متن درس
اتحاد عاقل و معقول در فلسفه اسلامی: بازتعریف علم بهمثابه حقیقت وجودی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۵۵)
مقدمه
شناختشناسی در فلسفه اسلامی، بهویژه در حکمت متعالیه ملاصدرا، یکی از عمیقترین حوزههای معرفتی است که به کاوش در حقیقت علم، وجود ذهنی، و رابطه آن با عالم و معلوم میپردازد. درسگفتار شماره ۱۵۵ از سلسله درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، ارائهشده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۳۷۸، به بررسی نظریه اتحاد عاقل و معقول در ذیل وجود ذهنی پرداخته و با نقد دیدگاههای سنتی، از جمله آرای ابنسینا و حاجی سبزواری، علم را بهمثابه حقیقتی وجودی، نورانی و بیماهیت بازتعریف میکند.
بخش اول: چارچوب شناختشناسی و جایگاه اتحاد عاقل و معقول
وجود ذهنی بهمثابه ظرف علم
درسگفتار، بحث وجود ذهنی را بهعنوان ظرف علم معرفی میکند که بستری برای ادراک و معرفت است. وجود ذهنی، که در فلسفه ملاصدرا جایگاه ویژهای دارد، صحنهای است که علم در آن تجلی مییابد، اما نه بهصورت صور مادی یا کیفی، بلکه بهمثابه حقیقتی مجرد از ماده و صورت. این دیدگاه، علم را از قید مقولات سنتی آزاد کرده و آن را بهعنوان ظهور وجودی نفس معرفی میکند.
درنگ: وجود ذهنی، نه انباری برای صور مادی، بلکه صحنه ظهور علم بهمثابه حقیقتی مجرد و وجودی است که از ماده و صورت آزاد است.
این تعریف، علم را بهسان نوری میداند که در آینه نفس تجلی مییابد، بدون آنکه به ظرف مادی یا صورتی وابسته باشد. استاد فرزانه قدسسره، با تأکید بر تجرد علم، بنیانی نوین برای شناختشناسی فراهم میآورند.
دو زاویه محوری در فلسفه علم
درسگفتار، دو زاویه اساسی را در فلسفه علم مطرح میکند: انطباق علم با خارج و اتحاد عاقل و معقول. انطباق، به رابطه علم با نفسالامر و حقیقت خارجی میپردازد و پرسش از تطابق ادراک با واقع را بررسی میکند. اتحاد عاقل و معقول، بهعنوان اوج بحث وجود ذهنی، به وحدت وجودی میان عالم، علم و معلوم توجه دارد. این دو زاویه، به ترتیب، جنبههای معرفتشناختی و وجودشناختی علم را پوشش میدهند.
استاد فرزانه قدسسره، با تأکید بر تقدم منطقی اتحاد بر انطباق، استدلال میکنند که ابتدا باید ماهیت علم و وحدت آن با عالم و معلوم روشن شود تا بتوان رابطه آن با خارج را تحلیل کرد. این ترتیب، نشاندهنده عمق روششناختی درسگفتار است.
جمعبندی بخش اول
بخش نخست، با معرفی وجود ذهنی بهعنوان ظرف علم و تبیین دو زاویه انطباق و اتحاد، چارچوبی منسجم برای بررسی حقیقت علم ارائه داد. تأکید بر تجرد علم و تقدم اتحاد بر انطباق، بنیانی برای تحلیلهای بعدی فراهم میآورد.
بخش دوم: اتحاد عاقل و معقول در حکمت متعالیه
نظریه ملاصدرا و نقد ابنسینا
استاد فرزانه قدسسره، با ارجاع به *اسفار اربعه* (جلد سوم، مرحله عاشره، فی العقل و المعقول)، به پیگیری قاطع ملاصدرا در نظریه اتحاد عاقل و معقول اشاره میکنند. ملاصدرا، برخلاف ابنسینا که این نظریه را (مطرحشده توسط فرفوریوس) «حشو کله» و بیمعنا خوانده بود، آن را بازسازی و تبیین کرده است. ابنسینا، با تأکید بر تمایز وجودی میان عالم و معلوم، اتحاد را رد میکند و علم را رابطهای میداند که نیازی به وحدت وجودی ندارد. در مقابل، ملاصدرا با تکیه بر اصول حکمت متعالیه، اتحاد را بهعنوان وحدت وجودی میان عقل، عاقل و معقول تبیین میکند.
این اختلاف، نشاندهنده تحولی اساسی در فلسفه اسلامی است. ملاصدرا، با بازتعریف علم بهمثابه حقیقتی وجودی، آن را از قید روابط صوری و مقولات سنتی آزاد میسازد. همانگونه که نور در آینهای تجلی مییابد بدون آنکه از ذات خود جدا شود، علم نیز در نفس عالم متحد با معلوم ظهور مییابد.
درنگ: اتحاد عاقل و معقول، در حکمت متعالیه، وحدتی وجودی است که علم، عالم و معلوم را در حقیقتی واحد متحد میسازد، برخلاف دیدگاه ابنسینا که آن را رد میکند.
ساختار سهگانه اتحاد
درسگفتار، اتحاد عاقل و معقول را شامل سه طرف میداند: علم (حقیقت معرفتی)، عالم (فاعل شناسا)، و معلوم (متعلق علم). این سهگانه، ساختار وجودشناختی اتحاد را تشکیل میدهد. ملاصدرا در *اسفار*، این سه طرف را با دقت تحلیل کرده و رابطه آنها را بهعنوان وحدتی وجودی تبیین میکند. علم، بهمثابه ظهور وجودی نفس، با عالم و معلوم در وحدتی بیتفکیک متحد میشود.
این وحدت، مانند امواجی است که در دریای وجود نفس به هم میپیوندند، چنانکه نمیتوان آنها را از یکدیگر جدا کرد. استاد فرزانه قدسسره، با تأکید بر این ساختار، اتحاد را اوج بحث وجود ذهنی میدانند.
تکرار و ظرایف جدید
بخشی از مباحث اتحاد، تکرار موضوعات وجود ذهنی در جلد اول *اسفار* است، اما درسگفتار بر ظرایف جدیدی تمرکز دارد که در بحث وجود ذهنی مطرح نشدهاند. این ظرایف، شامل بازتعریف علم بهمثابه حقیقتی وجودی و نفی کامل ماهیت از آن است. استاد فرزانه قدسسره، اشکالات سنتی (مانند اضافه، شبه، یا کیفیتبودن علم) را در اتحاد نیز رد کرده و بر وجودیبودن علم تأکید میکنند.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با بررسی نظریه اتحاد عاقل و معقول در حکمت متعالیه، تحول ملاصدرا در برابر دیدگاه ابنسینا را برجسته ساخت. ساختار سهگانه اتحاد و تأکید بر ظرایف جدید، علم را بهعنوان حقیقتی وجودی و متحد با عالم و معلوم معرفی کرد.
بخش سوم: بازتعریف علم بهمثابه حقیقت وجودی
نفی کیفیتبودن علم
درسگفتار، به تعریف ملاصدرا از علم در *اسفار* اشاره میکند که آن را در ظرف نازل (ذهن عادی و کالانعامی) کیفیتی نفسانی میداند. با این حال، حاجی سبزواری این تعریف را نقد کرده و علم را فراتر از کیفیت میداند. استاد فرزانه قدسسره، با بسط این نقد، علم را در مراتب عالی از مقوله کیفیت آزاد کرده و آن را حقیقتی وجودی معرفی میکنند.
ایشان علم را به حقیقتی تشبیه میکنند که «یشبه أن یکون من الحقایق التی أنیتها عین ماهیتها»، یعنی مشابه حق تعالی که وجودش عین ماهیتش است و فاقد ماهیت مستقل است. این تشبیه، علم را بهسان نوری میداند که در ذات خود بسیط و بیماهیت است.
درنگ: علم، در مراتب عالی، حقیقتی وجودی و بیماهیت است که مشابه حق تعالی، از قید مقولات و کیفیت آزاد است.
ارجاع به شیخ اشراق و نفی ماهیت
استاد فرزانه قدسسره، با ارجاع به دیدگاه شیخ اشراق، که نفس و مافوق آن را انیات صرفه و وجودات محضه میداند، علم را نیز در این چارچوب تحلیل میکنند. شیخ اشراق معتقد است که از نفس به بالا، ماهیت غالب نیست و وجود محض حاکم است. درسگفتار، این دیدگاه را بسط داده و ماهیت را حتی در مراتب نازل نفی میکند. برخلاف تفسیر سنتی که ماهیت در مجردات را اندکاکی (مغلوب وجود) میداند، استاد فرزانه قدسسره استدلال میکنند که اساساً ماهیت وجود ندارد، چه در مراتب عالی و چه در مراتب نازل.
این نفی، مانند پاک کردن غبار از آینه وجود است که حقیقت علم را بیواسطه و بهصورت وجودی آشکار میسازد.
علم بهمثابه نور وجودی
درسگفتار، با استناد به حدیث «العلم نورٌ یقذفه الله فی قلب من یشاء»، علم را وجودی نورانی میداند. همچنین، با ارجاع به آیه نور در قرآن کریم، علم را مصداقی از نور الهی معرفی میکند که حقیقت آسمانها و زمین را آشکار میسازد.
آیه: ﴿اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾ [مطلب حذف شد] : خدا نور آسمانها و زمین است.
این تعریف، علم را بهسان شعاعی از نور الهی میداند که در قلب عالم تابیده و حقیقت معلوم را منکشف میسازد.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با بازتعریف علم بهمثابه حقیقتی وجودی و نورانی، از نفی کیفیت و ماهیت در علم دفاع کرد. ارجاع به شیخ اشراق و آیه نور، علم را با حقیقت الهی پیوند داده و آن را از قید مقولات سنتی آزاد کرد.
بخش چهارم: بازتعریف تعاریف وجودی و نفی کلیات خمس
نقد تعاریف ماهوی
درسگفتار، تعاریف سنتی را که مبتنی بر جنس و فصل و کلیات خمساند، ماهوی میداند و آنها را برای تبیین علم ناکافی میشمارد. استاد فرزانه قدسسره استدلال میکنند که علم، به دلیل تشخص وجودی، نمیتواند با جنس و فصل تعریف شود، زیرا وجود متشخص است و کلیات برای تعریف آن ناکارآمدند.
این نقد، مانند فرو ریختن دیواری کهنه است که راه را برای ساخت بنایی نوین از تعاریف وجودی باز میکند.
تعاریف وجودی و ظهورات
استاد فرزانه قدسسره، تعاریف وجودی را جایگزین تعاریف ماهوی میکنند. این تعاریف، مبتنی بر ظهورات قرآیه، بعیده، عامه و خاصه هستند که به آثار و تجلیات وجودی اشیاء ارجاع دارند. بهعنوان مثال، علم بهمثابه انکشاف وجودی تعریف میشود، نه با جنس و فصل. این انکشاف، مانند گشودهشدن دریچهای است که نور وجود را بر معلوم میتاباند.
درنگ: تعاریف وجودی، با تکیه بر ظهورات قرآیه و بعیده، علم را بهمثابه انکشاف وجودی تعریف میکنند، بدون نیاز به جنس، فصل یا کلیات خمس.
نفی کلیات خمس و تعریف جزئي
درسگفتار، کلیات خمس را به مفاهیم خمس تبدیل کرده و تعاریف را از قید ماهیت آزاد میکند. حتی اشیاء جزئی، مانند زید، با تعاریف وجودی قابل تعریفاند. این تعاریف، به آثار و ظهورات وجودی ارجاع دارند، نه به کلیات ماهوی. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکنند که علم، بهعنوان حالتی وجدانی، نیازی به تعریف لفظی ندارد، زیرا ذاتاً خودآشکار است.
این دیدگاه، مانند جویباری است که بدون نیاز به قالبهای پیشساخته، مسیر خود را در بستر وجود میگشاید.
نقد دیدگاه حاجی سبزواری در ممکنیت
حاجی سبزواری معتقد است که هر ممکنی زوج ترکیبی از ماهیت و وجود است. درسگفتار این دیدگاه را نقد کرده و ماهیت را حتی در ممکنات نفی میکند. استاد فرزانه قدسسره استدلال میکنند که علم، بهعنوان ممکن، فاقد ماهیت است و حقیقتی صرفاً وجودی است. این نفی، مانند رهایی وجود از بند ماهیت است که علم را در مرتبهای والا قرار میدهد.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با نقد تعاریف ماهوی و معرفی تعاریف وجودی، دستگاه فلسفی سنتی را دگرگون ساخت. نفی کلیات خمس، تعریف علم بهمثابه انکشاف، و نفی ماهیت در ممکنات، علم را حقیقتی خودآشکار و وجودی معرفی کرد.
نتیجهگیری کلی
این نوشتار، با بازنویسی درسگفتار شماره ۱۵۵ استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تحلیل اتحاد عاقل و معقول و بازتعریف علم بهمثابه حقیقتی وجودی پرداخت. با نقد دیدگاههای ابنسینا و حاجی سبزواری، و ارجاع به *اسفار* ملاصدرا و شیخ اشراق، علم بهسان نوری الهی معرفی شد که از قید ماهیت، کیفیت و کلیات خمس آزاد است. آیه نور و حدیث «العلم نورٌ» این حقیقت را با وجود الهی پیوند میزنند. تعاریف وجودی، با تکیه بر ظهورات و آثار، علم را بهعنوان انکشاف وجودی بازتعریف کردند. این متن، با دعوت به تأمل در مبانی معرفتشناسی اسلامی، افقی نوین برای پژوهشگران و مخاطبان آکادمیک گشوده است.
با نظارت صادق خادمی