در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 178

متن درس





نفس‌الامر در حکمت اسلامی: کاوشی در معرفت‌شناسی و نقد دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی

نفس‌الامر در حکمت اسلامی: کاوشی در معرفت‌شناسی و نقد دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۷۸)

دیباچه

در گستره حکمت اسلامی، مفهوم نفس‌الامر چونان نگینی درخشان در تاج معرفت‌شناسی می‌درخشد؛ مفهومی که حقیقت اشیاء را در ذات خویش بازمی‌تاباند و از قید و بند ذهن و خارج آزاد است. این کتاب، برگرفته از درس‌گفتار ارزشمند استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه ۱۷۸ (مورخ ۲۵ بهمن ۱۳۷۸)، به کاوشی عمیق در مفهوم نفس‌الامر، جایگاه آن در فلسفه اسلامی، و نقد دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی در این باب می‌پردازد. این نوشتار، نه تنها به تبیین مفهوم نفس‌الامر به‌عنوان حقیقت ذاتی اشیاء می‌پردازد، بلکه با نقدی روشمند بر تفسیر خواجه نصیر، که نفس‌الامر را به عالم عقل پیوند می‌زند، راهی نو در فهم این مفهوم بنیادین می‌گشاید. مخاطبان این اثر، دانش‌پژوهانی هستند که در جست‌وجوی فهمی ژرف از پیچیدگی‌های معرفت‌شناختی حکمت اسلامی‌اند.

بخش نخست: مفهوم نفس‌الامر و جایگاه آن در معرفت‌شناسی

نفس‌الامر: حقیقت ذاتی اشیاء

نفس‌الامر، چونان آیینه‌ای زلال، حقیقت ذاتی شیء را در خود بازمی‌تاباند؛ نه صورت ذهنی است و نه صرفاً واقعیت خارجی، بلکه خودِ خودِ شیء است. استاد فرزانه، با تأکید بر این اصل بنیادین، نفس‌الامر را مطابقت اندیشه انسان با حقیقت شیء تعریف می‌کنند. این مطابقت، نه در قید ذهن است و نه در بند خارج، بلکه در ساحتی مطلق و فارغ از تقییدات سکنی گزیده است. علم حقیقی، آنگاه محقق می‌شود که ذهن به این حقیقت ذاتی واصل گردد؛ وگرنه، هرگونه انحراف از این مسیر، به کذب و جهل می‌انجامد.

درنگ: نفس‌الامر، حقیقت ذاتی شیء است که ازソーغاز با آن مطابقت دارد و از قید ذهن ..

و خارج آزاد است.

این مفهوم، چونان پلی است که ذهن و خارج را به هم پیوند می‌دهد، اما خود از هر دو متمایز است. ذهن، مقید به صورت‌های ذهنی است و خارج، مقید به واقعیت‌های مادی؛ اما نفس‌الامر، چونان روحی آزاد، در ساحتی مطلق قرار دارد که نه ذهن است و نه خارج، بلکه ظرف اطلاق هر دو است.

علم و وصول به نفس‌الامر

علم، در نگاه استاد فرزانه، وصول به نفس‌الامر است؛ یعنی رسیدن به خودیت شیء. اگر این وصول به حقیقت شیء نرسد، نتیجه جز کذب و باطل نیست. این وصول، نیازمند صحت مبادی و مجاری است؛ یعنی روش‌ها و ابزارهای معرفتی باید از هرگونه نقص و اهمال به دور باشند. چنان‌که استاد فرزانه می‌فرمایند، دستگاه علم‌سازی انسان کامل است، اما مجاری معیوب می‌توانند این دستگاه را به خطا بیندازند. این امر، مانند آن است که چشمه‌ای زلال با جریانی آلوده به ناپاکی‌ها مخدوش گردد.

درنگ: علم صادق، انطباق ذهن با نفس‌الامر است که تنها با صحت مبادی و مجاری وصول ممکن می‌شود.

این دیدگاه، به وحدت وجودی میان عالم و معلوم اشاره دارد؛ جایی که ظهور علمی در ذهن با وجود عینی در خارج متحد می‌شود. این اتحاد، که استاد فرزانه آن را «اتحاد عاقل و معقول» می‌نامند، در گرو انطباق کامل با نفس‌الامر است.

اطلاق و تقیید: تمایز نفس‌الامر از ذهن و خارج

نفس‌الامر، برخلاف ذهن و خارج، از هرگونه تقیید آزاد است. ذهن، مقید به صورت‌های ذهنی است و خارج، مقید به واقعیت‌های مادی؛ اما نفس‌الامر، چونان جویباری آزاد، از این محدودیت‌ها فراتر می‌رود. استاد فرزانه تأکید می‌ورزند که نفس‌الامر، ظرف اطلاق ذهن و خارج است و نه در یکی از این دو محصور می‌ماند. این اطلاق، نفس‌الامر را به معیاری استوار برای قضاوت‌های علمی تبدیل می‌کند که فراتر از محدودیت‌های ذهنی و خارجی عمل می‌نماید.

درنگ: نفس‌الامر، به دلیل اطلاق خویش، از محدودیت‌های ذهن و خارج آزاد است و معیاری مطلق برای صدق و کذب قضاوت‌هاست.

این تمایز، مانند خطی است که مرز میان حقیقت مطلق و صورت‌های مقید را ترسیم می‌کند. نفس‌الامر، نه به عالم عقل تعلق دارد و نه به ذهن یا خارج محدود می‌شود؛ بلکه خودِ حقیقت شیء است، خواه آن شیء خدا باشد، عقل باشد، یا سنگ.

جمع‌بندی بخش نخست

در این بخش، مفهوم نفس‌الامر به‌عنوان حقیقت ذاتیసغاز با ذات شیء بررسی شد. نفس‌الامر، معیاری مطلق است که از قید ذهن و خارج آزاد است و علم صادق، انطباق کامل با این حقیقت را طلب می‌کند. این انطباق، که به اتحاد عاقل و معقول می‌انجامد، نیازمند صحت مبادی و مجاری وصول است. نفس‌الامر، به‌عنوان ظرف اطلاق، از محدودیت‌های ذهنی و خارجی فراتر می‌رود و معیاری استوار برای قضاوت‌های علمی فراهم می‌آورد.

بخش دوم: نقد دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی

نفس‌الامر و عالم عقل: نقدی روشمند

استاد فرزانه، با استناد به عبارات خواجه نصیرالدین طوسی در اسفار اربعه (جلد هفتم، صفحه ۲۷۰)، به نقد دیدگاه وی می‌پردازند که نفس‌الامر را به عالم عقل یا عقل کل نسبت می‌دهد. خواجه معتقد است که احکام یقینی اذهان عالمان با نفس‌الامر مطابق است، در حالی که احکام جهال خلاف آن است. او نفس‌الامر را به‌عنوان موجودی غیرذهنی و غیرالهی معرفی می‌کند که به دلیل کثرت، نمی‌تواند خدا باشد و به دلیل پذیرش کذب، نمی‌تواند ذهن باشد؛ از این‌رو، آن را عقل کل می‌نامد که با مفاهیمی چون لوح محفوظ و کتاب مبین در قرآن کریم (وَفِي كِتَابٍ مُبِينٍ، [مطلب حذف شد] : «و در کتابی روشن») مرتبط است.

درنگ: استاد فرزانه، نسبت دادن نفس‌الامر به عالم عقل یا لوح محفوظ را خطا می‌دانند، زیرا نفس‌الامر حقیقت ذاتی هر شیء است و نیازی به تعلق به عالم بالا ندارد.

این نقد، مانند تیری است که به قلب خطای معرفت‌شناختی خواجه نشانه می‌رود. استاد فرزانه تأکید می‌ورزند که نفس‌الامر، خودِ خودِ شیء است، خواه در عالم مادون باشد، خواه در عالم مافوق. این دیدگاه، با رد یکسان‌انگاری مفاهیم قرآنی چون لوح محفوظ، کتاب مبین، قضا، قدر، عرش، کرسی، قلم و لوح، بر تمایز این مفاهیم و جدایی آن‌ها از نفس‌الامر تأکید دارد.

ماده و جهت قضیه: نقش نفس‌الامر در صدق و کذب

استاد فرزانه، با تبیین ماده و جهت قضیه، نقش نفس‌الامر را در قضاوت‌های علمی روشن می‌سازند. ماده قضیه، که نفس‌الامر است، حقیقت ثابت و غیراختیاری است، در حالی که جهت قضیه، مانند ضرورت یا امکان، به اختیار عالم وابسته است. برای مثال، قضایای «الانسان ناطق بالضرورة» (انسان به ضرورت ناطق است) و «الانسان حجر بالضرورة» (انسان به ضرورت سنگ است) را در نظر بگیرید. اولی صادق است، زیرا با نفس‌الامر مطابقت دارد؛ اما دومی کاذب است، زیرا از حقیقت ذاتی انسان دور است.

درنگ: ماده قضیه، که نفس‌الامر است، حقیقت ثابت شیء را تشکیل می‌دهد، در حالی که جهت قضیه به اختیار عالم وابسته است.

این تمایز، مانند نوری است که مسیر صدق و کذب را در قضاوت‌های علمی روشن می‌سازد. ذهن، به دلیل پذیرش هر دو وجه صدق و کذب، از نفس‌الامر متمایز است؛ زیرا نفس‌الامر تنها صدق را در بر می‌گیرد و از کذب مبراست.

نقد یکسان‌انگاری با مفاهیم قرآنی

استاد فرزانه، با اشاره به خطای خواجه در یکسان‌انگاری نفس‌الامر با مفاهیم قرآنی چون لوح محفوظ و کتاب مبین، این دیدگاه را به چالش می‌کشند. قرآن کریم، در آیه وَفِي كِتَابٍ مُبِينٍ [مطلب حذف شد] : «و در کتابی روشن»)، به کتاب مبین اشاره دارد که حقیقتی متمایز از نفس‌الامر است. لوح محفوظ، قضا، قدر، عرش، کرسی، قلم و لوح، هر یک مفاهیمی جداگانه‌اند که نمی‌توان آن‌ها را با نفس‌الامر یکی دانست.

درنگ: نفس‌الامر، حقیقت ذاتی شیء است و با مفاهیم قرآنی چون لوح محفوظ و کتاب مبین متمایز است، زیرا این مفاهیم به ساحت‌های خاصی از وجود اشاره دارند.

این نقد، مانند نسیمی است که غبار ابهام را از چهره حقیقت می‌زداید و نفس‌الامر را به‌عنوان مفهومی مستقل و مطلق معرفی می‌کند که نیازی به پیوند با عالم بالا ندارد.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، به نقد دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی در نسبت دادن نفس‌الامر به عالم عقل و مفاهیم قرآنی پرداخت. استاد فرزانه، با تأکید بر اطلاق نفس‌الامر و تمایز آن از ذهن و خارج، این مفهوم را به‌عنوان حقیقت ذاتی اشیاء معرفی کردند که از هرگونه تقیید آزاد است. نقد یکسان‌انگاری نفس‌الامر با لوح محفوظ و کتاب مبین، و نیز تبیین ماده و جهت قضیه، چارچوبی روشن برای فهم نقش نفس‌الامر در قضاوت‌های علمی فراهم آورد.

بخش سوم: روش‌شناسی وصول به نفس‌الامر

صبر و تقسیم: شرط علم صادق

استاد فرزانه، صبر و تقسیم را شرط لازم برای وصول به علم صادق می‌دانند. این روش‌شناسی، که نیازمند دقت، حوصله و ظرافت است، از اهمال در مبادی و مجاری وصول جلوگیری می‌کند. چنان‌که در مثال شبهه اباحیه بیان شد، اهمال در تفحص و بررسی، مانند بسته نگه داشتن چشم در برابر حقیقت، به خطا می‌انجامد. همچنین، در مثال روز و شب، گرما به‌تنهایی ملاک روز نیست؛ بلکه صبر و تقسیم دقیق در بررسی خصوصیات ضروری است.

درنگ: صبر و تقسیم در روش وصول، شرط تحقق علم صادق است و اهمال در آن به کذب و جهل می‌انجامد.

این اصل، مانند چراغی است که مسیر معرفت را روشن می‌سازد و عالم را از تندروی و شتابزدگی بازمی‌دارد. استاد فرزانه تأکید می‌ورزند که تمامی خطاهای بشری از اهمال در طریق وصول سرچشمه می‌گیرد و صحت مبادی و مجاری، ضامن وصول به نفس‌الامر است.

نقد پیش‌فرض‌های نادرست: ابن‌سینا و ثقل طبیعی

استاد فرزانه، با نقد دیدگاه ابن‌سینا در باب معاد، به خطای پیش‌فرض ذاتی بودن تغییر در ماده اشاره می‌کنند. ابن‌سینا تغییر را ذاتی ماده می‌داند، حال آن‌که تغییر با خلود ناسازگار است. این خطا، از اهمال در روش‌شناسی و پیش‌فرض‌های نادرست ناشی می‌شود. همچنین، در نقد مفهوم ثقل طبیعی، استاد فرزانه تأکید می‌ورزند که ثقل، ذاتی جسم نیست، بلکه از جاذبه زمین سرچشمه می‌گیرد. این نقد، مانند آیینه‌ای است که خطاهای معرفتی پیشینیان را بازمی‌تاباند.

درنگ: خطاهای معرفتی، مانند نسبت دادن ثقل به ذات جسم یا تغییر به ذات ماده، از اهمال در روش وصول و پیش‌فرض‌های نادرست ناشی می‌شوند.

این نقدها، بر اهمیت روش‌شناسی دقیق و بررسی پیش‌فرض‌ها تأکید دارند. استاد فرزانه، با مثال جاذبه زمین، نشان می‌دهند که خطاها اغلب از نادیده گرفتن عوامل خارجی، مانند جاذبه، و نسبت دادن ویژگی‌ها به ذات اشیاء ناشی می‌شوند.

مثال‌های کاربردی: شبهه اباحیه و جاذبه

استاد فرزانه، با مثال‌هایی چون شبهه اباحیه و جاذبه، به تبیین خطاهای ناشی از اهمال در وصول می‌پردازند. در شبهه اباحیه، عدم تفحص دقیق، مانند بسته نگه داشتن چشم در برابر حقیقت، به قضاوت نادرست می‌انجامد. در مورد جاذبه، خطای نسبت دادن ثقل به ذات جسم، به دلیل نادیده گرفتن جاذبه مرکزی زمین، رخ می‌دهد. همچنین، اشتقاق واژه «سنگ» به معنای «سنگین» از این خطا ناشی شده است؛ زیرا واضعان این واژه، تحت تأثیر پیش‌فرض نادرست ثقل ذاتی، آن را نام‌گذاری کرده‌اند.

درنگ: خطاهای زبانی و معرفتی، مانند اشتقاق نادرست واژه «سنگ»، از پیش‌فرض‌های نادرست در فهم حقیقت اشیاء سرچشمه می‌گیرند.

این مثال‌ها، مانند حکایت‌هایی‌اند که درس‌های معرفت‌شناختی را در قالب تمثیل به مخاطب می‌آموزند و بر ضرورت دقت در روش‌شناسی تأکید دارند.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، به بررسی روش‌شناسی وصول به نفس‌الامر و نقد پیش‌فرض‌های نادرست پرداخت. صبر و تقسیم، به‌عنوان شروط علم صادق، از اهمال و شتابزدگی جلوگیری می‌کنند. نقد دیدگاه‌های ابن‌سینا و مفهوم ثقل طبیعی، بر خطاهای ناشی از پیش‌فرض‌های نادرست تأکید داشت. مثال‌های شبهه اباحیه و جاذبه، اهمیت روش‌شناسی دقیق را به‌گونه‌ای ملموس نشان دادند.

بخش چهارم: نفس‌الامر و قضایای کاذبه

نفس‌الامر و صدق و کذب قضاوت‌ها

استاد فرزانه، با تبیین مفهوم قضایای کاذبه، به تمایز میان صدق و کذب در تصدیق می‌پردازند. قضایای کاذبه، مانند «شریک‌البارئ موجود»، به حمل شایع صادق‌اند؛ زیرا در ذهن وجود دارند، اما به حمل اولی کاذب‌اند؛ زیرا با نفس‌الامر مطابقت ندارند. این تمایز، مانند خطی است که مرز میان حقیقت ذهنی و حقیقت عینی را روشن می‌سازد.

درنگ: قضایای کاذبه به حمل شایع صادق‌اند، اما به حمل اولی کاذب‌اند، زیرا با نفس‌الامر، یعنی حقیقت ذاتی شیء، مطابقت ندارند.

این دیدگاه، بر آن است که صدق و کذب در تصدیق قضاوت‌ها رخ می‌دهد، نه در تصورات موضوع و محمول. برای مثال، قضیۀ «شریک‌البارئ ممتنع» صادق است؛ زیرا با نفس‌الامر مطابقت دارد، اما قضیۀ «شریک‌البارئ موجود» کاذب است، زیرا از حقیقت ذاتی دور است.

نقد دیدگاه جلال‌الدین دوانی

استاد فرزانه، با استناد به سخنان جلال‌الدین دوانی در اسفار (جلد هفتم، صفحه ۲۷۷)، به نقد دیدگاه وی می‌پردازند که عقل فعال را در حفظ و صدق معقولات دخیل می‌داند. دوانی معتقد است که عقل فعال، هم حفظ معقولات را بر عهده دارد و هم صدق آن‌ها را تضمین می‌کند. اما استاد فرزانه این دیدگاه را خطا می‌دانند؛ زیرا نفس‌الامر نیازی به عقل فعال ندارد و خود حقیقت ذاتی شیء است.

درنگ: نفس‌الامر، به‌عنوان حقیقت ذاتی شیء، نیازی به عقل فعال برای حفظ یا صدق ندارد و خود معیاری مستقل برای قضاوت‌هاست.

این نقد، مانند شعاعی است که تاریکی‌های معرفت‌شناختی را می‌زداید و نفس‌الامر را به‌عنوان حقیقتی مطلق و مستقل معرفی می‌کند.

شمولیت نفس‌الامر: از خدا تا سنگ

استاد فرزانه تأکید می‌ورزند که نفس‌الامر، حقیقت ذاتی هر شیء است، خواه خدا باشد، خواه عقل، خواه سنگ. این شمولیت، مانند دریایی است که همه اشیاء را در بر می‌گیرد و وصول صحیح به آن‌ها را شرط علم صادق می‌داند. کافر و مؤمن، هر دو در برابر نفس‌الامر یکسان‌اند؛ تنها تفاوت در صحت وصول است.

درنگ: نفس‌الامر، حقیقت ذاتی همه اشیاء است و وصول صحیح به آن، فارغ از ماهیت شیء، علم صادق را تضمین می‌کند.

این دیدگاه، بر جامعیت نفس‌الامر تأکید دارد و آن را به‌عنوان معیاری فراگیر برای همه موجودات معرفی می‌کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، به بررسی قضایای کاذبه، نقد دیدگاه دوانی، و شمولیت نفس‌الامر پرداخت. قضایای کاذبه، به دلیل عدم انطباق با نفس‌الامر، کاذب‌اند، در حالی که صدق در تصدیق قضاوت‌ها رخ می‌دهد. نقد دوانی، بر خطای نسبت دادن نفس‌الامر به عقل فعال تأکید داشت و شمولیت نفس‌الامر، آن را به‌عنوان معیاری برای همه اشیاء معرفی کرد.

جمع‌بندی نهایی

این کتاب، با بازخوانی درس‌گفتار استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه ۱۷۸، به کاوشی عمیق در مفهوم نفس‌الامر در حکمت اسلامی پرداخت. نفس‌الامر، به‌عنوان حقیقت ذاتی اشیاء، از قید ذهن و خارج آزاد است و معیاری مطلق برای قضاوت‌های علمی فراهم می‌آورد. علم صادق، انطباق کامل با این حقیقت را طلب می‌کند و صبر و تقسیم، شروط لازم برای وصول به آن‌اند. نقد دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی، که نفس‌الامر را به عالم عقل و مفاهیم قرآنی چون لوح محفوظ و کتاب مبین (وَفِي كِتَابٍ مُبِينٍ، [مطلب حذف شد] : «و در کتابی روشن») نسبت می‌دهد، نشان‌دهنده خطای معرفت‌شناختی در یکسان‌انگاری این مفاهیم است. همچنین، نقد ابن‌سینا و دوانی، بر ضرورت روش‌شناسی دقیق و پرهیز از پیش‌فرض‌های نادرست تأکید داشت.

با نظارت صادق خادمی