در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 181

متن درس






تبیین فلسفی اتحاد و وحدت وجودی در حکمت متعالیه

تبیین فلسفی اتحاد و وحدت وجودی در حکمت متعالیه

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 181)

دیباچه

در گستره فلسفه اسلامی، مسأله اتحاد و وحدت وجودی چونان ستاره‌ای درخشان در آسمان حکمت متعالیه می‌درخشد. این بحث، که ریشه در ژرفای اندیشه‌های فیلسوفان بزرگ چون ابن‌سینا و ملاصدرا دارد، به کاوش در امکان یا امتناع وحدت میان موجودات در مراتب گوناگون وجودی می‌پردازد. اتحاد، به‌مثابه پیوندی وجودی که دو شیء را در وحدتی یگانه ذوب می‌کند، پرسشی بنیادین در فلسفه اسلامی است که از ماده و صورت تا نفس و بدن، و از جوهر و عرض تا عقل فعال و انسان را دربرمی‌گیرد. این کتاب، برگرفته از درس‌گفتار شماره 181 استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تاریخ 30/11/1378، به تبیین عمیق و انتقادی این مسأله اختصاص دارد. با تکیه بر متون کلاسیک فلسفی مانند «شفاء» و «اشارات» ابن‌سینا و «اسفار اربعه» ملاصدرا، این نوشتار تلاش دارد تا مفاهیم پیچیده اتحاد و وحدت وجودی را روشن سازد.

بخش نخست: مفاهیم بنیادین اتحاد در فلسفه اسلامی

جهات متعدد اتحاد

اتحاد در فلسفه اسلامی، چونان رودی پرخروش، در شاخه‌های گوناگون جاری است. این مفهوم در جهات متعددی چون اتحاد اجسام، ماده و صورت، ماهیت و وجود، جوهر و عرض، مجرد با ماده، و ماده با مجرد بررسی می‌شود. هر یک از این جهات، دریچه‌ای به سوی فهم رابطه میان مراتب وجودی می‌گشاید. برای نمونه، آیا ماده و صورت، که دو رکن بنیادین جسم‌اند، در وحدتی وجودی ذوب می‌شوند؟ یا آیا جوهر و عرض، چون دیوار و سپیدی آن، به یگانگی می‌رسند؟ این پرسش‌ها، که در متون کلاسیک مانند «شفاء» و «اسفار» به تفصیل آمده‌اند، نشان‌دهنده گستردگی و عمق این مسأله در حکمت اسلامی است.

درنگ: اتحاد در فلسفه اسلامی، نه‌تنها به رابطه میان اجسام، بلکه به پیوند میان مراتب وجودی چون ماده و صورت، جوهر و عرض، و مجرد و مادی می‌پردازد و هر یک از این جهات، چالشی نو در فهم وحدت وجودی پیش می‌کشد.

پرسش‌های محوری اتحاد

پرسش‌هایی که در این وادی مطرح می‌شوند، چونان کلیدی به سوی گنجینه‌های حکمت‌اند. آیا ماده و صورت، جنس و فصل، یا جوهر و عرض به وحدت می‌رسند؟ آیا نفس مجرد با بدن مادی خود متحد است؟ آیا انسان می‌تواند با عقل فعال، آن حقیقت متعالی، به یگانگی وجودی دست یابد؟ این پرسش‌ها، که در درس‌گفتار استاد فرزانه به روشنی طرح شده‌اند، به چالش‌های بنیادین در تبیین رابطه میان مراتب وجودی اشاره دارند. هر یک از این سؤالات، ما را به سوی ژرفای فلسفه اسلامی هدایت می‌کند، جایی که وجود و ماهیت، تجرد و ماده، در رقص وجودی خود به جست‌وجوی وحدت‌اند.

مثال جوهر و عرض

در قضیه‌ای چون «الجدار أبیض»، آیا سپیدی (عرض) با دیوار (جوهر) به وحدت می‌رسد؟ این مثال، که در فلسفه مشاء و حکمت متعالیه به کرات بررسی شده، پرسشی عمیق را پیش می‌کشد: آیا عرض، که وابسته به جوهر است، می‌تواند با آن در وجودی واحد ذوب شود؟ پاسخ به این پرسش، نیازمند تمایز میان اتحاد وجودی و روابط عارضی چون التصاق و اتصال است.

اتحاد عاقل و معقول

اتحاد عاقل و معقول، چونان پیوندی در قلمرو تجرد است که در آن، ذهن عاقل با معقول خود به یگانگی می‌رسد. این نوع اتحاد، که در ظرف تجرد رخ می‌دهد، از اتحادهای مادی متمایز است. با این حال، بحث اتحاد اعم از این مورد، شامل رابطه میان ماده و مجرد نیز می‌شود. برای مثال، آیا نفس مجرد می‌تواند با بدن مادی خود به وحدت وجودی دست یابد؟ این پرسش، که در حکمت متعالیه ملاصدرا به تفصیل بررسی شده، به پیچیدگی‌های رابطه میان مراتب وجودی اشاره دارد.

اتحاد نفس و بدن

آیا نفس، که موجودی مجرد است، با بدن مادی خود متحد می‌شود؟ این پرسش، یکی از دشوارترین مسائل فلسفه اسلامی است. نفس، چونان پرنده‌ای در قفس ماده، بر بدن اشراف دارد، اما آیا این اشراف به معنای اتحاد است؟ یا آیا انسان می‌تواند با عقل فعال، آن حقیقت متعالی، به وحدت وجودی دست یابد؟ این مسائل، که در درس‌گفتار استاد فرزانه به دقت طرح شده‌اند، به ضرورت بررسی دقیق رابطه میان تجرد و ماده تأکید دارند.

اتحاد اجسام و ارواح

آیا اجسام می‌توانند با یکدیگر یا با ارواح به وحدت برسند؟ این پرسش، که در فلسفه ملاصدرا به‌ویژه در «اسفار اربعه» مورد توجه قرار گرفته، به محدودیت‌های وجودی در ظرف ناسوت اشاره دارد. اجسام، که در قلمرو ماده محصورند، چگونه می‌توانند به وحدتی وجودی با یکدیگر یا با ارواح دست یابند؟ پاسخ به این پرسش، نیازمند تبیین دقیق مفهوم وحدت وجودی است.

بخش دوم: مبانی نظری اتحاد در حکمت متعالیه

منابع فلسفی

بحث اتحاد، در متون کلاسیک فلسفه اسلامی چون «شفاء» و «اشارات» ابن‌سینا و «اسفار اربعه» ملاصدرا، چونان گوهری گران‌بها بررسی شده است. این متون، که چارچوب نظری حکمت اسلامی را شکل داده‌اند، به تبیین دقیق انواع اتحاد و تمایز آن از مفاهیمی چون التصاق و اتصال پرداخته‌اند. درس‌گفتار حاضر، به‌صورت مقدماتی به این مباحث ورود کرده و زمینه را برای کاوش‌های عمیق‌تر فراهم می‌سازد.

مقسم اتحاد: وجود

مقسم اتحاد، وجود است؛ اتحاد تنها در ظرف وجود ممکن است و در غیر آن، چون ماهیت، هیچ اتحادی متصور نیست. این اصل، که در حکمت متعالیه به روشنی تبیین شده، وجود را مبنای تمامی اتحادات می‌داند. اگر دو شیء به وجودی واحد نرسند، اتحاد محقق نمی‌شود. این دیدگاه، چونان مشعلی فروزان، راه را برای فهم وحدت وجودی هموار می‌سازد.

درنگ: اتحاد تنها در ظرف وجود واحد ممکن است؛ در غیر این صورت، روابطی چون التصاق، اتصال و اشراف جایگزین آن می‌شوند که فاقد وحدت وجودی‌اند.

تمایز اتحاد از التصاق، اتصال و اشراف

اتحاد، چونان گوهری یگانه، از روابطی چون التصاق، اتصال و اشراف متمایز است. التصاق، به‌معنای به‌هم‌چسبیدن، و اتصال، به‌معنای ارتباط در موضعی خاص، هیچ‌یک به وحدت وجودی نمی‌انجامند. اشراف نیز، که در آن نفس بر بدن نظارت دارد، اتحاد نیست، زیرا مسانخت وجودی میان نفس و بدن وجود ندارد. این تمایزات، که در درس‌گفتار استاد فرزانه با دقت طرح شده‌اند، به روشنی مرز میان اتحاد وجودی و روابط عارضی را ترسیم می‌کنند.

اتحاد ماده و صورت

ماده و صورت، که دو رکن بنیادین جسم‌اند، در خارج به‌صورت جداگانه وجود ندارند. جسم، چونان حقیقتی واحد، وحدت وجودی ماده و صورت را در خود متبلور می‌سازد. این اصل، که در حکمت متعالیه به تفصیل بررسی شده، از تفاسیر انضمامی ماده و صورت پرهیز کرده و جسم را حقیقتی یگانه می‌داند.

اتحاد جنس و فصل

در نوع، جنس و فصل به دو وجود جداگانه نیستند، بلکه با وحدت وجودی، نوع را تشکیل می‌دهند. این دیدگاه، که در فلسفه ملاصدرا ریشه دارد، وحدت وجودی را در سطح نوع تأیید کرده و از تمایزات ماهوی اجتناب می‌ورزد.

امتناع اتحاد در ظرف ناسوت

ملاصدرا در جلد هفتم «اسفار اربعه» (صفحه 178) تأکید می‌کند که اتحاد در ظرف ناسوت ممکن نیست، زیرا وحدت وجودی میان اشیاء جسمانی یا میان روح و جسم محقق نمی‌شود. این دیدگاه، که در درس‌گفتار استاد فرزانه به تفصیل بررسی شده، به محدودیت‌های وجودی ناسوت در تحقق وحدت اشاره دارد.

درنگ: در عالم ناسوت، به دلیل تفاوت ذرات جسم و تلاقی سطحی، هیچ‌گونه وصولی ممکن نیست؛ اتحاد تنها در ظرف وحدت وجودی متصور است.

بخش سوم: نقد وصول در ناسوت و تبیین عشق

امتناع وصول در ناسوت

در عالم ناسوت، وصول به معنای حقیقی وجود ندارد. ملاصدرا در «اسفار» می‌فرماید: «بَلْ التَّحْقِيقُ أَنْ لَا يُوجَدَ وِصَالٌ فِي هَذَا الْعَالَمِ». این اصل، ناسوت را فاقد وحدت وجودی لازم برای وصول معرفی کرده و از عالم ملکوت متمایز می‌سازد. هیچ ذاتی در نشئه ناسوت به ذات دیگر واصل نمی‌شود، زیرا تفاوت‌های وجودی و تعدد ذرات مانع از تحقق وحدت است.

دلایل امتناع وصول

ملاصدرا دو دلیل برای امتناع وصول در ناسوت ارائه می‌دهد: نخست، تفاوت ذرات جسم، که هر ذره از دیگری متمایز است و وحدت وجودی را ناممکن می‌سازد؛ دوم، تلاقی سطحی، که در آن وصل میان دو جسم تنها در سطح رخ می‌دهد، نه در ذات. این دلایل، که در درس‌گفتار استاد فرزانه به دقت تبیین شده‌اند، به محدودیت‌های وجودی اجسام در تحقق وحدت اشاره دارند.

مثال سر سوزن

ملاصدرا با مثالی بدیع، به سر سوزن اشاره می‌کند: در سر سوزن، شرق، غرب، شمال، جنوب، فوق و تحت متمایزند، لذا جسم واحد نیست. این تمثیل، چونان آینه‌ای، تجزیه‌پذیری اجسام و فقدان وحدت وجودی در آن‌ها را به نمایش می‌گذارد.

اتصال عرفی و تراکم

اتصال اجسام، چونان نقشی بر آب، عرفی است و واقعی نیست. جسم، انباشته از اجسام است و تراکم دارد، نه اتحاد. برای مثال، آرد فشرده‌شده با آب فضای کمتری می‌گیرد، اما ذرات آن جدا می‌شوند و اتحادی در کار نیست. این اصل، که در حکمت متعالیه به روشنی تبیین شده، روابط جسمانی را از وحدت وجودی متمایز می‌سازد.

عشق زرفاء و ناکامی وصول

ملاصدرا در بخش «عشق زرفاء» از جلد هفتم «اسفار»، به تحلیل عشق و اتحاد در ظرف ناسوت می‌پردازد. عشق در ناسوت، چه حیوانی و چه نفسانی، به وحدت نمی‌رسد، زیرا محبوب حقیقی، صورتی روحانی است که در این عالم یافت نمی‌شود. عاشق، در جست‌وجوی قرب، خلوت، معانقه و حتی دخول در لحاف است، اما شوق او فروکش نمی‌کند، زیرا وحدت وجودی در ناسوت ممکن نیست.

درنگ: عشق در ناسوت، به دلیل فقدان وحدت وجودی، به وصول حقیقی نمی‌رسد؛ محبوب حقیقی در عالم روحانی است و ناسوت از تحقق آن عاجز است.

تمایز عشق و شهوت

عشق نفسانی، چونان گوهری متعالی، از شهوت حیوانی متمایز است. شهوت، که با انزال آرام می‌شود، عشق حیوانی است، در حالی که عشق نفسانی، شوق به وحدت وجودی است که در ناسوت به فرجام نمی‌رسد. این تمایز، که در درس‌گفتار استاد فرزانه به روشنی طرح شده، مراتب عشق را از یکدیگر جدا می‌سازد.

شعر عاشقانه

ملاصدرا با نقل شعری عاشقانه، شوق مداوم عاشق را به تصویر می‌کشد: «أَعَانِقُهَا وَالنَّفْسُ بَعْدُ مُشَوِّقَةٌ عَلَيْهَا وَهَلْ بَعْدَ الْعِنَاقِ تَدَانٍ». این شعر، چونان آهی از ژرفای وجود، نشان می‌دهد که معانقه نیز شوق را فروکش نمی‌کند، بلکه آن را شعله‌ورتر می‌سازد.

بخش چهارم: وحدت وجودی در تحولات جوهری

وحدت صورت حقیقت

در تحولات جوهری، چون نطفه به علقه و علقه به مضغه، یک حقیقت و یک وجود است که شئون مختلف می‌یابد. این اصل، که در حکمت متعالیه ملاصدرا ریشه دارد، وحدت وجودی را در حرکت جوهری تأیید کرده و تعدد صور را نفی می‌کند.

نطفه و علقه

نطفه در علقه مطوی است، نه بالفعل؛ علقه، حقیقت نطفه را بالفعل دارد. این دیدگاه، چونان تمثیلی از شکوفایی وجود، به تداوم وجودی در تحولات جوهری اشاره دارد. نطفه، چون بذری در خاک وجود، در علقه به شکوفایی می‌رسد، اما این شکوفایی، وحدتی وجودی است، نه تعدد صور.

درنگ: در تحولات جوهری، چون نطفه به علقه، یک حقیقت وجودی است که شئون مختلف می‌یابد، نه تعدد صور.

جمع‌بندی

این کتاب، با تکیه بر درس‌گفتار شماره 181 استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین عمیق مسأله اتحاد و وحدت وجودی در حکمت متعالیه پرداخته است. اتحاد، که تنها در ظرف وحدت وجود ممکن است، در ناسوت به دلیل تفاوت‌های وجودی و تعدد ذرات محقق نمی‌شود. روابطی چون التصاق، اتصال و اشراف، جایگزین‌های عارضی اتحادند و وصول حقیقی در این عالم ممکن نیست. عشق، چه حیوانی و چه نفسانی، در ناسوت به وحدت نمی‌رسد، زیرا محبوب حقیقی در عالم روحانی است. مثال‌هایی چون نطفه و علقه، وحدت وجودی را در تحولات جوهری تأیید می‌کنند، اما این وحدت، ارتقای شئونی است، نه اتحاد دو شیء.

با نظارت صادق خادمی