در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 145

متن درس






کتاب فلسفه و عرفان اسلامی: تبیین علم حضوری و نقد وجود ذهنی

کتاب فلسفه و عرفان اسلامی: تبیین علم حضوری و نقد وجود ذهنی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۴۵)

دیباچه

در قلمرو فلسفه و عرفان اسلامی، مسئله وجود ذهنی و ماهیت علم از موضوعات بنیادینی است که چونان نوری بر گستره‌ی معرفت‌شناسی می‌تابد و پیوندی عمیق با حقیقت وجود و نقش نفس انسانی در ادراک دارد. درس‌گفتار شماره ۱۴۵، استخراج‌شده از نوار شماره ۱۴۵ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به کاوش در این موضوعات با تکیه بر آرای ملاصدرا و نقد آن‌ها از منظری نوین و خلاقانه اختصاص دارد. این اثر به تبیین علم به‌عنوان ظهور و تعین نفس، نقد پیش‌فرض‌های سنتی نظیر ماهیت، مفهوم و شبه، و ارائه‌ی دیدگاهی حضوری در باب معرفت می‌پردازد. معرفت در این دیدگاه، نه حصول صورت‌های ذهنی، بلکه حضور نفس در محضر حقایق و خلق ایجادی اشیاء در ساحت وجودی خویش است. این اثر نفس انسانی را موجودی خلاق و الهی می‌نگرد که با قوه‌ی وجودی خود، عالم را در خویش بازمی‌آفریند.

بخش نخست: مبانی علم و وجود ذهنی در فلسفه صدرایی

تعریف علم به‌عنوان ظهور و تعین نفس

درس‌گفتار با تبیین دیدگاه ملاصدرا در باب علم آغاز می‌شود که آن را ظهور و بروز نفس و تعین وجودی آن می‌داند. این تعریف، چونان کلیدی زرین، دریچه‌ای نوین به معرفت‌شناسی اسلامی می‌گشاید و علم را از حصار مفاهیم حصولی رها می‌سازد. ملاصدرا، با این دیدگاه، علم را شأنی از شئون نفس معرفی می‌کند که نه صرفاً انفعال در برابر اشیاء، بلکه فعل خلاقانه‌ی نفس در ساحت وجودی است. این اختراع فلسفی، علم را به واقعیتی حضوری و وجودی ارتقا می‌دهد که با ذات عالم پیوندی ناگسستنی دارد.

درنگ: ملاصدرا علم را ظهور و تعین نفس می‌داند که به‌عنوان شأنی وجودی، با فعل خلاقانه‌ی نفس در ساحت معرفت تحقق می‌یابد.

تناقض ظاهری میان علم حضوری و مفاهیم حصولی

درس‌گفتار به تناقضی ظاهری در فلسفه صدرایی اشاره می‌کند: از سویی، ملاصدرا علم را ظهور نفس می‌داند که حقیقتی بی‌واسطه و حضوری است، و از سوی دیگر، در تبیین وجود ذهنی، به مفاهیمی چون ماهیت، مفهوم و شبه متوسل می‌شود که به علم حصولی اشاره دارند. این تناقض، مانند گرهی در تار و پود فلسفه صدرایی، محور اصلی نقد درس‌گفتار است. ملاصدرا، با این دوگانگی، گاه در چارچوب مفاهیم سنتی مشایی گرفتار می‌ماند و از تبیین کامل دیدگاه حضوری خود بازمی‌ماند.

درنگ: تعریف ملاصدرا از علم به‌عنوان ظهور نفس، با تبیین وجود ذهنی مبتنی بر ماهیت و مفهوم، تناقضی ظاهری ایجاد می‌کند که نیازمند نقد و بازنگری است.

تبیین وجود ذهنی در اسفار اربعه

ملاصدرا در جلد نخست اسفار اربعه، صفحه ۲۹۱، وجود ذهنی را به حصول ماهیت‌ها و مفاهیم عقلی در ذهن تعریف می‌کند. او معتقد است که این حصول، به‌صورت طبیعی و به‌شکل عکسی از حقیقت اشیاء رخ می‌دهد، نه حضور خود حقایق در ذهن. این دیدگاه، مانند آینه‌ای که سایه‌ای از حقیقت را بازمی‌تاباند، وجود ذهنی را واقعیتی متمایز از وجود خارجی می‌داند که با ظهور صورت‌های ذهنی تحقق می‌یابد.

درنگ: ملاصدرا وجود ذهنی را حصول طبیعی ماهیت‌ها و مفاهیم عقلی در ذهن می‌داند که به‌صورت عکسی از حقیقت اشیاء ظهور می‌یابد.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با تبیین دیدگاه ملاصدرا در باب علم و وجود ذهنی، به نوآوری او در تعریف علم به‌عنوان ظهور نفس و چالش‌های ناشی از تناقض ظاهری با مفاهیم حصولی می‌پردازد. ملاصدرا، با تأکید بر نقش خلاق نفس، علم را به واقعیتی وجودی ارتقا می‌دهد، اما توسل او به ماهیت و مفهوم در تبیین وجود ذهنی، گاه او را در چارچوب‌های سنتی محصور می‌سازد. این بخش، مانند چراغی در مسیر حقیقت، زمینه را برای نقد این تناقضات و ارائه‌ی تبیینی نوین هموار می‌کند.

بخش دوم: نقد تشبیهات سنتی و مفاهیم حصولی

تشبیه ذهن به آینه و محدودیت‌های آن

ملاصدرا ذهن را به آینه‌ای تشبیه می‌کند که صورت اشیاء را به‌صورت شبه یا عکسی از حقیقت خارجی منعکس می‌سازد، بدون آنکه جوهر یا عرض باشد. این تشبیه، مانند نقشی بر آب، به‌منظور تقریب مفهوم وجود ذهنی به ذهن مخاطب به‌کار گرفته شده، اما درس‌گفتار آن را ناکافی می‌داند. آینه، موجودی جاهل است که صرفاً صورت را می‌گیرد، در حالی که نفس، عالمی خلاق است که حقایق را در ساحت وجودی خویش می‌سازد.

درنگ: تشبیه ذهن به آینه، به دلیل جهل آینه و انفعال آن، از تبیین نقش خلاق نفس در ایجاد حقایق معرفتی ناتوان است.

نقد مفهوم شبه در وجود ذهنی

درس‌گفتار به استفاده ملاصدرا از اصطلاح شبه در تبیین وجود ذهنی نقد وارد می‌کند. ملاصدرا وجود ذهنی را شبه‌ای از وجود انسان می‌داند که تحقق عرضی دارد، اما در عین حال، دیدگاه شبه را به‌عنوان تعریف ماهوی علم رد می‌کند. این تناقض ظاهری، مانند سایه‌ای بر نور حقیقت، نشان‌دهنده‌ی تأثیر مفاهیم سنتی بر فلسفه صدرایی است. درس‌گفتار تأکید می‌کند که معرفت، وصول به خود حقایق است، نه شبه یا عکسی از آن‌ها.

درنگ: استفاده ملاصدرا از اصطلاح شبه در وجود ذهنی، با رد او از دیدگاه شبه به‌عنوان تعریف علم، تناقضی ظاهری ایجاد می‌کند که معرفت را از حقیقت دور می‌سازد.

نقد مفهوم‌سازی و ماهیت‌سازی علم

درس‌گفتار به این پرسش می‌پردازد که چرا ملاصدرا، در حالی که علم را ظهور نفس می‌داند، متعلق آن را شبه، مفهوم یا ماهیت قرار می‌دهد. این مفاهیم، مانند قیدهایی که بر پای حقیقت نهاده شده‌اند، علم را به واقعیتی حصولی تقلیل می‌دهند. درس‌گفتار پیشنهاد می‌کند که علم، ارتباط مستقیمی با حقایق اشیاء دارد و نیازی به واسطه‌های صوری ندارد.

درنگ: مفاهیم شبه، مفهوم و ماهیت، به‌عنوان متعلقات علم، حقیقت حضوری آن را محدود می‌سازند و از ارتباط مستقیم نفس با حقایق بازمی‌دارند.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با نقد تشبیهات سنتی و مفاهیم حصولی در فلسفه صدرایی، به محدودیت‌های تشبیه ذهن به آینه و استفاده از اصطلاحات شبه و ماهیت می‌پردازد. این نقدها، مانند جریانی زلال، مسیر را برای تبیینی حضوری از علم هموار می‌سازند که در آن، نفس به‌عنوان موجودی خلاق، حقایق را بی‌واسطه در ساحت وجودی خویش می‌سازد. این بخش، زمینه را برای کاوش عمیق‌تر در نقش نفس و تبیین علم حضوری فراهم می‌آورد.

بخش سوم: علم حضوری و نقش خلاق نفس

علم به‌عنوان ارتباط مستقیم با حقایق

درس‌گفتار تأکید می‌کند که علم، ارتباطی مستقیم و بی‌واسطه با حقایق اشیاء دارد، نه از طریق شبه، مفهوم یا ماهیت. این علم حضوری، مانند نوری که بی‌حجاب بر حقیقت می‌تابد، نفس را در محضر حقایق قرار می‌دهد و معرفت را به وصول به خود اشیاء ارتقا می‌بخشد. برخلاف دیدگاه‌های حصولی که معرفت را به صورت‌های ذهنی تقلیل می‌دهند، علم حضوری حقیقت اشیاء را در ساحت نفس محقق می‌سازد.

درنگ: علم حضوری، ارتباط مستقیم نفس با حقایق اشیاء است که بدون واسطه‌های صوری، معرفت را به وصول به حقیقت ارتقا می‌دهد.

نفس به‌عنوان خالق خارج علمی

درس‌گفتار نفس را موجودی خلاق می‌داند که خارج علمی را می‌سازد، نه خارج خارجی. این خارج علمی، حقیقتاً همان شیء است، اما در عالم نفس و به‌صورت وجودی علمی تحقق می‌یابد. نفس، مانند چشمه‌ای که از درون خود می‌جوشد، حقایق را در ساحت وجودی خویش خلق می‌کند و از انفعال در برابر اشیاء آزاد است.

درنگ: نفس، با قوه‌ی خلاق خود، خارج علمی را می‌سازد که حقیقتاً همان شیء است، اما در عالم وجودی نفس تحقق می‌یابد.

تمایز حصول در آینه و ایجاد در نفس

ملاصدرا تفاوت میان حصول در آینه و حصول در نفس را در این می‌داند که آینه صورت را به‌صورت قبولی منعکس می‌کند، در حالی که نفس، صورت را به‌صورت فعل و ایجاد تولید می‌نماید. این تمایز، مانند جداسازی نور از سایه، نقش فعال و خلاق نفس را در معرفت برجسته می‌سازد و از تبیین‌های منفعلانه فاصله می‌گیرد.

درنگ: برخلاف آینه که صورت را قبولی منعکس می‌کند، نفس با فعل خلاقانه‌ی خود، حقایق را در ساحت وجودی خویش ایجاد می‌نماید.

نفس، عالم و خلاق در برابر آینه جاهل

درس‌گفتار تشبیه ذهن به آینه را به دلیل جهل آینه ناکافی می‌داند. آینه، مانند جسمی بی‌روح، صرفاً صورت را می‌گیرد، اما نفس، عالمی است که حقایق را می‌سازد. این دیدگاه، مانند آینه‌ای که عظمت نفس را بازمی‌تاباند، نقش خلاق و الهی نفس را در معرفت برجسته می‌سازد.

درنگ: نفس، برخلاف آینه جاهل، عالمی خلاق است که حقایق را در وجود خود می‌سازد و از انفعال در برابر اشیاء مبراست.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با تبیین علم حضوری و نقش خلاق نفس، معرفت را به واقعیتی بی‌واسطه و وجودی ارتقا می‌دهد. نفس، به‌عنوان خالق خارج علمی، حقایق را در ساحت وجودی خویش می‌سازد و از محدودیت‌های تشبیهات سنتی، مانند آینه، رها می‌شود. این بخش، مانند پلی به سوی حقیقت، مسیر را برای نقد عمیق‌تر مفاهیم سنتی و تبیین علم به‌عنوان شئونات نفس هموار می‌سازد.

بخش چهارم: رد مفاهیم سنتی و تبیین علم به‌عنوان شئونات نفس

رد ماهیت به‌عنوان متعلق علم

درس‌گفتار ماهیت را به‌عنوان متعلق علم رد می‌کند و آن را مفهومی اعتباری و غیرواقعی می‌داند که حظی از وجود ندارد. ملاصدرا، در صفحه ۲۹۱ اسفار، تأکید می‌کند که ماهیت انسانی در خارج و ذهن یکسان است و هیچ بهره‌ای از وجود ندارد، اما درس‌گفتار این دیدگاه را ناکافی می‌داند و ماهیت را دروغی فلسفی می‌خواند. متعلق علم، خود حقایق اشیاء است که در عالم نفس تحقق می‌یابند.

درنگ: ماهیت، مفهومی اعتباری و غیرواقعی است که حظی از وجود ندارد و نمی‌تواند متعلق علم باشد؛ علم به حقایق اشیاء تعلق می‌گیرد.

رد شبه و مفهوم به‌عنوان متعلقات علم

درس‌گفتار شبه و مفهوم را نیز به‌عنوان متعلقات علم رد می‌کند. ملاصدرا، گرچه در تبیین وجود ذهنی از شبه استفاده می‌کند، خود تأکید دارد که قصد او پذیرش دیدگاه شبه نیست. درس‌گفتار این تناقض را نقد می‌کند و معتقد است که متعلق علم، نه شبه و نه مفهوم، بلکه خود حقایق است که نفس آن‌ها را در ساحت علمی می‌سازد.

درنگ: شبه و مفهوم، به‌عنوان متعلقات علم، از حقیقت معرفت دورند؛ متعلق علم، حقایق اشیاء است که نفس آن‌ها را خلق می‌کند.

علم به‌عنوان شئونات نفس

درس‌گفتار علم را شئونات نفس می‌داند که متعلق آن خود حقایق اشیاء است، نه ماهیت، مفهوم یا شبه. این شئونات، مانند تجلیات حق تعالی در خلق، از نفس صادر می‌شوند و عالم را در ساحت وجودی خویش می‌سازند. این دیدگاه، مانند نوری که از چشمه‌ی وجود می‌جوشد، علم را از قید مقولات سنتی آزاد می‌سازد.

درنگ: علم، شئونات نفس است که با خلق حقایق اشیاء در ساحت وجودی نفس تحقق می‌یابد و از مقولات سنتی مبراست.

نقد تأثیر مفاهیم مشایی بر فلسفه صدرایی

درس‌گفتار نقد می‌کند که ملاصدرا، تحت تأثیر مفاهیم مشایی مانند ماهیت، مفهوم و شبه، نتوانسته به‌طور کامل از چارچوب‌های سنتی رها شود. این مفاهیم، مانند زنجیرهایی که بر پای حقیقت نهاده شده‌اند، گاه فلسفه صدرایی را از تبیین کامل علم حضوری بازمی‌دارند.

درنگ: تأثیر مفاهیم مشایی بر فلسفه صدرایی، او را از تبیین کامل علم حضوری بازمی‌دارد و نیازمند نقد و اصلاح است.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با رد مفاهیم سنتی مانند ماهیت، شبه و مفهوم، علم را به‌عنوان شئونات نفس و ارتباط مستقیم با حقایق اشیاء تبیین می‌کند. این دیدگاه، با رهایی از قیدهای مشایی، معرفت را به واقعیتی وجودی و حضوری ارتقا می‌دهد. این بخش، مانند دریچه‌ای به سوی حقیقت، زمینه را برای نقد ادله وجود ذهنی و تبیین نهایی علم حضوری فراهم می‌آورد.

بخش پنجم: نقد ادله وجود ذهنی و تبیین نهایی علم حضوری

نقد ادله سنتی وجود ذهنی

درس‌گفتار ادله سنتی وجود ذهنی را نقد می‌کند که تنها حصول اشیاء در ذهن را ثابت می‌کنند، اما نمی‌توانند ماهیت، مفهوم یا شبه بودن آن‌ها را اثبات کنند. این ادله، مانند چراغی کم‌سو، صرفاً نشان می‌دهند که برخی امور، مانند معدومات، کلیات و صرف الشیء، در خارج نیستند و در ذهن‌اند، اما تبیینی از ماهیت معرفت ارائه نمی‌دهند.

درنگ: ادله وجود ذهنی، تنها حصول اشیاء در ذهن را ثابت می‌کنند و از تبیین ماهیت، مفهوم یا شبه بودن معرفت ناتوان‌اند.

نفس به‌عنوان خارج‌ساز و حقیقت‌ساز

درس‌گفتار نفس را موجودی خارج‌ساز و حقیقت‌ساز می‌داند که نه تنها صورت یا عرض، بلکه حقایق اشیاء را در عالم علمی می‌سازد. این دیدگاه، مانند چشمه‌ای که از درون نفس می‌جوشد، معرفت را به خلق ایجادی حقایق ارتقا می‌دهد و از تبیین‌های منفعلانه فاصله می‌گیرد.

درنگ: نفس، با خلق حقایق اشیاء در عالم علمی، خارج‌ساز و حقیقت‌ساز است و معرفت را به واقعیتی ایجادی تبدیل می‌کند.

وجودات متفاوت اشیاء در عوالم مختلف

درس‌گفتار تأکید می‌کند که هر شیء در عوالم مختلف، مانند عالم خارجی و عالم علمی، وجودات متفاوتی دارد. انسان علمی و انسان خارجی، هر دو حقیقتاً انسان‌اند، اما در ساحت‌های وجودی متفاوت ظهور می‌یابند. این دیدگاه، مانند آینه‌ای که تنوع ظهورات وجودی را بازمی‌تاباند، به اصل اصالت وجود در فلسفه صدرایی اشاره دارد.

درنگ: اشیاء در عوالم مختلف، وجودات متفاوتی دارند که حقیقتاً همان شیءاند، اما در ساحت‌های وجودی متفاوت ظهور می‌یابند.

وحدت علم و تفاوت متعلقات

درس‌گفتار علم را حقیقتی واحد می‌داند که متعلقات آن، مانند خود عالم یا دیگری، متفاوت‌اند. علم به خود، حضوری است، در حالی که علم به غیر، به دلیل قرب و بعد، گاه حصولی تلقی می‌شود. این تمایز، مانند نوری که بر مراتب مختلف وجود می‌تابد، پیچیدگی‌های معرفت‌شناسی صدرایی را روشن می‌سازد.

درنگ: علم، حقیقتی واحد است که متعلقات آن متفاوت‌اند؛ علم به خود حضوری است، اما علم به غیر گاه به دلیل قرب و بعد حصولی تلقی می‌شود.

رد مقولات سنتی در تعریف علم

درس‌گفتار مقولات سنتی، مانند جوهر، عرض و کیف، را در تعریف علم ناکافی می‌داند و علم را فوق مقوله می‌خواند که شئونات نفس است. این دیدگاه، مانند رهایی از قیدهای کهنه، علم را به واقعیتی وجودی و بی‌واسطه تبدیل می‌کند که با حقیقت نفس پیوندی ناگسستنی دارد.

درنگ: علم، فوق مقوله است و به‌عنوان شئونات نفس، از قید مقولات سنتی مانند جوهر و عرض آزاد است.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، با نقد ادله سنتی وجود ذهنی و تبیین نهایی علم حضوری، نفس را موجودی خارج‌ساز و حقیقت‌ساز معرفی می‌کند که حقایق را در عالم علمی خلق می‌نماید. این دیدگاه، با رد مقولات سنتی و تأکید بر وحدت حقیقت علم، معرفت را به واقعیتی بی‌واسطه و وجودی ارتقا می‌دهد. این بخش، مانند نوری که بر قله‌ی حقیقت می‌تابد، مسیر را برای جمع‌بندی نهایی هموار می‌سازد.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

این اثر، برگرفته از درس‌گفتار شماره ۱۴۵ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با کاوش در آرای ملاصدرا و نقد آن‌ها، به تبیینی نوین از علم و وجود ذهنی در فلسفه اسلامی می‌پردازد. ملاصدرا، با تعریف علم به‌عنوان ظهور و تعین نفس، گامی بلند در معرفت‌شناسی اسلامی برمی‌دارد، اما توسل او به مفاهیم سنتی مانند ماهیت، شبه و مفهوم، گاه با دیدگاه حضوری او ناسازگار می‌گردد. درس‌گفتار، با نقد این تناقضات، علم را ارتباط مستقیم نفس با حقایق اشیاء می‌داند که در ساحت علمی خلق می‌شوند. نفس، به‌عنوان موجودی خلاق و خارج‌ساز، حقایق را بی‌واسطه در وجود خویش می‌سازد و از قیدهای مشایی، مانند مقولات جوهر و عرض، رها می‌شود. این دیدگاه، مانند چشمه‌ای زلال که از ژرفای وجود می‌جوشد، معرفت را به واقعیتی حضوری و الهی ارتقا می‌دهد. این اثر، پژوهشگران را به تأمل در خلاقیت نفس و پیوند وجودی آن با حقایق عالم دعوت می‌کند.

﴿وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کُلَّهَا﴾ (قرآن کریم، [مطلب حذف شد] )

این آیه شریفه، چونان نوری الهی، بر نقش خلاق نفس انسانی در ادراک حقایق و معرفت به اسماء الهی دلالت دارد و تأییدی است بر دیدگاه درس‌گفتار که نفس را خالق و عالم به حقایق می‌داند.

با نظارت صادق خادمی