متن درس
اتحاد عاقل و معقول و تجرد علم در حکمت اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۵۷)
دیباچه
در گستره حکمت اسلامی، مسئله اتحاد عاقل و معقول و تجرد علم از موضوعات بنیادین است که از منظر فلسفی، شناختشناسی را به عمق وجودشناسی پیوند میدهد. درسگفتار شماره ۱۵۷ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، ارائهشده در تاریخ ۶/۹/۱۳۷۸، با تمرکز بر تجرد علم از ماده و صورت و نقد دیدگاههای سنتی فلاسفه، بهویژه ابنسینا، ملاصدرا و علامه طباطبایی، نگاهی نوین به این موضوع ارائه میدهد. این درسگفتار، با تأکید بر خودبسندگی نفس در ادراک و نفی واسطههای صوری و متافیزیکی، علم را به تعینات وجودی نفس نسبت میدهد و از قیود ماده، صورت و ماهیت آزاد میسازد.
بخش نخست: تجرد علم و نفی صورتمندی
تجرد علم از ماده و صورت
استاد فرزانه قدسسره در این درسگفتار، علم را در همه مراتب ادراکی، اعم از محسوسات، خیالات و عقلیات، مجرد از ماده و صورت میدانند. برخلاف دیدگاه طبیعیون که علم را مادی انگاشتهاند، علم ذاتاً فاقد ماده و صورت است و به تعینات نفسانی بازمیگردد. این دیدگاه، مانند نسیمی که غبار از آینه وجود میزداید، علم را از قیود مادی و صوری آزاد میکند و آن را بهعنوان ظهوری ناب از نفس معرفی میکند. علم، مانند چشمهای زلال، از سرچشمه وجود نفس میجوشد و نیازی به قالبهای صوری ندارد.
درنگ: علم در همه مراتب، از ماده و صورت مفارق است و بهعنوان تعینات نفسانی، مانند چشمهای زلال از وجود نفس، از هرگونه قید صوری و مادی آزاد است. |
نقد دیدگاه طبیعیون
طبیعیون، با مادیتانگاری علم، آن را به کیفیات مادی فروکاستهاند. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را رد میکنند و تأکید میورزند که علم، مانند نوری که از فانوس وجود میتابد، از ماده مفارق است. این نقد، مانند تیغی که پردههای توهم را میدرد، تمایز میان علم نفسانی و کیفیات مادی را آشکار میسازد. علم، برخلاف تصور طبیعیون، نه در ماده ریشه دارد و نه به آثار مادی وابسته است.
نقد فلاسفه در باب صورتمندی علم
فلاسفه مشائی، از جمله ابنسینا، علم را مجرد از ماده میدانند، اما آن را به صورت حاصله وابسته میکنند. استاد فرزانه این دیدگاه را ناکافی میشمارند و تأکید میکنند که علم نه تنها از ماده، بلکه از صورت نیز مجرد است. علم، مانند آینهای که اشکال را بدون تغییر ماهیت بازتاب میدهد، فاقد صورت است و صرفاً ظهورات نفس را منعکس میکند. این نقد، مانند کلیدی که قفلهای معرفت را میگشاید، علم را از قید صورتمندی آزاد میسازد.
درنگ: برخلاف دیدگاه فلاسفه مشائی، علم نه تنها از ماده، بلکه از صورت نیز مجرد است و بهعنوان ظهورات نفسانی، مانند آینهای زلال، از هرگونه قید صوری آزاد است. |
تمثیل فیض الهی
استاد فرزانه با تمثیلی بدیع، علم را به فیض الهی تشبیه میکنند. همانگونه که خداوند در آفرینش، وجود میبخشد و نه صورت یا ماهیت خاص، علم نیز وجود نفسانی است و نه صورتی مادی یا ماهوی. این تمثیل، مانند گوهری در صدف حکمت، علم را بهعنوان تعینی وجودی معرفی میکند که از هرگونه ماهیت یا صورت مستقل است. خداوند، مانند چشمهای که وجود را جاری میسازد، علم را به نفس میبخشد بدون آنکه به قالبهای صوری محتاج باشد.
تمایز معلوم بالذات و بالعرض
در تحلیل استاد فرزانه، تمایز میان معلوم بالذات (نفس علم در نفس) و معلوم بالعرض (متعلق خارجی علم) از اهمیت بسزایی برخوردار است. معلوم بالعرض ممکن است دارای ماده یا صورت باشد، اما معلوم بالذات، که همان علم در نفس است، از ماده و صورت مفارق است. این تمایز، مانند نوری که مرزهای تاریکی را روشن میکند، استقلال علم از خصوصیات مادی و صوری معلوم خارجی را آشکار میسازد.
درنگ: معلوم بالذات، که نفس علم است، از ماده و صورت مفارق است، در حالی که معلوم بالعرض ممکن است مادی یا صوری باشد، مانند نوری که از آینه وجود نفس میتابد. |
نقد خلط علم و معلوم
خلط میان علم و معلوم، که در دیدگاه فلاسفه رایج است، از نظر استاد فرزانه نادرست است. معلوم خارجی ممکن است دارای صورت باشد، مانند خرما که شیرین است یا دیوار که فضا اشغال میکند، اما علم به این معلومات، فاقد صورت و ماده است. این نقد، مانند موجی که ساحلهای کهنه را میشوید، مغالطه نسبت دادن خصوصیات معلوم خارجی به علم را برملا میسازد. علم، مانند جویباری زلال، از قیود مادی و صوری آزاد است.
مثال آتش و دیوار
استاد فرزانه با تمثیلی روشنگر، تفاوت میان معلوم خارجی و علم نفسانی را تبیین میکنند. آتش در خارج میسوزاند، اما در نفس نمیسوزاند؛ دیوار در خارج فضا اشغال میکند، اما در نفس خیر. این تمثیل، مانند چراغی که تاریکیهای معرفت را روشن میکند، نشان میدهد که خصوصیات مادی معلوم خارجی در عالم نفسانی حفظ نمیشوند. علم، مانند آینهای که اشکال را بدون تغییر ماهیت بازتاب میدهد، از این خصوصیات مبراست.
درنگ: خصوصیات مادی معلوم خارجی، مانند سوزانندگی آتش یا فضا اشغالی دیوار، در عالم نفسانی حفظ نمیشوند، و علم، مانند آینهای زلال، از این قیود آزاد است. |
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، با بررسی تجرد علم از ماده و صورت، به تبیین حقیقت علم در حکمت اسلامی پرداخت. استاد فرزانه قدسسره، با نقد دیدگاه طبیعیون و فلاسفه مشائی، علم را به تعینات نفسانی نسبت دادند و از قید ماده، صورت و ماهیت آزاد کردند. تمثیلات فیض الهی، آینه و آتش، مانند ستارگانی در آسمان معرفت، این دیدگاه را روشن ساختند. تمایز معلوم بالذات و بالعرض و نقد خلط میان علم و معلوم، مانند کلیدی که درهای حکمت را میگشاید، خودبسندگی نفس در ادراک را آشکار کرد.
بخش دوم: اتحاد عاقل و معقول و ظهور نفسانی
اتحاد عالم و علم
استاد فرزانه قدسسره اتحاد عالم و علم را اتحادی وجودی و ظهوری میدانند که در ظرف جوهر مجرد، اعم از عقلی یا مثالی، رخ میدهد. علم، بهعنوان تعینات وجودی نفس، با عالم در مرتبهای وجودی متحد میشود، نه در قالب صورت یا ماهیت. این اتحاد، مانند پیوند نور با آینهای که آن را بازتاب میدهد، ظهوری است میان مظهر (نفس) و ظاهر (علم). این دیدگاه، مانند گوهری در تاج حکمت، علم را از قیود صوری و ماهوی آزاد میسازد.
درنگ: اتحاد عالم و علم، اتحادی وجودی و ظهوری است که مانند پیوند نور با آینه، در ظرف جوهر مجرد نفس تحقق مییابد، بدون نیاز به صورت یا ماهیت. |
نفی علم حصولی
برخلاف دیدگاه سنتی که علم را به حصولی و حضوری تقسیم میکند، استاد فرزانه علم را ذاتاً حضوری و انکشافی میدانند. علم حصولی، به معنای حصول صورت در نفس، از نظر ایشان نادرست است، زیرا علم فاقد صورت است و ظهور نفسانی است. این دیدگاه، مانند نسیمی که پردههای توهم را کنار میزند، علم را بهعنوان انکشافی ناب از نفس معرفی میکند که نیازی به واسطههای صوری ندارد.
دیدگاه علامه طباطبایی
علامه طباطبایی، در تحلیل علم، گامی به پیش نهاده و علم حصولی را به حضوری ارجاع داده است. با این حال، ایشان همچنان علم را به صورت مثالی وابسته میدانند. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را ناکافی میشمارند و تأکید میکنند که علم، مانند نوری که از دل نفس میتابد، فاقد صورت است و به تعینات وجودی نفس بازمیگردد. این نقد، مانند موجی که ساحلهای کهنه را میشوید، محدودیتهای تحلیل علامه را آشکار میسازد.
درنگ: علامه طباطبایی علم حصولی را به حضوری ارجاع میدهد، اما به دلیل حفظ صورت مثالی، تحلیل ایشان ناکامل است؛ علم، مانند نوری از نفس، فاقد صورت است. |
نفی ماهیت در علم
علم، از نظر استاد فرزانه، فاقد ماهیت است و صرفاً تعینات وجودی نفس است. برخلاف فلاسفهای که علم را به ماهیت یا صورت وابسته میدانند، ایشان علم را مانند جویباری زلال معرفی میکنند که از سرچشمه وجود نفس میجوشد و از هرگونه ماهیت یا صورت مستقل است. این دیدگاه، مانند چراغی که تاریکیهای معرفت را روشن میکند، علم را بهعنوان حقیقتی وجودی و ناب تبیین میکند.
نقد ملاصدرا
ملاصدرا در اسفار (جلد سوم، ص ۲۸۱-۲۸۲) علم را به صورت وابسته میداند، که این دیدگاه از نظر استاد فرزانه نادرست است. ایشان تأکید میکنند که علم، مانند شعلهای که از دل آتش وجود برمیخیزد، فاقد صورت است و به تعینات نفسانی بازمیگردد. این نقد، مانند تیغی که شاخههای زائد را هرس میکند، محدودیتهای تحلیل صدرایی را آشکار میسازد.
درنگ: ملاصدرا علم را به صورت وابسته میداند، اما علم، مانند شعلهای از آتش وجود، فاقد صورت است و به تعینات نفسانی بازمیگردد. |
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با بررسی اتحاد عاقل و معقول و نفی علم حصولی، به تبیین حقیقت علم بهعنوان ظهور نفسانی پرداخت. استاد فرزانه قدسسره، با نقد دیدگاههای علامه طباطبایی و ملاصدرا، علم را از قید صورت و ماهیت آزاد کردند و آن را بهعنوان تعینی وجودی معرفی نمودند. تمثیلات نور و آینه، مانند گوهرهایی در تاج حکمت، استقلال و نورانیت علم را آشکار ساختند. این بخش، با تأکید بر خودبسندگی نفس، زمینه را برای بررسی ادراکات حسی در بخش بعدی فراهم کرد.
بخش سوم: ادراکات حسی و تجرد علم
نقد لامسه در علم
استاد فرزانه قدسسره، لامسه را بهعنوان آلت مادی از علم نفسانی متمایز میکنند. لامسه، مانند دستی که حرارت یا سرما را لمس میکند، فاقد علم است و علم به لمس در نفس مجرد تحقق مییابد. این تمایز، مانند نوری که مرزهای تاریکی را روشن میکند، استقلال علم نفسانی از فعل مادی لامسه را آشکار میسازد. علم، مانند چشمهای که از دل سنگ وجود میجوشد، از قیود مادی آلت حس آزاد است.
درنگ: لامسه، بهعنوان آلت مادی، فاقد علم است و علم به لمس، مانند چشمهای زلال، در نفس مجرد تحقق مییابد. |
مثال لامسه و ملموس
استاد فرزانه با تمثیلی دقیق، نفی وجود ملموس مستقل در آلت لامسه را تبیین میکنند. اگر لامسه ملموس داشته باشد، لامسه دیگری که آن را لمس کند باید ملموس را درک کند، اما چنین نیست. این تمثیل، مانند ستارهای در آسمان معرفت، نشان میدهد که علم به لمس در نفس است، نه در آلت مادی. لامسه، مانند ابزاری که در دست نقاش است، صرفاً وسیلهای برای ادراک نفسانی است.
مثال طعم و شیرینی
در تمثیلی دیگر، استاد فرزانه شیرینی را در نفس و نه در زبان (لامسه) میدانند. اگر زبان دیگری زبان را لمس کند، شیرینی را درک نمیکند، زیرا شیرینی در نفس است، نه در آلت مادی. این تمثیل، مانند نوری که از روزنهای بر تاریکی میتابد، استقلال علم نفسانی از کیفیات مادی را روشن میسازد. علم به طعم، مانند گوهری در صدف نفس، از قیود مادی آزاد است.
درنگ: شیرینی در نفس است، نه در زبان؛ علم به طعم، مانند گوهری در صدف نفس، از کیفیات مادی آلت حس آزاد است. |
کیفیات نفسانی و مادی
کیفیات حسی، مانند حرارت یا شیرینی، از نظر استاد فرزانه صفات نفوساند، نه اجسام. حرارت ذهنی، برخلاف حرارت خارجی، خاصیت احراق ندارد و در نفس تحقق مییابد. این تمایز، مانند پلی که نفس را از ماده جدا میکند، استقلال علم نفسانی از کیفیات مادی را آشکار میسازد. علم، مانند شعلهای که از دل آتش وجود برمیخیزد، از آثار مادی آزاد است.
وحدت عالم نفس
استاد فرزانه تأکید میکنند که عالم لامسه و عالم نفس یکی است و علم به لمس در نفس تحقق مییابد. لامسه، بهعنوان آلت مادی، فاقد علم است و نفس است که علم به لمس را متجلی میسازد. این دیدگاه، مانند چراغی که در شب تار میدرخشد، خودبسندگی نفس در ادراک را نشان میدهد. علم، مانند جویباری که از چشمه وجود میجوشد، از تعینات نفس سرچشمه میگیرد.
درنگ: عالم لامسه و نفس یکی است؛ علم به لمس، مانند جویباری از چشمه نفس، در نفس مجرد تحقق مییابد، نه در آلت مادی. |
تمایز دست گرم و سرد
استاد فرزانه با مثالی دیگر، تفاوت میان دست گرم و سرد را در ظرف ماده تبیین میکنند. دست گرم و سرد، به دلیل تفاوت در کیفیات مادی، توسط لامسه دیگری قابل درک است. اما علم به این کیفیات، مانند نوری که از آینه نفس میتابد، در نفس مجرد است و از ماده آزاد است. این تمایز، مانند موجی که مرزهای ماده و نفس را روشن میکند، استقلال علم را تأیید میکند.
چشمه کوثر در زبان
در تمثیلی بدیع، استاد فرزانه زبان را به چشمه کوثر تشبیه میکنند که فاقد کیفیات مادی مانند شیرینی یا ترشی است. زبان، مانند چشمهای زلال، صرفاً ابزار ادراک است و علم به طعم در نفس تحقق مییابد. این تمثیل، مانند گوهری در تاج حکمت، پاکی و تجرد نفس در ادراکات حسی را آشکار میسازد.
درنگ: زبان، مانند چشمه کوثر، فاقد کیفیات مادی است و علم به طعم، مانند نوری از نفس، در ظرف تجرد نفسانی تحقق مییابد. |
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با بررسی ادراکات حسی و تجرد علم، به تبیین استقلال علم نفسانی از کیفیات مادی پرداخت. استاد فرزانه قدسسره، با تمثیلات لامسه، شیرینی و چشمه کوثر، علم را بهعنوان ظهوری نفسانی معرفی کردند که از قید ماده و صورت آزاد است. نقد لامسه و تمایز کیفیات نفسانی از مادی، مانند ستارگانی در آسمان معرفت، خودبسندگی نفس را در ادراک حسی روشن ساخت. این بخش، زمینه را برای تحلیل شواهد وجود علمی در بخش بعدی فراهم کرد.
بخش چهارم: شواهد وجود علمی و تمایز ماده و نفس
شواهد وجود علمی
استاد فرزانه قدسسره وجود علمی را با شواهدی چون کلیت، صرفیت و ادراک معدومات اثبات میکنند. علم، مانند نوری که از دل نفس میتابد، از وجود خارجی مستقل است و در ظرف تجرد نفسانی تحقق مییابد. این شواهد، مانند گوهرهایی در تاج معرفت، استقلال وجود علمی را از وجود مادی تأیید میکنند. علم به معدومات، مانند پلی که نفس را به ورای ماده پیوند میدهد، تجرد علم را آشکار میسازد.
درنگ: وجود علمی با شواهدی چون کلیت، صرفیت و ادراک معدومات اثبات میشود، مانند نوری که از نفس میتابد و از وجود مادی مستقل است. |
صورت در آلت لامسه
صورت حاصله در آلت لامسه، مانند حرارت، از جنس کیفیت محسوس نیست، بلکه معقول کیفی است که در نفس تحقق مییابد. استاد فرزانه تأکید میکنند که این صورت، مانند سایهای که بر آینه نفس میافتد، در ظرف تجرد نفسانی است و از کیفیت مادی متمایز است. این دیدگاه، مانند تیغی که پردههای توهم را میدرد، علم نفسانی را از فعل مادی آلت جدا میکند.
نفی ملموس در آلت
صورت حرارت در آلت لامسه ملموس نیست، بلکه علم به آن در نفس است. استاد فرزانه با این تحلیل، مانند باغبانی که شاخههای زائد را هرس میکند، علم را از قید آلت مادی آزاد میکنند. علم به حرارت، مانند شعلهای که از دل آتش وجود برمیخیزد، در نفس مجرد تحقق مییابد و از کیفیات مادی مستقل است.
درنگ: صورت حرارت در آلت لامسه ملموس نیست؛ علم به حرارت، مانند شعلهای از آتش وجود، در نفس مجرد تحقق مییابد. |
علم به حرارت سابقه
علم به حرارت سابقه، مانند داغی پیشین، مجرد است و از حرارت فعلی مستقل است. استاد فرزانه تأکید میکنند که این علم، مانند نوری که از چراغ نفس میتابد، در ظرف تجرد نفسانی باقی میماند، حتی اگر کیفیت مادی زایل شود. این دیدگاه، مانند پلی که نفس را به ورای زمان پیوند میدهد، بقای علم نفسانی را نشان میدهد.
مثال خاک و آب
استاد فرزانه با تمثیلی دیگر، تفاوت میان نفس و ماده را تبیین میکنند. آب در خاک نفوذ میکند، اما خاک علم به آن ندارد، برخلاف نفس که علم به حرارت دارد. این تمثیل، مانند ستارهای در آسمان معرفت، تمایز میان ادراک نفسانی و فعل مادی را روشن میسازد. نفس، مانند چشمهای زلال، علم را در خود متجلی میکند، در حالی که ماده فاقد این توانایی است.
درنگ: نفس، برخلاف خاک که فاقد علم به آب است، علم به حرارت دارد و مانند چشمهای زلال، ادراک را در خود متجلی میسازد. |
تأثیر کلمات و علم معنا
کلمات، بهواسطه معنای نفسانی، مانند خبر مرگ یا موفقیت، اثر میکنند، نه ماده آنها. استاد فرزانه تأکید میکنند که این تأثیرات، مانند موجی که از دل نفس برمیخیزد، به علم نفسانی وابسته است و از ماده کلمات مستقل است. این دیدگاه، مانند نوری که تاریکیهای ماده را روشن میکند، تجرد علم را در برابر کیفیات مادی تأیید میکند.
نقد مادیت در طبیعیات
در طبیعیات، ماده و آثار آن، مانند حرارت، انکارناپذیرند، اما علم از این کیفیات جداست. استاد فرزانه تأکید میکنند که علم، مانند گوهری در صدف نفس، از قیود مادی آزاد است و در ظرف تجرد نفسانی تحقق مییابد. این نقد، مانند تیغی که پردههای توهم را میدرد، استقلال علم را از واقعیات مادی تأیید میکند.
درنگ: علم، مانند گوهری در صدف نفس، از کیفیات مادی طبیعیات مستقل است و در ظرف تجرد نفسانی تحقق مییابد. |
احکام دینی و حرارت
احکام شرعی، مانند نشستن کنار بدن گرم میت یا غسل، به کیفیات مادی حرارت وابستهاند. استاد فرزانه تأکید میکنند که این احکام، مانند سایههایی که بر ماده میافتند، از علم نفسانی متمایزند. علم به حرارت، مانند نوری که از آینه نفس میتابد، در ظرف تجرد نفسانی است و از کیفیات مادی مستقل است.
واسطه در ثبوت
واسطه در ثبوت، مانند انتقال حرارت به آب، کیفیات مادی را منتقل میکند، نه علم. استاد فرزانه با این تحلیل، مانند باغبانی که ریشههای کهنه را قطع میکند، علم را از فعل مادی متمایز میکنند. علم، مانند شعلهای که از دل آتش وجود برمیخیزد، در نفس تحقق مییابد و از انتقال مادی مستقل است.
درنگ: واسطه در ثبوت، مانند انتقال حرارت به آب، کیفیات مادی را منتقل میکند، اما علم، مانند شعلهای از آتش وجود، در نفس مجرد است. |
نفی انتقال آتش به آب
استاد فرزانه تأکید میکنند که آتش به آب منتقل نمیشود، بلکه حرارت منتقل میشود. این تمایز، مانند نوری که مرزهای ماده را روشن میکند، نشان میدهد که علم به حرارت، مانند جویباری زلال، از کیفیات مادی مستقل است. علم، در ظرف تجرد نفسانی تحقق مییابد و از انتقال مادی آزاد است.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با بررسی شواهد وجود علمی و تمایز ماده و نفس، به تبیین استقلال علم نفسانی از کیفیات مادی پرداخت. استاد فرزانه قدسسره، با تمثیلات خاک و آب، کلمات و چشمه کوثر، علم را بهعنوان ظهوری نفسانی معرفی کردند که از قید ماده و صورت آزاد است. نقد طبیعیات و احکام دینی، مانند ستارگانی در آسمان معرفت، خودبسندگی نفس را در ادراک تأیید کرد. این بخش، با تأکید بر تجرد علم، راه را برای نتیجهگیری نهایی هموار کرد.
سخن پایانی
این کتاب، با بازنویسی درسگفتار شماره ۱۵۷ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به بررسی اتحاد عاقل و معقول و تجرد علم در حکمت اسلامی پرداخت. علم، بهعنوان تعینات وجودی نفس، از ماده، صورت و ماهیت مفارق است و در ظرف تجرد نفسانی تحقق مییابد. نقد دیدگاههای طبیعیون، فلاسفه مشائی، ملاصدرا و عل علامه طباطبایی، مانند موجی که ساحلهای کهنه را میشوید، محدودیتهای تحلیلهای سنتی را آشکار ساخت. تمثیلات آینه، چشمه کوثر و فیض الهی، مانند گوهرهایی در تاج حکمت، استقلال و نورانیت علم را روشن کردند. این اثر، مانند چراغی در مسیر معرفت، پژوهشگران را به بازنگری در شناختشناسی اسلامی دعوت میکند.
با نظارت صادق خادمی |