متن درس
حقیقت علم و وجود ذهنی در حکمت سینوی و متعالیه
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۵۴)
دیباچه
در سپهر فلسفه اسلامی، شناخت حقیقت علم و رابطه آن با وجود ذهنی از مسائل بنیادین است که در حکمت سینوی و متعالیه بهگونهای عمیق بررسی شده است. درسگفتار شماره ۱۵۴ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تاریخ ۲۶/۸/۱۳۷۸، با تمرکز بر شناختشناسی و وجود ذهنی، نگاهی نوین به این موضوع ارائه میدهد. این درسگفتار، با نقد دیدگاههای سنتی ابنسینا و ملاصدرا، علم را نه تنها مجرد از ماده، بلکه مجرد از صورت و محل میداند و آن را به تعینات نفس نسبت میدهد.
بخش نخست: شناختشناسی در حکمت سینوی و متعالیه
مقایسه آرای ابنسینا و ملاصدرا
در حکمت سینوی و متعالیه، حقیقت علم و وجود ذهنی از موضوعات کلیدی است که ابنسینا و ملاصدرا هر دو به آن پرداختهاند. استاد فرزانه قدسسره در این درسگفتار، با استناد به اشارات ابنسینا (جلد سوم، ص ۲۶۴) و آرای ملاصدرا، به شباهتهای بنیادین این دو فیلسوف اشاره میکنند. ابنسینا علم را مجرد از ماده میداند و آن را به صور معقوله نسبت میدهد، در حالی که ملاصدرا نیز، با پیروی از این دیدگاه، علم را به اتصال با عقل فعال پیوند میزند. این شباهت، ریشه در تأثیرپذیری ملاصدرا از ابنسینا دارد و نشاندهنده تداوم سنت فلسفی سینوی در حکمت متعالیه است. با این حال، استاد فرزانه با نقدی نوین، این دیدگاه را به چالش میکشند و علم را فراتر از صور معقوله و اتصال به عقل فعال معرفی میکنند.
درنگ: شباهت آرای ابنسینا و ملاصدرا در مجرد بودن علم از ماده، ریشه در پیوستگی سنت فلسفی سینوی و متعالیه دارد، اما نقد استاد فرزانه، علم را از وابستگی به صور معقوله و عقل فعال آزاد میسازد. |
محورهای اصلی بحث
درسگفتار بر دو محور اساسی متمرکز است: نخست، تجرد علم از صورت معقوله، و دوم، نقد نظریه اتصال به عقل فعال. این دو محور، به بازنگری در مفاهیم سنتی شناختشناسی دعوت میکنند. ابنسینا در اشارات (جلد سوم، ص ۲۶۴) نفس ناطقه را موضوع صور معقوله میداند که غیرمنطبع در جسم است، اما استاد فرزانه با تمثیلی زیبا، علم را به آینهای تشبیه میکنند که اشکال را بدون صورت بازتاب میدهد. این تمثیل، مانند چراغی که تاریکیهای معرفت را روشن میکند، نشاندهنده تجرد کامل علم از صورت و ماده است.
نقد صور معقوله در حکمت سینوی
ابنسینا در جلد سوم اشارات (ص ۲۶۴) میفرماید: «و لما کانت النفس الناطقه التى هى موضوع ما لصور المعقوله غیر منطبعة فى جسم»، یعنی نفس ناطقه، موضوع صور معقوله است و در جسم منطبع نیست. این دیدگاه، علم را به صور معقوله وابسته میداند. اما استاد فرزانه قدسسره با نقدی ژرف، این نظر را رد میکنند و علم را فاقد صورت میدانند. علم، بهسان چشمهای زلال، ظهورات نفس است که بدون نیاز به صورت، حقایق را منکشف میسازد. این دیدگاه، مانند نسیمی که غبار از آیینه وجود میزداید، علم را از قید صور ذهنی آزاد میکند.
درنگ: علم، برخلاف دیدگاه ابنسینا، نه تنها از ماده، بلکه از صورت نیز مجرد است و به تعینات نفس بازمیگردد، مانند آینهای که بدون تغییر ماهیت، اشکال را بازتاب میدهد. |
تمثیل مرکب و آینه
استاد فرزانه با تمثیلی بدیع، علم را به مرکبی تشبیه میکنند که شکل گوسفند را نشان میدهد، بیآنکه خود گوسفند باشد. همچنین، علم مانند آینهای است که اشکال را بازتاب میدهد، بدون آنکه خود شکل باشد. این تمثیل، مانند نوری که از روزنهای بر تاریکی میتابد، تمایز میان حاکی (علم) و محکی (معلوم خارجی) را روشن میسازد. محکی خارجی ممکن است ماده و صورت داشته باشد، اما علم، بهسان جویباری که از سرچشمه وجود میجوشد، از این قیود آزاد است.
نقد شارح محاکمات
شارح محاکمات (ص ۲۶۴) نفس ناطقه را محل صور عقليه میداند و میفرماید: «قد ثبت ان النفس الناطقه التى هى محل الصور العقلیة غیر حالة فى الجسم». اما استاد فرزانه این دیدگاه را نادرست میشمارند و نفس را نه محل صور، بلکه منشأ ظهورات علم میدانند. علم، مانند شعلهای که از دل آتش برمیخیزد، تعینات نفس است و نیازی به حلول صور در نفس ندارد. این نقد، مانند کلیدی که قفل معرفت را میگشاید، نفس را از قید محل بودن آزاد میکند.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، با بررسی آرای ابنسینا و ملاصدرا، به تبیین حقیقت علم در حکمت اسلامی پرداخت. استاد فرزانه قدسسره، با نقد وابستگی علم به صور معقوله، آن را به تعینات نفس نسبت دادند و از قید ماده و صورت آزاد کردند. تمثیلات آینه و مرکب، مانند ستارگانی در آسمان معرفت، این دیدگاه را روشن ساختند. این بخش، با تأکید بر خودبسندگی نفس در ادراک، زمینه را برای بررسی عمیقتر در بخشهای بعدی فراهم میکند.
بخش دوم: نقد اتصال به عقل فعال و عالم مثال
نظریه اتصال در حکمت سینوی
ابنسینا در اشارات (جلد سوم، ص ۲۶۶) علم را نتیجه اتصال نفس ناطقه به عقل فعال میداند: «اذا کانت النفس الناطقه قد استفادت ملکة الاتصال بالعقل الفعال». این دیدگاه، علم را وابسته به واسطهای متافیزیکی میداند. اما استاد فرزانه قدسسره، مانند باغبانی که شاخههای زائد را هرس میکند، این نظریه را رد میکنند و علم را ظهور ذاتی نفس میدانند که نیازی به اتصال به عقل فعال ندارد. علم، مانند گوهری در صدف نفس، در خود نفس تحقق مییابد.
درنگ: علم، برخلاف نظر ابنسینا، نیازی به اتصال به عقل فعال ندارد و بهسان گوهری در دل نفس، از خود نفس میجوشد. |
نقد شیخ اشراق
شیخ اشراق ادراک خیالی را به اتصال به عالم مثال منفصل نسبت میدهد، اما استاد فرزانه این دیدگاه را نیز نادرست میدانند. ادراک، مانند نسیمی که از کوهستان وجود میوزد، در نفس تحقق مییابد و نیازی به عالم مثال ندارد. این نقد، مانند تیغی که پردههای توهم را میدرد، خودبسندگی نفس را در برابر واسطههای متافیزیکی آشکار میسازد.
خودبسندگی نفس در ادراک
استاد فرزانه قدسسره تأکید میکنند که نفس، بدون نیاز به عقل فعال یا عالم مثال، علم را در خود متجلی میسازد. این دیدگاه، مانند چراغی که در شب تار میدرخشد، خودکفایی نفس را در ادراک نشان میدهد. علم، مانند جویباری که از چشمه وجود میجوشد، از تعینات نفس سرچشمه میگیرد و نیازی به واسطههای خارجی ندارد.
نقد ملاصدرا
ملاصدرا، مانند ابنسینا، معقولات را نتیجه اتصال به عقل فعال میداند. اما استاد فرزانه این نظر را نادرست میشمارند و تأکید میکنند که ادراک معقولات، مانند شکوفهای که بر شاخسار نفس میروید، در خود نفس تحقق مییابد. این نقد، مانند موجی که ساحلهای کهنه را میشوید، دیدگاههای سنتی را به چالش میکشد.
درنگ: ادراک، چه معقول و چه محسوس، در نفس تحقق مییابد و نیازی به اتصال به عقل فعال یا عالم مثال ندارد، مانند شکوفهای که از شاخسار نفس میروید. |
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با نقد نظریه اتصال به عقل فعال و عالم مثال، خودبسندگی نفس را در ادراک برجسته ساخت. استاد فرزانه قدسسره، با رد واسطههای متافیزیکی، علم را ظهور ذاتی نفس دانستند که مانند نوری از دل وجود میتابد. این بخش، با تأکید بر استقلال نفس، راه را برای بررسی ماهیت تجرد علم در بخش بعدی هموار میکند.
بخش سوم: تجرد کامل علم و تعینات نفس
تجرد علم از ماده، صورت، و محل
استاد فرزانه قدسسره، در نقدی بنیادین، علم را نه تنها مجرد از ماده، بلکه از صورت و محل نیز میدانند (اشارات، جلد سوم، ص ۲۷۸). علم، مانند پرتویی که از خورشید وجود میتابد، از هر قید مادی و صوری آزاد است. ابنسینا در اشارات (ص ۲۷۸) تعقل را به حصول صورت متعقل نسبت میدهد: «لانها انما تتعقل بحصول صورة المتعقل لها». اما استاد فرزانه این دیدگاه را مغالطه میان حاکی و محکی میدانند. محکی خارجی ممکن است ماده و صورت داشته باشد، اما حاکی (علم) از این قیود مبراست.
درنگ: علم، مانند پرتویی از خورشید وجود، نه تنها از ماده، بلکه از صورت و محل نیز مجرد است و مغالطه حاکی و محکی، وابستگی آن به صور را رد میکند. |
تعینات نفس و صافی علم
علم، ظهورات نفس است که بسته به صافی یا کدر بودن نفس، بهصورت علم قرب یا بعد متجلی میشود. استاد فرزانه، مانند نقاشی که با قلم موی وجود نقش میزند، علم را به آتش تشبیه میکنند که با صافی شدن، رنگهای متفاوتی چون سبز و بنفش نشان میدهد. هرچه نفس صافتر باشد، علم شفافتر و به علم حضوری نزدیکتر میشود. این دیدگاه، مانند نسیمی که پردههای کدر را کنار میزند، رابطه میان کمال نفس و کیفیت ادراک را روشن میسازد.
نقد تقسیمبندی سنتی ادراک
ابنسینا در اشارات (جلد دوم، ص ۳۲۲) ادراک را به چهار نوع حسی، تخیلی، وهمی، و عقلی تقسیم میکند: «الشىء قد یکون محسوسا عند ما یشاهد ثم یکون متخیلا عند غیبته». اما استاد فرزانه این تقسیمبندی را رد میکنند و ادراک را تعینات نفس میدانند. محسوس، متخیل، یا معقول، اوصاف محکی خارجیاند، نه علم. علم، مانند جویباری زلال، در همه انواع مجرد است و از ماده و صورت آزاد.
درنگ: ادراک، تعینات نفس است و تقسیمبندی سنتی حسی، تخیلی، و عقلی، به محکی خارجی بازمیگردد، نه به ماهیت علم که مانند جویباری زلال، از ماده و صورت مجرد است. |
تمثیل چراغقوه
استاد فرزانه علم را به چراغقوهای تشبیه میکنند که بدون تغییر ماهیت، اشیاء گوناگون را نشان میدهد: دیوار، آب، یا کوه. علم، مانند این نور، نه دیوار است، نه آب، و نه کوه، بلکه همه را منکشف میسازد. این تمثیل، مانند ستارهای در آسمان معرفت، استقلال علم از متعلقاتش را نشان میدهد. در قرآن کریم نیز آمده است: ﴿فَٱنظُرُوٓاْ إِلَىٰٓ ءَاثَٰرِ [مطلب حذف شد] : «پس به آثار رحمت خدا بنگرید.» این آیه، به ادراک مستقیم و بیواسطه دعوت میکند.
نور علم
علم، نوری است که خداوند در قلب قرار میدهد: «العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء». این نور، مانند شعلهای که تاریکی را میزداید، هستی را بیواسطه منکشف میسازد. استاد فرزانه تأکید میکنند که علم، مانند چراغی در دل نفس، از هرگونه صورت و ماده آزاد است و مستقیماً با هستی ارتباط دارد.
درنگ: علم، نوری الهی است که مانند چراغی در دل نفس، هستی را بیواسطه منکشف میسازد و از هرگونه صورت و ماده آزاد است. |
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با تأکید بر تجرد کامل علم از ماده، صورت، و محل، آن را به تعینات نفس نسبت داد. تمثیلات چراغقوه و آتش، مانند گوهرهایی در تاج معرفت، استقلال و نورانیت علم را نشان دادند. نقد تقسیمبندی سنتی ادراک و تأکید بر ادراک مستقیم، مانند نسیمی که غبار از آینه وجود میزداید، خودبسندگی نفس را آشکار ساخت.
بخش چهارم: رابطه مستقیم نفس با هستی
نقد نظریه تمثل
ابنسینا در اشارات (جلد دوم، ص ۳۰۸) ادراک را تمثل حقیقت نزد مدرِک میداند: «ادراک الشىء هو ان تکون حقيقته متمثلة عند المدرك». اما استاد فرزانه این دیدگاه را نادرست میشمارند و ادراک را نه از طریق صور، بلکه رابطهای مستقیم با هستی میدانند. علم، مانند پلی که نفس را به هستی پیوند میدهد، بیواسطه عمل میکند. این دیدگاه، مانند خورشیدی که سایههای توهم را میزداید، ادراک بیواسطه را تأیید میکند.
درنگ: ادراک، مانند پلی که نفس را به هستی پیوند میدهد، رابطهای مستقیم و بیواسطه با عالم دارد، نه از طریق صور معقوله. |
آیات قرآنی و ادراک مستقیم
آیات نورانی قرآن کریم، مانند ﴿سِيرُواْ [مطلب حذف شد] : «در زمین سیر کنید»، و
علم، حقیقت تعینات نفس است که مانند نوری که از فانوس وجود میتابد، هستی را بدون آلودگی به صور نشان میدهد. استاد فرزانه تأکید میکنند که علم، مانند آیینهای زلال، همه هستی را به عینه منعکس میکند، بیآنکه به ماده یا صورت آلوده شود. این دیدگاه، مانند گوهری در تاج حکمت، حقیقت علم را در پیوند با وجود نفس آشکار میسازد.
بخش چهارم، با تأکید بر رابطه مستقیم نفس با هستی، علم را از قید صور و واسطههای متافیزیکی آزاد کرد. آیات قرآنی، مانند ستارگانی در آسمان معرفت، ادراک بیواسطه را تأیید کردند. تمثیلات پلی و چشمه، مانند نسیمی که عطر گلهای حکمت را پراکنده میسازد، خودبسندگی نفس و نورانیت علم را روشن ساختند.
این کتاب، با بازنویسی درسگفتار شماره ۱۵۴ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، حقیقت علم و وجود ذهنی را در حکمت سینوی و متعالیه بررسی کرد. نقد آرای ابنسینا و ملاصدرا، علم را به تعینات نفس نسبت داد و آن را از ماده، صورت، و محل مجرد دانست. تمثیلات آینه، چراغقوه، و چشمه، مانند گوهرهایی در تاج معرفت، خودبسندگی نفس و نورانیت علم را آشکار ساختند. آیات قرآنی، مانند ﴿فَٱنظُرُوٓاْ إِلَىٰٓ ءَاثَٰرِ رَحْمَتِ ٱللَّهِ﴾، ادراک مستقیم را تأیید کردند. این اثر، مانند چراغی در مسیر حکمت، پژوهشگران را به بازنگری در شناختشناسی اسلامی دعوت میکند.
درنگ: نفس، مانند چشمهای که از دل سنگ میجوشد، مستقیماً با هستی در ارتباط است و از واسطههای صوری یا متافیزیکی بینیاز است.
علم و حقیقت تعینات نفس
جمعبندی بخش چهارم
سخن پایانی
با نظارت صادق خادمی