متن درس
وجود ذهنی و مراتب علم در حکمت متعالیه
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۶۳)
دیباچه
جهان حکمت متعالیه، چونان دریایی ژرف، اندیشههای ناب فلسفی را در خود جای داده و وجود ذهنی را به مثابه آینهای از حقیقت هستی بازمینمایاند. درسگفتار شماره ۱۶۳، ارائهشده توسط استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در تاریخ ۲۹ مهر ۱۳۷۸، به کاوشی عمیق در شناختشناسی، وجود ذهنی، اتحاد عاقل و معقول، و مراتب علم میپردازد. این گفتار، با نگاهی نقادانه به آرای ملاصدرا، به تحلیل اقسام نار (آتش) در مراتب وجودی و نقد مفهوم صحت سلب در فلسفه اسلامی مینشیند. آیه کریمه ﴿الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ﴾ (سوره [مطلب حذف شد] میکشد»، محور تأملات این گفتار است که به عمق اثر نار در عوالم گوناگون اشاره دارد. این اثر، با ساختاری منظم و علمی، به تبیین مراتب وجود، نقد آرای فلسفی، و پیوند آن با معارف قرآنی میپردازد.
بخش نخست: مراتب وجود و تجرد عوالم
مفهوم مراتب عوالم
در حکمت متعالیه، عوالم وجود چونان نردبانی از نور، مراتبی از تجرد و تنزل را نمایان میسازند. هرچه عالم از ماده و قید جسمانی رهاتر گردد، به سوی علو و اشرفیت پیش میرود و هرچه در قید ماده فروتر شود، به ادنائیت نزدیکتر میگردد. دنیا، به معنای پستی و دانی، در برابر آخرت که مظهر بلندی و علو است، قرار میگیرد. زمین، در قیاس با آسمان که سماء و نشانه علو است، مرتبهای فروتر دارد. این مراتب، چونان موجهای دریا، در سلسلهای از تعینات وجودی به هم پیوستهاند.
درنگ: مراتب عوالم در حکمت متعالیه، بر اساس درجه تجرد، ازഗدرجهبندی میشوند؛ عالم بالاتر، اشرفتر و عالم فروتر، ادنیتر است.
این اصل، ریشه در نظام وجودی حکمت متعالیه دارد که مراتب را بر اساس شدت وجود و تجرد آنها تعیین میکند. دنیا، به مثابه سایهای از حقیقت، در برابر آخرت که نوری متعالی است، فروتر قرار میگیرد.
نقد مفهوم صحت سلب در آرای ملاصدرا
استاد فرزانه، با نگاهی موشکافانه، به نقد دیدگاه ملاصدرا درباره صحت سلب در اقسام نار (آتش) میپردازند. ملاصدرا معتقد است که نار خارجی صحت سلب ندارد، اما نار ذهنی (حاکی) صحت سلب دارد. این دیدگاه، به دلیل اهمال در تعیین حيثيات، مورد نقد قرار میگیرد. نار، در هر مرتبهای که باشد، به اعتبار حيثيت خود، از سلب معاف است و نمیتوان بهسادگی گفت که نار ذهنی قابل سلب است و نار خارجی نیست.
درنگ: صحت سلب در نار، به حيثيت آن وابسته است؛ سلب اهمالی، بدون تعیین حيثيت، نادرست است.
این نقد، به ضرورت دقت در تحلیل حيثيات و اجتناب از تعمیمهای کلی تأکید دارد. سلب نار حاکی بهصورت «ليس بنار حاکی» تناقضآمیز است، اما سلب آن بهصورت «ليس بنار خارجی» صحیح است، همانگونه که نار خارجی میتواند «ليس بنار حاکی» باشد.
بخش دوم: اقسام نار و تعینات وجودی
تقسیمبندی نار
نار در حکمت متعالیه به سه گونه تقسیم میشود: نار خارجی، نار حاکی، و نار محکی. نار خارجی، آتشی است که در عالم ماده سوزانندگی سطحی دارد و به خاکستر بدل میشود. نار حاکی، علم به آتش است که در نفس تحقق مییابد و به دلیل تجرد، از بقای بیشتری برخوردار است. نار محکی، سوز دل است که وجودی مستقل در نفس دارد و عمیقترین اثر را بر جای میگذارد.
درنگ: نار محکی، به مثابه شعلهای درونی، عمیقترین سوزش را در نفس ایجاد میکند و از نار خارجی و حاکی متمایز است.
این تقسیمبندی، به تنوع وجودی نار در مراتب مختلف اشاره دارد. نار خارجی، به دلیل محدودیتهای مادی، ضعیفترین مرتبه است، درحالیکه نار حاکی و محکی، به دلیل تجرد و بقا، از مرتبهای برتر برخوردارند.
نقد ماهیت و مثل
استاد فرزانه، با رد نظریههای سنتی ماهیت و مثل افلاطونی، بر تعینات وجودی تأکید میورزند. نار، چه در عالم خارجی و چه در نفس، نیازی به صورت یا ماهیت ندارد؛ تعین وجودی آن، چونان امضایی الهی، هویت آن را رقم میزند.
درنگ: حکمت متعالیه، با تأکید بر اصالت وجود، از مفاهیم ماهیت و مثل بینیاز است.
این دیدگاه، به استقلال وجودی اشیا در مراتب گوناگون و بینیازی از قالبهای سنتی اشاره دارد. نار، در هر عالم، وجودی متمایز دارد که آثار خاص خود را بر جای میگذارد.
شدت و ضعف در وجود
شدت و ضعف، چونان موجهایی بر سطح وجود، به مراتب وجودی وابستهاند و نه به ماهیت. نار من حیث هو نار، فاقد شدت و ضعف است، اما تعینات وجودی آن، مراتب متفاوتی از شدت و ضعف را پدید میآورند.
درنگ: شدت و ضعف، صفات وجودند و در مراتب وجودی متجلی میشوند.
این اصل، به تمایز میان ماهیت و وجود در حکمت متعالیه و نقش وجود در تعیین مراتب اشاره دارد. نار خارجی، به دلیل محدودیتهای مادی، کمترین شدت را داراست، درحالیکه نار محکی، عمیقترین اثر را بر جای میگذارد.
بخش سوم: سلب و حمل در تحلیل نار
سلب و حيثيات
سلب در نار، به حيثيت آن وابسته است. سلب نار حاکی بهصورت «ليس بنار حاکی» تناقضآمیز است، اما سلب آن بهصورت «ليس بنار خارجی» یا سلب نار خارجی بهصورت «ليس بنار حاکی» صحیح است. این تمایز، به ضرورت تعیین حيثيات در تحلیل قضایا اشاره دارد.
درنگ: سلب بدون تعیین حيثيت، اهمالی است و به تناقض منجر میشود.
استاد فرزانه، با تأکید بر تعدد حيثيات (موضوع، محمول، زمان، مکان)، به پیچیدگی سلب در مراتب مختلف نار اشاره میکنند. این تحلیل، از اهمال در قضایا جلوگیری میکند.
حمل اول و شایع
در حمل شایع، نار حاکی علم است و نه نار؛ لذا سلب نار از آن، سلب از علم است. در حمل اولی، نار حاکی بهعنوان نار قابل سلب است، اما این سلب به حيثيت خارجی یا حاکی وابسته است.
درنگ: در حمل شایع، نار حاکی علم است و سلب آن، سلب از علم است.
این تمایز، به تفاوت میان علم و محکی در تحلیل حمل شایع و اولی اشاره دارد. نار حاکی، به مثابه آینهای از حقیقت خارجی، در نفس تحقق مییابد.
بخش چهارم: معاد جسمانی و نقدهای فلسفی
معاد جسمانی و قرآن کریم
قرآن کریم، با آیه ﴿الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ﴾ (سوره همزه، آیه ۷)، به عمق اثر نار قیامت اشاره دارد که بر دلها شعله میکشد. این آیه، به تمایز وجودی نار قیامت از نار خارجی تأکید دارد. استاد فرزانه، با نقد دیدگاه ابنسینا و ملاصدرا، به مشکل تصور ذاتی بودن تصرم در جسم اشاره میکنند. این تصور، مانع فهم معاد جسمانی است.
درنگ: قرآن کریم بر معاد جسمانی تأکید دارد؛ تصور ذاتی بودن تصرم، مانع فهم آن است.
این نقد، به ضرورت بازنگری در دیدگاههای سنتی و حاکمیت قرآن کریم بر فلسفه اشاره دارد. تصرم، در عالم ناسوت صادق است، اما در عوالم دیگر، جسم میتواند از این قید رها باشد.
اشکالات طبیعیات و هیئت
مشکلات فلسفه، از طبیعیات (مانند تصور ذاتی بودن وزن) و هیئت وارد شدهاند. وزن، به جاذبه وابسته است و نه ذاتی جسم؛ در عوالم بالاتر، این احکام تغییر میکنند.
درنگ: وزن و تصرم، احکام ذاتی جسم نیستند؛ به شرایط عالم وابستهاند.
این دیدگاه، به تأثیر علوم سنتی بر فلسفه و ضرورت اصلاح آنها تأکید دارد. نار، در هر عالم، آثار خاص خود را دارد و از احکام عالم دیگر مستقل است.
بخش پنجم: آثار و تعینات عوالم
آثار خاص هر عالم
هر عالم، چونان جهانی متمایز، آثار خاص خود را دارد. نار خارجی، سطحی و فانی است؛ نار حاکی، بقا دارد و نار محکی، عمیقترین سوزش را در نفس ایجاد میکند.
درنگ: هر عالم، آثار وجودی خاص خود را دارد؛ نار در هر عالم، اثر متناسب با آن عالم را بر جای میگذارد.
این اصل، به استقلال وجودی عوالم و آثار متمایز آنها تأکید دارد. نار قیامت، به دلیل شدت و عمق، از نار دنیا متمایز است.
رويت در عوالم بالاتر
در بهشت، رويت مغز ساقیه از پس هفتاد حلة ممکن است، بدون مانعیت لباسها. این امر، به تفاوت احکام ادراکی در عوالم اشاره دارد.
درنگ: در عوالم بالاتر، ادراک باطن ممکن است، برخلاف محدودیتهای عالم دنیا.
این دیدگاه، به استقلال ادراکی عوالم و تفاوت آنها از عالم مادی تأکید دارد.
بخش ششم: تناقض و حيثيات
رفع تناقض با حيثيات
تناقض، چونان سایهای گمراهکننده، با تعیین حيثيات رفع میشود. دیواری که بالایش سفید و پایینش سیاه است، تناقضی ندارد؛ حيثيات متمایز، وحدت را میشکنند.
درنگ: تناقض با تعیین حيثيات و وحدت حمل رفع میشود.
این اصل، به ضرورت دقت در حيثيات برای اجتناب از تناقضات ظاهری اشاره دارد. ملائکهای با نصف آب و نصف آتش، به دلیل حيثيات متمایز، تناقضی ندارد.
خاکستری و وحدت
رنگ خاکستری، نه سفید است و نه سیاه؛ وحدت جدیدی ایجاد میکند که تناقض را رفع میکند.
درنگ: وحدت وجودی در ترکیب، تناقض را منتفی میسازد.
این دیدگاه، به اهمیت وحدت در تحلیل مفاهیم و رفع تناقضات تأکید دارد.
جمعبندی
این اثر، چونان گوهری درخشان در دریای حکمت متعالیه، به تبیین وجود ذهنی، مراتب علم، و اقسام نار در مراتب وجودی میپردازد. استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با نگاهی نقادانه، به بررسی آرای ملاصدرا و ابنسینا پرداخته و با تأکید بر تعینات وجودی، از مفاهیم سنتی ماهیت و مثل بینیازی نشان دادهاند. نار، در سه مرتبه خارجی، حاکی، و محکی، آثاری متمایز دارد و در هر عالم، تعینات خاص خود را آشکار میسازد. آیه کریمه ﴿الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ﴾، به عمق اثر نار قیامت اشاره دارد که از نار دنیا متمایز است. نقدهای استاد فرزانه، به ضرورت دقت در حيثيات و اجتناب از اهمال در قضایا تأکید دارند. این کتاب، با زبانی فاخر و ساختاری علمی، برای پژوهشگران حکمت متعالیه و طالبان معرفت، منبعی گرانسنگ است.
با نظارت صادق خادمی