در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 134

متن درس





کاوش در خلاقیت نفس و حقیقت علم

کاوش در خلاقیت نفس و حقیقت علم

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۳۴)

دیباچه

درس‌گفتار شماره ۱۳۴ از سلسله درس‌گفتارهای فلسفی استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، چونان دریایی ژرف، به کاوش در یکی از پیچیده‌ترین مسائل حکمت متعالیه و عرفان نظری می‌پردازد: خلاقیت نفس انسانی، رابطه علم با واقعیت خارجی، و تمایز میان خلق وهمی، عارفانه، و الهی. این درس‌گفتار، با تکیه بر دو مقدمه بنیادین حکمت صدرایی—ظهورات وجودی و قوه خلاق نفس—و بهره‌گیری از آرای عرفانی محیی‌الدین ابن‌عربی در فصوص الحکم، به تبیین اقتدار نفس در آفرینش حقایق در ظروف ذهنی و عینی می‌نشیند. بحث، با نقد دیدگاه‌هایی که خلق وهمی را منقطع از خارج می‌دانند، بر پیوند ذاتی هر ادراک نفسانی با واقعیت خارجی تأکید می‌ورزد و از فروکاستن علم به وهم یا ایده‌آلیسم فلسفی پرهیز می‌کند.

بخش نخست: مقدمات بنیادین و ظهورات وجودی

ظهورات وجود و عوالم مظاهر

استاد فرزانه، بحث را با دو مقدمه بنیادین از حکمت متعالیه آغاز می‌کنند: نخست، اینکه هر وجودی دارای ظهورات و مظاهری است که در عوالم خاص خود تجلی می‌یابد. این مقدمه، ریشه در وجودگرایی صدرایی دارد که مراتب وجود را چونان نهرهایی جاری می‌بیند که هر یک، در بستری خاص، جلوه‌ای از حقیقت هستی را آشکار می‌سازند. هر مرتبه وجودی، مظهری است که در ظرف خود، جلوه‌ای از وجود مطلق را بازمی‌تاباند، و این تنوع مظاهر، به غنای عالم هستی اشاره دارد.

درنگ: ظهورات وجودی، چونان پرتوهای خورشید حقیقت‌اند که در آیینه‌های گوناگون عوالم، به رنگ‌ها و نقش‌های بی‌شمار تجلی می‌یابند.

قوه خلاق نفس انسانی

مقدمه دوم، به اقتدار نفس انسانی در خلق حقایق در ظروف متعدد اشاره دارد. نفس، چونان کیمیاگری الهی، قادر است با قوه خلاق خود، مفاهیم و حقایق را در ظرف ذهن یا حتی در خارج انشا کند. این قوه، که در حکمت متعالیه ریشه در تشبه نفس به خالقیت الهی دارد، نفس را به موجودی تبدیل می‌کند که نه‌تنها ادراک‌کننده است، بلکه آفریننده نیز هست.

درنگ: نفس انسانی، چونان نقاشی است که با قلم عقل و خیال، بر لوح وجود، نقش‌هایی می‌آفریند که گاه در ذهن و گاه در خارج، تجلی می‌یابند.

جمع‌بندی بخش نخست

این بخش، با تبیین دو مقدمه بنیادین، بستری نظری برای ورود به بحث خلاقیت نفس فراهم می‌آورد. ظهورات وجودی، تنوع مراتب هستی را نشان می‌دهند، و قوه خلاق نفس، به توانایی آن در آفرینش حقایق در ظروف گوناگون اشاره دارد. این دو مقدمه، چونان دو بال، بحث را به سوی تحلیل عمیق‌تر معرفت‌شناختی و عرفانی هدایت می‌کنند.

بخش دوم: خلاقیت نفس در نگاه عرفانی محیی‌الدین

نقل از فصوص الحکم

استاد فرزانه، با استناد به ملاصدرا، عبارتی از محیی‌الدین ابن‌عربی در فصوص الحکم نقل می‌کنند که خلاقیت نفس را تأیید می‌کند. محیی‌الدین، با مقایسه‌ای میان وهم عوام و خلق خواص (عارفان)، می‌فرماید: «نفس، اقتدار دارد که بیافریند.» این سخن، پیوند عمیقی میان عرفان نظری و فلسفه صدرایی برقرار می‌سازد و بر قوه خلاق نفس در مراتب مختلف تأکید می‌ورزد.

درنگ: سخن محیی‌الدین، چونان چراغی است که در تاریکی معرفت، راه خلاقیت نفس را روشن می‌سازد و پیوند عرفان و فلسفه را آشکار می‌کند.

وهم عوام و خلق خیالی

محیی‌الدین می‌فرماید: هر انسان، با قوه خیال، به‌وسیله وهم، چیزی را خلق می‌کند که وجود خارجی ندارد و تنها در ظرف خیال او موجود است: «یخلق ما لا وجود له إلا فیها». برای تبیین این سخن، مثالی از مرد عقیمی آورده می‌شود که در خیال خود فرزندانی کاکل‌زری می‌سازد، اما این فرزندان، هیچ مصداق خارجی ندارند و صرفاً خیالی‌اند. این خلق، در سطح قوه خیال رخ می‌دهد و فاقد ارتباط مستقیم با خارج است.

درنگ: وهم عوام، چونان نقشی است که بر آب خیال زده می‌شود؛ زیبا، اما فاقد پایداری و حقیقت خارجی.

خلق عارف با همت

در مقابل، عارف با همت خود چیزی را خلق می‌کند که در خارج محل همت او وجود ندارد: «یخلق بالهمه ما لا یکون له وجود من خارج محل الهمه». این خلق، می‌تواند در نفس عارف یا حتی در خارج تحقق یابد. برای مثال، عارف می‌تواند میوه‌ای را در خارج ایجاد کند یا آب خنکی را در چله تابستان حاضر سازد. این خلق، برخلاف وهم عوام، از قوه همت نشئت می‌گیرد که قدرتی نفسانی و متصل به مراتب وجودی است.

درنگ: همت عارف، چونان کلیدی است که درهای وجود را می‌گشاید و حقایق را از ظرف ذهن به عرصه خارج می‌کشاند.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با نقل از محیی‌الدین، به تمایز میان وهم عوام و خلق عارفانه پرداخت. وهم، خلقی خیالی و فاقد مصداق خارجی است، در حالی که خلق عارفانه، با تکیه بر همت، قادر به تحقق در خارج است. این تمایز، به پیوند عرفان نظری با فلسفه صدرایی اشاره دارد و زمینه را برای نقد و تحلیل عمیق‌تر فراهم می‌آورد.

بخش سوم: تمایز مراتب خلاقیت

خلق الهی، عارفانه، و شعبده

استاد فرزانه، با تکیه بر حکمت متعالیه، میان خلق الهی، عارفانه، و شعبده تمایز قائل می‌شوند. خلق الهی، به دلیل سعه وجودی نامحدود، دائمی و پایدار است. خلق عارفانه، مانند احیای اموات توسط ابراهیم علیه‌السلام، موقت است و به سعه همت عارف وابسته است. اما شعبده، صرفاً تشابه و تردستی است و فاقد حقیقت وجودی است. برای مثال، در شعبده، ریسمان به مار شبیه می‌شود، اما این تشابه، فاقد واقعیت است.

درنگ: خلق الهی، چونان اقیانوسی بی‌کران است؛ خلق عارفانه، نهرهایی جاری اما محدود؛ و شعبده، سرابی فریبنده که تشنگی حقیقت را فرو نمی‌نشاند.

معجزات و خلق واقعی

معجزاتی مانند ید بیضا موسی علیه‌السلام یا احیای اموات ابراهیم علیه‌السلام، از جنس خلق واقعی‌اند و نه شعبده. این معجزات، نشان‌دهنده خلاقیت نفسانی متصل به همت الهی‌اند که با اذن الهی در خارج تحقق می‌یابند. برای مثال، کبوتری که ابراهیم احیا کرد، واقعی بود، اما پس از مدتی افتاد، که نشان‌دهنده محدودیت همت عارف است.

درنگ: معجزات، چونان گوهرهایی‌اند که از معدن همت الهی استخراج می‌شوند و درخشش حقیقت را در خارج به نمایش می‌گذارند.

خلق عیسی و استدام

خلق عیسی علیه‌السلام، مانند شفای بیماران یا احیای مردگان، می‌تواند استدام داشته باشد و در جامعه به‌عنوان شاهدی پایدار باقی بماند. این استدام، به مرتبه بالاتر همت عیسی اشاره دارد که از خلق موقت ابراهیم متمایز است. برای مثال، فردی که عیسی احیا کرد، می‌توانست در جامعه به حیات خود ادامه دهد.

درنگ: خلق عیسی، چونان درختی است که ریشه‌هایش در همت الهی استوار است و میوه‌هایش در خارج، پایداری می‌یابند.

محدودیت ظرف همت

همت عارف، چونان ظرفی است که خلق او را محدود می‌کند. خلق عارف، تا جایی ادامه دارد که همتش نفوذ دارد، مانند ماشینی که به قدر زور راننده حرکت می‌کند. این محدودیت، به تفاوت سعه وجودی عارف و خدا اشاره دارد. برای مثال، کبوتر ابراهیم، پس از احیا، به دلیل محدودیت همت، دوام نیاورد.

درنگ: ظرف همت، چونان کوزه‌ای است که به اندازه گنجایش خود، آب حقیقت را در خود جای می‌دهد.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با تمایز میان مراتب خلاقیت، به تفاوت‌های بنیادین خلق الهی، عارفانه، و شعبده پرداخت. خلق الهی، نامحدود و پایدار است؛ خلق عارفانه، محدود به همت و گاه موقت است؛ و شعبده، فاقد حقیقت وجودی است. معجزات، به‌عنوان خلق واقعی، از همت الهی نشئت می‌گیرند، و استدام خلق عیسی، مرتبه بالاتر همت را نشان می‌دهد.

بخش چهارم: نقد وهم و پیوند علم با خارج

نقد دیدگاه محیی‌الدین

استاد فرزانه، دیدگاه محیی‌الدین را که خلق وهمی را کاملاً منقطع از خارج می‌داند («ما لا وجود له إلا فیها»)، نقد می‌کنند. اگر خلق وهمی هیچ ارتباطی با خارج نداشته باشد، به علم ربطی ندارد، زیرا علم، به دلیل ماهیت معرفت‌شناختی خود، نیازمند رابطه با خارج است. این دیدگاه، خطر فروکاستن علم به وهم را به دنبال دارد.

درنگ: خلق وهمی منقطع از خارج، چونان سایه‌ای است که بدون اصل، بر دیوار ذهن نقش می‌بندد و از حقیقت علم به دور است.

خطر ایده‌آلیسم

اگر خلق وهمی بی‌ارتباط با خارج باشد، به ایده‌آلیسم فلسفی منجر می‌شود که ذهن را خالق مستقل همه‌چیز می‌داند و واقعیت خارجی را غیرضروری می‌سازد. استاد فرزانه، با نقد این دیدگاه، تأکید می‌کنند که علم، به دلیل پیوند با خارج، از وهم متمایز است و نمی‌توان آن را به خلق ذهنی بی‌اعتبار فروکاست.

درنگ: ایده‌آلیسم، چونان قلعه‌ای خیالی است که بر شن‌های وهم بنا شده و در برابر باد حقیقت، فرو می‌ریزد.

پیوند نفسانیات با خارج

نفسانیات، مانند وجدان، عشق، لذت، و درد، همگی با خارج مرتبط‌اند. برای مثال، گریه نوزاد، که به محرک خارجی مانند درد یا ناملایمت وابسته است، نشان‌دهنده پیوند ذاتی ادراکات نفسانی با واقعیت خارجی است. حتی وهم، مانند دیدن جن در تاریکی، از محرک‌های خارجی (مانند تاریکی یا مقبره) تأثیر می‌پذیرد.

درنگ: نفسانیات، چونان شاخه‌هایی‌اند که از تنه واقعیت خارجی تغذیه می‌کنند و هیچ‌گاه از آن منقطع نمی‌شوند.

تجزیه‌پذیری خلق وهمی

استاد فرزانه تأکید دارند که حتی خلق وهمی، مانند تصور بچه کاکل‌زری، کاملاً منقطع از خارج نیست. این خلق، از اجزای خارجی مانند دم، طلا، و بچه ترکیب شده و از طریق انتزاع و تراکم این عناصر شکل می‌گیرد. بنابراین، وهم نیز ریشه در واقعیت خارجی دارد.

درنگ: خلق وهمی، چونان موزاییکی است که از قطعات واقعیت خارجی ساخته شده و نمی‌تواند از آن بی‌نیاز باشد.

علم و لذت به‌مثابه ادراک

علم و لذت، هر دو ادراک‌اند: علم، ادراک کلی است؛ لذت، ادراک مُلایم. هر دو با خارج مرتبط‌اند، حتی اگر در نفس تحقق یابند. برای مثال، لذت، ادراک مُلایم است که به محرک خارجی وابسته است، و علم، به دلیل حکایت از واقعیت، از خارج منقطع نیست.

درنگ: علم و لذت، چونان دو روی یک سکه‌اند که هر دو، در آیینه واقعیت خارجی، حقیقت خود را بازمی‌تابانند.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با نقد دیدگاه محیی‌الدین، بر پیوند ذاتی علم و نفسانیات با خارج تأکید کرد. خلق وهمی، هرچند خیالی، از اجزای خارجی ترکیب شده و نمی‌تواند کاملاً منقطع باشد. علم و لذت، به‌مثابه ادراک، با خارج مرتبط‌اند، و ایده‌آلیسم، به دلیل قطع این پیوند، ناکافی است.

بخش پنجم: خلق عارفانه و الهی در ظرف وجود

خلق عارفانه و پیوند با خارج

عارف، با همت خود، در خارج چیزی خلق می‌کند که پیش‌تر وجود نداشته، مانند آب خنک در تابستان یا میوه‌ای بر درخت در زمانی غیرمعمول. این خلق، برخلاف وهم، بی‌ارتباط با خارج نیست، زیرا همت عارف، متعلق به واقعیت خارجی است و خلق او در ظرف وجود عینی تحقق می‌یابد.

درنگ: خلق عارفانه، چونان نسیمی است که از باغ همت عارف می‌وزد و گل‌های حقیقت را در خارج می‌شکفاند.

خلق الهی از علم

استاد فرزانه تأکید دارند که خدا از علم خود خلق می‌کند، نه از عدم. خلق الهی، به دلیل ریشه در علم بی‌کران الهی، از وجود نشئت می‌گیرد و با واقعیت خارجی پیوندی ناگسستنی دارد. عارف نیز، به‌عنوان مظهر خدا، با همت خود در ظرف وجود خلق می‌کند، اما این خلق، محدود به سعه همت اوست.

درنگ: خلق الهی، چونان نوری است که از خورشید علم بی‌کران الهی ساطع می‌شود و عالم را از ظلمت عدم می‌رهاند.

استناد به قرآن کریم

محیی‌الدین، به آیه شریفه مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ (انعام: ۳۸) استناد می‌کند که به معنای «ما در این کتاب از [مطلب حذف شد] ) است. او این جامعیت را به نفس عارف تعمیم می‌دهد که قوه خلق همه‌چیز را دارد، مانند قرآن کریم که حاوی همه حقایق است.

درنگ: نفس عارف، چونان نسخه‌ای از قرآن کریم است که در آن، هیچ حقیقتی فروگذار نشده و قوه خلق همه‌چیز را در خود نهفته دارد.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با تبیین خلق عارفانه و الهی، بر پیوند آنها با خارج تأکید کرد. خلق عارفانه، با همت، در ظرف وجود عینی تحقق می‌یابد، و خلق الهی، از علم بی‌کران الهی نشئت می‌گیرد. استناد به قرآن کریم، جامعیت نفس عارف را در خلق حقایق نشان می‌دهد.

بخش ششم: حقیقت علم و دعوت به بازاندیشی

علم و رابطه با خارج

استاد فرزانه، با طرح این پرسش بنیادین که «علم چیست؟»، به پیچیدگی معرفت‌شناسی اشاره دارند. علم، به دلیل ماهیت معرفت‌شناختی خود، نیازمند رابطه با خارج است. اگر علم به خلق ذهنی بی‌ارتباط با خارج فروکاسته شود، به وهم یا ایده‌آلیسم منجر می‌شود. حتی وهم، مانند تصور غول در تاریکی، از محرک‌های خارجی تأثیر می‌پذیرد و نمی‌تواند کاملاً منقطع باشد.

درنگ: علم، چونان پلی است که ذهن را به ساحل واقعیت خارجی متصل می‌کند و بدون این پیوند، به سرابی خیالی بدل می‌شود.

نفسانیات و فطرت

نفسانیات، مانند گریه نوزاد یا عشق و درد، ریشه در فطرت دارند، اما این فطرت، بدون محرک خارجی فعلیت نمی‌یابد. برای مثال، گریه نوزاد، به درد یا ناملایمت خارجی وابسته است، و این نشان‌دهنده پیوند ذاتی نفس با خارج است. حتی ادراکات باطنی، مانند وجدان یا عاطفه، بدون زمینه خارجی معنا نمی‌یابند.

درنگ: فطرت، چونان بذری است که در خاک واقعیت خارجی می‌روید و بدون این خاک، به بار نمی‌نشیند.

دعوت به حقیقت‌جویی

استاد فرزانه، با نقد دیدگاه‌هایی که علم را به وهم فرومی‌کاهند، پژوهشگران را به بازاندیشی در حقیقت علم دعوت می‌کنند. علم، نه خلق ذهنی بی‌اعتبار، بلکه ادراکی است که با واقعیت خارجی پیوندی ناگسستنی دارد. این دعوت، راه را برای کاوش عمیق‌تر در معرفت‌شناسی و عرفان هموار می‌سازد.

درنگ: حقیقت‌جویی، چونان سفری است به سوی قله‌های معرفت، که تنها با پیوند ذهن و واقعیت، به مقصد می‌رسد.

جمع‌بندی بخش ششم

این بخش، با تأکید بر پیوند علم و نفسانیات با خارج، به نقد ایده‌آلیسم و وهم‌گرایی پرداخت. علم، به دلیل ماهیت معرفت‌شناختی، از وهم متمایز است، و نفسانیات، حتی در فطرت، به محرک خارجی وابسته‌اند. این درس‌گفتار، دعوتی است به بازاندیشی در حقیقت علم و خلاقیت نفس.

جمع‌بندی نهایی

درس‌گفتار شماره ۱۳۴، چونان گوهری در صدف حکمت متعالیه و عرفان نظری، به کاوش در خلاقیت نفس، حقیقت علم، و رابطه آن با واقعیت خارجی پرداخته است. با تکیه بر مقدمات صدرایی—ظهورات وجودی و قوه خلاق نفس—و نقل از محیی‌الدین، بحث به تمایز میان وهم عوام، خلق عارفانه، و خلق الهی رسید. وهم، هرچند خیالی، از اجزای خارجی ترکیب شده و منقطع نیست؛ خلق عارفانه، با همت، در ظرف وجود عینی تحقق می‌یابد؛ و خلق الهی، از علم بی‌کران الهی نشئت می‌گیرد. نقد ایده‌آلیسم و تأکید بر پیوند علم و نفسانیات با خارج، این درس‌گفتار را به دعوتی برای حقیقت‌جویی بدل ساخته است.

با نظارت صادق خادمی