در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 150

متن درس






کتاب فلسفه و عرفان اسلامی: تبیین علم به‌عنوان تعینات نفسانی

کتاب فلسفه و عرفان اسلامی: تبیین علم به‌عنوان تعینات نفسانی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۵۰)

دیباچه

در گستره‌ی فلسفه و عرفان اسلامی، معرفت‌شناسی چونان نوری بر ژرفای وجود می‌تابد و نقش نفس انسانی را در بازآفرینی حقایق عالم آشکار می‌سازد. درس‌گفتار شماره ۱۵۰، استخراج‌شده از نوار شماره ۱۵۰ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با نگاهی نوآورانه و خلاقانه به کاوش در ماهیت علم، وجود ذهنی و تعینات نفسانی می‌پردازد. این درس‌گفتار، با فاصله‌گیری از چارچوب‌های سنتی مشائی، اشراقی و متعالیه، علم را نه صورتی حاصله از خارج، بلکه شأنی از شئون نفس معرفی می‌کند که بدون نیاز به حضور معلوم، حقایق را در ساحت وجودی خویش بازنمایی می‌کند. نفس، مانند چشمه‌ای زلال که از ژرفای وجود می‌جوشد، با تعینات خود عالم را می‌سازد و از قید مفاهیم سنتی، مانند اتحاد عاقل و معقول، رها می‌شود.

بخش نخست: مبانی نوین معرفت‌شناسی در درس‌گفتار

تفاوت رویکرد درس‌گفتار با فلسفه‌های سنتی

درس‌گفتار با رویکردی بدیع، از چارچوب‌های سنتی فلسفه مشائی، اشراقی و متعالیه فاصله می‌گیرد و علم را به‌عنوان تعینات نفسانی بازتعریف می‌کند. برخلاف دیدگاه‌های سنتی که علم را به حضور صورت‌های حاصله از خارج در ذهن وابسته می‌دانند، این درس‌گفتار علم را شأنی وجودی از نفس می‌داند که بدون نیاز به وجود خارجی یا ذهنی معلوم، حقایق را بازنمایی می‌کند. این دیدگاه، مانند کلیدی زرین، دریچه‌ای نو به معرفت‌شناسی اسلامی می‌گشاید و نفس را به‌عنوان مبدأ خلاق معرفت معرفی می‌کند.

درنگ: درس‌گفتار با فاصله‌گیری از فلسفه‌های مشائی، اشراقی و متعالیه، علم را به‌عنوان تعینات نفسانی بازتعریف می‌کند که از حضور معلوم در ذهن بی‌نیاز است.

اهتمام در تصور و تصدیق علمی

برای فهم دقیق محتوای درس‌گفتار، اهتمام در تصور صحیح ضروری است تا زمینه‌ی تصدیق علمی فراهم آید. این تأکید، مانند چراغی که مسیر حقیقت را روشن می‌کند، اهمیت روش‌شناسی دقیق در تحلیل فلسفی و پرهیز از پیش‌داوری‌های نادرست را نشان می‌دهد. تصور صحیح، پیش‌نیازی است که ذهن را برای ادراک عمیق حقایق آماده می‌سازد.

درنگ: تصور صحیح، پیش‌نیاز تصدیق علمی است و اهتمام در آن، ذهن را برای فهم دقیق حقایق آماده می‌کند.

عدم محدودیت علم در موضوعات

علم انسانی، مقید به جهت خاصی نیست و از حق تعالی تا عدم، ممکنات و مفاهیم را در بر می‌گیرد. این جامعیت، مانند دریای بی‌کران، توانایی نفس را در ادراک هر موضوعی، از وجود مطلق تا مفاهیم انتزاعی، نشان می‌دهد. نفس، با خلاقیت خود، قادر است هر واقعیتی را در ساحت وجودی خویش بازنمایی کند.

درنگ: علم انسانی، مقید به جهت خاصی نیست و با جامعیت خود، از حق تعالی تا عدم و مفاهیم را در بر می‌گیرد.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با تبیین مبانی نوین معرفت‌شناسی در درس‌گفتار، علم را به‌عنوان تعینات نفسانی معرفی می‌کند که از چارچوب‌های سنتی آزاد است. این دیدگاه، با تأکید بر خلاقیت نفس و جامعیت علم، مانند نوری بر گستره‌ی معرفت می‌تابد و زمینه را برای کاوش عمیق‌تر در نقش نفس و تعینات آن هموار می‌سازد.

بخش دوم: علم به‌عنوان تعینات نفسانی

علم به ذهن و خودآگاهی نفس

درس‌گفتار ذهن را نه‌تنها قادر به تصور موضوعات خارجی، بلکه قادر به تصور خود به‌عنوان موضوع علم می‌داند. این خودآگاهی، مانند آینه‌ای که خود را بازمی‌تاباند، عمق وجودی نفس را در فرآیند معرفت‌شناسی نشان می‌دهد. ذهن، با این توانایی، خود را موضوع علم قرار می‌دهد و به تأمل در ذات خویش می‌پردازد.

درنگ: ذهن، با تصور خود به‌عنوان موضوع علم، خودآگاهی نفس را در فرآیند معرفت‌شناسی آشکار می‌سازد.

علم به علم و تأمل در فرآیند معرفت

علم به علم، به معنای تصور فرآیند علم‌ورزی در ذهن است. این لایه از معرفت، مانند نوری که بر نور دیگر می‌تابد، به تأمل نفس در شئون معرفتی خود اشاره دارد. نفس، با این تأمل، فرآیند ادراک را به‌عنوان موضوعی مستقل مورد بررسی قرار می‌دهد و عمق خودآگاهی خود را نشان می‌دهد.

درنگ: علم به علم، تأمل نفس در فرآیند معرفتی خود است که عمق خودآگاهی وجودی آن را آشکار می‌کند.

علم به عدم و مفاهیم انتزاعی

درس‌گفتار علم به عدم و علم به علم به عدم را از مصادیق علم ذهنی می‌داند. این توانایی، مانند قلمرویی که مرزهای وجود را درمی‌نوردد، نشان‌دهنده‌ی قدرت نفس در تصور مفاهیم انتزاعی است که فاقد وجود خارجی‌اند. عدم، به‌عنوان مفهوم، در ساحت ذهن وجود علمی می‌یابد و بازنمایی می‌شود.

درنگ: علم به عدم، توانایی نفس در تصور مفاهیم انتزاعی را نشان می‌دهد که در ساحت ذهن وجود علمی می‌یابند.

امکان تسلسل در علم ذهنی

برخلاف تسلسل در خارج که محال است، تسلسل در علم ذهنی به دلیل ماهیت نفسانی و غیرمادی آن ممکن است. این امکان، مانند جریانی بی‌پایان در ذهن، به خلاقیت نفس در ساخت لایه‌های متعدد معرفت اشاره دارد که از محدودیت‌های مادی آزاد است.

درنگ: تسلسل در علم ذهنی، به دلیل ماهیت غیرمادی نفس، ممکن است و به خلاقیت آن در ساخت لایه‌های معرفتی اشاره دارد.

علم به‌عنوان تعینات نفسانی

درس‌گفتار علم را نه ماهیت یا وجودی حاصله از خارج، بلکه تعینات نفسانی می‌داند که حقایق را بدون حضور معلوم بازنمایی می‌کنند. این دیدگاه، مانند چشمه‌ای که از درون نفس می‌جوشد، علم را به فعل خلاقانه‌ی نفس نسبت می‌دهد و از وابستگی به صورت‌های خارجی یا ذهنی آزاد می‌کند.

درنگ: علم، تعینات نفسانی است که حقایق را بدون حضور معلوم بازنمایی می‌کند و از وابستگی به صورت‌های خارجی آزاد است.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با تبیین علم به‌عنوان تعینات نفسانی، نفس را موجودی خلاق معرفی می‌کند که قادر است ذهن، علم، عدم و مفاهیم انتزاعی را در ساحت وجودی خویش بازنمایی کند. این دیدگاه، مانند نوری که بر ژرفای وجود می‌تابد، از محدودیت‌های سنتی معرفت‌شناسی فراتر می‌رود و زمینه را برای کاوش در خلاقیت نفس فراهم می‌سازد.

بخش سوم: خلاقیت نفس و بازنمایی حقایق

بازنمایی خارج بدون حضور معلوم

تعینات نفسانی، مانند آینه‌ای که حقیقت را بی‌واسطه بازمی‌تاباند، خارج را بدون حضور واقعی آن نشان می‌دهند. درس‌گفتار تأکید می‌کند که در ذهن، معلوم وجود ندارد؛ تنها علم، یعنی تعینات نفسانی، حضور دارد که حقایق را بازنمایی می‌کند. این اصل، دیدگاه سنتی علم حصولی را نقد می‌کند و معرفت را به فعل نفسانی محدود می‌سازد.

درنگ: تعینات نفسانی، خارج را بدون حضور واقعی معلوم بازنمایی می‌کنند و علم را به فعل نفسانی محدود می‌سازند.

تمثیل وسیله نقلیه

درس‌گفتار با تمثیل وسیله نقلیه، این مفهوم را روشن می‌سازد: همان‌گونه که حرکت وسیله نقلیه زمین را متحرک نشان می‌دهد، علم نیز خارج را بدون حضور واقعی آن بازنمایی می‌کند. این تمثیل، مانند نقشی بر آب، به توهم حضور خارج در ذهن اشاره دارد و خلاقیت نفس را در ساخت ادراکات نشان می‌دهد.

درنگ: تمثیل وسیله نقلیه، به خلاقیت نفس در بازنمایی خارج بدون حضور واقعی آن اشاره دارد، مانند زمینی که در حرکت وسیله نقلیه متحرک به نظر می‌رسد.

تمثیل آتش چرخان

چرخش آتش، دایره‌ای را نشان می‌دهد، بدون آنکه دایره‌ای واقعی وجود داشته باشد. این تمثیل، مانند نوری که در تاریکی می‌رقصد، به خلاقیت نفس در ساخت ادراکات حسی و ذهنی اشاره دارد. آنچه ادراک می‌شود، تعین نفسانی است، نه واقعیت خارجی.

درنگ: تمثیل آتش چرخان، خلاقیت نفس را در ساخت ادراکات ذهنی بدون حضور واقعیت خارجی نشان می‌دهد.

تمثیل نخود و اشکال هندسی

چیدن نخود به شکل مثلث یا مربع، به توانایی نفس در بازنمایی اشکال هندسی بدون حضور واقعی آن‌ها اشاره دارد. این تمثیل، مانند نقاشی که با چند خط ساده جهانی را می‌سازد، خلاقیت نفس را در ساخت تعینات نفسانی نشان می‌دهد.

درنگ: تمثیل نخود، به خلاقیت نفس در بازنمایی اشکال هندسی بدون حضور واقعی آن‌ها در ذهن اشاره دارد.

خلاقیت نفس در علم‌سازی

نفس، خود علم‌ساز است و نیازی به ورود چیزی از خارج ندارد. این خلاقیت، مانند چشمه‌ای که از درون می‌جوشد، حقایق را در ساحت وجودی نفس بازنمایی می‌کند، بدون آنکه معلوم در ذهن حضور یابد. نفس، با شئون خود، عالم را در خویش می‌سازد.

درنگ: نفس، با خلاقیت خود، علم را بدون نیاز به ورود معلوم از خارج می‌سازد و حقایق را در ساحت وجودی خویش بازنمایی می‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با تأکید بر خلاقیت نفس در بازنمایی حقایق، علم را به‌عنوان تعینات نفسانی تبیین می‌کند که بدون حضور معلوم، خارج را نشان می‌دهد. تمثیل‌های وسیله نقلیه، آتش چرخان و نخود، مانند آینه‌هایی که حقیقت را بازمی‌تابانند، نقش خلاق نفس را در معرفت روشن می‌سازند. این بخش، زمینه را برای کاوش در تمایز علم و معلوم فراهم می‌کند.

بخش چهارم: تمایز علم و معلوم و وحدت ماهیت علم

تمایز علم و معلوم

درس‌گفتار تأکید می‌کند که علم با معلوم خارجی ارتباط وجودی ندارد و تنها آن را بازنمایی می‌کند. علم، مانند نوری که بر شیء می‌تابد، معلوم را نشان می‌دهد، بدون آنکه در ذهن حضور یابد. این تمایز، دیدگاه سنتی علم حصولی را نقد می‌کند و معرفت را به فعل نفسانی محدود می‌سازد.

درنگ: علم، با معلوم خارجی ارتباط وجودی ندارد و تنها آن را بازنمایی می‌کند، بدون حضور معلوم در ذهن.

علم به تیرآهن و محبت

علم به تیرآهن یا محبت، تعینات نفسانی است که این واقعیات را بدون حضور آن‌ها در ذهن نشان می‌دهد. این اصل، مانند نقاشی که با رنگ و روغن خانه را بازنمایی می‌کند، به خلاقیت نفس در ساخت ادراکات مادی و معنوی اشاره دارد.

درنگ: علم به تیرآهن یا محبت، تعینات نفسانی است که واقعیات را بدون حضور آن‌ها در ذهن بازنمایی می‌کند.

وحدت ماهیت علم

علم، چه به امور مادی مانند تیرآهن و چه به امور معنوی مانند محبت، از نظر ماهیت یکسان است. این وحدت، مانند جریانی یکپارچه، نشان‌دهنده‌ی ماهیت واحد علم به‌عنوان تعینات نفسانی است که فارغ از نوع معلوم عمل می‌کند.

درنگ: علم، چه به امور مادی و چه معنوی، از نظر ماهیت یکسان است و به‌عنوان تعینات نفسانی عمل می‌کند.

عدم امکان بی‌ارتباطی با خارج

نفس، نمی‌تواند چیزی بی‌ارتباط با خارج بسازد. تعینات نفسانی، مانند امواجی که از دریا برمی‌خیزند، همواره به واقعیات خارجی متصل‌اند و بازتابی از آن‌ها هستند. این اصل، به پیوند وجودی نفس با عالم خارج اشاره دارد.

درنگ: نفس، نمی‌تواند چیزی بی‌ارتباط با خارج بسازد و تعینات آن همواره بازتابی از واقعیات خارجی‌اند.

فقدان وجود ذهنی

درس‌گفتار تأکید می‌کند که خارج، نه ماهیت و نه وجود ذهنی در نفس دارد؛ تنها وجود علمی، یعنی بازنمایی توسط تعینات نفسانی، در ذهن حضور دارد. این دیدگاه، مانند رهایی از قیدهای سنتی، علم را از حضور معلوم در ذهن آزاد می‌کند.

درنگ: خارج، تنها وجود علمی در نفس دارد و نه ماهیت و نه وجود ذهنی در آن حضور می‌یابد.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با تبیین تمایز علم و معلوم و تأکید بر وحدت ماهیت علم، نفس را موجودی خلاق معرفی می‌کند که حقایق را بدون حضور معلوم بازنمایی می‌کند. این دیدگاه، مانند نوری که بر تاریکی‌های معرفت‌شناسی سنتی می‌تابد، علم را به فعل نفسانی و تعینات آن محدود می‌سازد و از قیدهای وجود ذهنی رها می‌کند.

بخش پنجم: علم الهی و شئونات نفسانی

اتحاد عاقل و معقول

درس‌گفتار اتحاد عاقل و معقول را به قرب تعینات نفسانی به معلوم تفسیر می‌کند، نه حضور واقعی معلوم در ذهن. این اتحاد، مانند نوری که شیء را روشن می‌کند بدون آنکه شیء در آن نفوذ کند، به قدرت بازنمایی علم در نشان‌دادن معلوم اشاره دارد.

درنگ: اتحاد عاقل و معقول، به قرب تعینات نفسانی به معلوم اشاره دارد، نه حضور واقعی معلوم در ذهن.

علم حق تعالی و اعیان ثابته

علم حق تعالی، به موجودات است، نه حضور معلوم در ذات الهی. اعیان ثابته، شئون علم الهی‌اند که موجودات را در ظرف علم یا خارج بازنمایی می‌کنند، نه موجوداتی مستقل. این دیدگاه، مانند آینه‌ای که حقیقت الهی را بازمی‌تاباند، علم حق را به تعینات ذاتی او نسبت می‌دهد.

درنگ: اعیان ثابته، شئون علم الهی‌اند که موجودات را بدون حضور در ذات حق بازنمایی می‌کنند.

افاضه فیض و خلق الهی

خلق حق، از طریق افاضه فیض است، نه حضور معلوم در ذات الهی. فیض الهی، مانند جریانی که از مبدأ وجود می‌جوشد، موجودات را در ظرف خارج خلق می‌کند، بدون آنکه در ذات حق حضور یابند.

درنگ: افاضه فیض، تعینات ذاتی حق است که موجودات را بدون حضور در ذات الهی خلق می‌کند.

تمثیل نوار صوتی و کامپیوتر

نوار صوتی و کامپیوتر، با امواج و نیرو، کلمات و اشکال را نشان می‌دهند، بدون حضور واقعی آن‌ها. این تمثیل، مانند نقشی که با نور بر دیوار می‌افتد، به شباهت میان تعینات نفسانی و امواج در بازنمایی واقعیات اشاره دارد.

درنگ: تمثیل نوار صوتی و کامپیوتر، به شباهت تعینات نفسانی با امواج در بازنمایی واقعیات بدون حضور آن‌ها اشاره دارد.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، با تبیین علم الهی و شئونات نفسانی، علم را به‌عنوان تعینات ذاتی در ساحت الهی و انسانی معرفی می‌کند. افاضه فیض و اعیان ثابته، مانند تجلیات نور الهی، موجودات را بدون حضور در ذات حق بازنمایی می‌کنند. این بخش، زمینه را برای تبیین نهایی خلاقیت نفس و وحدت علم فراهم می‌سازد.

بخش ششم: وحدت علم و تطابق با نفس‌الامر

شئونات نفس و بازنمایی واقعیات

شئونات نفس، مانند اشعه یا انرژی، واقعیات را بازنمایی می‌کنند. این شئون، مانند حروفی که کلمات را می‌سازند، حقایق را در ساحت وجودی نفس خلق می‌کنند، بدون آنکه معلوم در ذهن حضور یابد.

درنگ: شئونات نفس، مانند اشعه، واقعیات را بدون حضور معلوم در ذهن بازنمایی می‌کنند.

حافظه علم و حفظ تعینات

علم، به‌عنوان تعینات نفسانی، در حافظه نفس محفوظ می‌ماند. این حافظه، مانند گنجینه‌ای که جواهرات معرفت را نگه می‌دارد، امکان بازنمایی مستمر حقایق را فراهم می‌کند.

درنگ: حافظه، شأنی از نفس است که تعینات نفسانی را حفظ کرده و بازنمایی مستمر حقایق را ممکن می‌سازد.

وحدت علم در موضوعات مختلف

علم، چه به صورت، معنا، عدم یا خدا، تعینات نفسانی است. این وحدت، مانند جریانی یکپارچه، نشان‌دهنده‌ی ماهیت واحد علم در بازنمایی موضوعات مختلف است، فارغ از نوع معلوم.

درنگ: علم، فارغ از نوع معلوم، تعینات نفسانی است که موضوعات مختلف را با ماهیت واحد بازنمایی می‌کند.

تطابق علم با نفس‌الامر

نفس، اگر درست ادراک کند، با نفس‌الامر مطابقت دارد؛ وگرنه، خطا می‌کند. این تطابق، مانند آینه‌ای که حقیقت را بی‌غلط بازمی‌تاباند، به درستی تعینات نفسانی وابسته است. خطا، نتیجه‌ی انحراف در این تعینات است.

درنگ: تطابق علم با نفس‌الامر، به درستی تعینات نفسانی وابسته است و خطا از انحراف در این تعینات ناشی می‌شود.

تمثیل‌های زید، مرکب، نقاشی و عکس

درس‌گفتار با تمثیل‌هایی چون تصور زید، مرکب، نقاشی و عکس، خلاقیت نفس را در بازنمایی حقایق نشان می‌دهد. تصور زید، تعینات نفسانی است، نه حضور واقعی زید. مرکب، مانند نقاشی که با رنگ و روغن خانه را نشان می‌دهد، شیری را بازنمایی می‌کند، بدون آنکه شیر در آن حضور یابد. عکس، کاغذ و مرکب است که صورت را نشان می‌دهد، نه خود صورت. این تمثیل‌ها، مانند آینه‌هایی که حقیقت را بازمی‌تابانند، تمایز میان علم و معلوم را روشن می‌سازند.

درنگ: تمثیل‌های زید، مرکب، نقاشی و عکس، به خلاقیت نفس در بازنمایی حقایق بدون حضور معلوم در ذهن اشاره دارند.

نقد خطای ادراکی در عرف

درس‌گفتار به خطای عرفی مانند گفتن «دو دو تا چهار تا» به‌جای «دو به اضافه دو» اشاره می‌کند. این خطا، مانند غباری بر آینه‌ی ادراک، از تأثیر عرف بر ذهن ناشی می‌شود و اهمیت دقت علمی را نشان می‌دهد.

درنگ: خطای عرفی، مانند «دو دو تا چهار تا»، از تأثیر عرف بر ادراک ناشی می‌شود و دقت علمی را ضروری می‌سازد.

تمایز شکل و معلوم

شکل خانه در نقاشی، خانه نیست، بلکه رنگ و روغن است. این اصل، مانند جداسازی نور از سایه، به تمایز میان بازنمایی (شکل) و واقعیت (معلوم) تأکید دارد. علم، تعینات نفسانی است که حقایق را نشان می‌دهد، نه خود آن‌ها.

درنگ: شکل در نقاشی، مانند تعینات نفسانی، واقعیت را نشان می‌دهد، اما خود واقعیت نیست.

جمع‌بندی بخش ششم

بخش ششم، با تأکید بر وحدت علم و تطابق آن با نفس‌الامر، خلاقیت نفس را در بازنمایی حقایق بدون حضور معلوم تبیین می‌کند. تمثیل‌های زید، مرکب، نقاشی و عکس، مانند چراغ‌هایی در مسیر حقیقت، تمایز علم و معلوم را روشن می‌سازند. این بخش، معرفت را به واقعیتی نفسانی و خلاق ارتقا می‌دهد که از قیدهای سنتی آزاد است.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

این اثر، برگرفته از درس‌گفتار شماره ۱۵۰ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با کاوش در ماهیت علم و تعینات نفسانی، به تبیینی نوین از معرفت‌شناسی در فلسفه اسلامی می‌پردازد. علم، نه صورتی حاصله از خارج، بلکه تعینات نفسانی است که حقایق را بدون حضور معلوم بازنمایی می‌کند. نفس، مانند چشمه‌ای که از ژرفای وجود می‌جوشد، با شئون خود عالم را در ساحت علمی خلق می‌کند. این دیدگاه، با نقد مفاهیم سنتی مانند اتحاد عاقل و معقول و علم حصولی، معرفت را به فعل خلاقانه‌ی نفس محدود می‌سازد. وحدت ماهیت علم، فارغ از نوع معلوم، و پیوند آن با نفس‌الامر، از دستاوردهای این درس‌گفتار است. در علم الهی نیز، افاضه فیض و اعیان ثابته، مانند تجلیات نور الهی، موجودات را بدون حضور در ذات حق بازنمایی می‌کنند. این اثر، پژوهشگران را به بازاندیشی در خلاقیت نفس و نقش آن در معرفت دعوت می‌کند، مانند نوری که بر قله‌ی حقیقت می‌تابد و مسیر حکمت را روشن می‌سازد.

﴿وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کُلَّهَا﴾ (قرآن کریم، [مطلب حذف شد] )

این آیه شریفه، مانند نوری الهی، بر خلاقیت نفس انسانی در ادراک اسماء الهی و بازنمایی حقایق عالم دلالت دارد و تأییدی است بر دیدگاه درس‌گفتار که علم را شأنی خلاق از نفس می‌داند.

با نظارت صادق خادمی