در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 161

متن درس




ساحت تجرد: تأملاتی در تمایز ظرف علم و ظرف ماده

ساحت تجرد: تأملاتی در تمایز ظرف علم و ظرف ماده

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۶۱)

دیباچه

در سپهر حکمت متعالیه، تمایز میان ظرف علم و ظرف ماده چونان دو ساحت متباین، ذهن فیلسوفان را به تأمل در ماهیت ادراک و حقیقت وجود فرامی‌خواند. درس‌گفتار شماره ۱۶۱، از سلسله درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با استناد به جلد سوم اسفار اربعه ملاصدرا (فصل پنجم، صفحه ۳۰۸)، به تبیین هشت فرق بنیادین میان ظرف علم (نفس مجرد) و ظرف ماده می‌پردازد.

بخش نخست: تبیین تمایز ظرف علم و ظرف ماده

نفس مجرد و ماده: دو ساحت متباین

استاد فرزانه قدس‌سره، در این درس‌گفتار، با استناد به آرای ملاصدرا در اسفار اربعه، به تبیین تمایز میان ظرف علم (نفس مجرد) و ظرف ماده می‌پردازند. نفس، به دلیل تجردش، چونان آینه‌ای زلال است که صور ادراکی را عمیقاً در خود جای می‌دهد، در حالی که ماده، به مثابه صفحه‌ای محدود، تنها پذیرای حصول سطحی صور است. این تمایز، ریشه در ماهیت وجودی نفس و محدودیت‌های مادی دارد.

درنگ: نفس مجرد، به دلیل تجرد، صور ادراکی را عمیقاً در خود جای می‌دهد، برخلاف ماده که تنها حصول سطحی دارد.

حضور در نفس و حصول در ماده

ملاصدرا، در فصل پنجم جلد سوم اسفار، میان حضور صور ادراکی در نفس و حصول آن‌ها در ماده تمایز قائل می‌شود. حضور، به معنای ادراک عمیق و وجودی نفس است، در حالی که حصول، به پذیرش سطحی صور در ماده اشاره دارد. برای مثال، خطوطی که بر کاغذ نقش می‌بندند، تنها بر سطح آن ظاهر می‌شوند، اما همین خطوط در نفس، چونان نوری در عمق وجودش نفوذ می‌کنند.

درنگ: صور ادراکی در نفس حضور دارند و عمیقاً ادراک می‌شوند، اما در ماده تنها به‌صورت سطحی حاصل می‌گردند.

عمق نفس و فقدان سطح

نفس، به دلیل فقدان سطح، تماماً عمق است. این ویژگی، ادراک آن را از ماده متمایز می‌سازد. ماده، به دلیل محدودیت‌هایش، تنها صور را بر سطح خود می‌پذیرد، اما نفس، چونان اقیانوسی بی‌کران، صور را در عمق وجودش جای می‌دهد. این عمق، به بساطت و تجرد نفس وابسته است.

درنگ: نفس، فاقد سطح، تماماً عمق است و صور را به‌صورت وجودی ادراک می‌کند، برخلاف ماده که سطحی است.

جمع‌بندی بخش نخست

این بخش، با تبیین تمایز میان ظرف علم و ظرف ماده، بر تجرد نفس و محدودیت ماده تأکید می‌کند. حضور صور ادراکی در نفس، به دلیل عمق وجودی آن، و حصول سطحی در ماده، به دلیل محدودیت‌های مادی، دو ساحت متباین را نمایان می‌سازد. این تمایز، بنیان بحث‌های بعدی در خصوصیات علم و نفس را تشکیل می‌دهد.

بخش دوم: نقد مفهوم علم حصولی

رد علم حصولی و صورت ادراکی

استاد فرزانه قدس‌سره، با تأکید بر دیدگاه حکمای اسلامی، مفهوم سنتی علم حصولی و صورت ادراکی را نقد می‌کنند. علم، نه حصولی است و نه صورتی در نفس دارد؛ بلکه ظهور تعینات تجردی نفس است. این دیدگاه، علم را چونان شعاعی از نور وجودی نفس می‌داند که از قید صورت و حصول آزاد است.

درنگ: علم حصولی و صورت ادراکی در نفس وجود ندارد؛ علم، ظهور تعینات تجردی نفس است.

تکرار برای تثبیت معرفت

تأکید مکرر بر فقدان علم حصولی، به‌منظور تثبیت این دیدگاه در برابر سنت‌های فلسفی است. استاد فرزانه، [مطلب حذف شد] کوبیدن میخی بر لوح ذهن می‌دانند تا حقیقت علم حضوری در اذهان جا افتد.

درنگ: تکرار فقدان علم حصولی، برای تثبیت دیدگاه حضوری علم در برابر سنت‌های فلسفی است.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با نقد مفهوم علم حصولی و صورت ادراکی، علم را به‌عنوان ظهور تعینات تجردی نفس تبیین می‌کند. این دیدگاه، با رهایی از چارچوب‌های سنتی، علم را واقعیتی وجودی و حضوری می‌داند که فراتر از حصول و صورت است.

بخش سوم: هشت فرق میان ظرف علم و ظرف ماده

فرق نخست: تزاحم و عدم تزاحم

ملاصدرا، در اسفار، هشت فرق میان ظرف علم و ظرف ماده را برمی‌شمارد. فرق نخست، تزاحم در ماده و عدم تزاحم در نفس است. صور مادی متزاحم‌اند؛ برای مثال، دو شکل نمی‌توانند همزمان بر یک کاغذ نقش بندند، اما نفس، به دلیل تجرد، صور ادراکی را بدون تزاحم می‌پذیرد.

درنگ: صور مادی متزاحم‌اند، اما صور ادراکی در نفس بدون تزاحم پذیرفته می‌شوند.

بساطت نفس و پذیرش متباینات

نفس، به دلیل وحدت و بساطت، محل همه صور ادراکی است. این بساطت، امکان پذیرش متباینات و متخالفات (مانند سیاه و سفید) را بدون اختلاط فراهم می‌آورد. نفس، چونان بوستانی است که گل‌های گوناگون را در خود جای می‌دهد، بدون آنکه یکی مزاحم دیگری شود.

درنگ: بساطت نفس، امکان پذیرش متباینات و متخالفات را بدون اختلاط فراهم می‌کند.

اختلال در نفس معیوب

در صورت اختلال نفس، مانند بیماری‌های روانی، صور ادراکی ممکن است قاطی شوند. این اختلال، چونان سایه‌ای است که بر زلالی آینه نفس می‌افتد و ادراک را مختل می‌سازد.

درنگ: اختلال نفس، مانند بیماری روانی، ممکن است صور ادراکی را مختل کند.

تجرد و فقدان تزاحم

در ظرف تجرد، تزاحم وجود ندارد. این ویژگی، به تجرد نفس وابسته است که آن را از محدودیت‌های ماده آزاد می‌سازد. نفس، چونان آسمانی بی‌کران، صور ادراکی را بدون مانع در خود جای می‌دهد.

درنگ: تجرد نفس، مانع تزاحم صور ادراکی می‌شود.

فرق دوم: انطباع کثیر در صغیر

ماده نمی‌تواند عظیم را در صغیر جای دهد (مانند کوه در خردل)، اما نفس این توانایی را دارد. نفس، به دلیل فقدان مقدار و وضع، کوچک و بزرگ را به یکسان ادراک می‌کند. این ویژگی، چونان دری است که به سوی بی‌کرانی ادراک گشوده می‌شود.

درنگ: نفس، به دلیل فقدان مقدار، عظیم و صغیر را به یکسان ادراک می‌کند، برخلاف ماده.

فقدان مقدار و وضع در نفس

نفس، فاقد مقدار و وضع است؛ لذا مفاهیم کوچک و بزرگ در آن بی‌معناست. این فقدان، نفس را از محدودیت‌های مادی آزاد می‌سازد و آن را چونان ظرفی بی‌کران برای ادراک صور می‌سازد.

درنگ: فقدان مقدار و وضع در نفس، آن را از محدودیت‌های مادی آزاد می‌کند.

نقد صورت در نفس

استاد فرزانه، با نقد دیدگاه سنتی، تأکید می‌کنند که نفس، همان‌گونه که مقدار و وضع ندارد، صورت نیز ندارد. علم، ظهور تعینات تجردی نفس است، نه صورتی حاصل در آن. این دیدگاه، علم را چونان نوری می‌داند که از گوهر نفس ساطع می‌شود.

درنگ: نفس، فاقد صورت است؛ علم، ظهور تعینات تجردی نفس است.

علم به وضع و مقدار

نفس، علم به وضع و مقدار دارد، اما خود فاقد آن‌هاست. این تمایز، میان ادراک و وجود عینی در نفس را نشان می‌دهد. نفس، چونان آینه‌ای است که تصاویر را بازتاب می‌دهد، بدون آنکه خود تصویر باشد.

درنگ: نفس، علم به وضع و مقدار دارد، اما خود فاقد آن‌هاست.

فرق سوم: قوت و ضعف در ادراک

در ماده، کیفیت قوی، کیفیت ضعیف را محو می‌کند (مانند رنگ قوی که رنگ ضعیف را می‌پوشاند)، اما در نفس، صور قوی و ضعیف بدون محو شدن کنار هم قرار می‌گیرند. نفس، چونان کتابی است که همه کلمات را با وضوح حفظ می‌کند.

درنگ: در نفس، صور قوی و ضعیف بدون محو شدن کنار هم قرار می‌گیرند، برخلاف ماده.

فرق چهارم: اشاره حسی و تجرد

کیفیات مادی، مشارٌالیه حسی‌اند، اما صور ادراکی در نفس، فاقد اشاره حسی و وضع‌اند. علم، چونان حقیقتی بی‌جاست که از قید ماده آزاد است و به مکان و وضع وابسته نیست.

درنگ: صور ادراکی در نفس، فاقد اشاره حسی و وضع‌اند، برخلاف کیفیات مادی.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با تبیین هشت فرق ملاصدرا میان ظرف علم و ظرف ماده، بر تجرد نفس و محدودیت ماده تأکید می‌کند. نفس، به دلیل بساطت و فقدان مقدار، صور ادراکی را بدون تزاحم و با عمق وجودی ادراک می‌کند، در حالی که ماده، به دلیل محدودیت‌هایش، تنها حصول سطحی دارد.

بخش چهارم: خلاقیت نفس و علوم غیرتوجهی

نفس خلاق و تولید علم

نفس، به دلیل تجرد، دائماً خلاق است و علم را تولید می‌کند، حتی بدون توجه آگاهانه. این خلاقیت، چونان جویباری است که از سرچشمه وجود نفس جاری می‌شود و علوم بی‌شماری را پدید می‌آورد.

درنگ: نفس، دائماً خلاق است و علم را حتی بدون توجه آگاهانه تولید می‌کند.

مثال خضر و فعالیت مستمر نفس

استاد فرزانه، با اشاره به داستان حضرت خضر، نفس را به شخصیتی تشبیه می‌کنند که دائماً در حال کار است. چشم و گوش، تنها مجاری ادراک‌اند، اما نفس، چونان کارگاهی بی‌وقفه، علم را تولید می‌کند.

درنگ: نفس، مانند خضر، دائماً در حال تولید علم است؛ چشم و گوش تنها مجاری ادراک‌اند.

علوم غیرتوجهی و رسوب علوم

نفس، علوم بی‌شماری تولید می‌کند که به دلیل ضعف اراده، ادراک نمی‌شوند و در آن رسوب می‌یابند. این علوم، چونان گنج‌هایی در اعماق نفس نهفته‌اند و در قیامت آشکار می‌شوند.

درنگ: علوم غیرتوجهی در نفس رسوب می‌یابند و در قیامت آشکار می‌شوند.

آیات قرآن کریم و تجلی علوم

آیات قرآن کریم، مانند ﴿إِذَا زُلْزِلَتِ [مطلب حذف شد] : «آنگاه که زمین به لرزه سخت خود لرزانده شود») و ﴿يَوْمَ [مطلب حذف شد] : «روزی که رازها فاش گردد»)، بر تجلی علوم رسوب‌یافته در قیامت دلالت دارند. این آیات، چونان مشعل‌هایی، حقیقت پنهان نفس را روشن می‌سازند.

درنگ: آیات قرآن کریم، بر تجلی علوم رسوب‌یافته در نفس در قیامت دلالت دارند.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با تأکید بر خلاقیت ذاتی نفس، آن را چونان سرچشمه‌ای بی‌انتها برای تولید علم می‌داند. علوم غیرتوجهی، به دلیل ضعف اراده، در نفس رسوب می‌یابند و در قیامت، با استناد به آیات قرآن کریم، آشکار می‌شوند.

بخش پنجم: اراده و محدودیت‌های ادراک

اراده و تفاوت با معصوم

تفاوت انسان با معصوم، نه در علم، بلکه در اراده است. معصوم، با اراده قوی، علوم نفس را استخراج می‌کند، در حالی که انسان عادی، به دلیل ضعف اراده، از این علوم بهره نمی‌برد. این تفاوت، چونان فاصله میان آینه صیقل‌یافته و آینه غبارگرفته است.

درنگ: تفاوت انسان با معصوم در اراده است، نه علم؛ معصوم علوم نفس را استخراج می‌کند.

مثال بارفیکس و نقش اراده

استاد فرزانه، با مثال بارفیکس، نشان می‌دهند که اراده در شرایط اضطرار (مانند خطر) قدرت نفس را آشکار می‌کند. انسان در حالت عادی، تنها بخش ناچیزی از ظرفیت نفس را به کار می‌گیرد، اما در اضطرار، چونان پرنده‌ای از قفس آزاد شده، توانایی‌هایش شکوفا می‌شود.

درنگ: اراده در اضطرار، ظرفیت پنهان نفس را آشکار می‌کند.

روان‌شناسی و ظرفیت نفس

روان‌شناسی نشان می‌دهد که انسان تنها از بخش ناچیزی از ظرفیت نفس استفاده می‌کند. این محدودیت، به ضعف اراده و غفلت از ظرفیت‌های ذاتی نفس بازمی‌گردد. نفس، چونان گنجینه‌ای است که کلید آن اراده است.

درنگ: انسان تنها از بخش ناچیزی از ظرفیت نفس استفاده می‌کند؛ محدودیت به ضعف اراده بازمی‌گردد.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با تأکید بر نقش اراده در بهره‌برداری از علوم نفس، تفاوت انسان با معصوم را در اراده می‌داند. مثال‌های کاربردی، مانند بارفیکس، و دیدگاه‌های روان‌شناختی، ظرفیت پنهان نفس را آشکار می‌سازند و بر ضرورت تقویت اراده تأکید می‌کنند.

بخش ششم: تمرین و پالایش نفس

تمرینات شرعی و توسعه نفس

تکالیف شرعی، چونان تمریناتی برای پالایش نفس، اراده و علم آن را توسعه می‌دهند. این تکالیف، مانند ورزش‌های روحانی، نفس را از قید غفلت آزاد می‌کنند و ظرفیت‌هایش را شکوفا می‌سازند.

درنگ: تکالیف شرعی، اراده و علم نفس را توسعه می‌دهند.

مثال کوزه و صیقل نفس

نفس، مانند کوزه‌ای است که با صیقل یافتن، ظرفیت‌هایش آشکار می‌شود. کودک، با نفس صیقل‌یافته، ظرفیت حفظ بالایی دارد، در حالی که بزرگسالان، به دلیل غفلت، از این ظرفیت محرومند.

درنگ: صیقل یافتن نفس، مانند کوزه، ظرفیت‌های پنهان آن را آشکار می‌کند.

یوم التغابن و خودشناسی

یوم التغابن، به عدم شناخت ظرفیت نفس و هدررفت علوم آن اشاره دارد. انسان، به دلیل غفلت، از گنجینه علوم خود بی‌بهره می‌ماند و در قیامت، با آشکار شدن این علوم، حسرت می‌خورد.

درنگ: یوم التغابن، به عدم شناخت ظرفیت نفس و هدررفت علوم آن دلالت دارد.

مثال ورزشکار و سبکی نفس

سبکی ناشی از تمرین، مانند دونده‌ای که مچ‌بند را باز می‌کند، ظرفیت نفس را افزایش می‌دهد. این سبکی، نفس را از قید محدودیت‌های مادی آزاد می‌سازد و آن را به پرواز درمی‌آورد.

درنگ: تمرین، مانند سبکی ورزشکار، ظرفیت نفس را آزاد می‌کند.

نفس و خواب

نفس، حتی در خواب، خلاق است و علوم بی‌شماری تولید می‌کند. این علوم، چونان رویاهایی هستند که در اعماق ذهن نهفته‌اند و تنها با پالایش نفس آشکار می‌شوند.

درنگ: نفس در خواب نیز خلاق است و علوم بی‌شماری تولید می‌کند.

نفس و انبیا

با رفع غفلت، علوم انبیا در نفس آشکار می‌شود. نفس، چونان آینه‌ای است که با صیقل یافتن، حقیقت الهی را بازتاب می‌دهد و علوم بی‌کران را نمایان می‌سازد.

درنگ: رفع غفلت، علوم انبیا را در نفس آشکار می‌کند.

جمع‌بندی بخش ششم

این بخش، با تأکید بر نقش تمرینات شرعی و پالایش نفس، ظرفیت‌های بی‌کران آن را در تولید علم و ادراک تبیین می‌کند. مثال‌های کوزه، ورزشکار و خواب، ضرورت خودشناسی و رفع غفلت را برای شکوفایی نفس نمایان می‌سازند.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی نهایی

این کتاب، با تکیه بر درس‌گفتار شماره ۱۶۱ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین تمایز میان ظرف علم و ظرف ماده در حکمت متعالیه پرداخته است. نفس، به دلیل تجرد، صور ادراکی را عمیقاً و بدون تزاحم ادراک می‌کند، در حالی که ماده، به دلیل محدودیت، تنها حصول سطحی دارد. نقد مفهوم علم حصولی، علم را ظهور تعینات تجردی نفس می‌داند. خلاقیت ذاتی نفس، علوم بی‌شماری تولید می‌کند که به دلیل ضعف اراده، رسوب می‌یابند و در قیامت، با استناد به آیات قرآن کریم مانند ﴿إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا﴾ و ﴿يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ﴾، آشکار می‌شوند. تفاوت انسان با معصوم در اراده است، و تمرینات شرعی، ظرفیت نفس را شکوفا می‌کنند.

این اثر، چونان بذری است که در خاک اندیشه خواننده کاشته می‌شود تا با تأمل و پژوهش، به درختی تناور از معرفت بدل گردد. امید است که این تأملات، راهگشای پژوهشگران در وادی حکمت متعالیه باشد و نور معرفت را در دل‌هایشان بتاباند.

با نظارت صادق خادمی