متن درس
تحلیل و تبیین اتحاد و وحدت در فلسفه اسلامی با تأکید بر دیدگاه ملاصدرا
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۸۰)
مقدمه
در سپهر فلسفه اسلامی، مفهوم اتحاد و وحدت از جمله مباحث بنیادین است که در پیوند با هستیشناسی و عرفان نظری، جایگاهی ویژه دارد. این مفاهیم، که در اندیشه متفکرانی چون ملاصدرا به اوج تعالی رسیدهاند، نهتنها به تبیین رابطه میان حق و خلق میپردازند، بلکه به مثابه پلی میان فلسفه و عرفان، راهی به سوی فهم حقیقت وجود میگشایند. درسگفتار شماره ۱۸۰، ارائهشده در تاریخ ۲۷/۱۱/۱۳۷۸ توسط استاد فرزانه قدسسره، به کاوش عمیق در این موضوع اختصاص یافته است.
بخش نخست: مبانی نظری اتحاد و وحدت
امتناع اتحاد الاثنین در ظرف شیئیت
اتحاد دو چیز، چه واجب، چه ممکن، چه ماهیت و چه وجود، در ظرف شیئیت ممتنع است، زیرا دو ذات متمایز نمیتوانند به یک ذات واحد تبدیل شوند. این اصل، که در جلد دوم اسفار اربعه ملاصدرا (صفحه ۹۷) مورد تأکید قرار گرفته، به امتناع منطقی اتحاد دو موجود متمایز اشاره دارد. ملاصدرا استدلال میکند که اتحاد الاثنین، به معنای صیرورت دو ذات به ذاتی واحد، محال است؛ زیرا یا هر دو موجود باقی میمانند و اثنینیت حفظ میشود، یا یکی زایل شده و زوال رخ میدهد، یا هر دو نابود شده و امر سومی پدید میآید. این تحلیل، به مثابه نوری که تاریکی غیریت را میزداید، نشان میدهد که اتحاد در معنای حقیقی آن، در ظرف شیئیت امکانپذیر نیست.
درنگ: اتحاد الاثنین در ظرف شیئیت محال است، زیرا دو ذات متمایز نمیتوانند یک ذات شوند، و هرگونه تصور اتحاد در این ظرف، به خطای ادراکی بازمیگردد.
تمایز ترکیب و اتحاد
یکی از خطاهای رایج در فهم اتحاد، خلط آن با ترکیب است. برای مثال، ترکیب آب و خاک به گل، یا خل و شکر به سکنجبین، نه اتح ascend
اتحاد، بلکه ظهور صورتی جدید است که هویت پیشین اجزای خود را در بر میگیرد. به همین ترتیب، جمع شدن دو آب در یک ظرف، تنها تغییر کمیت است و نه اتحاد، زیرا ماهیت آب تغییری نمییابد. این تمثیل، مانند آینهای که حقیقت را بازمیتاباند، نشان میدهد که آنچه گاه به اشتباه اتحاد پنداشته میشود، در واقع تحولی در صورت یا کیفیت است، نه وحدت وجودی.
ترکیب را میتوان به دو گونه حقیقی و اعتباری تقسیم کرد. ترکیب حقیقی، مانند گل، صورتی جدید و مستقل ایجاد میکند، در حالی که ترکیب اعتباری، مانند بیت شعر، فاقد حقیقت جدید است و صرفاً در ذهن به صورت یک کل متصور میشود. این تمایز، به مثابه جداسازی گوهر از سنگ، به ما میآموزد که اتحاد در ظرف وجود رخ میدهد، نه در ظرف شیئیت یا ماهیت.
درنگ: ترکیب، چه حقیقی و چه اعتباری، با اتحاد متفاوت است؛ زیرا اتحاد در ظرف وجود رخ میدهد و به ظهور و قرب وجودی اشاره دارد، نه به تغییر صورت یا کمیت.
اتحاد در ظرف وجود
اتحاد تنها در ظرف وجود ممکن است، جایی که دو وجود نمیتوانند به یک وجود تبدیل شوند، مگر به معنای ظهور و تجلی. این مفهوم، که در اندیشه ملاصدرا ریشه دارد، اتحاد را از شیئیت منتزع کرده و به ساحت وجودی پیوند میزند. برای مثال، اتحاد عارف با حق، نه به معنای آویختگی یا ممازجت مادی، بلکه به معنای شکофایی وجودی و تخلق به اخلاق ربوبی است. این اتحاد، مانند گلی که در سپیدهدم شکوفا میشود، جلای وجود را نشان میدهد و به قرب الهی منتهی میگردد.
بخش دوم: اتحاد عرفانی و وحدت وجودی
اتصال و اتحاد عارف با حق
اتصال عارف به حق، که در سنت صوفیه مورد تأکید قرار گرفته، به معنای آویختگی مادی نیست، بلکه حالتی روحانی و متناسب با مفارقات است. این اتصال، مانند نسیمی که روح را به سوی آسمان معرفت میبرد، به تجربهای معنوی اشاره دارد که عارف را از قید غیریت رها ساخته و به ظهور حق در وجودش میرساند. اتحاد سالک با حق، به معنای تخلق به صفات الهی و ظهور حق در اوست، نه ممازجت یا حلول مادی. این مفهوم، در آیه کریم وَاعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّىٰ یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ [مطلب حذف شد] : «و پروردگارت را بپرست تا یقین به تو آید») تجلی یافته، که حلول را به تحقق یقین و معرفت پیوند میزند.
درنگ: اتحاد عرفانی، به معنای ظهور حق در وجود عارف است، نه آویختگی یا ممازجت مادی، و به تخلق به اخلاق ربوبی و قرب وجودی منتهی میشود.
ظهور حق در اشیاء
دخول حق در اشیاء، که در سنت عرفانی به آن اشاره شده، به معنای فیض و تجلی الهی است، نه ممازجت مادی. عارف، خود را چون آینهای میبیند که حق در آن متجلی است و «انا»ی او به «هو»ی الهی بدل میشود. این مفهوم، در آیه کریم کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ [مطلب حذف شد] : «هر روز او در کاری است») بازتاب یافته که به پویایی و تجدیدپذیری ظهور حق در هستی اشاره دارد. عالم، مانند فوارهای که لحظه به لحظه فوران میکند، در حال انبساط و شکوفایی است.
تفاوت اتحاد و وحدت
اتحاد و وحدت، هرچند در ظاهر نزدیک به نظر میرسند، اما در مرتبه وجودی تفاوت دارند. اتحاد، کثرت را لحاظ میکند و مانند قضیة «زید هو قائم» وحدت و غیریت را در خود جمع میآورد. در مقابل، وحدت کثرت را نفی کرده و صرفاً به وحدت وجودی نظر دارد. ملاصدرا در جلد اول اسفار (صفحه ۱۸۸) وحدت ممکنات را ضعیف و در حد اتحاد میداند، زیرا ممکنات به دلیل کثرت ذاتی، نمیتوانند به وحدت کامل دست یابند. وحدت، به مثابه قلهای رفیع، اشرف از اتحاد است، زیرا از غیریت و کثرت فراتر میرود.
درنگ: وحدت، به دلیل نفی کثرت، اشرف از اتحاد است که کثرت را در خود لحاظ میکند، و این تمایز، مراتب وجودی را در فلسفه اسلامی روشن میسازد.
بخش سوم: مراتب اتحاد و تکامل وجودی
اتحاد عاقل و معقول
اتحاد عاقل و معقول، مرتبهای از اتحاد است که در ظرف وجود ذهنی و نفسانی رخ میدهد. این اتحاد، مانند آینهای که حقیقت را در خود بازمیتاباند، به وحدت میان فاعل شناسا و متعلق شناسایی اشاره دارد. این مرتبه، نقطه آغاز سیر تکاملی اتحاد است که از وجود ذهنی به وجود عقلی و سپس به وحدت وجودی ارتقا مییابد. این سیر، مانند رودی که از سرچشمه به دریا میرسد، نشاندهنده پویایی وجود در مسیر استکمال است.
ظهور و شکوفایی وجودی
اتحاد، به مثابه شکوفایی گل یا فوران فواره، ظهور و جلای وجود است. این فرآیند، در آیه کریم کُلُّ مَنْ عَلَیْهَا فَانٍ [مطلب حذف شد] : «هر که بر آن است فانی است») تجلی مییابد، که فنا را نه به معنای نابودی، بلکه به مثابه کمال و ريزش وجودی معرفی میکند. عالم، مانند درختی که لحظه به لحظه شکوفا میشود، در حال انبساط و تجلی حق است.
درنگ: اتحاد، ظهور و شکوفایی وجودی است که مانند فوران فواره یا شکوفایی گل، به تجلی حق و تکامل عالم منتهی میشود.
طلب، وصول و شکوفایی نفسانی
طلب، فعل فاقد است، اما واصل، که به ظهور حق در وجود خود دست یافته، دیگر طالب نیست. این تمایز، مانند تفاوت میان محبین که با ریاضت طلب میکنند و محبوبین که بیتلاش به ظهور حق میرسند، مراتب عرفانی را نشان میدهد. در آیه کریم رَبِّ هَبْ لِي حُكْمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ [مطلب حذف شد] : «پروردگارا، به من حکمت عطا کن و مرا به شایستگان ملحق فرما»)، طلب پیامبر نه از سر فقدان، بلکه از مرتبه کمال است. وصول، مانند یافتن گوهری در درون خویش، به ظهور حق در وجود سالک اشاره دارد.
تراشیدن غیر و استکمال
شکوفایی وجود، به تراشیدن غیر، یعنی رهایی از تعلقات اعتباری مانند عبا و عمامه، وابسته است. این فرآیند، مانند کندن لایههای سنگ برای آشکار ساختن گوهر درون، به استکمال وجودی میانجامد. سالک، با رها شدن از غیریت، خود را عقل فعال مییابد، نه آنکه به آن آویزان شود. این ارتقا، مانند پرندهای که از قفس آزاد میشود، به خودبسندگی در مرتبه عقل فعال منتهی میگردد.
درنگ: تراشیدن غیر، مانند رهایی از تعلقات اعتباری، به شکوفایی وجود و تحقق عقل فعال در سالک میانجامد.
نتیجهگیری
این نوشتار، با کاوش در مفاهیم اتحاد و وحدت در فلسفه اسلامی و با تأکید بر دیدگاه ملاصدرا، به تبیین دقیق این دو مفهوم بنیادین پرداخته است. اتحاد، به مثابه پلی میان کثرت و وحدت، در ظرف وجود رخ میدهد و به ظهور و قرب الهی منتهی میشود. وحدت، که اشرف از اتحاد است، کثرت را نفی کرده و به تجلی کامل حق در هستی اشاره دارد. این مفاهیم، با تمثیلاتی چون شکوفایی گل و فوران فواره، به زیبایی به تصویر کشیده شدهاند تا پویایی و تکامل وجودی را نشان دهند. آیات کریم قرآن، مانند کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ و کُلُّ مَنْ عَلَیْهَا فَانٍ، پویایی و فنا را به مثابه کمال عالم معرفی میکنند.
با نظارت صادق خادمی