متن درس
تبیین وجود ذهنی و اتحاد عاقل و معقول در فلسفه اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۶۴)
دیباچه
فلسفه اسلامی، چونان دریایی ژرف، معارف وجودی را در خود جای داده و با نگاهی عمیق به هستی، انسان را به ساحت حقیقت رهنمون میسازد. در این میان، موضوع وجود ذهنی و اتحاد عاقل و معقول، از جمله مسائل بنیادین شناختشناسی است که در اندیشه فیلسوفان اسلامی جایگاهی والا دارد. درسگفتار شماره ۱۶۴ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، که در تاریخ دوم بهمنماه ۱۳۷۸ ارائه شده، به تبیین تمایز میان صور کونیه (مادی) و صور نفسانی (تجردی) و بررسی اقتدار نفس در تکامل این صور پرداخته است.
بخش نخست: تمایز صور کونیه و صور نفسانی
فرق ششم: زوال و استرجاع صور
یکی از تمایزهای بنیادین میان صور کونیه و صور نفسانی، در امکان زوال و نحوه استرجاع آنهاست. صور کونیه، که در بستر ماده تحقق مییابند، پس از زوال از موضوع خود، تنها با اکتساب جدید و ایجاد سبب خارجی بازمیگردند. برای نمونه، درختی که خشک شده یا یخی که ذوب گشته، بدون فراهم آمدن اسباب مادی جدید، نظیر سرما یا رطوبت، دوباره تحقق نمییابد. این وابستگی به فاعل خارجی، نشان از محدودیت وجودی صور مادی دارد.
در مقابل، صور نفسانی، که در ظرف تجرد نفس موجودند، از این قید آزادند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که فرض زوال صور نفسانی و سپس استرجاع آنها، دیدگاهی عامیانه است که با ماهیت تجرد نفس سازگار نیست. نفس، به مثابه گوهری مجرد، صور را در خود حفظ میکند و هیچگاه آنها را از دست نمیدهد. این بقا، ریشه در تجرد نفس دارد که از زوال و فنا مصون است.
درنگ: صور کونیه با زوال از ماده، تنها با اکتساب جدید بازمیگردند، حال آنکه صور نفسانی به دلیل تجرد نفس، زوالناپذیرند و در ظرف نفس باقی میمانند.
تمثیل کیسه: بقای صور نفسانی
برای روشن شدن این مفهوم، استاد فرزانه قدسسره تمثیلی بدیع ارائه میدهند: صور نفسانی چون گنجینهای در کیسهای نهفتهاند. اگرچه ممکن است به دلیل اختلالات نفسانی، دسترسی به این گنجینه دشوار شود، اما هیچگاه از کیسه خارج نمیگردد. این تمثیل، به زیبایی نشان میدهد که فراموشی، نه به معنای زوال صور، بلکه به معنای ناتوانی در استحضار آنهاست.
برای نمونه، وقتی انسان چیزی را فراموش میکند، گویی درِ کیسه بسته شده و او نمیتواند محتوای آن را بیرون آورد. اما این ناتوانی، به معنای فقدان صور نیست، بلکه اختلالات مجاری نفسانی مانع از استحضار آنها شده است. این دیدگاه، با نقد فرض زوال صور نفسانی توسط برخی فلاسفه، بر استمرار وجودی صور در نفس تأکید میورزد.
نقد زوال صور نفسانی
استاد فرزانه قدسسره با استدلالی دقیق، فرض زوال صور نفسانی را رد میکنند. ایشان استدلال میکنند که زوال، ویژگی صور مادی است که به ماده وابستهاند، اما نفس، به دلیل تجرد، از این محدودیت مبراست. حتی در مواردی که به نظر میرسد صور نفسانی زایل شدهاند، مانند نسیان یا فراموشی، در حقیقت صور در نفس باقیاند و تنها دسترسی به آنها دشوار شده است.
این دیدگاه، با استناد به اصل فلسفی «اعاده معدوم ممتنع است»، تقویت میشود. از آنجا که در نفس چیزی معدوم نمیشود، نیازی به اعاده آن نیست. این اصل، نه تنها زوال صور نفسانی را نفی میکند، بلکه بر بقای دائمی آنها در ظرف تجرد تأکید دارد.
شاهد قرآنی: بقای اسرار در نفس
برای تأیید این دیدگاه، استاد فرزانه به آیهای از قرآن کریم استناد میجویند:
يَوْمَ [مطلب حذف شد] : روزی که رازها برملا شود – سوره طارق، آیه ۹)
این آیه، به روشنی بر بقای صور نفسانی در ظرف نفس دلالت دارد. اسرار نهفته در نفس، هرچند در دنیا استحضار نشوند، در روز قیامت آشکار میگردند، گواهی بر این حقیقت که هیچ صورتی از نفس زایل نمیشود.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، با تبیین فرق ششم میان صور کونیه و نفسانی، بر این اصل تأکید کرد که صور مادی، به دلیل وابستگی به ماده، قابل زوالاند و برای بازگشت نیازمند اسباب خارجیاند. اما صور نفسانی، به سبب تجرد نفس، زوالناپذیرند و در ظرف نفس باقی میمانند. تمثیل کیسه و استناد به آیه قرآن کریم، این مفهوم را به زیبایی روشن ساخت. نقد استاد فرزانه به دیدگاههای نادرست فلاسفه درباره زوال صور نفسانی، نشان از عمق نگاه ایشان به ماهیت تجرد نفس دارد.
بخش دوم: تجسم و تمثل اعمال
بقای اعمال در نفس و عالم
یکی از مباحث کلیدی درسگفتار، موضوع تجسم و تمثل اعمال است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که هیچ عملی، اعم از جوارحی (اعمال ظاهری) یا جوانحی (اعمال باطنی)، زایل نمیشود. اعمال جوارحی، که در خارج تحقق مییابند، نزد «ملیک مقتدر» محفوظاند، در حالی که نیت و لحاظ فاعلی آنها در نفس باقی میماند.
برای نمونه، ساختن خانهای برای نیازمندان، عملی جوارحی است که در خارج موجود است و ممکن است با گذر زمان خراب شود. اما نیت این عمل، که در نفس فاعل جای دارد، به دلیل تجرد نفس، ابدی است. این تمایز، نشان از دو بُعد وجودی عمل دارد: بُعد مفعولی (خارجی) و بُعد فاعلی (نفسانی).
شاهد قرآنی: بقای اعمال
استاد فرزانه برای تبیین این مفهوم، به آیهای دیگر از قرآن کریم استناد میکنند:
فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ [مطلب حذف شد] : پس هر کس به قدر ذرهای نیکی کند، آن را خواهد دید و هر کس به قدر ذرهای شر کند، آن را خواهد دید – سوره زلزال، آیات ۷-۸)
این آیه، بر بقای همه اعمال، اعم از خیر و شر، در نفس و عالم دلالت دارد. هیچ ذرهای از هستی زایل نمیشود، و اعمال، به دلیل ثبت در نفس یا نزد ملیک مقتدر، جاودانهاند.
درنگ: اعمال جوارحی نزد ملیک مقتدر محفوظاند و نیتهای نفسانی در ظرف تجرد نفس باقی میمانند، گواهی بر جاودانگی اعمال در فلسفه اسلامی.
حقیقت عمل: نیت نفسانی
استاد فرزانه تأکید دارند که حقیقت عمل، در نیت و لحاظ فاعلی آن نهفته است، نه در فعل خارجی. برای مثال، خانهای که ساخته میشود، در خارج ممکن است خراب شود، اما نیت ساخت آن در نفس فاعل باقی میماند. این نیت، به مثابه گوهری در دل نفس، از زوال مصون است و در تجسم و تمثل اعمال، در قیامت آشکار میگردد.
این دیدگاه، با فلسفه اخلاق اسلامی همخوانی دارد، که حقیقت عمل را در بُعد نفسانی آن میجوید. عمل خارجی، تنها جلوهای از نیت نفسانی است، و این نیت است که در ظرف تجرد نفس جاودانه میماند.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با تمرکز بر تجسم و تمثل اعمال، نشان داد که هیچ عملی، اعم از جوارحی یا جوانحی، زایل نمیشود. اعمال خارجی نزد ملیک مقتدر محفوظاند و نیات نفسانی در ظرف تجرد نفس باقی میمانند. استناد به آیات قرآن کریم، این حقیقت را تأیید کرد که هیچ ذرهای از هستی، از جمله اعمال انسان، از بین نمیرود. این بخش، با تأکید بر حقیقت نفسانی عمل، جایگاه والای نیت در فلسفه اسلامی را برجسته ساخت.
بخش سوم: اقتدار نفس و نقش علم
فرق هفتم: خودکفایی نفس در تکامل صور
یکی دیگر از تمایزهای بنیادین میان صور کونیه و نفسانی، در نحوه تکامل آنهاست. صور کونیه، برای تکامل، به فاعل خارجی وابستهاند. برای نمونه، نهالی برای رشد به آب، آفتاب و خاک نیازمند است. اما صور نفسانی، به دلیل خودکفایی نفس قدسیه، بدون نیاز به فاعل خارجی، به سوی کمال پیش میروند.
استاد فرزانه قدسسره با تمثیلی زیبا، این مفهوم را روشن میسازند: نهالی که در زمین کاشته میشود، برای میوه دادن به عوامل خارجی وابسته است، اما نهالی که در نفس کاشته شود، به سرعت در سایه اقتدار نفس به درختی تنومند بدل میگردد و میوه میدهد. این خودکفایی، نشان از فاعلیت وحدتی و دفعی نفس دارد، برخلاف فاعلیت کثرتی و تدریجی ماده.
درنگ: صور کونیه برای تکامل به فاعل خارجی وابستهاند، اما صور نفسانی در سایه اقتدار ذاتی نفس، خود به سوی کمال پیش میروند.
محدودیت اقتدار نفس: وابستگی به علم
با وجود اقتدار نفس در تکامل صور، این اقتدار نامحدود نیست. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که نفس تنها صوری را تکامل میبخشد که علم به آنها داشته باشد. برای نمونه، نفس میتواند صوره نطفه را به انسان یا هسته خرما را به درخت خرما بدل کند، زیرا علم این تکامل را در خود دارد. اما اگر صورهای مجهول باشد، مانند یافتن کلیدی گمشده، نفس عادی قادر به تکامل آن نیست، مگر آنکه علم لازم را کسب کند.
این محدودیت، در تمثیلی دیگر روشن میشود: اگر به نفس گفته شود «کلید را بزرگ کن»، به سرعت آن را به شاهکلیدی عظیم بدل میکند، زیرا علم بزرگ کردن را دارد. اما اگر گفته شود «کلید گمشده را پیدا کن»، نفس عادی ناتوان است، زیرا علم مکان کلید را ندارد. اینجاست که نفس معصوم، به دلیل علم کامل و غیبی، از نفس عادی متمایز میشود.
نفس معصوم و علم غیبی
نفس معصوم، به دلیل دسترسی به علم غیبی، قادر است حتی صور مجهول را تکامل بخشد. برای مثال، اگر شخصی به معصوم بگوید «کلید گمشدهام را پیدا کن»، او با علم غیبی خود میگوید: «زیر فرش است». این اقتدار، ریشه در گستردگی علم معصوم دارد که فراتر از محدودیتهای نفس عادی است.
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که اقتدار نفس به علم آن وابسته است. هرچه علم نفس بیشتر باشد، اقتدار آن در تکامل صور فزونی مییابد. این دیدگاه، بر نقش محوری علم در فاعلیت نفس تأکید دارد و نشان میدهد که نفس، در سایه معلومات خود، به خلق و تکامل صور میپردازد.
تمثیل شامه: پتانسیل نفس صیقلی
برای تبیین پتانسیل نفس، استاد فرزانه تمثیلی از شامه حیوانات ارائه میدهند. شامه برخی حیوانات، مانند سگ، قادر است بوهایی را از فاصلهای دور استشمام کند، در حالی که شامه انسان عادی چنین توانی ندارد. اما نفس صیقلشده، مانند شامهای قوی، میتواند مجهولات را درک کند. این صیقل، از طریق تربیت و ریاضت نفس حاصل میشود و آن را به سوی ادراکات فرابشری رهنمون میسازد.
این تمثیل، به زیبایی نشان میدهد که نفس عادی، مانند سفالی خام، محدود است و برای یادگیری نیاز به تکرار دارد. اما نفس صیقلی، چون گوهری درخشان، بدون نیاز به آموزش، علوم را درمییابد.
نقد نظام آموزشی: ضرورت تربیت نفس
استاد فرزانه قدسسره با نگاهی نقادانه، نظام آموزشی حوزههای علمیه را مورد بررسی قرار میدهند. ایشان تأکید دارند که تمرکز صرف بر محفوظات و درسخوانی، نفس را از صیقل یافتن و دسترسی به علوم ناخوانده محروم میسازد. تربیت نفس، به جای انباشت محفوظات، باید بر صیقل دادن آن متمرکز شود تا امکان درک مجهولات و علوم مغیبه فراهم گردد.
این نقد، به ضرورت بازنگری در روشهای آموزشی اشاره دارد. نفس صیقلی، مانند آیینهای پاک، قادر است حقایق را بیواسطه منعکس کند، در حالی که نفس سفالی، به تکرار و محفوظات وابسته است.
درنگ: اقتدار نفس به علم آن وابسته است و تربیت نفس از طریق صیقل دادن، امکان دسترسی به علوم مغیبه را فراهم میسازد.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با تبیین فرق هفتم میان صور کونیه و نفسانی، بر خودکفایی نفس در تکامل صور تأکید کرد. نفس قدسیه، به دلیل فاعلیت وحدتی و دفعی، صور ناقص را بدون نیاز به فاعل خارجی به کمال میرساند، مشروط بر اینکه علم لازم را داشته باشد. نفس معصوم، به دلیل علم غیبی، حتی مجهولات را تکامل میبخشد، در حالی که نفس عادی در محدوده معلومات خود عمل میکند. نقد نظام آموزشی و تأکید بر تربیت نفس، ضرورت صیقل دادن نفس را برای دستیابی به علوم ناخوانده برجسته ساخت.
بخش چهارم: توبه، ریاضت و تصحیح نفس
نقش توبه در تطهیر نفس
استاد فرزانه قدسسره در ادامه، به نقش توبه و ریاضت در تطهیر نفس میپردازند. توبه، نفس را از آلودگیهای گناه پاک میسازد، اما طاهر توبهای با طاهر غیرتوبهای متفاوت است. گناه، اثری ماندگار بر نفس میگذارد و حتی با توبه، این اثر به طور کامل محو نمیشود. این دیدگاه، با تعبیر عرفانی «کیوم ولد» همخوانی دارد که نشاندهنده تفاوت میان نفس پاکشده با توبه و نفس پاک ذاتی است.
برای نمونه، نفس گناهکار، مانند پارچهای است که لکهای بر آن نشسته است. توبه، این لکه را پاک میکند، اما جای آن ممکن است به صورت کمرنگی باقی بماند. این تمثیل، به تأثیر دائمی اعمال بر نفس اشاره دارد.
ریاضت: ترمیم و تصحیح نفس
ریاضت، به مثابه صیقل دادن گوهر نفس، مشکلات آن را تحلیل میبرد و آن را به سوی کمال هدایت میکند. استاد فرزانه تأکید دارند که ریاضت، نه تنها نفس را تطهیر میکند، بلکه موانع استحضار صور را برطرف میسازد. این فرآیند، مانند تراشیدن سنگ خام برای تبدیل آن به گوهری درخشان است که نور حقیقت را منعکس میکند.
ریاضت، با تصحیح اختلالات نفسانی، امکان دسترسی به صور رسوبکرده را فراهم میسازد. این دیدگاه، با نقد فرض زوال صور نفسانی، نشان میدهد که هیچ صورتی از نفس زایل نمیشود، بلکه ممکن است به دلیل موانع، استحضار نشود.
تمثیل کامپیوتر و اتاق قفلشده
استاد فرزانه برای تبیین این مفهوم، دو تمثیل بدیع ارائه میدهند. نخست، صور نفسانی را به دادههای کامپیوتری تشبیه میکنند که ممکن است قابل خواندن نباشند، اما زایل نشدهاند. دوم، عدم دسترسی به صور را به اتاقی قفلشده مانند میدانند که وجود دارد، اما مانعی جلوی ورود به آن را گرفته است. این تمثیلات، به زیبایی نشان میدهند که مشکل نفس، در استحضار صور است، نه در زوال آنها.
درنگ: توبه و ریاضت، نفس را تطهیر و موانع استحضار صور را برطرف میکنند، اما هیچ صورتی از نفس زایل نمیشود.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با تمرکز بر نقش توبه و ریاضت در تطهیر نفس، نشان داد که این فرآیندها، نفس را از آلودگیها پاک میکنند و موانع استحضار صور را برطرف میسازند. تمثیلات کامپیوتر و اتاق قفلشده، به روشنی این حقیقت را تبیین کردند که صور نفسانی زایل نمیشوند، بلکه ممکن است به دلیل موانع نفسانی، استحضار نشوند. این بخش، بر تأثیر دائمی اعمال بر نفس و ضرورت تربیت آن تأکید کرد.
نتیجهگیری و جمعبندی
این نوشتار، با بازنویسی درسگفتار شماره ۱۶۴ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین دو تمایز بنیادین میان صور کونیه و نفسانی پرداخت: نخست، صور کونیه قابل زوالاند و برای بازگشت به اکتساب جدید وابستهاند، اما صور نفسانی به دلیل تجرد نفس، زوالناپذیرند. دوم، صور کونیه برای تکامل به فاعل خارجی نیاز دارند، اما صور نفسانی در سایه اقتدار ذاتی نفس، خود به سوی کمال پیش میروند، مشروط بر اینکه علم لازم را داشته باشند.
استاد فرزانه با تمثیلات بدیع، مانند کیسه، کامپیوتر و اتاق قفلشده، نشان دادند که فراموشی، به معنای زوال صور نیست، بلکه به عدم استحضار آنها مربوط است. آیات قرآن کریم، مانند «يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ» و «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ»، بقای صور و اعمال در نفس و عالم را تأیید کردند. همچنین، نقد نظام آموزشی و تأکید بر تربیت نفس، ضرورت صیقل دادن نفس برای دسترسی به علوم مغیبه را برجسته ساخت.
این تبیین، نه تنها جایگاه والای نفس در فلسفه اسلامی را نشان میدهد، بلکه انسان را به تأمل در اقتدار نهفته نفس و ضرورت تربیت آن دعوت میکند. نفس، چون آیینهای است که با صیقل ریاضت، نور حقیقت را منعکس میسازد و به سوی کمال رهنمون میشود.
با نظارت صادق خادمی