متن درس
تأملات فلسفی در معرفت و وجود ذهنی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۳۷)
دیباچه
در ساحت فلسفه اسلامی، معرفت و وجود ذهنی چونان دری گرانسنگ در پیشگاه اندیشهورزان گشوده است که تأمل در آن، راه به حقیقت وجود و چیستی آگاهی میگشاید. درسگفتار شماره ۱۳۷، از سلسله درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، چونان مشعلی فروزان، این وادی معرفت را روشن میسازد.
بخش نخست: مبانی وجود ذهنی در فلسفه صدرایی
اصل اول: موجودات، ظهورات عوالم متعدد
استاد فرزانه قدسسره، با تکیه بر آرای حکیمانه ملاصدرا، موجودات را ظهورات و مظاهر عوالم گوناگون میدانند، اعم از عالم خارجی و عالم ذهنی. این اصل، چونان کلیدی زرین، درِ فهم چندساحتی وجود را میگشاید. موجودات، در این نگاه، نه تنها در عالم ماده تحقق دارند، بلکه در ساحت ذهن نیز به مثابه ظهوراتی متعین ظاهر میشوند. این دیدگاه، وجود را چونان نوری میداند که در آیینههای گوناگون بازتاب مییابد، هرچند که آیینه ذهن، بازتابی متمایز از حقیقت اشیاء ارائه میدهد.
|
درنگ: موجودات، ظهورات عوالم متعددند؛ نه تنها در عالم خارج، بلکه در ساحت ذهن نیز به مثابه تعینات وجودی ظاهر میشوند. |
اصل دوم: اقتدار نفس در تعینبخشی
اصل دوم صدرایی، اقتدار نفس در تعینبخشی به ظهورات است. نفس، چونان نقاشی چیرهدست، قادر است تمامی مصادیق، از واجبالوجود تا عدم، را در ساحت وجودی خویش متعین سازد. این اقتدار، نه تنها به خلاقیت نفس اشاره دارد، بلکه آن را چونان خالقی کوچک در برابر خالق هستی مینمایاند که میتواند وجودات را در خویش بیافریند. این دیدگاه، معرفت را از انفعال صرف به سوی خلاقیتی پویا سوق میدهد.
|
درنگ: نفس، با اقتدار خویش، چونان خالقی کوچک، تمامی ظهورات را در ساحت وجودی خود متعین میسازد. |
جمعبندی بخش نخست
این دو اصل، چونان ستونهای استوار بنای معرفتشناسی صدرایی، وجود ذهنی را از قید مفاهیم مشایی رها ساخته و آن را به واقعیتی پویا و خلاق تبدیل میکنند. موجودات، در عوالم گوناگون ظهور مییابند و نفس، با اقتدار الهی خویش، این ظهورات را در ساحت خویش متعین میسازد. این مبانی، زمینهساز نقد آرای مشایی و تبیین نوینی از معرفت است که در ادامه بررسی میشود.
بخش دوم: نقد ماهیت و پل ارتباطی نفس و خارج
رد مفهوم ماهیت
استاد فرزانه قدسسره، با نقدی قاطع، مفهوم ماهیت را اعتباری و غیرواقعی میدانند. برخلاف حکمای مشایی، از جمله شهید مطهری که حکمت اسلامی را مقید به ماهیت میدانستند، درسگفتار ماهیت را چونان پردهای خیالی میبیند که حقیقت وجود را پنهان میسازد. این دیدگاه، با تأکید بر اصالت وجود، معرفت را از قید ماهیت آزاد کرده و آن را به ظهورات وجودی نفس پیوند میدهد. به تعبیر استاد، ماهیت نه تنها پل ارتباطی نفس و خارج نیست، بلکه مانعی در فهم حقیقت معرفت است.
|
درنگ: ماهیت، مفهومی اعتباری است که نمیتواند پل ارتباطی نفس و خارج باشد؛ معرفت، ظهور وجودی نفس است، نه حصول ماهیت. |
نقد دیدگاه مشایی در باب ماهیت
حکمای مشایی، از جمله حاجی سبزواری، معتقدند که ماهیت اشیاء در خارج با وجود خارجی و در ذهن با وجود ذهنی ظاهر میشود. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را نادرست میدانند، زیرا اگر ماهیت در هر دو ساحت یکی باشد، تفاوت ظهورات وجودی (خارجی و ذهنی) باید به تعدد ماهیتها منجر شود، که این محال است. درسگفتار، با تشبیهی فاخر، این دیدگاه را به لباسی میمانَد که شخص در عالم خارج میپوشد و در ذهن از تن درمیآورد، اما تأکید میکند که این تشبیه، ناکارآمد است، زیرا ماهیت نمیتواند چونان لباس، حقیقتی ثابت و یکسان داشته باشد.
|
درنگ: دیدگاه مشایی که ماهیت را در ذهن و خارج یکی میداند، به تناقض تعدد ماهیتها منجر میشود؛ ماهیت، حقیقتی غیرواقعی است. |
معرفت فراتر از ماهیت
درسگفتار تأکید میکند که معرفت، محدود به ماهیت نیست. خدا و عدم، که فاقد ماهیتاند، موضوع ادراک قرار میگیرند. این دیدگاه، معرفت را چونان جویباری زلال میداند که از مرزهای تنگ ماهیت فراتر رفته و به اقیانوس وجود میپیوندد. به تعبیر استاد، وقتی میگوییم «خدا» یا «عدم»، این ادراکات، ظهورات وجودی نفساند، نه حصول ماهیتها. این تبیین، پل ارتباطی ماهیت را فرومیریزد و معرفت را به حضوری بیواسطه با حقیقت اشیاء پیوند میدهد.
|
درنگ: معرفت، فراتر از ماهیت است؛ خدا و عدم، که فاقد ماهیتاند، در ساحت نفس ادراک میشوند. |
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با نقد مفهوم ماهیت و دیدگاههای مشایی، معرفت را از قید مفاهیم حصولی رها ساخته و آن را به ظهورات وجودی نفس پیوند میدهد. استاد فرزانه قدسسره، با رد پل ارتباطی ماهیت، معرفت را چونان آیینهای میدانند که حقیقت اشیاء را بیواسطه در خود بازتاب میدهد. این تبیین، راه را برای فهم عمیقتر رابطه نفس و خارج هموار میسازد.
بخش سوم: رابطه نفس و خارج در معرفتشناسی صدرایی
امتناع ادراک بیارتباط با خارج
استاد فرزانه قدسسره تأکید میکنند که هیچ تعین نفسانی بدون ارتباط با خارج وجود ندارد. این دیدگاه، چونان مشعلی در تاریکی ایدهآلیسم فلسفی، هرگونه ادراک بیارتباط با خارج را محال میداند. حتی ادراکاتی که ظاهراً خیالیاند، ریشه در خارج دارند. به تعبیر درسگفتار، نفس چونان دوربینی خودکار است که هرچه میبیند، از خارج برمیگیرد و در ساحت خویش متعین میسازد.
|
درنگ: هیچ ادراکی بدون ارتباط با خارج ممکن نیست؛ نفس، همواره با خارج در پیوند است. |
مثال آفتاب و ذهن
درسگفتار مثالی میآورد: وقتی میگوییم «بیرون آفتاب است»، این ادراک با حقیقت خارجی آفتاب پیوند دارد. این مثال، چونان پنجرهای است که نور حقیقت را به ساحت ذهن میتاباند و نشان میدهد که ادراکات نفسانی، بازتابی از واقعیت خارجیاند. استاد تأکید میکنند که این ارتباط، نه از جنس ماهیت، بلکه از جنس ظهور وجودی است.
|
درنگ: ادراک «آفتاب در خارج» ظهوری وجودی است که با حقیقت خارجی پیوند دارد. |
حدود رابطه علم با خارج
سؤال محوری درسگفتار این است که علم تا چه حد با خارج ارتباط دارد؟ استاد فرزانه قدسسره پاسخ میدهند که هیچ انگیزش نفسانی بدون ارتباط با خارج نیست، بنابراین علم نیز نمیتواند بیارتباط باشد. این ارتباط، چونان رودی است که از سرچشمه خارج به سوی دریاچه ذهن جاری میشود، اما مراتب و حدود آن متفاوت است. این سؤال، راه را برای تأمل در کیفیت و شدت این پیوند میگشاید.
|
درنگ: علم، همواره با خارج در ارتباط است، اما مراتب و حدود این ارتباط متفاوت است. |
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با تأکید بر پیوند ناگسستنی نفس و خارج، ایدهآلیسم را رد کرده و معرفت را ظهوری وجودی میداند که از حقیقت خارجی سرچشمه میگیرد. نفس، چونان آیینهای خلاق، این حقیقت را در خود بازتاب میدهد، و ادراکات، حتی در خیال یا خواب، ریشه در واقعیت خارجی دارند. این دیدگاه، بنیانی استوار برای معرفتشناسی حضوری صدرایی فراهم میآورد.
بخش چهارم: خلاقیت نفس و ظهورات علمی
خلاقیت خودکار نفس
استاد فرزانه قدسسره، نفس را چونان دستگاهی خودکار میدانند که تعینات خارجی را بدون نیاز به اراده آگاهانه ایجاد میکند. این خلاقیت، مانند دوربینی مداربسته است که بیوقفه تصاویر را ثبت میکند. نفس، با این قوه الهی، اشیاء را در ساحت خویش میسازد، خواه در بیداری، خواه در خواب یا خیال. این دیدگاه، نفس را چونان نقاشی میداند که با قلم وجود، حقیقت اشیاء را بر بوم ذهن ترسیم میکند.
|
درنگ: نفس، چونان دستگاهی خودکار، تعینات خارجی را در ساحت خویش خلق میکند. |
ایجاد بهجای انفعال
درسگفتار تأکید میکند که علم، نه انفعال یا حصول، بلکه ایجاد وجودی اشیاء در نفس است. این تبیین، معرفت را از قید انفعال مشایی رها کرده و آن را به خلقی فعال تبدیل میکند. نفس، چونان خالقی کوچک، اشیاء را در وجود خویش میآفریند، نه آنکه صرفاً آنها را منعکس کند. این دیدگاه، معرفت را چونان شعلهای فروزان میداند که از نور وجود خارجی تغذیه میکند.
|
درنگ: علم، ایجاد وجودی اشیاء در نفس است، نه انفعال یا حصول. |
تفاوت آثار علمی و خارجی
وجود علمی، از وجود خارجی متمایز است، زیرا فاقد خصوصیات مادی، مانند فساد و کپکزدگی، است. استاد فرزانه قدسسره، آتش ذهنی را مثال میزنند که نمیسوزاند، اما دوام بیشتری دارد. این تفاوت، چونان تمایز میان جویبار زلال ذهن و رود خروشان ماده است که هر یک خصوصیات وجودی متفاوتی دارند.
|
درنگ: وجود علمی، فاقد خصوصیات مادی وجود خارجی است و از دوام بیشتری برخوردار است. |
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با تبیین خلاقیت نفس و نقش آن در ایجاد تعینات علمی، معرفت را واقعیتی پویا و وجودی میداند. نفس، با قوه خلاق خویش، اشیاء را در ساحت ذهن میسازد، و این ایجاد، نه انفعال، بلکه خلقی فعال است. تفاوت آثار علمی و خارجی، گواهی بر تجرد و دوام وجود ذهنی است که از محدودیتهای مادی آزاد است.
بخش پنجم: خطاها و محدودیتهای ادراک
خطا به دلیل ظرافت خلاقیت
ظرافت خلاقیت نفس، که چونان قلمی نازککار است، ممکن است تحت تأثیر عوامل خارجی، مانند حس، توجه یا فاصله، به خطا منجر شود. درسگفتار تأکید میکند که این خطاها، نه از ذات نفس، بلکه از شرایط اعدادی، مانند ضعف توجه یا موانع محیطی، ناشی میشوند. این دیدگاه، نفس را چونان گوهر پاکی میداند که گاه در آیینههای غبارآلود محیط، تصویری نادرست بازتاب میدهد.
|
درنگ: خطاها از ظرافت خلاقیت نفس و تأثیر عوامل اعدادی ناشی میشوند، نه از ذات نفس. |
تأثیر عوامل خارجی بر علم
عوامل خارجی، مانند دور یا نزدیک بودن شیء، توجه یا عدم توجه، بر کیفیت ظهورات علمی اثر میگذارند. این عوامل، چونان بادهایی هستند که سطح آب زلال ذهن را مواج میکنند و گاه تصویر حقیقت را مخدوش میسازند. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکنند که این تأثیرات، از مجاری ادراک ناشی میشوند، نه از حقیقت نفس.
|
درنگ: عوامل خارجی، مانند حس و توجه، بر کیفیت ادراک اثر میگذارند و ممکن است به خطا منجر شوند. |
ارتباط ادراکات با گذشته
ادراکات، حتی در خواب یا خیال، ممکن است ریشه در تجربیات گذشته یا زمینههای وجودی، مانند نطفه، داشته باشند. درسگفتار این ارتباط را چونان ریشههای درختی میداند که از اعماق وجود فرد سرچشمه گرفته و در شاخسار ذهن به ظهور میرسد. حتی ادراکاتی که به ظاهر نو و بیسابقهاند، ممکن است از زمینههای پیشین وجودی نشأت گیرند.
|
درنگ: ادراکات، حتی در خیال، ریشه در تجربیات گذشته یا زمینههای وجودی دارند. |
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با بررسی خطاها و محدودیتهای ادراک، نشان میدهد که نفس، هرچند قوهای خلاق و الهی است، تحت تأثیر عوامل اعدادی ممکن است به خطا رود. این خطاها، از مجاری ادراک و شرایط محیطی ناشی میشوند، نه از ذات نفس. ارتباط ادراکات با گذشته، گواهی بر پیوستگی وجودی نفس با حقیقت عالم است.
بخش ششم: نقد ایدهآلیسم و تمایز وجود ذهنی
رد ایدهآلیسم
استاد فرزانه قدسسره، ایدهآلیسم فلسفی را که ذهن را بیارتباط با خارج میداند، قاطعانه رد میکنند. هیچ ادراکی، حتی در خیال یا وهم، نمیتواند بیارتباط با خارج باشد. این دیدگاه، چونان مشعلی است که تاریکی ایدهآلیسم را میزداید و معرفت را واقعیتی وجودی و متصل به خارج میداند.
|
درنگ: ایدهآلیسم، که ذهن را بیارتباط با خارج میداند، باطل است؛ هیچ ادراکی بدون پیوند با خارج ممکن نیست. |
تمایز وجود ذهنی، خیالی و وهمی
درسگفتار، وجود ذهنی را از وجود خیالی و وهمی متمایز میداند، اما همه را مراتبی از ظهورات نفسانی میشمارد. حتی وهمیات، مانند تصور مردهای در تاریکی، از عناصر بسیط خارجی ساخته میشوند. این تمایز، چونان لایههای رنگ در نقاشی است که هر یک جلوهای متفاوت، اما همگی از یک بوم سرچشمه میگیرند.
|
درنگ: وجود ذهنی، خیالی و وهمی، مراتب متفاوتی از ظهورات نفسانیاند که همگی با خارج مرتبطاند. |
نقد تشبیه آینه
درسگفتار، تشبیه علم به آینه را ناکافی میداند، زیرا آینه فاقد حیثیت نفسانی است، اما علم، ظهوری نفسانی و خلاق دارد. نفس، برخلاف آینه که منفعل است، چونان نقاشی است که با قلم خویش، حقیقت را در بوم وجود خویش ترسیم میکند.
|
درنگ: علم، برخلاف آینه، ظهوری نفسانی و خلاق است، نه انعکاسی منفعل. |
جمعبندی بخش ششم
این بخش، با رد ایدهآلیسم و تبیین تمایز مراتب وجود ذهنی، معرفت را واقعیتی وجودی و متصل به خارج میداند. نفس، با خلاقیت خویش، حتی وهمیات را از عناصر خارجی میسازد، و تشبیه آینه، ناکافی در تبیین این قوه خلاق است. این دیدگاه، افقهای نوینی در معرفتشناسی اسلامی میگشاید.
نتیجهگیری و جمعبندی نهایی
این کتاب، با تکیه بر درسگفتار شماره ۱۳۷ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیینی نوین از معرفت و وجود ذهنی در چارچوب فلسفه صدرایی پرداخته است. با رد مفهوم ماهیت و پل ارتباطی مشایی، معرفت به ظهورات تعینی نفس تعریف شده که بهصورت خودکار و خلاقانه، حقیقت اشیاء را در ساحت وجودی خویش میسازد. نفس، چونان خالقی کوچک، از واجب تا عدم را در خویش متعین میسازد، و این ایجاد، نه انفعال، بلکه خلقی فعال است. خطاها، از شرایط اعدادی ناشی میشوند، نه از ذات نفس. این دیدگاه، با رد ایدهآلیسم و تبیین مراتب وجود ذهنی، معرفت را واقعیتی وجودی و پویا میداند که با حقیقت عالم پیوندی ناگسستنی دارد.
این تأملات، چونان بذری است که در باغ اندیشه خواننده کاشته میشود تا با تأمل و پژوهش، به درختی تناور از معرفت بدل گردد. امید است که این اثر، راهگشای پژوهشگران در وادی فلسفه اسلامی باشد.
|
با نظارت صادق خادمی |