سنخیت با ملكوت، قوهای خلاق دارد که صور مجرد و مادی را در خود ایجاد میکند. |
تجرد نفس و سنخیت با ملكوت
درسگفتار تأکید میکند که نفس انسانی، به دلیل تجرد و سنخیت با عالم ملكوت، از قوهای الهی برخوردار است که میتواند صور اشیاء را، چه مجرد و چه مادی، خلق کند. این تجرد، نفس را از محدودیتهای ماده آزاد میسازد و به آن اقتداری میبخشد که مانند آینهای الهی، صور اشیاء را در خود بازمیآفریند. این دیدگاه، جایگاه متعالی نفس را در فلسفه اسلامی نشان میدهد و آن را به موجودی فعال و خلاق تبدیل میکند.
خلاقیت نفس: سازنده، نه گیرنده
درسگفتار، نفس را نه گیرنده صور از خارج، بلکه سازنده آنها میداند. هر صورتی که در نفس پدید میآید، نتیجه خلاقیت خود نفس است، نه انعکاس منفعلانه اشیاء. این اصل، مانند نقاش چیرهدستی است که به جای کپی کردن، تصاویر را از نو میآفریند. نفس، با این قوه خلاق، صور عقلی و مادی را در ساحت خود ایجاد میکند، و این ایجاد، بنیانی برای معرفتشناسی حضوری صدرایی فراهم میآورد.
درنگ: نفس انسانی، صور اشیاء را نمیگیرد، بلکه آنها را میسازد، و این خلاقیت، ریشه در تجرد و قوه الهی آن دارد. |
مثال تقلید صدا و نقاشی فوری
برای روشن شدن خلاقیت نفس، درسگفتار به مثال تقلید صدا یا نقاشی فوری اشاره میکند. همانگونه که فردی با تقلید صدا یا کشیدن نقاشی سریع، صور را بیدرنگ بازمیآفریند، نفس نیز صور اشیاء را با سرعت و دقت در خود ایجاد میکند. این تمثیل، مانند آینهای است که قدرت خلاق نفس را بازمیتاباند، و نشان میدهد که نفس، مانند هنرمندی توانا، صور را از نو میسازد.
بخش سوم: نقد معرفتشناسی مشایی و تبیین علم حضوری
رد علم حصولی و تأکید بر ظهور
درسگفتار، دیدگاه مشاییان را که علم را حصول شیء در نفس میدانند، رد میکند و علم را ظهور نفس میخواند: «وَلَیْسَ مِنْ شَرْطِ حُصُولِ شَیْءٍ لِشَیْءٍ أَنْ یَكُونَ فِیهِ». برخلاف تصور مشایی که علم را مانند آب در کوزه (الماء فی الكوز) میبیند، درسگفتار علم را ظهوری ایجادی میداند که نیازی به حلول شیء در نفس ندارد. این دیدگاه، مانند رهایی از قفسی تنگ، علم را از محدودیتهای حصولی آزاد میسازد و به سوی تبیینی حضوری و وجودی سوق میدهد.
درنگ: علم، نه حصول شیء در نفس، بلکه ظهور وجودی نفس است که از قید حلول و دخول آزاد است. |
مثال آب در کوزه و نقد آن
درسگفتار، تشبیه مشایی «الماء فی الكوز» را نقد میکند و میگوید علم، مانند آب نیست که در کوزه نفس حلول کند، بلکه ظهور خود نفس است. این نقد، مانند جداسازی نور از سایه، محدودیتهای معرفتشناسی مشایی را آشکار میسازد و علم را به مقولهای ایجادی تبدیل میکند که در آن نفس، فعالانه صور را خلق میکند.
علم حضوری و عدم نیاز به حلول
درسگفتار تأکید میکند که علم حضوری، نیازی به قیام شیء در نفس ندارد و میتواند بدون حلول محقق شود. علم، مانند نوری است که از ذات نفس میتابد، نه چیزی که از خارج در آن وارد میشود. این تبیین، علم را به ظهوری وجودی تبدیل میکند که نفس، خود هم عالم است و هم معلوم.
مقایسه علم نفسانی و علم الهی
درسگفتار، علم خدا به موجودات را با علم نفس به خود مقایسه میکند. همانگونه که علم الهی نه قابل است، نه فاعل، و نه حلولی، علم نفسانی نیز ظهوری است که از خود نفس برمیخیزد. این مقایسه، مانند آینهای است که شباهت تنزیلی نفس و خدا را در خلاقیت و معرفت نشان میدهد، و علم نفسانی را به مثابه مثالی از علم الهی معرفی میکند.
درنگ: علم نفسانی، مانند علم الهی، ظهوری است که نیازی به حلول ندارد و نفس را به مثابه عالمی خلاق معرفی میکند. |
بخش چهارم: نفس به مثابه عالم و مثال الهی
نفس بهعنوان عالم خاص
درسگفتار، نفس انسانی را عالمی خاص میداند که قادر است زید را در خود ایجاد کند، همانگونه که خدا زید را در عالم خارج میسازد. نفس، مانند عالمی موازی با عالم الهی، صور اشیاء را در ساحت خود خلق میکند. این دیدگاه، نفس را چونان آیینهای میبیند که نهتنها بازتابدهنده است، بلکه خود آفریننده صور است.
نفس بهعنوان مثال ذات، صفات و افعال الهی
درسگفتار، به نقل از ملاصدرا، تأکید میکند که خداوند نفس انسانی را به مثابه مثالی از ذات، صفات و افعال خود آفریده است: «فَخَلَقَ النَّفْسَ مِثَالًا لَهُ ذَاتًا وَوَصْفًا وَأَفْعَالًا». این اصل، نفس را به جایگاهی متعالی میرساند که در آن، مانند خدا، خالق صور و معرفت است. این تبیین، مانند نوری است که از ذات الهی به نفس تابیده و آن را به آفرینندهای در ساحت خود تبدیل کرده است.
درنگ: نفس انسانی، به مثابه مثالی از ذات، صفات و افعال الهی، خالقی است که صور اشیاء را در خود ایجاد میکند. |
رد مثل و تأیید مثال
درسگفتار، با دقت فلسفی، میان مثل و مثال تمایز قائل میشود. خداوند مثل ندارد، اما مثال دارد، و نفس انسانی، به مثابه مثال، شباهتی تنزیلی به ذات الهی دارد. این تمایز، مانند جداسازی گوهر از سایه، شبهه شرک را دفع میکند و جایگاه نفس را بهعنوان مظهر الهی تبیین میکند.
خلاقیت نفس در ایجاد همه اشیاء
درسگفتار تأکید میکند که نفس، مانند خدا، قادر است همه اشیاء، از عدم تا واجب، را در خود خلق کند، بدون آنکه آنها را از خارج بگیرد. این خلاقیت، مانند چشمهای است که از درون نفس میجوشد و صور اشیاء را بینیاز از ماده خارجی میآفریند. این دیدگاه، نفس را به خالقی فعال در ساحت معرفت تبدیل میکند.
تفاوت ظهورات نفسانی و الهی
درسگفتار، تفاوت میان نفس و خدا را در رتبه ظهورات میداند: ظهور الهی شدیدتر و ظهور نفسانی ضعیفتر است. این تفاوت، مانند اختلاف نور خورشید و چراغ است که هر دو نور میافشانند، اما در شدت و گستره متفاوتاند. این تبیین، به مراتب وجودی در فلسفه صدرایی اشاره دارد و نفس را در مرتبهای تنزیلی از خدا قرار میدهد.
درنگ: تفاوت نفس و خدا در رتبه ظهورات است، نه در ماهیت علم؛ ظهور الهی شدیدتر و ظهور نفسانی ضعیفتر است. |
بخش پنجم: مراتب علم و تأثیر قوت نفسانی
مراتب علم نفسانی: از ذاتی تا خارجی
درسگفتار، مراتب علم را به ذاتی، نفسی، فعلی، عقلی، فوق عقلی و خارجی تقسیم میکند، اما همه را حضوری و ایجادی میداند. این مراتب، مانند نردبانی است که از علم ضعیف ذهنی تا علم قوی خارجی امتداد مییابد. هر مرتبه، به قوت ظهور نفس وابسته است، و علم حضوری، برخلاف علم حصولی، نیازی به حلول ندارد.
درنگ: مراتب علم نفسانی، از ذهنی تا خارجی، همگی حضوری و ایجادیاند و به قوت ظهور نفس وابستهاند. |
قوت و ضعف علم: تأثیر شدت ظهور
درسگفتار تأکید میکند که قوت علم به شدت ظهور نفس بستگی دارد. هرچه نفس متمرکزتر و متحدتر باشد، علم قویتر است، و هرچه پراکندهتر، علم ضعیفتر. این اصل، مانند جریانی است که با شدت بیشتر، نور بیشتری میافشاند. کثرت و پراکندگی نفس، مانند ابرهایی است که نور معرفت را تیره میکنند.
تأثیر کثرت بر ضعف علم
درسگفتار، کثرت و پراکندگی نفس را عامل ضعف علم میداند، زیرا کثرت، قوت وجودی را کاهش میدهد. هنگامی که نفس از وحدت دور میشود، مانند چشمهای است که گلآلود میگردد و زلالی معرفت را از دست میدهد. تمرکز و وحدت، کلید قوت علم و ظهور صور در نفس است.
درنگ: کثرت و پراکندگی نفس، قوت وجودی و علم را ضعیف میکند، در حالی که وحدت و تمرکز، علم را قویتر میسازد. |
تقویت علم با پرورش نفسانی
درسگفتار معتقد است که علم، مانند کودکی است که با پرورش قویتر میشود. علم ضعیف ذهنی، مانند نوزادی است که به مراقبت نیاز دارد و بدون آن از بین میرود، اما با تربیت و تمرکز، به مراتب بالاتر، مانند علم عقلی و خارجی، ارتقا مییابد. این پرورش، مانند باغبانی است که نهالی ضعیف را به درختی تنومند تبدیل میکند.
فاعل قوی و معلوم قوی
درسگفتار تأکید میکند که فاعل قوی، معلوم قوی میسازد، و فاعل ضعیف، معلوم ضعیف خلق میکند. نفس قوی، مانند مهندسی است که برجهای بلند میسازد، و نفس ضعیف، مانند بنایی است که تنها یک طبقه بنا میکند. این اصل، به رابطه میان قوت نفس و کیفیت صور خلقشده اشاره دارد.
درنگ: قوت فاعل (نفس) به خلق معلوم قوی منجر میشود، و ضعف فاعل، معلوم ضعیف میآفریند. |
بخش ششم: خلق خارجی و معجزات نفسانی
قوت نفس و خلق در عالم خارج
درسگفتار تأکید میکند که اگر نفس به قوت کافی برسد، میتواند در عالم خارج نیز خلق کند، مانند معجزات اولیاء. این خلق، مانند نوری است که از صفحه علم به عالم خارج تراوش میکند و واقعیت را متأثر میسازد. اولیاء، به دلیل اتصال به عالم قدس و قوت وجودی، قادرند موجودات خارجی را ایجاد کنند.
درنگ: نفس قوی، با اتصال به عالم قدس، میتواند در عالم خارج خلق کند، مانند معجزات اولیاء. |
مثال ترشی و آب دهان
درسگفتار، با مثال ترشی که دهان را آب میاندازد، نشان میدهد که علم قوی میتواند اثرات خارجی ایجاد کند. هنگامی که نفس به ترشی میاندیشد، آب دهان بهعنوان اثری خارجی پدید میآید، در حالی که ترشی واقعی وجود ندارد. این تمثیل، مانند پلی است که علم نفسانی را به عالم خارج متصل میکند.
معجزات اولیاء و قوت علم
درسگفتار، معجزاتی مانند توقف هواپیما، شفای بیمار، یا زنده شدن مرده را نتیجه شدت علم نفسانی میداند که به عالم خارج تراوش میکند. این قوت، مانند جریانی است که از نفس به خارج سرریز میشود و واقعیت را دگرگون میسازد. اولیاء، با اراده متمرکز و اتصال به عالم قدس، این قوه را به فعلیت میرسانند.
نقش اراده متمرکز در خلق
درسگفتار، با مثال شکستن سنگ توسط دست، نشان میدهد که اراده متمرکز، قوت نفسانی را به خلق خارجی میرساند. فردی که با اراده قوی، سنگ را میشکند، مانند دستگاهی عمل میکند که قدرت نفس را به عالم خارج منتقل میکند. این اراده، مانند کلیدی است که قوه خلاق نفس را به فعلیت میرساند.
درنگ: اراده متمرکز، قوه خلاق نفس را به فعلیت میرساند و امکان خلق در عالم خارج را فراهم میکند. |
بخش هفتم: نفس بهعنوان عالم مستقل و خالق
نفس بهعنوان عالم موازی
درسگفتار، نفس را عالمی مستقل میداند که مانند عالم الهی، صور اشیاء را در خود میسازد. زید در نفس، مانند زید در عالم خارج، نتیجه خلاقیت نفس است، نه حلول شیء از خارج. این دیدگاه، نفس را چونان عالمی موازی میبیند که در آن، صور به صورت صدوری و ایجادی خلق میشوند.
رد علم ذهنی ضعیف
درسگفتار، علم ذهنی را ضعیف میداند، مانند کودکی که به سرعت از بین میرود، اما آن را نیز ایجادی میشمارد. این علم، مانند نهالی است که بدون مراقبت پژمرده میشود، اما با پرورش، به درختی تنومند تبدیل میگردد. حتی علم ضعیف، نتیجه خلاقیت نفس است، هرچند ناپایدار.
نفس خالق: صدوری، نه حلولی
درسگفتار تأکید میکند که نفس، صور را به صورت صدوری و ایجادی خلق میکند، نه حلولی. این خلاقیت، مانند چشمهای است که از درون نفس میجوشد و صور را بدون نیاز به ماده خارجی میآفریند. نفس، مانند مهندسی است که بنایی نو میسازد، نه بنایی که مصالح را از خارج میگیرد.
درنگ: نفس، صور را به صورت صدوری و ایجادی خلق میکند، نه حلولی، و مانند خالقی مستقل عمل میکند. |
تفاوت خلاقیت نفسها
درسگفتار، خلاقیت نفسها را متفاوت میداند: نفس قوی، مانند مهندسی است که برج چهل طبقه میسازد، و نفس ضعیف، مانند بنایی است که تنها یک طبقه بنا میکند. این تفاوت، مانند اختلاف میان دو هنرمند است که هر دو خلق میکنند، اما یکی عظیمتر و دیگری سادهتر.
معلومات بهعنوان ترشحات نفسانی
درسگفتار، معلومات را ترشحات نفسانی میداند که نفس آنها را با مراتب متفاوت قوت و ضعف میسازد. این معلومات، مانند نهرهایی است که از چشمه نفس سرچشمه میگیرند و بر اساس قوت نفس، زلال یا گلآلود میشوند. این تبیین، علم را به ظهوری وجودی تبدیل میکند که از نفس صادر میشود.
جمعبندی
این اثر، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین دو مقدمه بنیادین ملاصدرا در اسفار پرداخته است: تعدد چهرههای وجودی موجودات و خلاقیت نفسانی. مقدمه نخست، با تأکید بر وحدت وجودی در کثرت ظهوری، موجودات را چونان آیینههایی میبیند که یک حقیقت را در عوالم گوناگون بازمیتابانند. مقدمه دوم، نفس انسانی را به مثابه مثالی از ذات، صفات و افعال الهی معرفی میکند که قادر به خلق صور مجرد و مادی است. با رد علم حصولی و تأکید بر علم حضوری، درسگفتار علم را ظهوری ایجادی میداند که از نفس سرچشمه میگیرد. قوت نفسانی، علم را از مرتبه ذهنی ضعیف به مرتبه خارجی قوی ارتقا میدهد، چنانکه در معجزات اولیاء دیده میشود. این کتاب، مانند چراغی در مسیر معرفت، پژوهشگران را به تأمل در خلاقیت نفس و ارتباط آن با عوالم وجود دعوت میکند.
با نظارت صادق خادمی |