متن درس
تحلیل و تبیین فلسفه علم در چارچوب حکمت متعالیه
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۵۱)
مقدمه
درسگفتار شماره ۱۵۱، استخراجشده از نوار شماره ۱۵۱ به تاریخ ۲۳ آبان ۱۳۷۸، در چارچوب مباحث خارج فلسفه، به یکی از مسائل بنیادین فلسفه اسلامی، یعنی ماهیت علم و نسبت آن با وجود ذهنی و معلوم، میپردازد. این گفتار، با رویکردی تحلیلی و انتقادی، نظریه سنتی علم بهمثابه صورت حاصله در ذهن را مورد نقد قرار داده و دیدگاهی نوین ارائه میکند که علم را حقیقتی بیصورت و مستقل از معلوم خارجی میداند. ارجاعات به اسفار اربعه ملاصدرا، نقد استدلالهای مبتنی بر وجود ذهنی، و بهرهگیری از تمثیلات فلسفی و عرفانی، عمق و غنای این تحلیل را نشان میدهد.
بخش اول: بازتعریف ماهیت علم
اهمیت دیدگاه نوین در تعریف علم
استاد فرزانه در این درسگفتار، با ارائه دیدگاهی نوین درباره ماهیت علم، به بازنگری در مبانی فلسفه ذهن دعوت میکنند. این دیدگاه، که علم را حقیقتی بیصورت و مستقل از معلوم خارجی میداند، نهتنها مسائل فلسفی دیرین را حل میکند، بلکه دستگاه فلسفی سنتی را دگرگون میسازد. این تحول، بهسان نسیمی است که پردههای کهنه را کنار زده و افقهای نوینی را در برابر دیدگان حکما میگشاید. پذیرش این دیدگاه، مستلزم بازاندیشی در پیشفرضهای وجودشناختی و معرفتشناختی است که در فلسفه اسلامی، بهویژه در مکتب ملاصدرا، ریشهای عمیق دارند.
علم بهمثابه معلومنما
استاد فرزانه، علم را حقیقتی معرفی میکنند که معلوم را آشکار میسازد، بدون آنکه معلوم در ذهن عالم حضور یابد. علم، بهسان آیینهای است که جهان را در خود بازمیتاباند، بیآنکه خود جهان در آن سکنی گزیند. این دیدگاه، با نفی وجود معلوم در ذهن، علم را رابطهای بیواسطه با خارج میداند که نه بازنمایی است و نه انطباع، بلکه حضوری است که حقیقت خارج را بیهیچ حجابی هویدا میسازد.
خطای ادراکی در وجود معلوم
به دلیل شدت قرب علم به خارج، گمان میرود که معلوم در ذهن عالم حضور دارد، حال آنکه تنها علم در ذهن موجود است. این خطای ادراکی، ریشه در تصور سنتی علم بهمثابه صورت حاصله دارد. استاد فرزانه تأکید میکنند که علم، بهسان چراغی است که نورش بر اشیا میتابد، اما خود اشیا را در بر نمیگیرد. این قرب وجودی، شفافیت و بیواسطگی علم را نشان میدهد، نه اتحاد آن با معلوم.
تحول در دستگاه فلسفی
پذیرش این دیدگاه نوین، مباحث مربوط به وجود ذهنی و علم را بهطور کلی دگرگون میسازد. استاد فرزانه با نقد نظریه وجود ذهنی ملاصدرا و پیشینیان، علم را حقیقتی مستقل و بیصورت معرفی میکنند. این تحول، بهسان انقلابی در بنیانهای فلسفه ذهن است که علم را از قید مکانمندی و صورتمندی رها ساخته و آن را بهعنوان حقیقتی مجرد و بیواسطه بازتعریف میکند.
بخش دوم: نقد نظریه سنتی علم
ارجاع به اسفار اربعه
استاد فرزانه به جلد اول اسفار اربعه، صفحه ۴۸۴ (که در متن اصلی بهاشتباه ۲۶۴ ذکر شده)، ارجاع میدهند، جایی که ملاصدرا نفس را خلاق و مبدع صور عقیله معرفی میکند. این ارجاع، به نظریه خلاقیت نفس در حکمت متعالیه اشاره دارد، اما درسگفتار این دیدگاه را به نفی صورت در علم تعمیم میدهد. نفس، بهسان خالقی است که صور را ابداع میکند، اما علم، فارغ از این صور، حقیقتی بینیاز از صورت است.
نفی حصول بهصورت حلولی
استاد فرزانه، با استناد به ملاصدرا، تأکید میکنند که حصول شیء برای شیء، لزوماً به معنای حلول یا وصف نیست. حصول، رابطهای وجودی است که از قید مکانمندی یا صورتمندی آزاد است. این دیدگاه، علم را از بند تصورات مادی رها ساخته و آن را بهسان جریانی سیال میداند که بدون نیاز به ظرف مادی، حقیقت معلوم را آشکار میسازد.
حصول صور نزد باری تعالی
استاد فرزانه بیان میکنند که صور موجودات نزد باری تعالی حاصلاند، با حصولی اشد از حصول آنها نزد خودشان. این حصول اشد، به معنای شدت وجودی علم الهی است که نیازی به صورت یا ماهیت ندارد. علم الهی، بهسان اقیانوسی بیکران است که تمامی موجودات را در خود منعکس میکند، بیآنکه خود آنها در آن حضور یابند.
اشدیت علم الهی
اشدیت علم باری، به فقدان صورت و ماهیت نسبت داده میشود. این دیدگاه، علم الهی را حقیقتی بسیط معرفی میکند که بدون کثرت یا واسطه، معلوم را نشان میدهد. استاد فرزانه، این اشدیت را بهسان نوری بیانتها توصیف میکنند که در عین بساطت، تمامی حقایق هستی را در بر میگیرد.
علم بدون صورت
علم باری، فاقد صورت و شیئیت است. این دیدگاه، علم را از قید ماده و کثرت آزاد میکند و آن را حقیقتی مجرد میداند که صرفاً به معلوم اشاره دارد. استاد فرزانه، علم را بهسان نسیمی میدانند که بدون شکل و صورت، حقیقت هستی را در خود حمل میکند.
بخش سوم: مشابهت علم انسانی و الهی
تشابه علم انسانی و الهی
استاد فرزانه، علم انسانی را مشابه علم الهی میدانند، بهگونهای که بدون حضور موجودات در ذهن، عالم به آنهاست. نفس انسانی، بهسان آیینهای است که کل هستی را در خود بازمیتاباند، بدون آنکه موجودات در آن سکنی گزینند. این تشابه، به ظرفیت نامتناهی نفس انسانی اشاره دارد که میتواند بدون صورت، به کل هستی علم یابد.
نفی صورت در علم حضوری
علم حضوری، برخلاف علم حصولی، فاقد صورت است. استاد فرزانه، علم حضوری را بهسان حضوری بیواسطه توصیف میکنند که نیازی به صورت یا بازنمایی ندارد. این تمایز، تفاوت وجودشناختی میان علم حضوری و حصولی را نشان میدهد، جایی که علم حضوری، حقیقتی بیصورت و بیواسطه است.
نفی صورت در علم حصولی
استاد فرزانه، حتی علم حصولی را نیز فاقد صورت میدانند. این ادعا، چالشی بنیادین برای نظریه سنتی علم است. علم حصولی، بهجای انطباع صورت، رابطهای معرفتی با خارج برقرار میکند. این دیدگاه، علم را بهسان پلی میداند که بدون نیاز به بازنمایی، ذهن را به حقیقت خارج متصل میسازد.
بخش چهارم: علم اولیاء و خلاقیت نفس
علم اولیاء خدا
استاد فرزانه نقل میکنند که اولیاء خدا، به دلیل اتصال به عالم قدس، میتوانند امور را در خارج ایجاد کنند. این علم، که متصل به حقیقت الهی است، حقیقتی بیصورت و متعالی است. اولیاء، بهسان باغبانانی هستند که با اراده نفسانی، گلهای وجود را در باغ هستی میرویانند.
ایجاد بدون صورت ذهنی
اولیاء خدا، امور را در خارج ایجاد میکنند، بدون آنکه صورت آن در ذهنشان باشد. این دیدگاه، علم را از وابستگی به صورت ذهنی آزاد میکند. استاد فرزانه، این قدرت را به اقتدار نفسانی اولیاء نسبت میدهند که مانند جریانی الهی، بدون نیاز به صورت، حقیقت را در خارج متجلی میسازد.
علم بدون صورت ذهنی
استاد فرزانه تأکید میکنند که داشتن علم، مساوی با داشتن صورت نیست. علم، رابطهای وجودی با معلوم است، نه انطباع صورت. این دیدگاه، علم را بهسان جریانی سیال میداند که بدون نیاز به ظرف صورت، حقیقت معلوم را آشکار میسازد.
بخش پنجم: نقد استدلالهای وجود ذهنی
نفی معلوم در ذهن
استاد فرزانه، وجود معلوم در ذهن را رد کرده و علم را جایگزین آن میدانند. ذهن، ظرف علم است، نه معلوم. این دیدگاه، نظریه سنتی وجود ذهنی را به چالش کشیده و علم را حقیقتی بینیاز از مکانمندی معرفی میکند.
وجدان و علم
وجدان، مؤید فهم امور بدون حضور آنها در ذهن است. استاد فرزانه، وجدان را بهسان شهودی بیواسطه میدانند که علم را بدون نیاز به صورت یا مکان تأیید میکند. این دیدگاه، علم را از قید تصورات مادی رها میسازد.
نقد نظریه صورت حاصله
نظریه علم بهمثابه صورت حاصله، از نظر استاد فرزانه نادرست است. علم، حقیقتی بسیط و بیصورت است که نیازی به انطباع یا بازنمایی ندارد. این نقد، به بازنگری در تعریف سنتی علم دعوت میکند.
تشبیه علم به مرکب
استاد فرزانه، علم را به مرکب تشبیه میکنند که بدون صورت، شکل خارجی را نشان میدهد. مرکب، بهسان جریانی است که در ظرف خود بیشکل است، اما در لحظه ریزش، حقیقت اشیا را متجلی میسازد.
ارجاع به اسفار (صفحه ۲۷۵)
استاد فرزانه به صفحه ۲۷۵ اسفار ارجاع میدهند که استدلالهایی برای وجود ذهنی ارائه میکند. این استدلالها، که مبتنی بر دوگانه خارج/ذهن هستند، از سوی استاد فرزانه ناکافی دانسته شده و مورد نقد قرار میگیرند.
نقد استدلالهای امور انتزاعیه، کلیت، و صرف الشیء
استاد فرزانه، استدلالهای ملاصدرا درباره امور انتزاعیه، کلیت، و صرف الشیء را نقد میکنند. این استدلالها، که فرض میکنند اگر چیزی در خارج نیست، در ذهن است، به دلیل وابستگی به مکانمندی علم، نادرست دانسته میشوند. علم، بهسان پرتویی است که بدون نیاز به مکان، حقیقت را آشکار میسازد.
بخش ششم: ویژگیهای علم بیصورت
عدم نیاز علم به مکان
استاد فرزانه، علم را بینیاز از مکان (خارج یا ذهن) میدانند. علم، حقیقتی مجرد است که فراتر از دوگانه خارج/ذهن قرار دارد. این دیدگاه، علم را بهسان جریانی میداند که بدون نیاز به ظرف مادی، حقیقت را متجلی میسازد.
نفی صورت و ماهیت در علم
علم، فاقد صورت، ماهیت، یا انطباع است. استاد فرزانه، علم را حقیقتی بسیط و غیرمرکب میدانند که صرفاً معلوم را نشان میدهد. این دیدگاه، علم را از قید تصورات مادی رها ساخته و آن را بهسان نوری بیانتها توصیف میکند.
تشبیه علم به امواج
استاد فرزانه، علم را به امواج کامپیوتر تشبیه میکنند که بدون شکل، شکل را نشان میدهند. این تشبیه، به بیصورتی علم و توانایی آن در بازنمایی بدون انطباع اشاره دارد. علم، بهسان امواجی است که در ظرف ذهن جریان مییابد و حقیقت خارج را متجلی میسازد.
نظم بدون شکل
نظم علم، بدون نیاز به شکل است. استاد فرزانه، علم را حقیقتی منظم اما غیرمادی میدانند که نظم آن ذاتی است، نه وابسته به صورت. این نظم، بهسان باغی است که بدون نیاز به شکلهای مادی، زیبایی و هماهنگی را در خود جای داده است.
بخش هفتم: گستردگی و تجرد علم
گستردگی علم انسانی
علم انسانی، به دلیل عدم نیاز به صورت، گسترده و نامتناهی است. استاد فرزانه، این گستردگی را به ظرفیت نامحدود نفس انسانی نسبت میدهند که مشابه علم الهی، کل هستی را در بر میگیرد. نفس، بهسان اقیانوسی است که بینیاز از ظرف مادی، تمامی حقایق را در خود جای میدهد.
نفی پر شدن نفس
نفس، به دلیل بیصورتی علم، غیرقابل پر شدن است. استاد فرزانه، تجرد نفس را مبنای این توانایی میدانند که میتواند بینهایت معلوم را در خود جای دهد. نفس، بهسان آسمانی بیکران است که هیچگاه از ستارگان حقیقت پر نمیشود.
تشبیه علم به صفحه کامپیوتر
علم، به صفحه کامپیوتر تشبیه شده که مطالب را بدون پر شدن نشان میدهد. این تشبیه، به ظرفیت نامتناهی علم و عدم وابستگی آن به ماده اشاره دارد. علم، بهسان پردهای است که تمامی تصاویر هستی را بدون تغییر در ذات خود بازمیتاباند.
تجرد نفس
نفس، به دلیل بینیازی از صورت و ماهیت، مجرد است. استاد فرزانه، تجرد نفس را مبنای توانایی آن در ادراک بدون محدودیت مادی میدانند. نفس، بهسان روحی است که در قلمرو تجرد، با حقیقت هستی همنشین میشود.
نفی انعکاس در علم
علم، فاقد انعکاس یا واسطه است. استاد فرزانه، علم را رابطهای بیواسطه با معلوم میدانند که نیازی به بازنمایی ندارد. این دیدگاه، علم را بهسان نوری میداند که مستقیماً بر حقیقت میتابد.
گستردگی علم الهی
علم الهی، به دلیل بیصورتی، نامتناهی است. استاد فرزانه، این گستردگی را به بساطت علم الهی نسبت میدهند که بدون نیاز به صورت یا ماهیت، کل هستی را در بر میگیرد. علم الهی، بهسان آفتابی است که تمامی عالم را در نور خود غرق میسازد.
تشبیه علم به عدسی
علم، به عدسی چشم تشبیه شده که بدون تغییر اندازه، معلوم را نشان میدهد. این تشبیه، به توانایی علم در ادراک بدون تحریف یا واسطه اشاره دارد. علم، بهسان عدسی است که حقیقت را بیهیچ تغییری در برابر دیدگان قرار میدهد.
تغییر فرهنگ ادبیاتی
پذیرش این دیدگاه، مستلزم تغییر در ادبیات فلسفی است. استاد فرزانه، اصطلاحاتی چون «تصور کردم» را ناکافی دانسته و به بازنگری در این اصطلاحات دعوت میکنند. علم، بهسان جریانی است که از قید واژگان سنتی رها شده و در قالبی نوین متجلی میگردد.
عظمت علم
علم، حقیقتی عظیم و مشابه علم الهی است. استاد فرزانه، این عظمت را به ظرفیت نامتناهی علم انسانی و الهی نسبت میدهند که فراتر از محدودیتهای مادی است. علم، بهسان قلهای است که در اوج تجرد، تمامی هستی را در برابر دیدگان قرار میدهد.
نقد اشدیت ملاصدرا
استاد فرزانه، تعریف ملاصدرا از اشدیت علم باری (نوری بودن) را ناکافی دانسته و اشدیت را به بیصورتی علم نسبت میدهند. این نقد، به ضرورت تعریف اشدیت بهمثابه فقدان صورت اشاره دارد. علم، بهسان نوری است که در بساطت خود، تمامی کثرات را در بر میگیرد.
گستردگی علم بدون صورت
گستردگی علم، نتیجه بیصورتی آن است. استاد فرزانه، بیصورتی را عاملی میدانند که علم را از قید کثرت و محدودیت آزاد کرده و آن را نامتناهی میسازد. علم، بهسان آسمانی است که بینیاز از حدود مادی، تمامی حقایق را در بر میگیرد.
جمعبندی
درسگفتار شماره ۱۵۱، با رویکردی تحلیلی و نوآورانه، به بازتعریف مفهوم علم در فلسفه اسلامی میپردازد. استاد فرزانه، با نقد نظریه سنتی علم بهمثابه صورت حاصله، علم را حقیقتی بیصورت، بیماهیت، و مستقل از معلوم معرفی میکنند. ارجاعات به اسفار اربعه ملاصдра و نقد استدلالهای وجود ذهنی، همراه با تشبیهات فلسفی چون مرکب، امواج، و عدسی، عمق و غنای این تحلیل را نشان میدهد. تأکید بر بیصورتی علم و مشابهت علم انسانی با علم الهی، به ظرفیت نامتناهی نفس انسانی و تجرد آن اشاره دارد. این درسگفتار، پژوهشگران و مخاطبان تحصیلکرده را به تأمل در ماهیت علم و بازنگری در مبانی فلسفه ذهن دعوت میکند. علم، بهسان آیینهای است که بدون انعکاس یا واسطه، حقیقت هستی را در برابر دیدگان قرار میدهد و نفس انسانی را به سوی ادراک بیکران هدایت میکند.