متن درس
نفسالامر و چالشهای وصول به حقیقت در فلسفه اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۷۵)
دیباچه
فلسفه اسلامی، چونان دریایی ژرف، معارف بنیادین هستی را در خود جای داده و با کاوش در مفاهیم وجودشناختی و معرفتشناختی، راه را برای فهم حقیقت هموار میسازد. مفهوم نفسالامر، به مثابه معیاری برای سنجش صدق و کذب قضایا، جایگاهی محوری در این ساحت دارد. درسگفتار شماره ۱۷۵ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، ارائهشده در تاریخ بیستم بهمنماه ۱۳۷۸، به بررسی عمیق این مفهوم و چالشهای وصول به آن اختصاص یافته است.
بخش نخست: مفهوم نفسالامر و اشکالات آن
تمایز میان وجود و وصول نفسالامر
نفسالامر، به مثابه واقع مطلق، معیاری است که صدق و کذب قضایا را تعیین میکند. استاد فرزانه قدسسره دو نوع اشکال را در این باب مطرح میفرمایند: نخست، انکار وجود نفسالامر، که چالشی وجودشناختی است، و دوم، انکار امکان وصول به آن، که چالشی معرفتشناختی است. این تمایز، چونان دو شاخه از یک درخت، دو سطح متفاوت از پرسشهای فلسفی را نمایان میسازد. انکار وجود نفسالامر، بنیاد معرفت را به لرزه درمیآورد، حال آنکه انکار وصول به آن، به محدودیتهای معرفتی بشر اشاره دارد.
درنگ: اشکالات نفسالامر به دو دسته تقسیم میشود: انکار وجود آن (وجودشناختی) و انکار امکان وصول به آن (معرفتشناختی).
ظرف زمان و نسبتهای معرفتی
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که ظرف زمان، صرفاً بستری برای نسبتهای معرفتی است و نه واقعیتی مستقل. اگر دلیلی در ظرف زمان فعلیت یابد، این فعلیت در نفسالامر تحقق مییابد. برای نمونه، قضایای تاریخی، که ذهنیاند، متعلقشان ظرف زمان است، نه واقعیت خارجی. این قضایا، چونان سایهای بر دیوار ذهن، در ظرف زمان شکل میگیرند و از این رو، معقول اولی به شمار میآیند.
تمایز معقول اولی و ثانی
استاد فرزانه قدسسره با تمایز میان معقول اولی و ثانی، به تفاوت میان قضایای تاریخی و ریاضی میپردازند. قضایای تاریخی، مانند «آدم قبل از ابراهیم است»، معقول اولیاند، اما معدوم در خارجاند. در مقابل، قضایای ریاضی، مانند «قوس قطاع من الدائرة»، معقول ثانیاند و معدوم نفسالامری نیستند. این تمایز، چونان خطکشی دقیق، تفاوت خطاها در حوزههای مختلف را آشکار میسازد.
درنگ: قضایای تاریخی معقول اولی و معدوماند، اما قضایای ریاضی معقول ثانیاند و معدوم نفسالامری نیستند.
چالش وصول به نفسالامر
اشکال اصلی، نه در وجود نفسالامر، بلکه در فقدان طریق وصول به آن است. استاد فرزانه قدسسره استدلال میکنند که نفسالامر، به مثابه چشمهای زلال، وجود دارد، اما راههای رسیدن به آن دشوار و پرپیچوخم است. این دشواری، نه به نقص ذاتی ذهن بشر، بلکه به اهمال و عجله در قضاوت بازمیگردد.
درنگ: اشکال اصلی نفسالامر، نه در وجود آن، بلکه در فقدان طریق وصول به آن است که ناشی از اهمال بشر است.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، با تبیین مفهوم نفسالامر و اشکالات آن، نشان داد که این مفهوم، به مثابه معیاری عام برای صدق و کذب، وجود دارد، اما وصول به آن با چالشهای معرفتی مواجه است. تمایز میان معقول اولی و ثانی، نقش ظرف زمان در قضایا، و تأکید بر دشواری وصول به حقیقت، بنیادی برای تحلیلهای بعدی فراهم آورد.
بخش دوم: خطاهای معرفتی بشر و پیشرفتهای تاریخی
فراوانی خطاهای علمی
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که خطاها و اشتباهات علمی در تاریخ بشر فراوان بوده و انحرافات عمدتاً از این خطاها نشئت گرفته است. این خطاها، در معنا (مانند کفر در برابر ایمان) و مصداق (مانند تصور گاو به عنوان خدا) رخ دادهاند. برای نمونه، برخی اقوام، به دلیل اشتباه در معنا، کفر را حق و ایمان را باطل پنداشتهاند، یا در مصداق، گاوی را خدا انگاشته و پیامبری چون موسی علیهالسلام را انکار کردهاند.
درنگ: خطاهای معرفتی بشر در معنا (کفر در برابر ایمان) و مصداق (تصور گاو به عنوان خدا) انحرافات تاریخی را رقم زده است.
پیشرفتهای عظیم بشر
با وجود این خطاها، بشر از غارنشینی به پیشرفتهای عظیم علمی و معرفتی دست یافته است. استاد فرزانه قدسسره با اشاره به قرآن کریم، به آیهای استناد میجویند که نادانی بشر غارنشین را نشان میدهد:
فَبَعَثَ اللَّهُ غُرَابًا يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوَارِي [مطلب حذف شد] : پس خدا کلاغی را برانگیخت که زمین را میکاوید تا به او نشان دهد چگونه جسد برادرش را پنهان کند – سوره مائده، آیه ۳۱)
این آیه، ناتوانی بشر اولیه در دفن مردگان را نشان میدهد، حال آنکه بشر امروز به مراتب والایی از علم و معرفت دست یافته است. این پیشرفت، چونان سفری از تاریکی غار به روشنایی آسمان، نشاندهنده ظرفیت بشر در وصول به حقیقت است.
مقایسه خطاها و پیشرفتها
استاد فرزانه قدسسره با تمثیلی زیبا، مقایسهای میان خطاها و پیشرفتهای بشر ارائه میدهند. اگرچه بشر در تاریخ خود اشتباهات بزرگی، مانند خدا انگاشتن گاو یا انکار پیامبران، مرتکب شده، اما در مقابل، از ناتوانی در روشن کردن آتش به پرواز در آسمانها رسیده است. این مقایسه، چونان ترازویی دقیق، نشان میدهد که بشر، با وجود خطاها، وصولات عظیمی داشته است.
درنگ: بشر، با وجود خطاهای معرفتی، از غارنشینی به پیشرفتهای عظیم علمی و معنوی دست یافته است.
آیه قرآنی و محدودیت علم بشر
استاد فرزانه قدسسره به آیهای از قرآن کریم استناد میجویند:
وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ [مطلب حذف شد] : و جز اندکی از دانش به شما داده نشده است – سوره اسراء، آیه ۸۵)
این آیه، به محدودیت علم بشر در برابر علم الهی اشاره دارد، اما استاد فرزانه تأکید میکنند که این «قلیل» در مقایسه تاریخی، «کثیر» است، زیرا بشر از نادانی مطلق به دانشهای گسترده دست یافته است.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با بررسی خطاهای معرفتی بشر و پیشرفتهای تاریخی او، نشان داد که انحرافات عمدتاً از اشتباهات در معنا و مصداق ناشی شده، اما بشر با ظرفیت بالای خود، وصولات عظیمی داشته است. استناد به آیات قرآن کریم، مانند آیه کلاغ و آیه محدودیت علم، بر محدودیتهای معرفتی بشر و در عین حال پیشرفتهای او صحه گذاشت.
بخش سوم: اهمال بشر و روشهای وصول به حقیقت
اهمال به جای نقص ذهنی
استاد فرزانه قدسسره استدلال میکنند که مشکل بشر، نه نقص ذهنی، بلکه اهمال در بهرهگیری از مشاعر، عجله در قضاوت، و سادهانگاری است. ذهن بشر، چونان ماشینی دقیق، نقصی ندارد، اما اگر به درستی هدایت نشود، به خطا میافتد. این اهمال، چونان غباری بر آیینه ذهن، مانع وصول به حقیقت میشود.
درنگ: مشکل بشر در وصول به حقیقت، نقص ذهنی نیست، بلکه اهمال، عجله، و سادهانگاری است.
استفراغ الوسع و فحص کامل
استاد فرزانه قدسسره با اشاره به مفهوم «استفراغ الوسع» در اجتهاد، تأکید دارند که این روش، به معنای بهکارگیری تمام توان برای وصول به حقیقت، راهی عمیق و شرافتمند است. این مفهوم، چونان تخلیه جسم از سموم، ذهن را از خطاها پاک میسازد. همچنین، «فحص کامل و یأس از دلیل» شرط وصول به یقین نوعی است، نه شخصی. این معیارها، چونان نردبانی استوار، راه را برای رسیدن به حقیقت هموار میکنند.
درنگ: استفراغ الوسع و فحص کامل، معیارهای نوعی برای وصول به یقیناند و اهمال را رفع میکنند.
نقص تحقیقات حتی در بزرگان
استاد فرزانه قدسسره با مثال صاحب جواهر و شیخ انصاری، نشان میدهند که حتی تحقیقات بزرگانی چون آنان، به دلیل محدودیتهای تاریخی، مانند کمبود منابع یا فرصت، ناقص بوده است. این نقص، نه به دلیل ضعف علمی، بلکه به محدودیتهای عملی بازمیگردد. این نکته، چونان هشداری است که حتی قلههای دانش نیز از خطا مصون نیستند.
شکل الحماری ابنسینا
استاد فرزانه قدسسره به استعاره «شکل الحماری» ابنسینا اشاره میکنند، که تحقیق باید چنان دقیق باشد که حتی الاغ راه کوتاهتر را تشخیص دهد. این استعاره، چونان چراغی روشن، بر ضرورت استدلال محکم و بینیاز از تقلید تأکید دارد. ابنسینا در بحث اتحاد عاقل و معقول، به دلیل عدم فهم دقیق یا تعصب، اهمال کرده و از این اصل تخطی ورزیده است.
درنگ: تحقیق باید به دقت «شکل الحماری» ابنسینا باشد، که حتی الاغ راه کوتاهتر را تشخیص دهد.
تحقیق تدریجی و صبورانه
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که تحقیقات باید یکبهیک و با صبر انجام شود، نه با عجله و به صورت کلی. برای نمونه، مطالعه یک دوره کتاب مانند جواهر یا عروه به صورت یکنواخت، به تحقیق کامل منجر نمیشود، زیرا هر مسأله نیازمند دقت و زمان خاص خود است.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با تأکید بر اهمال بشر به جای نقص ذهنی، روشهای وصول به حقیقت مانند استفراغ الوسع و فحص کامل را تبیین کرد. نقص تحقیقات حتی در بزرگان و استعاره شکل الحماری ابنسینا، بر ضرورت دقت و صبر در تحقیق تأکید ورزید. این بخش، اهمال را مانع اصلی وصول به نفسالامر دانست.
بخش چهارم: یقین، شک، و نیاز به عصمت
لا تنقض الیقین بالشک
استاد فرزانه قدسسره اصل فقهی «لا تنقض الیقین بالشک» را بررسی میکنند و تأکید دارند که این اصل در فقه کاربرد دارد، اما در تحقیق فلسفی کافی نیست. وجود شک، منافی یقین است و با تحقیق مستمر، شک رفع و یقین بدوی حاصل میشود. این یقین، چونان نهالی نوپا، مقدمهای برای مراتب بالاتر است.
درنگ: اصل «لا تنقض الیقین بالشک» در فقه کاربرد دارد، اما در تحقیق فلسفی، وجود شک منافی یقین است.
مراتب یقین
استاد فرزانه قدسسره مراتب یقین را به یقین بدوی، عینالیقین، و حقالیقین تقسیم میکنند. یقین بدوی، که با رفع شک حاصل میشود، هنوز کامل نیست و نیازمند تحقیق مستمر است. این مراتب، چونان پلههای نردبانی به سوی حقیقت، هر یک جایگاه خاص خود را دارند.
تصور و تصدیق
تصدیق، فرع بر تصور کامل است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که تصور ناقص، به یقین معیوب منجر میشود. برای نمونه، عالمانی که با تصورات ضعیف به یقین میرسند، در برابر نقدهای بعدی آسیبپذیرند. این اصل، چونان بنیادی محکم، بر اهمیت پیشنیازهای معرفتی تأکید دارد.
درنگ: تصدیق، فرع بر تصور کامل است؛ تصور ناقص، یقین معیوب را به دنبال دارد.
یقین نوعی و شک نوعی
یقین باید نوعی باشد، نه شخصی. محدودیتهای شخصی، مانند دسترسی به منابع محدود، مانع یقین کامل است. حتی با تحقیق کامل، شک نوعی (تاریخی) در جان بشر باقی میماند، زیرا تاریخ بشر پر از خطاهاست. این شک، چونان سایهای ماندگار، بشر را به سوی عصمت سوق میدهد.
نقش عصمت در رفع شک
استاد فرزانه قدسسره استدلال میکنند که شک نوعی، بشر را محتاج عصمت و معصوم میکند. حتی پس از یقین کامل، یک «نکند» تاریخی در جان بشر باقی است که تنها با عصمت رفع میشود. این نیاز، چونان نوری که تاریکی را میزداید، بشر را به وحی و معصوم وابسته میسازد.
درنگ: شک نوعی (تاریخی) بشر را محتاج عصمت و معصوم میکند، حتی پس از یقین کامل.
عقل و عصمت
عقل، با تصدیق اعجاز، نبوت را اثبات میکند و نیاز خود به عصمت را درک میکند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که عقل، چونان مهندسی که بنای نبوت را استوار میسازد، در عین حال به وحی برای رفع نیاز خود وابسته است. این رابطه متقابل، چونان پیوندی ناگسستنی، عقل و وحی را به هم متصل میکند.
اعجاز و اثبات نبوت
اعجاز، تنها با تصدیق عقل اثبات میشود. استاد فرزانه قدسسره با مثالی از حضرت ابراهیم علیهالسلام، نشان میدهند که عقل، با درک ناتوانی خود در برابر اعجاز، نبوت را تصدیق میکند. این فرآیند، چونان کلیدی که قفل حقیقت را میگشاید، عقل را به سوی وحی هدایت میکند.
درنگ: اعجاز، با تصدیق عقل اثبات میشود و عقل، نیاز خود به عصمت را از اعجاز درک میکند.
نیاز عالم و عامی به عصمت
استاد فرزانه قدسسره تمایزی میان نیاز عامی و عالم به عصمت قائل میشوند. نیاز عامی، کمی و در حد رفع نیازهای روزمره است، اما نیاز عالم، کیفی و در پی «فوت» معرفت است. برای نمونه، عبدالعظیم حسنی، با عرضه دین به سه معصوم، نیاز کیفی خود به عصمت را نشان داد. این تمایز، چونان خطی روشن، مراتب معرفتی را از یکدیگر جدا میسازد.
درنگ: نیاز عامی به معصوم کمی و نیاز عالم کیفی است؛ عالم در پی «فوت» معرفت است.
مثال ابنسینا و پناه به نماز
استاد فرزانه قدسسره به نمونه ابنسینا اشاره میکنند که در بنبستهای فلسفی، به نماز پناه میبرد، زیرا جز معصوم راهحلی نمییافت. این مثال، چونان گواهی بر نیاز عالمان بزرگ به عصمت، عمق وابستگی معرفتی به وحی را نشان میدهد.
والله اعلم و اقرار به محدودیت
عبارت «والله اعلم»، نشانه اقرار به محدودیت معرفتی و نیاز به عصمت است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این عبارت، چونان آیینهای که تواضع عالم را بازمیتاباند، پذیرش احتمال خطا را نشان میدهد.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با بررسی رابطه یقین، شک، و عصمت، نشان داد که شک نوعی، حتی پس از یقین کامل، بشر را به معصوم وابسته میسازد. عقل، با تصدیق اعجاز، نبوت را اثبات میکند و نیاز خود به وحی را درک میکند. تمایز میان نیاز کمی عامی و کیفی عالم، و مثالهایی مانند ابنسینا و عبدالعظیم حسنی، بر عمق این وابستگی صحه گذاشت.
نتیجهگیری و جمعبندی
این نوشتار، با بازنویسی درسگفتار شماره ۱۷۵ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین مفهوم نفسالامر و چالشهای وصول به آن پرداخت. نفسالامر، به مثابه معیاری عام برای حقیقت، وجود دارد، اما وصول به آن با موانعی چون اهمال، عجله، و سادهانگاری مواجه است. تمایز میان معقول اولی و ثانی، نقش ظرف زمان، و خطاهای تاریخی بشر، بنیادی برای تحلیل این چالشها فراهم آورد. روشهایی مانند استفراغ الوسع و فحص کامل، برای رفع اهمال و دستیابی به یقین نوعی ضروریاند، اما شک نوعی (تاریخی) بشر را به عصمت و معصوم وابسته میسازد. عقل، با تصدیق اعجاز، نبوت را اثبات میکند و نیاز خود به وحی را درک میکند. نیاز عالم به معصوم، کیفی و در پی کمال معرفت است، حال آنکه نیاز عامی، کمی و در حد رفع نیازهای روزمره است. استناد به آیات قرآن کریم، مانند «وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا» و «فَبَعَثَ اللَّهُ غُرَابًا»، بر محدودیتها و پیشرفتهای معرفتی بشر صحه گذاشت. این تحلیل، با تمثیلات بدیع و پیوندهای معنایی، نه تنها جایگاه نفسالامر را در فلسفه اسلامی روشن ساخت، بلکه بر ضرورت روششناسی دقیق و وابستگی به عصمت تأکید ورزید.
با نظارت صادق خادمی