در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 147

متن درس





وجود ذهنی و حقیقت علم: نقدی بر شبه و معرفت‌شناسی حضوری

وجود ذهنی و حقیقت علم: نقدی بر شبه و معرفت‌شناسی حضوری

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۴۷)

دیباچه

وجود ذهنی، چونان گوهری درخشان در گنجینه فلسفه اسلامی، از دیرباز محور تأملات عمیق متکلمان و فیلسوفان بوده است. درس‌گفتار شماره ۱۴۷، استخراج‌شده از نوار شماره ۱۴۷، با کاوشی ژرف در آرای متکلمان و فیلسوفانی چون خواجه نصیرالدین طوسی، علامه دوانی، ملاصدرا و حاجی سبزواری، به بررسی مفهوم «شبه» در تبیین وجود ذهنی و نقد آن می‌پردازد. استاد فرزانه قدس‌سره، با زبانی فاخر و استدلالی، دیدگاه‌های سنتی را به چالش کشیده و علم را به‌عنوان تعینات صدوری نفس و واقعیتی حضوری تعریف می‌کنند که از قیود مفاهیم، شبه‌ها و ماهیت‌ها آزاد است.

بخش نخست: زمینه‌های تاریخی و کلامی-فلسفی وجود ذهنی

محوریت آثار کلامی-فلسفی

پیش از ظهور فلاسفه برجسته‌ای چون سیده‌السند، علامه دوانی، ملاصدرا و حاجی سبزواری، مباحث کلامی-فلسفی حول آثار کلیدی چون تجرید الاعتقاد، شرح تجرید، مقاصد، شرح مقاصد، مواقف و شرح مواقف متمرکز بود. این آثار، که در قلمرو کلام فلسفی یا کلام نزدیک به فلسفه جای می‌گیرند، منابع اصلی متکلمان و فیلسوفان در تبیین مسائل پیچیده‌ای چون وجود ذهنی بوده‌اند. این متون، مانند ستون‌هایی استوار، بنای استدلال‌های عقلی و الهیاتی را در سنت فکری اسلامی برافراشته‌اند.

درنگ: آثار کلامی-فلسفی چون تجرید، مقاصد و مواقف محور اصلی بحث‌های وجود ذهنی در سنت اسلامی بوده‌اند.

بخش دوم: مفهوم شبه در تبیین وجود ذهنی

شبه به‌عنوان تبیین متکلمان متقدم

متکلمان و فیلسوفان متقدم، برای رفع اشکالات وجود ذهنی، به مفهوم «شبه» متوسل می‌شدند. آنها معتقد بودند که علم، فاقد آثار خارجی اشیاء است؛ برای نمونه، مفهوم انسان در ذهن، کفش و کلاه انسان خارجی را ندارد، اما بی‌ارتباط با آن نیز نیست. از این‌رو، علم را به «شبه» یا شبحی از شیء خارجی تشبیه می‌کردند، مانند سایه‌ای که از حقیقت شیء بر صفحه ذهن نقش می‌بندد.

درنگ: متکلمان متقدم، علم را به «شبه» تشبیه می‌کردند که فاقد آثار خارجی است، اما با شیء خارجی مرتبط است.

تشبیه علم به آینه

برای تقریب مفهوم شبه به ذهن، متکلمان علم را به آینه تشبیه می‌کردند. همان‌گونه که آینه صورت اشیاء را بدون حضور خود شیء نشان می‌دهد، علم نیز شبه یا تصویری از شیء خارجی را در ذهن ایجاد می‌کند. این تشبیه، مانند پنجره‌ای است که ذهن را به سوی فهم وجود ذهنی می‌گشاید، اما از تبیین کامل ماهیت علم بازمی‌ماند.

تشبیه عالم برزخ به رویا

درس‌گفتار، برای توضیح وجود ذهنی، عالم برزخ را به رویا تشبیه می‌کند. همان‌گونه که در رویا، وقایع واقعی به نظر می‌رسند اما در خارج وجود ندارند، وجود ذهنی نیز حالتی میانه میان وجود خارجی و عدم محض دارد. این تشبیه، مانند چراغی است که گوشه‌ای از حقیقت وجود ذهنی را روشن می‌سازد، اما محدودیت‌های خود را نیز دارد.

بخش سوم: نقدهای متأخرین و تبیین‌های نوین

نقد حاجی سبزواری به دیدگاه شبه

حاجی سبزواری در حاشیه خود (جلد اول، صفحه ۳۱۴) اشاره می‌کند که قدما علم را به «شبه» نسبت می‌دادند، اما این نسبت، نه به معنای پذیرش شبه به‌عنوان ماهیت علم، بلکه به دلیل فقدان آثار خارجی در ذهن بوده است. این دیدگاه، مانند تلاشی برای اصلاح برداشت‌های نادرست از مفهوم شبه است که علم را به تصویری غیرواقعی تقلیل می‌داد.

درنگ: حاجی سبزواری تأکید می‌کند که شبه در دیدگاه قدما، تشبیهی برای فقدان آثار خارجی است، نه تعریف ماهوی علم.

تبیین صاحب شوارق

صاحب شوارق (جلد اول، صفحه ۵۲) بیان می‌کند که ماهیت اشیاء در ذهن، به دلیل فقدان احکام خارجی (مانند سوزاندن آتش یا راه رفتن انسان)، به‌عنوان «شبه» نامیده می‌شود. این نام‌گذاری، مانند نشانه‌ای است که تمایز وجود ذهنی از وجود خارجی را نشان می‌دهد، بدون آنکه علم را به شبحی غیرواقعی تقلیل دهد.

دوگانگی در تعریف علم

درس‌گفتار دو تعریف از علم ارائه می‌دهد: نخست، علم به‌عنوان شبه (شبحی از شیء خارجی) و دوم، علم به‌عنوان حقیقتی که فاقد آثار خارجی است اما با شیء خارجی مرتبط است. این دوگانگی، مانند دو مسیر است که یکی به تشبیه و دیگری به حقیقت وجودی علم منتهی می‌شود.

بخش چهارم: نقد ملاصدرا و تحول در معرفت‌شناسی

نقد ملاصدرا به دیدگاه شبه

ملاصدرا (صفحه ۳۱۴) بیان می‌کند که متأخرین، به دلیل اشکالات وجود ذهنی (مانند چگونگی جمع جوهر و عرض)، معتقد شدند که آنچه در ذهن است، نه حقایق ماهیت‌ها، بلکه شبه‌ها و ظلال آنهاست که به‌نحوی از شیء خارجی حکایت می‌کنند. او این دیدگاه را ناکافی می‌داند و علم را به واقعیتی وجودی تبدیل می‌کند.

درنگ: ملاصدرا دیدگاه شبه را ناکافی می‌داند و وجود ذهنی را به‌عنوان واقعیتی مستقل اما مرتبط با خارج تعریف می‌کند.

تمایز حقایق ماهیت‌ها و شبه‌ها

ملاصدرا معتقد است که آنچه در ذهن است، نه حقایق ماهیت‌های خارجی، بلکه ماهیت‌های لَیِّنَه (مفاهیم کلی) است. این ماهیت‌ها، برخلاف شبه، وجود ذهنی دارند و از وجودی مستقل برخوردارند. این تمایز، مانند خطی است که میان حقیقت وجودی و سایه غیرواقعی کشیده می‌شود.

نقد به شبه و ماهیت لَیِّنَه

استاد، این پرسش را مطرح می‌کنند که اگر شبه و ماهیت لَیِّنَه هر دو فاقد بو، مزه و خاصیت خارجی‌اند، تفاوت آنها چیست؟ این نقد، مانند کاوشی است که به دنبال روشن ساختن حقیقت وجود ذهنی در برابر تشبیهات ناکافی است.

بخش پنجم: علم به‌عنوان ارتباط حضوری

برهان و وجدان در اثبات وجود ذهنی

ملاصدرا استدلال می‌کند که برهان و وجدان نشان می‌دهند که ما در ذهن خود حقایق را تصور می‌کنیم، اما این حقایق به‌صورت خارجی در ذهن موجود نیستند. این تصور، مانند پلی است که ذهن را به حقیقت خارجی متصل می‌سازد، بدون آنکه خود شیء در ذهن باشد.

مذهب جامع متکلمان

متکلمان معتقدند که آنچه در ذهن است، ظلّی از معلوم است که به‌نحوی از آن حکایت می‌کند، مانند لفظی که از معنا حکایت می‌کند یا نقشی که از شیء خبر می‌دهد. این دیدگاه، مانند تلاشی برای جمع میان تشبیه و حقیقت است، اما از تبیین کامل ماهیت علم بازمی‌ماند.

علم به‌عنوان ارتباط مستقیم

درس‌گفتار تأکید می‌کند که علم، ارتباطی مستقیم و بی‌واسطه با خارج است، مانند لمس زمین یا دیدن اشیاء. این ارتباط، مانند جریانی است که نفس را بی‌واسطه به حقیقت اشیاء پیوند می‌دهد، بدون نیاز به مفاهیم، شبه‌ها یا ماهیت‌ها.

درنگ: علم، ارتباطی مستقیم و بی‌واسطه با خارج است، نه از طریق شبه، مفهوم یا ماهیت.

بخش ششم: بازتعریف علم به‌عنوان تعینات صدوری نفس

نقد به دیدگاه‌های سنتی

استاد، دیدگاه‌های سنتی مبتنی بر شبه، مفهوم و ماهیت لَیِّنَه را ناکافی می‌دانند، زیرا این مفاهیم نمی‌توانند حقیقت علم را توضیح دهند. این نقد، مانند گسستن زنجیرهای تشبیهات ناقص است که علم را به واقعیتی وجودی و حضوری تبدیل می‌کند.

علم به‌عنوان تعینات صدوری نفس

درس‌گفتار علم را به‌عنوان «تعینات صدوری نفس» تعریف می‌کند که متعلق آن خود خارج است، نه شبه، مفهوم یا ماهیت. این علم، مانند تجلی وجودی نفس است که بدون وابستگی به مقولات جوهر و عرض، حقیقت اشیاء را در بر می‌گیرد.

درنگ: علم، تعینات صدوری نفس است که متعلق آن خود خارج است، نه شبه یا مفهوم.

رد علم حصولی

درس‌گفتار، با رد علم حصولی، همه علوم را حضوری می‌داند. علم حضوری، مانند نوری است که حقیقت شیء را بی‌واسطه نزد نفس حاضر می‌سازد، و از قیود مفاهیم و شبه‌ها آزاد است.

وحدت حقیقت علم و تفاوت متعلقات

استاد تأکید می‌کنند که حقیقت علم واحد است، اما متعلقات آن (مانند خود عالم یا دیگری) متفاوت‌اند. علم حضوری به خود، بی‌واسطه است، در حالی که علم به غیر، به دلیل قرب و بعد، حصولی تلقی می‌شود. این تمایز، مانند شاخه‌های درختی است که از یک ریشه واحد سرچشمه می‌گیرند.

بخش هفتم: صفات ذاتی و معرفت‌شناسی

شجاعت و نطق به‌عنوان صفات ذاتی

درس‌گفتار، شجاعت و نطق را به‌عنوان صفات ذاتی انسان معرفی می‌کند که نمی‌توان آنها را به مقوله عرض (مانند کیف) تقلیل داد. این صفات، مانند گوهرهایی هستند که در ذات انسان جای دارند و بخشی از حقیقت وجودی او را تشکیل می‌دهند.

درنگ: شجاعت و نطق، به‌عنوان صفات ذاتی انسان، فراتر از مقولات عرضی‌اند و بخشی از حقیقت وجودی انسان را تشکیل می‌دهند.

جمع‌بندی

درس‌گفتار شماره ۱۴۷، چونان آیینه‌ای زلال، بازتاب‌دهنده تأملات عمیق در باب وجود ذهنی و ماهیت علم در فلسفه اسلامی است. استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با نقد دیدگاه‌های سنتی متکلمان که علم را به «شبه» یا تصویری غیرواقعی تقلیل می‌دادند، علم را به‌عنوان تعینات صدوری نفس و واقعیتی حضوری بازتعریف می‌کنند. این درس‌گفتار، با رد مفاهیم سنتی چون شبه، مفهوم و ماهیت لَیِّنَه، و تأکید بر علم حضوری، تحولی اساسی در معرفت‌شناسی اسلامی ایجاد می‌کند.

با نظارت صادق خادمی