متن درس
تمایز صور نفسانی و کونیه: کاوشی در معرفتشناسی فلسفی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۶۲)
مقدمه
در گستره فلسفه اسلامی، تمایز میان صور نفسانی و کونیه یکی از مسائل بنیادین معرفتشناسی است که رابطه میان وجود ذهنی و خارجی را کاوش میکند. درسگفتار شماره ۱۶۲، ارائهشده در تاریخ ۲۸/۱۰/۱۳۷۸، از سخنان استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، استخراج شده و با رویکردی تحلیلی و انتقادی، این تمایز را در چارچوب شناختشناسی و وجود ذهنی بررسی میکند. این بحث، با تبیین دقیق تفاوتهای صور نفسانی (ادراکی) و کونیه (مادی)، نقد دیدگاههای سنتی، و ارائه دیدگاهی وجودمحور، به بازاندیشی در مبانی معرفتشناسی دعوت میکند.
بخش یکم: چارچوب مفهومی صور نفسانی و کونیه
تمایز پنجم: عمومیت صور کونیه در برابر انحصار صور نفسانی
استاد فرزانه در این درسگفتار، پنجمین تمایز میان صور کونیه و نفسانی را عمومیت ادراک صور کونیه در برابر انحصار صور نفسانی میدانند. صور کونیه، مانند صدایی که در فضا طنین میافکند یا نوشتهای که بر صفحهای نقش میبندد، قابلیت ادراک توسط افراد متعدد را دارند. برای نمونه، یک صدا را چندین نفر میشنوند، و یک نوشته را چندین نفر میبینند و حفظ میکنند. این عمومیت، مانند نوری که همهجا را روشن میکند، به ماهیت خارجی و مادی صور کونیه بازمیگردد که مستقل از ادراککننده است.
در مقابل، صور نفسانی، مانند تصویری که در آینه خیال نقش میبندد، منحصر به فرد و غیرقابل انتقال به دیگراناند. آنچه در خیالم است، دیگری نمیتواند بر آن مطلع شود، و آنچه در ذائقهام احساس میکنم، برای دیگری قابل درک نیست. این انحصار، مانند گوهری که در صدف نفس پنهان است، به ماهیت تجردی صور نفسانی مربوط است که در ظرف وجودی نفس ادراککننده تحقق مییابد.
نقد انحصار به تجرد
استاد فرزانه پرسشی بنیادین مطرح میکنند: آیا انحصار صور نفسانی به دلیل تجرد آنهاست یا به دلیل پنهان بودنشان؟ این پرسش، مانند کلیدی که قفل معرفت را میگشاید، از ابهام در تحلیل فلسفی جلوگیری میکند. اگر انحصار به تجرد نسبت داده شود، اشکال پیش میآید، زیرا صور مادی پنهان، مانند سنگی در جیب، نیز از دید دیگران مخفیاند. بنابراین، انحصار صور نفسانی نه صرفاً به تجرد، بلکه به وجود حجاب ادراکی وابسته است.
این نقد، مانند نوری که تاریکی سوءتفاهم را میزداید، نشان میدهد که اطلاع یا عدم اطلاع بر صور، به وجود یا نبود موانع ادراکی (حجاب) بستگی دارد، نه صرفاً به تجرد یا مادیت. برای نمونه، یک سنگ در جیب از دید دیگران پنهان است، اما اگر حجاب برداشته شود، قابل رؤیت میشود. به همین ترتیب، صور نفسانی نیز در حالت عادی پنهاناند، اما با اشراف نفوس برتر، مانند معصوم، قابل ادراک میشوند.
امکان اشراف بر صور نفسانی
استاد فرزانه تأکید میکنند که فردی با احاطه و اشراف بیشتر، مانند نفسی که از علم غیبی برخوردار است، میتواند بر صور خیالی دیگران مطلع شود، حتی پیش از خود فرد. این دیدگاه، مانند دریچهای که به سوی حقیقت غیب گشوده میشود، نشاندهنده نسبیت انحصار صور نفسانی است. تجرد صور نفسانی، کتمان آنها را تسهیل میکند، اما این کتمان مطلق نیست و در برابر نفوس برتر نقض میشود.
این اصل، مانند آینهای که حقیقت را بازمیتاباند، بیانگر آن است که صور نفسانی، هرچند در ظرف نفس ادراککننده منحصرند، در برابر علم برتر، مانند نور در برابر آفتاب، آشکار میشوند.
جمعبندی بخش یکم
تمایز پنجم میان صور کونیه و نفسانی، به عمومیت صور کونیه و انحصار صور نفسانی اشاره دارد. صور کونیه، به دلیل ماهیت مادی، برای همگان قابل ادراکاند، اما صور نفسانی، به دلیل تجرد، در ظرف نفس ادراککننده محصورند. با این حال، انحصار صور نفسانی نه صرفاً به تجرد، بلکه به حجاب ادراکی وابسته است. نفوس برتر میتوانند بر این صور اشراف یابند، و این امر نشاندهنده نسبیت انحصار در برابر علم غیبی است.
بخش دوم: تمایز هشتم و مسئله صحت سلب
صحت سلب در صور نفسانی
استاد فرزانه تمایز هشتم میان صور کونیه و نفسانی را در پذیرش نقایض بررسی میکنند. صور کونیه، مانند آتش خارجی، نقایض را نمیپذیرند؛ نمیتوان گفت آتش، غیرآتش است. اما صور نفسانی، مانند آتش خیالی، نقایض را میپذیرند؛ به حمل اولی آتشاند و به حمل شایع غیرآتش (علم). این صحت سلب، مانند دو روی یک سکه، به دوگانگی حمل اولی (حاکی) و حمل شایع (نفسی) در صور نفسانی بازمیگردد.
برای نمونه، حیوان نفسانی، مانند گاوی که در ذهن تصور میشود، به حمل اولی حیوان است و به حمل شایع غیرحیوان (علم). این دوگانگی، مانند نوری که از دو زاویه دیده میشود، صور نفسانی را از صور کونیه متمایز میکند، زیرا صور کونیه، به دلیل ثبات وجودی، چنین تحولی را نمیپذیرند.
نقد صحت سلب مطلق
استاد فرزانه این دیدگاه را نقد میکنند که صحت سلب در صور نفسانی به دلیل دوگانگی حملهاست، زیرا صور کونیه نیز با تغییر زمان تحول میپذیرند. برای نمونه، آتش خارجی پس از تبدیل به خاکستر، غیرآتش میشود، مانند صور نفسانی که به حمل شایع غیرآتشاند. این نقد، مانند کلیدی که قفل حقیقت را میگشاید، نشان میدهد که صحت سلب در هر دو حوزه به حیثیتهای مختلف (حمل یا زمان) بستگی دارد و تناقضی در آن نیست.
مثال خانه کهنه نیز این اصل را روشن میکند: کهنگی خانه به جزء (دیوار) یا زمان بستگی دارد، مانند صحت سلب در صور که به حیثیتهای مختلف وابسته است. بنابراین، صحت سلب مطلق در صور نفسانی ممکن نیست، زیرا تبدل موضوع (از حمل اولی به شایع) در صور کونیه نیز با تغییر زمان رخ میدهد.
اشتراک تحولپذیری صور نفسانی و کونیه
استاد فرزانه تأکید میکنند که صور نفسانی و کونیه هر دو با حیثیتهای مختلف (حمل یا زمان) تعدد میپذیرند. در صور نفسانی، تعدد به دلیل دوگانگی حمل اولی و شایع است، و در صور کونیه، به دلیل تغییر در زمان یا مکان. این اشتراک، مانند دو رود که به یک دریا میپیوندند، نشاندهنده نسبیت صحت سلب در هر دو حوزه است.
برای نمونه، آتش خارجی در لحظهای آتش است و پس از تبدیل به خاکستر، غیرآتش میشود. این تحول، مانند صور نفسانی که به حمل شایع غیرآتشاند، نشاندهنده تعدد حیثیتی است. بنابراین، تفاوت صور نفسانی و کونیه در صحت سلب، نه مطلق، بلکه نسبی و وابسته به حیثیتهاست.
جمعبندی بخش دوم
تمایز هشتم میان صور نفسانی و کونیه، به پذیرش نقایض در صور نفسانی و عدم آن در صور کونیه اشاره دارد. با این حال، نقد استاد فرزانه نشان میدهد که صور کونیه نیز با تغییر زمان تحول میپذیرند، و صحت سلب در هر دو حوزه به حیثیتهای مختلف بستگی دارد. این تحلیل، تفاوت صور نفسانی و کونیه را نسبی میسازد و از مطلقانگاری در صحت سلب پرهیز میکند.
بخش سوم: مراتب وجود و نزول تعینات
سلسلهمراتب وجود
استاد فرزانه وجود را در مراتب مختلف، از اعلی (مثالی، عقلی، نفسانی) به نازل (خارجی)، تبیین میکنند. وجود نفسانی، به دلیل تجرد، اشرف و تحولپذیر است، در حالی که وجود مادی، به دلیل ثبات، تحولپذیری کمتری دارد. این سلسلهمراتب، مانند نردبانی که از زمین به آسمان میرسد، وجود را از مراتب نازل به اعلی هدایت میکند.
برای نمونه، حیوان عقلی، مانند گاوی که در مرتبه عقل کلی است، بسیط و جامع همه افراد و اصناف مادّی و نفسانی است. این حیوان عقلی، مانند گوهری که همه نورها را در خود دارد، مثال کلی حیوانات است و در مرتبهای اشرف از وجود نفسانی و مادی قرار دارد.
نزول تعینات و آیات قرآنی
استاد فرزانه با استناد به آیات قرآن کریم، نزول وجود از مراتب اعلی به نازل را تبیین میکنند. آیه تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ [مطلب حذف شد] : «فرشتگان و روح در آن [شب] به اذن پروردگارشان برای هر کاری نازل میشوند»، به نزول موجودات مجرد اشاره دارد. همچنین، آیه وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ [مطلب حذف شد] : «و آهن را که در آن نیرویی سخت است نازل کردیم»، نزول اشیاء مادی را نشان میدهد.
این آیات، مانند نوری که حقیقت را روشن میکند، بیانگر آناند که عالم از حق تعالی تعین یافته و در مراتب مختلف تنزل کرده است. نزول قرآن کریم نیز نمونهای از این تعینات است که در عوالم مختلف، جلوههای متفاوتی مییابد.
نقد ماهیت و مثل افلاطونی
استاد فرزانه ماهیت و مثل افلاطونی را فاقد دلیل عقلی و شرعی میدانند. این دیدگاه، مانند بادبانی که کشتی معرفت را به سوی حقیقت هدایت میکند، بر وجودمحوری تأکید دارد و از مفاهیم انتزاعی مانند ماهیت و مثل پرهیز میکند. به جای آن، تعینات و نزولات وجودی، مانند رودهایی که از سرچشمه حق جاری میشوند، مبنای تحلیل قرار میگیرند.
برای نمونه، استاد فرزانه مثال سازمان ملل را مطرح میکنند: سخنان در سازمان ملل به زبانهای مختلف شنیده میشوند، مانند تعینات وجود که در عوالم مختلف جلوههای متفاوتی مییابند. این تمثیل، مانند آینهای که حقیقت را بازمیتاباند، نشاندهنده تحول تعینات در مراتب وجود است.
جمعبندی بخش سوم
وجود در مراتب مختلف، از اعلی به نازل، تنزل مییابد، و صور نفسانی به دلیل تجرد، اشرف و تحولپذیرند. آیات قرآن کریم، مانند تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ و وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ، نزول تعینات را نشان میدهند. نقد ماهیت و مثل افلاطونی، تحلیل را به سوی وجودمحوری سوق میدهد، و تعینات وجودی مبنای فهم مراتب عالم قرار میگیرند.
بخش چهارم: حب و آتشخانه وجود
آتش نفسانی و خارجی
استاد فرزانه آتش نفسانی (مانند سوز دل عاشق) را از آتش خارجی متمایز میکنند. آتش نفسانی، مانند شعلهای که در دل میدرخشد، فاقد آثار مادی مانند سوختن یا دود است، در حالی که آتش خارجی، مانند زغالی که در منقل میسوزد، حرارت مادی دارد. این تمایز، مانند خطی که دو قلمرو را جدا میکند، به تفاوت آثار معنوی و فیزیکی صور اشاره دارد.
آتش نفسانی، به دلیل تجرد، بیدود و بیهیزم است، در حالی که آتش خارجی به ماده و هیزم وابسته است. این تفاوت، مانند دو آینه که یک حقیقت را به دو شیوه بازمیتابانند، نشاندهنده مراتب مختلف آتش در وجود است.
حب و مبدأ عالم
استاد فرزانه حب (عشق) را آتشخانه وجود و مبدأ خلقت میدانند. حدیث قدسی «کُنتُ کنزاً مخفیاً فأحببتُ أن أعرَف» حب را محرک خلقت معرفی میکند. این حب، مانند شعلهای که همه هستی را روشن میکند، مبدأ همه تعینات است. آیه وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ [مطلب حذف شد] : «و هر چیز زندهای را از آب پدید آوردیم»، و دیگر آیات، نشاندهنده جامعیت مبدأ عالم در برگرفتن همه عناصر (آب، آتش، باد) است.
این دیدگاه، مانند دریایی که همه رودها را در خود جای میدهد، حق تعالی را جامع همه کمالات و شئون میداند. دعای «کمال کل الکمال» در ماه رمضان نیز این جامعیت را تأیید میکند.
مراتب آتش و سیالیت
استاد فرزانه آتش را در مراتب مختلف (خارجی، ذهنی، نفسانی، عقلی) بررسی میکنند. آتش خارجی، مانند زغالی در منقل، با دود و هیزم میسوزد، اما آتش نفسانی، مانند سوز دل، بیدود و بیهیزم است. آتش جهنم، مانند شعلهای که در ورای فهم مادی است، مرتبهای متعالیتر دارد. مثال پولاد ذوبشده در کوره، که مانند آب سیال میشود، سیالیت و قدرت آتش را در عالم ماده نشان میدهد.
این مراتب، مانند نردبانی که از زمین به آسمان میرسد، تنوع تعینات آتش را در وجود آشکار میسازد. آتش، مانند مادهای سیاله، رطوبت دارد و با آب اشتراک کیفی دارد، برخلاف تصور سنتی که آتش را خشک و آب را تر میداند.
نقد عناصر اربعه
استاد فرزانه دیدگاه سنتی عناصر اربعه (آب، آتش، خاک، باد) را نقد میکنند و معرفت مدرن را که عناصر متعددی را شناسایی کرده، تأیید میکنند. این نقد، مانند نوری که تاریکی جهل را میزداید، نشاندهنده تکامل معرفت در شناسایی عناصر است. با این حال، حق تعالی، مانند آتشخانهای که همه تعینات را ایجاد میکند، جامع همه عناصر است، و هیچیک نادرست نیست.
آیه كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي [مطلب حذف شد] : «هر روز او در کاری است»، پویایی شئون حق تعالی را نشان میدهد که همه تعینات، از آب تا آتش، را در بر میگیرد.
جمعبندی بخش چهارم
حب، بهعنوان آتشخانه وجود، مبدأ خلقت و جامع همه تعینات است. آتش در مراتب مختلف، از خارجی تا عقلی، جلوههای متفاوتی دارد، و صور نفسانی به دلیل تجرد، فاقد آثار مادیاند. نقد عناصر اربعه و تأکید بر جامعیت مبدأ عالم، تحلیل را به سوی دیدگاهی عرفانی-فلسفی سوق میدهد که حق تعالی را مبدأ همه کمالات میداند.
نتیجهگیری
درسگفتار شماره ۱۶۲، مانند چراغی که مسیر معرفت را روشن میکند، تمایز صور نفسانی و کونیه را در چارچوبی وجودمحور تبیین میکند. عمومیت صور کونیه در برابر انحصار صور نفسانی، به حجاب ادراکی وابسته است، نه صرف تجرد. صحت سلب در صور نفسانی، به دلیل دوگانگی حمل اولی و شایع، نسبی است، زیرا صور کونیه نیز با تغییر زمان تحول میپذیرند. وجود از مراتب اعلی به نازل تنزل مییابد، و حب، بهعنوان آتشخانه وجود، مبدأ همه تعینات است. آیات قرآن کریم، مانند وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ و كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ، جامعیت و پویایی حق تعالی را نشان میدهند. این تحلیل، با نفی ماهیت و مثل افلاطونی، فلسفه را به سوی وجودمحوری هدایت میکند و مخاطبان را به بازاندیشی در مبانی معرفتشناسی دعوت میکند.